سلام به همگی لطفا راهنماییم کنید
من 24 سالمه و یه زندایی محجبه و مومن و نمازخون دارم که خیلی خوشگل و خوش اندامه و 40 سالش میشه
من تو دوران نوجوونی به روش های مختلف و خیلی یواشکی زن دایی رو میمالیدم و دستمالی میکردم . البته یه جوری که اتفاقی به نظر برسه جوری که دستم خورده . ولی بعضی وقتا واقعا معلوم بود که از قصد این کارا رو میکنم . مثلا میشستم کنارش دستمو از بغل میمالیدم به رونش یا اینکه نوک انگشتامو میمالیدم به کونش ولی چیزی نمیگفت و اخمی نمی کرد و به روم نمیاورد . بعد دوران نوجوونی تا همین سه ماه پیش من دیگه کاری نمی کردم و کلا از سرم افتاده بود تا اینکه سه ماه پیش وقتی از پشتش رد میشدم مالیدم به کونش و رد شدم . یکم بعد رو به روی هم نشسته بودیم و نگاهش میکردم و اونم نگاهش به من افتاد و با خنده سرشو تکون داد به این معنی که چرا نگاهش میکنم . وقتی فهمید دید زدنم ادامه داره پاهاشو میمالید به هم جوری که انگار میخواست تحریکم کنه . از این جورابای مشکی شیشه ای هم پاش بود و خیلی این کارش تحریکم کرد . از چشماش واقعا حشر میریخت و فهمیده بودم که حشری شده . چند ساعت بعد میوه میخوردیم که میخواست پیشدستی ها رو جمع کنه . آخرین پیشدستی رو باید از جلوی من برمیداشت و وقتی رسید جلوی من انگشتای پای راستشو گذاشت روی پام تقریبا 10 12 ثانیه و میمالید روی پام . مطمئنم اتفاقی نبوده چون اتفاق میشه 1 یا 2 ثانیه نه 10 12 ثانیه و اینکه میمالید…
از همه اینا بگذریم زنداییم همیشه از من تعریف میکنه و یه جوری باهام صحبت میکنه که با بقیه اونجوری نیست…
من با این تصور که زنداییم بالاخره فهمیده بهش حس دارم و اونم بهم حس داره و این کارا رو میکنه دو سه بار تو تایمی که میدونستم بچه بزرگش (12ساله) رفته مدرسه میتونم با خیال راحت برم خونشون باهاش تماس گرفتم و ازش پرسیدم که میتونم بیام خونتون یه سری بهتون بزنم؟؟
اما هر سری بهونه اورد و دست به سرم کرد و آخرین بار بهم گفت که اگه دوست داری بچه ها رو ببینی با مامانت بیایید نه اینکه تنها بیای و …
نظرتون چیه؟
چرا این کارا رو کرد و آخرش اینجوری کرد؟
اگه تجربشو دارید لطفا راهنمایی کنید
نوشته: …
من و زنداییم اختلاف سنی کمکی داشتیم. اونموقع من ۲۴ سالم بود و دانشجو بودم و اون ۳۰ سالش . ولی زندایی من فوق حشری بود و عاشق من .
حدودا ۴ سال باهاش رابطه داشتم ولی به تعداد محدود .
فکر کنم ۶ بار سکس کامل داشتیم ولی لاس زدن و دستمالی زیاد داشتم .
بعدش دیگه از ترس اینکه گندش دربیاد کلا باهاش کات کردم و دیگه باهاشون ارتباط ندارم .
کسکش زن داییتو میخوای بکنی خجالت نمیکشی بعدش تو چشم داییت نگاه کنی؟؟کسکش تر ازین اینایین که دارن با کامنت راهنمایی میکنن حروم زاده های لاشی
انقدر نجیب و با حیاست که حتی اعتراضشو مودبانه ابراز میکنه
یعنی خودت نفهمیدی !!!
بکش بیرون ، آدم باش و شرف داشته باش
کسکش اینجا همه خودشون دنبال راه حلن اونوقت توه جقی اومدی راهکار بگیری، اسکول زنداییت فقط دوس داره لاس خشکه بزنه و یذره هم بمالیش، نمیخواد باهات سکس کنه، میفهمی اینو یا دوستان بهت بفهمونن؟
بکن حرفه ی هستم مکان دارم ساپورت مالی زوج های گرامی
میخواد ولی با خودش بلاتکلیفه، زن ها خیلی پیش میاد اینجوری بشن بنظرم اول یه طوری حستو نشون بده بعد بی محلی کن اگه بخواد خودش نزدیک نیشه وگرنه خطرناکه
من 6 سال با زنداییم بودم
اوایل همینجور بود که تو میگی
یه روز باهاش تماس گرفتم و رک و راست حسم رو گفتم و بهش فهموندم دوستش دارم
البته بعداز 6 سال گند رابطه در اومد بماند چی اتفاقی افتاد
در کل اولش هیجان داره ولی بعدش پشیمون میشی
این میگن شل کن سفت کن
این بده نیست برو فکر کس باش