تری‌سام رفاقتی (گی، ورس، دانشگاه)

1402/09/03

دوره دانشگاه اوایلش خونه گرفتم ولی هزینه‌ها اینقدر بالا رفت که مجبور شدم قرارداد رو تمدید نکنم و برم خوابگاه دانشگاه. از خوابگاه و جَوش متنفر بودم. توی خوابگاه از شانس خوبم با یه پسر شیرازیِ گیِ بامعرفت و خوش‌تیپ هم‌اتاقی شدم که روزهای نکبت افسردگی اون زمان رو برام شیرین میکرد. بعداً شاید ماجرای آشنایی و صمیمیتون رو اینجا نوشتم ولی فعلاً فقط یه توضیح مختصر میدم چون ماجرای اصلی امروز تری‌سامه.

کسری، هم‌اتاقی من بود که همیشه سعی میکردیم توی یه اتاق بیفتیم. حتی دو ترم اتاق دونفره‌های طبقه بالای خوابگاه علوم‌پزشکی رو تونستیم بگیریم و تجربه محشری باهم داشتیم. پسر سبزه‌ای بود، ته‌‌ریش می‌ذاشت، چشمای قهوه‌ای سوخته‌‌ی قشنگی داشت که زیرشون یه ذره کبود بود و این کبودی یه معصومیت و شیرینی خاصی به چهره‌ش میداد. تقریباً هم‌قد بودیم و از همون اوایل کار رفیق باشگاه رفتنم هم شد. هیکل تمیزی داشت و من بهش حسودی میکردم. اونم همیشه میگفت به بدن من حسودیش میشه.
یه کون برجسته بامزه داشت و یه کیر کلفت و دراز نسبتاً خمیده و رو به پایین.
لهجه شیرازی داشت که همیشه پنهانش میکرد و من همیشه خایه‌مالیش رو میکردم که جلوی من با لهجه شیرازی حرف بزنه چون برام خیلی جذابه و حشریم میکنه.
جفتمون استریت‌لوک بودیم (من کمتر البته) و ورس بودیم. من پوست روشنی دارم، برخلاف کسری موهای بدنم کم‌پشت و نازکه و برای همین ازشون خوشم نمیاد و همیشه شیو میکنم. ولی به کسری میگفتم واسه دلِ کیر من کامل شیو نکنه چون موهای بدنش برام جذابه. اونم همیشه میگفت: کیر تو خودت و سلیقت! (شت… دلم تنگ شد براش. مرتیکه کسکش:) )
خیلی بامزه و شیرین بود و از همه مهم‌تر خیلی بامعرفت بود. واقعا حق برادری به گردنم داره و اون سال‌ها که حال من خیلی بد بود همه‌جوره حواسش به من بود. جاش نیست توی خاطره سکسی آدم از مرام و معرفت رفیقش بگه ولی همین بامعرفت‌بودنش جذابیتش رو برای من صد برابر میکرد.

سکس‌هامون که شروع شد صمیمیتمون بیشتر شد. چون قبلش رفیق شده بودیم، سکسمون خیلی راحت و اوکی بود و خجالتی نداشتیم. یه بار بهش گفتم ببین ما داریم جوونیمون رو زیر سایه آخوند حروم میکنیم و به اندازه کافی مشکلات کیری توی زندگیمون داریم که زیر فشارشون له بشیم. بیا این مدت حداقل زیر فشار شهوت جوونی زجر نکشیم و حالا که تایپ همدیگه هستیم و رفیقیم، با هم راحت باشیم و فانتزیهامونو بهم بگیم و توی مدیریت این حس جنسی بهم دیگه کمک کنیم‌. اون زمان من حال داغونی داشتم، از رابطه میترسیدم و شرایط رابطه هم برام محیا نبود. کنار درس کلی باید کار میکردم و در مورد آیندم هیچ قولی نمیتونستم به کسی بدم. کسری ولی میخواست توی رابطه باشیم اما شرایط منو کم‌کم درک کرد و همراهم شد. خلاصه از اون موقع به جز نیازهای روانی و احساسی‌ای که آدم به رفیقش داره، ما نیاز جنسیمون رو هم باهم رفع میکردیم. کاملا بدون رودربایستی. بعضی وقتا موقع درس خوندن بهش میگفتم حشری‌ام و یه «جوووون» میگفت و لباس‌هاشو می‌کَند و میومد سروقتم. یا بعضی وقتا توی راه به من پیام میداد که امشب حشرم زده بالا میخوام بکنمت. یا اینکه امشب منو میتونی بکنی؟
بعضی وقتا پورن که میدید، به جای جق زدن من براش ساک میزدم و آبش رو میخوردم.
یه سری از صبح‌ها که بیدار میشد (اون موقع که کسی تو اتاق نبود یا اتاق دو نفره بودیم) از خواب پا میشد، در رو قفل میکرد میومد توی تخت من، شلوارمو میکشید پایین و کیر شقش رو میذاشت لای پاهام و تلنبه میزد تا ارضا بشه. بعد لباس میپوشید میرفت سر کلاسش.
خلاصه که باهم راحت و روراست بودیم و توی اون دوران کیری و سیاه، دلخوشی و مرهمی بودیم برای همدیگه.

