سلام علی هستم قبلا داستان نوشتم راجب این زوجی که باهاشم و دوس دخترم.این داستان مربوط میشه به سه روز پیش.
خب اسمم علیه(مستعار)
بالاخره بعد کلی انتظار نیلو خانوم بالاخره برگشت از سفر.
سجاد(شوهرش)پیامم داد که شب ییا پیشمون که من مخالفت کردم و گفتم شب اوله بهتره ک زنوشوهر کنارهم باشین و از شب دوم من بیام.
چون کیر شوهرش کوچیک بود و میخاستم اول اون بکنتش که بعد من برم بکنمش و تفاوت رو حس بکنه.
خلاصه فردا شد و من صبحش رفتم سرکار و وقتی برگشتم خونه رفتم حموم بدنمو شیو کردم و منتظر نشستم تا پیامم بدن.
عصر بود و زدم بیرون چون اگ منتظر مینشستم که شب بشه خانوادم دیگ نمیذاشتن برم بیرون چون دیگ دیر بود.یا به قول خیلیا (الان بری کی برمیگردی)
به خونوادم نگفتم که شب بیرون میمونم چون روم نمیشد رودر رو بگم .خلاصه رفتم گیمنت و بازی کردم و منتظر نشستم تا پیام بدن.
شب شد حدود ساعت ۸ که پیام داد پاشو بیا.چیپس بخر با دلستر
اسنپ زدم رفتم اونجا قبلش باید زنگ میزدم خونه تا بگم شب خونه نمیام
خلاصه زنگ زدم بابام ولی مامانم برداشت گفتم شب بمونم خونه دوستم؟گفت که نه برگرد سر خونه زندگیت چرا شب بمونی؟(کلا خونواده ما جوریه ک اجازه همچین چیزیو نمیدن زیاد همش میترسن برم کاربدی بکنم یا اتفاقی برام بیوفته)گفتم خو باشه خدافظ.
گوش ندادم به حرفشون اعصابمم خورد بود اسنپ زدم رفتم تونجا سرکوچه ک رسیدم دوباره زنگ زدم بابام.اینبار خودش برداشت بهش گفتم شب میخام خونه دوستم بمونم و صبح برمیگردم(مثل اینکه مهمون داشتیم و اونم فقط گفت باشه و قطع کرد)
خوشحال شدم رفتم سمت خونه سجاد و نیلو و زنگش زدم تادرو باز کنه.
شوهرش از قبل بهم گفته بود یکارایی بکن که زنم ازت بیشتر خوشش بیاد و عاشقت بشه و مهم سعیمو کردم حرفای سکسی بزنم و حرکتای حشری کننده.نیلو رفت حموم دوش بگیره بعدشم سجاد رفت.نوبت من شد
من شیو بودم ولی الکی گفتم میخام برم شیو کنم.قصدم این بود که لخت برگردم از حموم ک نیلو منو ببینه حشری بشه ولی وقتی برگشتم داشت با تلفن حرف میزد تو اتاق و منو اصلا ندید.لباسمو پوشیدمو نشستیم شام بخوریم.
کنارش مشروبم بود بهم گفتن کم بخور ک مستیت نپره که من گوش ندادم و گشنم بود پس حسابی خوردم.ولی خب به هرحال بازم تقریبا مست بودم بعد از یساعت چون ۱۰ پیک خوردم
لامپارو خاموش کردن و منم پاشدم نشستیم کنار نیلو سجادم کنارش
شروع کردیم به خوردن بدنش.
