من اميرم ١٨ سالمه … مي رم سره اصل مطلب
حدودا ٧ ٨ ماه پيش بود كه با يه دختر اشنا شده بودمو ، از اون لاشياي درجه يك بود ، خودشو مريم مقدس نشون مي داد ولي …
از جلو ام باز بود و من قبله سكس نميدونستم چون گفته بود سكس نداشته ولي سره سكس داشتم مي مالوندم كسشو كه گفت سوراخم دارها فقط همين جلو نيست ، اولا يه رفتارايي داشت كه وابستش شدم ولي بعد كه فهميدم چجور ادميه ، تا جايي كه كمرم بالا پايين ميرفت كردمش ، تو اخرين سكسم از دستم در رفتو ابم تو كسش خالي شد يكمش و بعده چند روز كه از اون سكسمون مي گذشت بهم زديم ، اونم الكي برا اينكه منو بترسونه و اذيتم كنه گفت كه حاملست ، خايه كرده بودم ، زندگي نداشتم هي تهديد مي كرد ، ولي بعضي جاها سوتي دادو منم شك كردم و يه جا ديگه خيلي بد ريد گفت اگه مي خاي از شرّه اين بچه خلاص شي بهم ٥٠٠ تومن بده ، اونجا بود كه ريد …
پول سقط جنين اونجوري كه پرسيده بودم ٨٠٠ تومن حد اقل بود ، اگه ام يكم پول خودش بخواد خيلي بيشتر از ٥٠٠ تومن ميشه … ديگه يه اس دادم بش سيكتيرو جوابشو ندادم ، بعده ٢ ماه ديدم اس داده ميشه بر گردي ؟؟
منم داشتم درس مي خوندم و ديگه تو فازه كس نبودم اخه كنكور داشتم ، من جوابشو ندادم تا فرداش كه اس دادم بش ، ساعت ٥ خونمون ، اونم گفت باشه ، هميشه خونم از ٥ تا ٩ خاليه ، خلاصه شد فرداو منم حشره حشر ، موندم از پله ها بياد بالا ، پشت در بودم ، تا اومد بالا ، باهاش اصلا حرف نزدم ، اجازه ام ندادم اونم بحرفه ، لباسشو در اوردمو انگشتمو كردم تو دهنش ، بردمش طبقه بالا رو تختم كه سريع بعدش لخت شدم ، بزور بردمش پايين گفتم بخورش اونم مثل جنده ها مي خورد خيلي خوب بود ، وسطاي ساك زدن گفت امير اومدم حرف بزنيم نه سكس كنيم ، گفتم فقط بخورو اونم ادامه داد ، يه ٥ ديقه كه خورد ابم اومد خيلي بدش ميومد كه اب بريزه تو دهنش ، من هميشه مي گفتم بش ولي اين دفعه نه ، همه ابم تو دهنش خالي شد يدونه كيرمو گاز گرفت كه از درد مردمو گفت بم كسكشش … بعد لخت شد ، منم ،گفتم سگي بخوابه گزاشتم تو كسش خيلي داغ بود كيرم داشت ميسوخت.، همونجوري كه داشتم مي كردمش ، يهو ياده اين افتادم كه چقدر اذيتم كرده ، با انگشتم كونشو يكم باز كردم بعد روغن برنزه كه كناره ميز بودو ماليدم به سوراخش كه خيلي چرب كرد ، بعدش اسپري بدن و برداشتم كردم تو كونش كه به معناي واقعي جر خورد ، خيلي قطره اسپري زياد بود ، جيغ زدو مي خواست در بره، ولي با اون يكي دستم قفلش كردم ، اسپريو هي تا ته مي كردم تو كونش خودمم تلمبه ميزدم ديگه اشكش در اومد منم ابم داشت ميومد ، گفتم بش اسپري دوس داري يا اينكه ابمو بخوري
با گريه گفت مي خورم ، ولش كردم كه اومد كيرمو خوردو ابم ريخت دهنش ، منم لش كردم رو تختو مي خنديدمو بش گفتم جنده خانوم سر به سرم نزار اينجوري ميشي بعد… با گريه لباسشو پوشيد و عينه پرگار را ميرفت منم مي خنديدم ، همينجوري فحشم مي داد و رفت ، بخدا ادمه لاشي اي نيسم نميدونين چه بلا هايي سرم اورد با ابن كار نصفشم جبران نشد ولي دلم خنك شد… بخوام بگم كاراشو طولاني تر ميشد از اين
داستان كاملا واقعيه ، باور نميكني به كيرما
نوشته: amiirr
ولي الان كه فك ميكنم ميبينم حقشه !!! با اين داستان تخميش. شايد فحش بخوره ادم شه داستان ننويسه.