از فانتزی‌های کسری از همون اول تری‌سام بود. بین بچه‌های خوابگاه چشم میگردوند یا توی این اپ‌ها میگشت تا یه پایه سوم پیدا کنه. من از این ایده خوشم نمیومد. میترسیدم شر بشه. ولی اون با لهجه شیرازیش نرمم میکرد. چند نفر رو پیدا کرد ولی همشون پسرهای بات و حالت‌دار تویینک‌طور بودند. (از این کیس‌های محبوب که توی همه ماجراهای سایت شهوانی قربون صدقه‌شون میرن و میگن که خیلی سفیدن و انگار به بلوغ نرسیدن.)
این‌جور پسرا راستش تایپ من نیستند. از بچگی هم نبودند. (بالاخره هرکسی تایپی داره. من از حالت خیلی لطیف و دخترونه‌طور به شکل جنسی خوشم نمیاد. و اگه زن‌پوش هم باشه واقعا آف میشم. کلی دوست ترنس باحال اینطوری دارم که بگو بخند داریم ولی برای سکس اصلا نمیتونم.)
هر بار یکی از اینا رو پیدا میکرد و اصرار داشت که بیا بریم اینو بکنیم. منم زیر بار نمیرفتم.
از طرفی تایپ خود کسری هم اینطوری نبود ولی چون توی کف تری‌سام بود به همین‌ها راضی میشد. منم اصلا دلم نمی‌خواست برای اون شخص نفرِ سومِ سکس یه خاطره کیری بد درست کنیم که با خودش فکر کنه دوتا تاپ اومدن منو کردن ولی جوری باهام رفتار کردن که انگار اصلا زیبا نیستم و صرفاً ابزارم و احساس کنه که کافی نیست.

دوستای ترنس خودم همیشه با اینجور مردها سکس دارند و بعدش تا چند ماه من باید بهشون روحیه بدم که اون یارو حرومزاده بوده و تو مشکلی نداری‌.
خلاصه زندگی ما گذشت تا اینکه یه روز کسری گفت یه نفر که قبلاً توی شیراز باهاش سکس داشته قراره بیاد تهران و پسر خیلی خوبیه. عکساش رو نشونم داد. پوست نسبتاً گندمی‌-سفیدطور و موهای پرکلاغی بلندی داشت که از پشت بسته بودش. سه سال از ما بزرگتر بود. هم‌قد خودمون بود و هیکل لاغر و فیتی داشت‌. ته‌ریش نازی داشت و گوش چپش یه گوشواره‌ انداخته بود. اسمش سیاوش بود.
قبول کردم.
تا یه هفته دیگه میومد تهران و تا اون موقع یه گروه تلگرام ۳نفره درست کردیم. اولش حرفای معمولی میزدیم تا اینکه کسری گیف‌های سکسی فرستاد و جمع رو گرم کرد.
توی اون یه هفته کلی سکس‌چت میکردیم و صمیمی شدیم. حتی یه مرتبه ویدیوکال کردیم و من و کسری جلوی دوربین توی خونه دوست من سکس میکردیم و سیاوش نگاه میکرد و جق میزد.
(از اینجا به بعد مکالمات خودم (مهرداد) رو با «م»، کسری رو با «ک» و سیاوش رو با «س» نشانه‌گذاری می‌کنم)
س: آی که من چه کونی از شما دوتا بگام…

من یه رفیق استریت از شهر خودمون دارم که اینجا آپارتمان اجاره کرده. میدونه گی‌ام و خیلی باهم اوکی‌ایم. خیلی خجالتی و ایناست و من براش دوست‌دختر جور کرده بودم و توی رابطه‌ش کمکش میکردم. از اون عاشق‌پیشه‌های روزگاره.
بهش گفتم که خونت رو برای سکس می‌خوام توی هفته بعد، چند روزی که میتونی نباشی رو بهم بگو. خلاصه دمش گرم سه روز خونش رو داد به من. (البته بعداً سر پایان‌نامه‌ش دهن منو گایید)

سیاوش اومد تهران و ما بعد از ظهر قرار گذاشتیم میدون ولیعصر و همدیگرو دیدیم. مرتیکه یه عینک کیری دسته سبز خیلی زشت زده بود روی صورتش که قیافش رو کرده بود مثل مگس‌ها. خلاصه سر شوخیمون از همون‌جا باز شد.
ک: اون عینک تخمیت رو دربیار ناموساً.
س: بیا کیرمو بخور… مارک فلانه (یادم نیست برندش چی بود)
م:بابا دیدن کسخلی بهت انداختن و تا دسته کردن توی کونت‌. ورش دار جان من‌.
س: همینه که هست. اصلا موقع سکس میخوام همینو بزنم.
ک: گه خوردی… من اینجوری تا سه ماه نمیتونم راست کنم‌.
م: مال من خشک میشه میفته اصلا.
س: کیرمم نیستید… خودم جفتتونو مثل سگ میکنم. کیر میخوایید چیکار؟