از گردنش شروع کردم لیس میزدمو میخوردم،گوششو میمکیدم و این وسط صدای ناله هاش بود که هی داشت منو بیشتر حشری میکرد
ممه راستیشو میخوردمو چپی رو با انگشت میمالیدم،شکمشو میخوردم و زبون میزدم به نافش.حدود ربع ساعت بدنشو خوردم و کمکم شرتشو از پاش دراوردم.یه راست نرفتم سمت کسش اول رون پاشو هردوطرفشو خوردم بعد به زبون زدم به چوچولش که اهش رفت بالا
حدود ربع ساعت کسشو خوردم که دیگه گردنم داشت درد میگرفت از بس خم بودم.به سجاد گفتم کاندوم بیار پاشد رفت دوتا کاندوم برام اورد
نیلو گف چنتا کاندوم خریدی گفتم خیلی.گفت همش امشب باید تموم بشه
کاندوم گذاشتم رو کیرمو اروم کردم تو کسش.داخل نمیرفت درد داشت اروم اروم داخلش کردم و شروع کردم تلمبه زدن
هی داشت ناله میکرد و میگفت علی یواشتر دردم میگیره گفتم باشه.یواش یواش تلمبه میزدم که پوزیشن عوض کرد و من خابیدم رو زمین اون سوار کیرم شد و خابید روم منم ممه جلو صورتم بود و میخوردم از طرفی هم کیرم تو کسش بود تلمبه میزدم اینم در گوشم هی ناله میکرد.ده دیقه ای اینجوری گاییدمش که گفت خستش شده کنار شوهرش خابید منم رفتم کنارش خابیدم هی دست میزدم به کونش.بعد دو دیقه پای راستشو داد بالا منم فهمیدم میخاد بده دیگه به حالت هفتی کردم تو کسش یکمم اینجوری کردمش و هی ناله میکرد و میگفت چرا ابم نمیاد(مشروب ارضاشو طولانی کرده بود)
به شکم خابید و اینبار من افتادم روش.قبلش گفت خشک شده ژل بزن منم یکم ژل زدم به کیرم و کیردم تو کسش حدود ربع ساعت تلمبه زدم که باز گفت خشک شده ژل بزن.دیگه عصبی شدم از بس ژل زدم منم ژل رو گرفتم اندازه کف دست ریختم رو کیرم کردم تو کسش.اینبار دیگه صدای ناله هاش بیشتر شد و منم فرصت رو غنیمت شمردم دیدم داره حال میکنه تلمبه هارو تند تر کردم تا منم حال کنم که یهو صدای نالش بیشتر شد و میگفت داره میااااد.ارضا شدنش ۳۰ سانیه طول کشید معلوم بود خیلی اب از کسش اومده بود که اینجوری داشت داد میزد
منم دیگه حسابی شق بودم و تلمبه هام به اوج رسیده بود و محکم میکردم تو کسس که اب منم اومد تا ته خالی کردم توکسش.
کیرمو که دراوردم سرم بالا بود دست میکشیدم به کیرم که قطره های اخر ابمو خالی کنم تو کاندوم که کاندوم رو حس نکردم.سرمو پایین اوردم دیدم وای کاندوم نیست😐.به شوهرش اشاره کردم کاندوم نیس اونم بلند گفت کاندوم نیس؟یهو نیلو جیغ زد دوتایی رفتن تو دسشویی هرکاری کردن درنیومد کاندوم.رفتن تو اتاق بعد پنج دیقه اومدن دیدم کاندوم تو دست سجاده و گفت خاک تو سرت کنن علی.
اومد جلوم گفت یعنی تو واقعا نمیدونستی کاندوم دراومده؟گفتم نه بخدا حس نکردم.گفت واقعا احمقی.حداقل پاشو لباستو بپوش(با لحن عصبی گفت).تاحالا هیچوقت بعد سکس لباس نپوشیده بودم و اینبار ایجوری حرف زد بهم برخورد منم عصبی شدم لباسمو پوشیدم کامل.نیلو تو اتاق بود خودش اشپزخونه روبروم ولی روش سمت من نبود.کاپشنو پوشیدم سریع با دو رفتم سمت در.ساعت ۱ و ربع بود از خونه زدم ببرون کفشامم درست نپوشیده بودم تو پله ها پوشیدمشون.رسیدم سرکوچه دوباره زنگ زد هردوبار قطع کردم.و از همه جا بلاکشون کردم.اسنپ زدم برگشتم خونه گفتن توکه قرار بود شب نیای گفتم کنسل شد.
به نظر من تقصیر من نبود واقعا این اتفاق و بهم برخورد ازینکه اوجوری حرف زد باهام.از بس ژل زده بودم دگ حس نمیکردم کاندوم داشتم یانه وقتی درآوردم دیدم نیس.
به نظر شما کار درستی کردم؟
دیروز هم بهم زنگ زد با یه شماره دیگ جوابشون ندادم.
مرسی که خوندین

نوشته: علی