تازه وارد

1402/03/29

سلام من علی ام (اسم مستعار )داستان از اونجایی شروع شد که من با یه دختری سمت غرب تهران به اسم ماری آشنا شدم اگه بخوام از ماری براتون بگم یه دختر قد کوتاه خجالتی با کمر باریک و باسن گرد و خوشگل یه نیمچه شکم کوچولو و نرم که آدم میخواست فقط از پشت بغلش کنه منو ماری تقریبا یه سال از آشناییمون میگذشت وقت و بی وقت میرفتیم به یکی از باغچه رستورانای شهرمون و من تونسته بود اعتماد ماری رو به خودم جلب کنم توی این یه سال من هیچ وقت مجبورش نکره بودم که کیرمو بخوره یا سکسی داشته باشیم با هم
بیشتر سعی میکردم خودمو با جنده پولی ارضا کنم تا آسیبی بهش نرسه سرتون رو درد نیارم یه سری نشسته بودیم توی یکی از اتاقای باغ رستوران انصافا هم مکان بود ته باغ یه چند تا اتاق بودن که بهم چسبیده بودن جلوشم دیوار بود منم طبق عادت داشتم لبای ماری رو میخوردم و دستمو کرده بودم تو کسش و با چوچولش ور میرفتم و کیرمم داشت تو شلوارم میترکید (من علی با قد 190یه کیر معمولی 15سانتی ولی نسبتا کلفت ) من داشتم گردن و لبای ماری رو میخوردم دستمم رو کسش میچرخوندم و بالا پایین میکردم ماری هم عین مار به خودش میپیچید 😁 یهو اونیکی دستمو از پشت کردم تو شلوارش ماری چشماشو گشاد کرد گفت نهه علی هزار بار صحبت کردیم از پشت نه درد داره خوشم نمیاد منم گفتم کاری ندارم باهاش فقط بازی میکنم با لب سوراخ کونت یکم چپ چپ نگاه کرد منم دستمو رو کسش عقب جلو کردم و یه اه ریز کشید برگشت به حسش انقدر با کس و گردن و سوراخ کونش بازی کردم که ابش اومد قبل اینکه ارضا بشه از لرزشش فهمیدم و یه انگشت کردم تو سوراخ کونش (کونیای شهوانی میدونن لذت داره ) یه اخ ریز کشید و ارضا شد انقدر حشری بود دستشو گذاشت رو کیرم گفت در بیار برات جق بزنم (یه سال فقط برام جق میزد فقط 😢) دکمه های شلوارمو باز کردم کیرمو در اوردم بیرون دستشو حلقه کرد دور کیرم و گفت چی میخوای دوست داری کیرتو بخورم من اول فک کردم داره شوخی میکنه یه جون گفتمو سرمو بردم عقب یهو دیدم کیرم گرم شد شوک بهم وارد شد چشمام درشت شد سرمو اوردم جلو چی میدیدم ماری بالاخره کیرمو گذاشته تو دهنش همه چی توی یه لحظه اتفاق افتاد
ماری ماری بس کن چیکار میکنی سرشو اورد بالا لباشو گذاشت رو لبم کیرمو محکم با دستای نرمش فشار داد دوباره شروع کرد به خوردن دروغ نگم با پنجمین جلو عقب کردن سرش ابمو اورد اههههه ابم‌داره میاد ماری سرشو عقب کشید دستمو محکم سر کیرم حلقه کردم که ابم نپاچه بیرون به زور زحمت یه دستمال پیدا کردم و دستمو شل کردم که آبم با شدت ریخت رو دستمال ماری میگفت هه همین بود میگفتی کمه کم بیست دقیقه رو کاری گفتم کثافت این کاری که تو با من کردی یه ثانیه هم زیادیش بود یه لب طولانی گرفتیم و قلیون کشیدیم رفتیم ادامه داستان اولین سکس من با ماری اگه دوست داشتین بگین براتون بنویسم
اولین داستان زندگیمه که دارم مینویسم بجز اسامی بقیه چیز ها کلمه‌ به کلمه حقیقته نظرات شما برای نوشتن ادامه این ماجرا برای من مهمه ❤️

نوشته : علی


👍 7
👎 9
26401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

933926
2023-06-20 01:33:27 +0330 +0330

تو کافه میچسبه
انصافا

0 ❤️

933946
2023-06-20 03:28:27 +0330 +0330

خب کسکش اگه مستعاره اسامی چرا علی و ماری! اسم ک بهم ربط داشته باشه پیدا نکردی؟

0 ❤️

933982
2023-06-20 09:21:30 +0330 +0330

ماری نبود مصی بود!!! میشناسمش
غرب هم گفتی رد گم کنی
شرق تهرانه
دوس داری ادرس دقیق تر بدم بهت

0 ❤️

934004
2023-06-20 13:15:02 +0330 +0330

جقی شاشو

0 ❤️

934071
2023-06-20 23:54:59 +0330 +0330

حیرم تو کون بد خواها 🤣🤣میبرمتون کافه ها کسکشا

0 ❤️