خلاصه که تا‌ غروب آفتاب اون عینک کیری رو نگه داشت. چهره‌ش از عکساش سکسی‌تر بود. دستهای خیلی قشنگی هم داشت که منو حشری میکرد نمیدونم چرا. هم‌قد خودمون بود ولی حجم عضلاتش کمتر از عکساش بود و ریزجثه‌تر به نظر می‌رسید. ولی خیلی هیکل قلمی و جذابی داشت.
صداش هم یه خش باحالی داشت و منو تحریک میکرد.
وقتی با کسری با لهجه شیرازی حرف میزدن من واقعا آبم میومد بس که برام جذاب بود. ولی کسکش‌ها مخاطبشون که من میشدم بدون لهجه حرف میزدن و کیر میکردن توی حال من‌.

غروب رفتیم شام خوردیم و شب رفتیم پارک لاله. پارک لاله کلی درخت و شمشاد داره و شبا خیلی تاریکه. (اونایی که تهرانن میدونن چی میگم) پشت شمشادا اغلب دخترپسرا مشغولن. ما هم اون شب اینقدر حرف سکس زدیم و حشری شدیم که منتظر موقعیت بودیم برای کرم ریختن به همدیگه. روی نیمکت نشسته بودیم که من گفتم بچه‌ها من واقعا الان کیر میخوام. نمیتونم تا فردا تحمل کنم.
س: اه اه… کسری رفیقت کونیه؟
خندیدیم. سرش رو به شوخی گرفتم به زور گذاشتم روی کیرم.
س:جووون… چه راست شده…
از روی شلوار کیرمو بوسید.
م: اون وقت من کونیم.
ک: شما کونی نیستید… عمه منه که کونیه. بیایید فعلا فکری به حال الان کنیم.

(میدونم که گی‌ها از لفظ کونی بدشون میاد. منم خوشم نمیاد و فقط پیش رفیق‌های گی‌ام به شوخی بهم میگیم. جدی نگیرید)

س: یکی نگهبانی بده، دوتا بریم پشت شمشادها.
ک: باشه… سیاوش‌جان تو نگهبانی بده، من و مهراد بریم پشت شمشادها.
س: کیرم پس کلتون… اینجوری مهمون‌نوازی میکنید؟ شما شب پیش همید…من بدبخت باید برم جق بزنم.
م: اه اه اه… هم جقیه هم کونیه… ما از این رفیقا نداشتیم… کسری اینا رو از کجا پیدا میکنی؟

سیاوش سرمو گرفت ماچ کرد گفت: «جوووون قناری… فردا یه کونی ازت پاره کنم من.»
خندیدم به کسری گفتم: «وا… بهش نگفتی که من فول‌تاپم؟ من فردا فقط میکنمتون.»
بعد یهو دیدیم کسری داره کیرشو میماله که از زیر شلوار راست شده. پیرهنش هم کرده بود زیر شلوارش و کیرش خودنمایی می‌کرد. نگاهش هم چنان حشری بود که گفتم الان جفتمونو میکنه.
ک: کیرم دهنتون دلقکا… خایه‌هام داره میترکه.
گفتم بریم یه جای خوب پیدا کنیم من نگهبانی میدم.
پاشدیم یه کم گشتیم یه جای خوب و تاریک پیدا کردیم. من اینور شمشادها روی نیمکت نشستم و مثلا با گوشیم مشغول شدم و اون دوتا اونور ماچ و بوس میکردن و برای هم ساک میزدن.
یه ۲۰ دیقه‌ای مشغول بودن. کلا یه نفر رد شد و منم یه ندا دادم و چیزی نشد. بعد کسری اومد گفت من آبم اومد، برو سیاوش رو ارضا کن، اگه نتونست بعد از ارضا شدنش ارضات کنه چیزی بهش نگو، خودم شب ارضات میکنم. (من متاسفانه بعد از دبیرستان هرروز تحریک‌پذیری جنسی بدنم کمتر شد و دیرتر ارضا میشدم. با کسری هم که سکس میکردم تا من ارضا میشدم دو بار ارضا میشد. توی خاطره قبلیم از دبیرستان براتون از ۴ ۵ بار ارضا شدنم توی یه روز گفتم. هعی کجایی جوونی!)

رفتم پشت شمشادا… شلوار سیاوش تا روی رونش پایین بود و با کیر شق وایساده بود و با کیرش ور میرفت.
قبل از اومدنش به تهران گفته بودم اگه کیرش و بدنش پشم داره شیو نکنه و فوقش فقط اصلاحشون کنه. دیدم که دمش گرم به حرفم گوش کرده و پشم‌های کوتاه اطراف کیرش، کیرش رو برام صد برابر سکسی‌تر میکرد.
رفتم جلوش ازش لب گرفتم و کیرش رو گرفتم توی دستم. گفتم: «عهه این که خیس و دهنیه… ببخشید من ولی دهنی نمیخورم.»
سیاوش خندش گرفت.
س: مادرجنده رو ببین ها.
کمربند منو باز کرد. و شلوارمو داد پایین و کیرم افتاد بیرون. سه چهار سانتی از کیر دراز سیاوش کوچیک‌تر بود.
س: جون چه صورتی و سکسیه.
زانو زد و کیرمو گذاشت توی دهنش و آروم شروع کرد به ساک زدن. تا ته میکردش توی دهنش و بینیش میخورد به شکمم و نگه میداشت و درش میاورد. بعد از پایین نگام میکرد و برام جق میزد و میخندید. و دوباره ساک میزد. این‌دفعه تندتر.
مرتیکه کسکش وسط ساک زدن یاد مسخره‌بازیش افتاد. عینک دودی کیریش رو درآورد زد به چشمش و مثل دارکوب ساک میزد. من خندم گرفته بود.
کسری از اون ور گفت آروم‌تر بچه‌ها.