دست درد نكنه اقاي معلم
خوب خواستم کمی بهت حق بدم که طرف اذیتت کرده ولی اون کلمه اخر زد رید به اعصاب من و بکس سایت…
اول بگم کس کش اون کیری که تو داری دستگیره کونت هست فندک اقا بزرگته تخمه جن فلکه اب نیاورونه…
بچه کونی تو تازه به دوران رسیده اگه واقعا احترام حالیت بود که حرف بد نمیزدی واقعا لاشی بودنت رو نشون دادی با اون حرف اخرت کثیف جلقی…
امثال تو رو با اسید باید کرد
پدر نامرد ببند چاک دهنتو. 4 تا آدم حسابی توی سایت هستند فکر نکن همه مثل خودت بچه مزلف و لاشین.
تخمی بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . . .
مي رم سره اصل مطلب… >>> این حرف “ه” تو اونجات
بودمو ، از اون لاشياي… >>> این ویرگول اضافه تو اونجات
از جلو ام باز بود… >>> این “ام” تو اونجات
من قبله سكس… >>> این “ه” تو اونجات
ولي سره سكس داشتم… >>> این “ه” تو اونجات
اونم الكي برا اينكه… >>> این “برا” تو اونجات
گفت كه حاملست… >>> این “حاملست” تو اونجات
اگه مي خاي… >>> این “خای” تو اونجات
اگه ام يكم پول… >>> این “ام” دوبار تو اونجات
تو فازه كس… >>> این “ه” تو اونجات
دادم بش… >>> این بش تو اونجات
هميشه خونم… >>> این “خونم” تو اونجات
حشره حشر… >>> این “ه” تو اونجات
اجازه ام ندادم… >>> این “ام” تو اونجات
يه ٥ ديقه كه… >>> این “دیقه” تو اونجات
گفت بم كسكشش… >>> این “بم” تو اونجات
منم ،گفتم سگي… >>> این ویرگول تو اونجات
بخوابه گزاشتم تو… >>> این “گز” تو اونجات
يهو ياده اين افتادم… >>> این “ه” تو اونجات
برنزه كه كناره ميز بود… >>> این “ه” تو اونجات
خيلي چرب كرد… >>> این “کرد” تو اونجات
خيلي قطره اسپري… >>> این “ه” تو اونجات
عينه پرگار… >>> این “ه” تو اونجات
را ميرفت… >>> این “را” تو اونجات
ادمه لاشي اي نيسم… >>> این “نیسم” تو اونجات
باور نميكني به كيرما… >>> این “کیرما” تو کونت.
فقط نصف غلطهای تخمیت رو نوشتم. کله کیری دیگه ننویس.
دمت گرم تکاور عزیز نیم ساعت به کامنتت خندیدم
در مورد کسنوشته امیر لاشی
هوی بچه اونی که لاپاته اسمش دودوله
خودت فهمیدی چی گفتی
3 تا خط اول رو که خوندم برات دعا کردم
من به تو چي بگم آخه؟؟؟
فقط اينو بهت ميگم كه تو يه بيمار عقده اي و خودكم بيني هستي كه با آزارو اذيت ديگران به آرامش ميرسي اونم اشخاصي كه زورت بهشون برسه مثل دختر جماعت كه از نظر فيزيكي ضعيف به حساب مياند و خودكم بينيت هم باعث ميشه كه هميشه در پي جلب توجه ديگران باشي اينم باعثش عدم توجه و محبت كافي از سوي خانوادت در دوران كودكي بوده كه عقده اي بارت آورده همين مسئله هم باعث ميشه بخاطر كسب قدرت آزار ديگران و پيدا كردن آرامش ذهني به آدماي قدرتمندتر از خودت پناه ببري كه اين مسئله هم به دنبال خودش پيامدهاي ديگه اي بوجود مياره كه حتي به كون دادن به شخص پرزورتر از خود جهت كسب و دوام حمايت و پشتيباني شخص مورد نظر هم منجر ميشه البته اگه تا حالا نداده باشي/ پس بهت پيشنهاد ميكنم تا وضعيتت به مراتب بدتر از اين نشده به يك روانكاو و روانشناس خبره رجوع كني…
چي گفتم من!!! :D =))
تكاور گفت آنچه كه نميبايد گفت . پس بچه جلقي ديگه اينطرفا نيا كه گروهي ميكننت ازما گفتن بود. . ازشما نشنيدن
کیرت تو کس اونی که تو رو جای زاییدن رید. مزلف کون پاره گه زیادی نخوری دیگه ها. گذرت نیافته اینورا که دوستان مستهلکت می کنن و گشادی پایینت میشه قد تغار جر خورده آبجی بزرگت.