اون عینک کیریش رو ازش گرفتم. و گذاشتم روی یقه خودم. سرشو گرفتم توی دستام و توی دهنش تلنبه زدم. کیرم خیس خیس شده بود و آب از لب و لوچش آویزون بود. کیرمو درآوردم و زدم به صورتش.
م: جوونم پسر… دوستش داری؟
تخمامو لیس میزد.
س: عالیه.
دوباره توی دهنش تلنبه زدم. با خودم گفتم من اینجوری ارضا نمیشم بذار اول سیاوش رو ارضا کنم‌ تا ببینم چی میشه بعدش. (معمولا توی حالت باتم سریعتر ارضا میشم. اگه بخوام با کردن یا خورده شدن کیرم ارضا بشم خیلی طول میکشه) بلندش کردم. تیشرتش رو دادم بالا و انداختم پشت گردنش. چسبوندمش به تنه درخت و شروع کردم به خوردن سینه‌هاش و با کیرش بازی میکردم.

س: آخ… فدات بشم پسر.
سینش رو گاز میگرفتم و محکم میک میزدم.
س: گاز نگیر مادرجنده…
م: خوشت نمیاد؟
س: چرا خوشم میاد ولی دلیل نمیشه ادا تنگا رو در نیارم.
م: کسکشو ببین ها.

باز سینه‌هاش رو خوردم و کیر کلفتش داشت میترکید. زانو زدم و تخماش رو یه کم خوردم. و کیرش رو گذاشتم توی دهنم. آروم و پرتف براش ساک میزدم و رون‌هاش رو میمالیدم. کیر خوش‌فرمی داشت. آه و نالش بلند شده بود.
م: تو دهنم تلنبه بزن.
سرمو گرفت و شروع کرد به تلنبه زدن توی دهنم ولی کیرشو تا ته نمیکرد تو.
م: تا ته بکن تو.
س: اذیت نمیشی؟
خندیدم گفتم: اذیتم بشم آخرش باهات حساب میکنم.
س: کسکش… دهنی ازت بگام.
سرمو گرفت و توی دهنم تلنبه میزد و تا ته کیرشو میکرد تو. شلوار و شورتش افتاده بود پایین. دو سه باری سرفم گرفت. پرسید خوبی؟ چشمک زدم و دوباره‌ تلمبه میزد‌‌.
س: مهرداد آبم داره میاد.
دستمو گذاشتم روی باسنش و به سمت خودم فشارش دادم که یعنی بریزش توی دهنم.
س: مطمئنی پسر؟
جملش تموم نشده بود که آبش پاشید توی حلقم. و من هم با هر انقباض کیرش، آبش رو قورت میدادم. آبش گرم بود و دوستش داشتم.
نفس نفس داشت میزد و خندهٔ عصبی بامزه میکرد.
م: جووون… چه خوشمزه بود.
س: لعنتی سکسی.

بلندم کرد که برام ساک بزنه. کیرمو گذاشت توی دهنش و یه ذره ساک زد که کسری از اون ور علامت داد وضعیت خطریه.‌ سریع خودمونو جمع و جور کردیم و اومدیم بیرون. یه مشت پسر اومده بودن سمت ما و زیرانداز و قلیون دستشون بود. (کیر توشون)
سیاوش کلی تشکر کرد و همش ناراحت بود که من ارضا نشدم. منم خایه‌هام داشت میترکید ولی میگفتم که نه بابا من اوکیم و فلان.
ک: نگران نباش… شب خودم ارضاش میکنم. نمیذارم با حشر بخوابه.

اون شب تموم شد و سیاوش رفت خونه خالش یا عمش (درست یادم نیست) و ما هم رفتیم خوابگاه‌.

از خستگی داشتیم میمردیم. داشتیم لباس عوض میکردیم که کسری گفت من خودمو تمیز میکنم منو بکن که ارضا بشی. گفتم نه لازم نیست خیلی خستم. با شورت افتادم روی تخت. یه ذره نگام کرد، رفت در رو قفل کرد گفت بذار پس ساک بزنم. گفتم داداشی من خیلی خستم بیا فقط بغلم بخواب. با شورت اومد توی بغلم و سرشو گذاشت روی دستم. شروع کردم ازش لب گرفتن. بوسیدن لب‌ها منو خیلی آروم می‌کنه. (من اختلال اضطرابی دارم) آروم لباش رو میبوسیدم. تف کرد روی دستش و کیرمو گرفت توی دستش و آروم جق میزد توی همون حالت‌. همونطور همدیگه رو میبوسیدم و بعد از هر بوسه یه جمله میگفتیم.
ک: آخ فردا چه روزی بشه.
م: آره… امیدوارم خوب پیش بره.
ک: خوب پیش میره… چقدر رویاییه.
م: اینقدر هیجان داری براش؟
ک: آخ آره… فردا وقتی سیاوش داره میکنت کیرمو میذارم توی دهنم. میبوسمت. پسر باید خیلی سکسی باشی توی اون لحظه‌.
م: سیاوش رو دیدم خیالم راحت شد. واقعا نگران بودم.
ک: سیاوش محشررره… پسر خیلی گلیه. بامزه و بامعرفته. توی سکس هم کارش خوبه. خیلی هم باملاحظه‌ست.

همینجوری حرف میزدیم و اون برام جق میزد و میبوسیدم. یه نیم‌ساعت گذشت تا اینکه ارضا شدم و کلی اب ریخت روی شکمم.

دستمال کاغذی برداشتم پاکش کنم که کسری گفت میخواد بخورش. همشو لیس زد و منو بوسید‌. و همونجوری خوابیدیم.
م: پسر مرسی که هستی.
ک: به کونت چشم دارم وگرنه خودت برام ارزشی نداری.
م: کیرمم نیستی کسکش.
بوسیدیم همو و خوابیدیم.

فردا ظهر رفتیم آپارتمان دوستم. روتختی‌ها رو با مال خودمون عوض کردیم و خودمونو تمیز کردیم. ساعت ۳ اینا سیاوش اومد. اون عینک کیری هم زده بود روی چشمش.
س: تا رسیدم اینجا به گای سگ رفتم. راست کرده بودم و این پفیوز نمیخوابید.
ک: قیافه خودتو با اون عینک توی دوربین جلو نگاه میکردی تا کیرت خشک بشه بیفته.
س:بیا کیرمو بخور کسکش.
ک: قراره الان همین کارو کنیم.
م: (صدامو کلفت کردم) من که فول‌تاپم از الان گفته باشم. ساک هم حتی نمی‌زنم.
س: اوکیه… کیرمو میکنم تو چشمات به جای کونت.

خلاصه یه کم شوخی کردیم. و قرار شد بریم حموم دوش بگیریم. سه تایی رفتیم توی حموم و از همون اول سه تامون دسته‌خرامون راست بود. کیر کسری یه خمیدگی رو به پایین داشت ولی مال من و سیاوش سرافراز بود. کیر سیاوش از همه درازتر بود. مال کسری قطورتر.
یه کم با شامپو همدیگر رو شستیم.
س: بچه‌ها خیلی سکسی‌اید. اصن باورم نمیشه.
م: بشین کیرمو بخور باورت میشه.

سیاوش نشست کیرمو بخوره که کسری هم باهاش نشست. گفتم که کیر من کوچیکتر از اونا بود و اگه توی صفتی بهتر از مال اونا باشه اون صفت «گوگولی»ه!! کیرم گوگولی و صورتی بود و خب انگار از خوب روزگار برای این دوتا جذاب بود. کسری تخمام رو میخورد و سیاوش کیرمو کرده بود توی دهنش و ساک میزد و در همون حال کیر همدیگه رو گرفته بودند و با مال همدیگه ور میرفتن و منم سرهاشونو نوازش میکردم. حس محشری بود. بعضی وقتا جفتشون کیرمو لیس میزدن و از همدیگه لب می‌گرفتند. گاهی هم من تف مینداختم روی کیرم و اونا لیس میزدن. چند بار گفتم بسه نوبت منه ولی گوش ندادن و سیاوش علامت فاک بهم نشون داد.
بعدش من بلندشون کردم و خودم نشستم بین دوتا کیر کلفتشون. احترام نگه داشتم و با کیر سیاوش که سنش بیشتر بود شروع کردم:)) کیر کسری رو توی دستم گرفته بودم و جق میزدم براش.
س: جانم پسر… چقدر خوب ساک میزنه عوضی!
کسری سرم رو فشار میداد سمت کیر سیاوش و نگه میداشت. سرفم که می‌گرفت ازم لب میگرفتم و کیرشو میکرد توی دهنم.

من و کسری باهم راحت بودیم، ولی سیاوش با من یه کم ملاحظه‌کار بود. دائم میخواست اجازه بگیره ولی کسری خودش مدیریت میکرد و راه رو بهش نشون میداد.
کسری توی دهنم تلنبه میزد و سیاوش کسری رو میبوسید و منم برای سیاوش جق میزدم. بعد کیرهاشونو بهم میمالیدن و من سر کیرهاشون رو میخوردم. کسری از بالا توی دهنم تف مینداخت و من نگاه سیاوش میکردم و بهش میفهموندم که مرتیکه تو هم همین کار رو بکن و خجالت نکش.

توی همون حالت کسری با چشمک و اشاره بهم فهموند که بشاشم روت؟ و منم اشاره کردم که آره. یهو کیرش رو گرفت سمت سینم و شاشیدن رو شروع کرد. من کیر سیاوش رو میخوردم و چشماش که از حدقه زده بود بیرون رو نگاه میکردم. یهو خندید.
کسری روم میشاشید و شاشش قطع میشد و دوباره میشاشید.
س: پسر شما دوتا خیلی خوبید… کیرم دهنتون.
کیر سیاوش رو گرفتم سمت بدنم که یعنی اگه تو هم شاش داری، میتونی بشاشی. (کلا رسم منو کسری وقتی خونه دوستم سکس میکردیم این بود که توی حموم بشاشیم روی همدیگه)
س:بذارید تمرکز کنم…
یه کم مسخرش کردیم تا اینکه شاشیدن رو شروع کرد. کسری هم نشست کنار من و سیاوش کیرش رو سمت اونم گرفت و شاشید روش. ما دوتا همو میبوسیدیم.
شاشش که تموم شد من پاشدم و سیاوش رو نشوندم و خودم شاشیدم روی جفتشون. جفتشون خندشون گرفته بود چون از قرار معلوم من یه دریا شاش داشتم و تموم نمیشد!

دوباره بدن‌هامون رو شستیم و با هم ور رفتیم. اومدیم بیرون. با حوله‌های استخر من و کسری خودمونو خشک کردیم و رفتیم روی تخت. تخت رفیقم تخت یک نفره رویال هست که نسبتا اندازه دونفره نرمال میشه و اندازش اوکیه. من و کسری روی تخت داشتیم همو میبوسیدیم و با کیر هم بازی میکردیم. سیاوش از دورتر نگاهمون میکرد.
بهش گفتیم بیا.
س: میام… بذار یه کم نگاهتون کنم.

کیرش رو میمالید و با چشمای حشری نگاهمون میکرد. بالاخره اومد روی تخت و سه‌تایی همدیگر رو میبوسیدیم. من دستمو گذاشتم روی کون سیاوش و فشار دادم و روی سوراخش دست کشیدم. کسری و سیاوش هم با کون و سوراخ من بازی میکردن.
س: برنامه چیه بچه‌ها؟
م: من که فول‌تاپم و جفتتون رو میکنم.
سیاوش انگشتش رو خیس کرد یه کم کرد توی سوراخم و گفت: «ببین چجوری حیف نعمت میکنی… دلت میاد نذاری من این کونو بکنم؟»
گفتم اگه باتم‌‌های خوبی باشید شاید چیزی نصیبتون شد.
ک: این کسکش جفتمونو میکنه و آخر هیچی هم کف دستمون نمیذاره.
خندیدم گفتم چون کیر من کوچیکتره اول من میکنمتون که سوراختون باز بشه.
ک: کسکش میخواد وقتی باتمه ارضا بشه…
م: همینه که هست:))
س: اول منو بکنید بچه‌ها… من طاقت ندارم دیگه.

سیاوش با حالت داگی نشست مقابل کسری. کسری کیرش رو گذاشت توی دهن سیاوش و منم سوراخ سیاوش رو لیس میزدم و با دست از زیر براش جق میزدم.
سوراخ جذابی داشت. من واقعا فتیش سوراخ و لیسیدنش رو دارم. سوراخ سیاوش واقعا سکسی بود. کسری کیرش رو میکرد توی دهن سیاوش و موهاش رو گرفته بود.
آروم یه انگشتمو کردم تو سوراخ سیاوش. آهی کشید که جیگرم حال اومد. آروم با سوراخش ور رفتم و دومی رو کردم توووو.
س: جوووون…
یه کم عقب جلو کردم و دیدم سوراخش اوکیه و انقباض خیلی شدید نداره.
پلاستیک کاندوما رو آوردم. (۵۰ ۶۰ تا کاندوم آورده بودیم!!)
یکی کشیدم روی کیرم و لوبریکانت زدم بهش. گذاشتم روی سوراخ سیاوش.
م: سیاوش جون اگه دردت اومد بگو نگه دارم یا بکشم بیرون.
س: بکن تو… بکن تو…
آروم کیرمو کردم داخل و آه و نالش بلند شد. تا ته که رفت گفت نگهش دار، نگهش دار.
نگهش داشتم. یه کم آی و اوی میکرد. کسری موهاش رو گرفته بود، سرشو آورده بود بالا و با سیلی میزد توی صورتش می‌گفت: «واسه کی پررویی میکردی ها؟»
س: خیلی کسکشی.
خندم گرفته بود و منم با چک زدم در کونش گفتم: «دیگه اینجا شاخ بازی درنیاری ها»
سیاوش حین آه کشیدن گفت: «یه کونی از شما دوتا من بگام!»
خم شدم و شونه‌هاش رو بوسیدم.
انگار خیلی تنگ بود یا اینکه قبلا زیاد باتم نبود و بلد نبود. کیرم یه جورایی قفل شده بود و سیاوش انگار یه کم درد داشت.
به کسری گفت الان نمیتونه درست ساک بزنه براش. به کسری اشاره کردم که بیاد کیرشو بذاره توی دهن من. سیاوش همونطور داگی بود و کسری سرپا یه پاش اینور کمر سیاوش و یه پاش اونطرف و کیرشو گذاشت توی دهنم من. من آروم سیاوش رو میکردم و ساک میزدم.
سیاوش کم‌کم داشت باز میشد و منم سرعتمو بیشتر کردم.
کسری هم تلنبه میزد توی دهنم. نگاه چهرش کردم یواش گفت: «قربونت بشم!»
سیاوش آه نالش رفته بود بالا.
س: جووون منو بکن… آخ چقدر کیرت خوبه…
کسری رفت سر جای قبلیش و حالا سیاوش با ولع براش ساک میزد.
ک: تا ته… تا ته… نگهش دار… تا ته… آفرین.
سیاوش کمرش رو صاف کرد و من میکردمش و کسری ازش لب میگرفت و توی دهن هم تف میکردن.
ک: اوووف کیرشو دوست داری؟
س: آره…
ک: خوب میکنت؟
س: عالیه

گردن سیاوش رو میخوردم و محکم تلنبه میزدم.

بعد سیاوش به پشت خوابید و پاهاش رو داد بالا. دوباره کیرمو کردم داخل و کسری نشست روی صورتش و سوراخشو گذاشت جلو دهن سیاوش تا لیس بزنه. کیر سیاوش توی دستم بود و جق میزدم براش و میکردمش. خودشم سوراخ کسری رو لیس میزد و کیر کسری رو هم گرفته بود دستش.
کسری براندازم میکرد و علامت «پرفکت» با دستش نشون میداد.
تلنبه رو محکم‌تر کردم و دیگه صدای تلنبه زدنم زیاد شده بود. سیاوش سرشو کشید بیرون
س: آروم‌تر کسکش…
ک:گوش نده بزن جرش بده.

آروم‌تر تلنبه زدم. و پاهای سیاوش رو خوردم. کیرمو در می‌آوردم و دوباره میکردم داخل.
س: فدای کیرت بشم من.
خم شدم و ازش لب گرفتم.
م: قربونت بشم.
ک: نوبت منه…

کاندوم رو از روی کیرم برداشتم انداختم دور. سیاوش خم شد برای من ساک میزد و کسری داگی نشست و من سوراخشو میخوردم.
زبونمو میکردم توی سوراخش و به لپ‌های کونش چک میزدم.
سیاوش هم خدایی خیلی تمیز برای من ساک میزد و تخمام رو میخورد. حین ساک زدن با زبونش یه کاری میکرد که لذتش چند برابر میشد و من دیگه تجربش رو با کسی جز سیاوش نداشتم.

م: بخواب کسری…
کسری به پشت خوابید. پاش رو داد بالا. من و سیاوش انگشتمونو میکردیم توی سوراخش و از هم لب میگرفتیم.
سیاوش کاندوم رو باز کرد و کشید روی کیر من.
ک: بدویید دیگه دارید چیکار میکنید یه ساعته.
کسری داشت غر میزد. سیاوش دستشو رو مشت کرد و به من اشاره کرد که بکن تا ته توش. کسری داشت غرغر میکرد که من کیرمو گذاشتم سر سوراخش و یهو تا ته کردم داخل.
دادش رفت هوا.
ک: مادرتون جندس کسکشا…
داشت از درد به خودش می‌پیچید (حالا نه درد آنچنان، قبلش چهار انگشته داشتیم میکردیمش) سیاوش رفت بالای سرش و ازش لب میگرفت‌.
س: جووون درد داری؟
ک: آه…مادرت جندس… میگامت.
س: جوون تو منو بگا فقط
ک: کیرم دهنت…
س: قبوله
سیاوش شروع کرد ساک زدن برای کسری و من تلنبه میزدم و سر سیاوش رو روی کیر کسری فشار میدادم.
من خوشم میاد وقتی تاپم، باتم حین تلنبه زدنم برام سوراخش رو تنگ و باز کنه. اینجوری بیشتر تحریک میشم‌. کسری هم که پایه سکس همیشگیم بود و میدونست و بدون اینکه بهش بگم این کار رو میکرد. وقتی شروع کرد به منقبض کردن سوراخش، من پاش رو بوسیدم که بهش بفهمونم حالیمه داری چی کار میکنی. سیاوش حالت ۶۹ اومد روی کسری و براش ساک میزد و کیرش رو گذاشته بود دهن کسری. کسری یه ذره ساک زد و بعد بدن سیاوش رو داد بالا و حین آه اوه کردن دادش در اومد که سیاوش پفیوز، کیرت اندازه دسته خره یه کم بدنتو بالاتر بگیر تا خفم نکردی.
سیاوش هم گفت چشم ولی به جاش کیرشو تا ته کرد توی حلق کسری و کسری طفلک سرفش گرفته بود. من که داشتم میکردمش خندم گرفته بود. حین تلنبه زدن شکمم میخورد به سر سیاوش که داشت با دل و جون برای کسری ساک میزد و همزمان پشت و کمرشو نوازش میکردم. کسری هم حین خوردن کیر سیاوش دست به کار شده بود و داشت سوراخ سیاوش رو انگشت میکرد. آه سیاوش در اومده بود و من سر و صورتشو میبوسیدم.
کیرمو از کون کسری کشیدم بیرون. و کسری پاشد.
ک: سیاوش بخواب که میخوام کونت رو پاره کنم.
سیاوش لبخند زد و به پشت خوابید روی تخت. متوجه شدم که به کسری اشاره کرد که آروم بکنَش و اونجا متوجه شدم که انگار واقعا سیاوش اونقدرا هم بات نبوده و شاید بیشتر دوست داره تاپ باشه. کسری کاندوم کشید روی کیرش و لوبریکانت زد و آروم آروم کیرش رو میکرد توی کون سیاوش. سیاوش واقعا درد داشت. حتی بعد از اینکه من کرده بودمش بازم انگار اونقدر سوراخش باز نشده بود. (البته کیر کسری خیلی قطورتر از مال من بود) زانوهامو گذاشتم دو طرف شکمش و خم شدم روی صورتش و پیشونیش رو بوسیدم‌. کسری حین کردن سیاوش پشت من رو هم نوازش میکرد. آروم کیرش رو تا نصفه میکرد تو و درمی‌آورد و هوای سیاوش رو داشت. من صورت و پیشونی سیاوش رو میبوسیدم و ازش آروم لب میگرفتم. آهسته بهش گفتم: عزیزم خیلی درد داری؟
بوسیدم و گفت دردش لذت بخشه. تو رو هم که ببوسم دردش کمتر میشه.
بوسیدمش. با زبونش بازی میکردم.
یه جایی به درست یا غلط حس کردم سیاوش دیگه دوست نداره بات باشه. همون حالت که روش بودم به کسری گفتم کیرتو در بیار بکن توی من!
ک: تو که فول تاپمون بودی.
م: الان دیگه فول باتم. اگه درست نکنیدَم جفتتون رو جر میدم.

کیرش رو کشید بیرون. پاهای سیاوش رو صاف کردم و خودم روش دراز کشیدم جوری که کیرهامون کنار هم بود و حشریم میکرد. گفتم کسری همینجوری بیا روی ما دوتا و منو بکن. دلم میخواست حین هارد سکس سیاوش رو ببوسم. کسری سوراخمو توی همون حالت یه کم خورد و میخواست با انگشت سوراخمو باز کنه. بهش گفتم نه انگشتم نکن و کیرتو بکن تو تا ته. گفت دردت میاد گفتم دردش برام زیاد نیست و دوست دارم دردش رو.
سیاوش یه کم با شک نگام کرد و کسری قبول کرد. کاندوم جدید کشید روی کیرش. اومد روی ما دو تا. من با سینه روی سینه سیاوش افتاده بود. کسری کیرش رو گذاشت جلو سوراخم و نسبتا سریع تا ته کردش تو. دردم اومد و اشک توی چشمام جمع شد. سیاوش صورتمو میدید و گفت کسری نکن نکن. گفتم نه کسری بکن… محکم‌تر. کسری که میدونست روی چه مودی هستم و با خُلقم آشنا بود نامردی نکرد و افتاد رومون و مثل چی کون منو میگایید. منم سیاوش رو میبوسیدم و اشکم راه افتاده بود. سیاوش پیشونیم رو میبوسید و نجوا گونه در گوشم قربون صدقم می‌رفت.
س: قربونت بشم من… فدای چشمای سیاه قشنگت… فدای اشکات بشم من…

کم‌کم دردش از بین رفت و صدام حشری شده بود و ناله میکردم توی گوش سیاوش.

م: آخ… کیرش خیلی کلفته… آییی.‌… بگو جرم بده…
س: محکم‌تر بکنش کسری… تا ته بکن… جاااان
کسری وحشتناک تلنبه میزد.
ک: خوبه؟ کیرمو دوست داری؟
س: آره کیرشو دوست داری؟
م: آررره… جرم بده…
کیر سیاوش چسبیده بود به شکمم و بدجور حشریم میکرد.
نمیتونستم توی اون حالت جق بزنم.
م: سیاوش کیرمو بذار لای پات؟
س: قربون کیرت بشم من چشم سیاه.

کیرمو گذاشتم لای پای سیاوش. کسری دوباره افتاد روم و میگاییدم و منم لای پای کسری تلنبه میزدم.
بین دوتا از جذاب‌ترین پسرهایی که به عمرم دیده بودم قرار داشتم و حسابی حشری بودم. و اون لحظه واقعا از سر حشریتِ خیلی خیلی زیاد و نه از سر درد اشکم داشت میومد. (سیاوش بعدا میگفت عجز ناشی از شهوت توی صورتم توی اون لحظه چیزیه که خیلی وقتا با یادش جق زده. شوخی و جدیش با خودش دیگه)
الانم که یادش افتادم بدجور راست کردم‌.
کسری عرق کرده بود و بدن خیسش میخورد به تنم و واقعا وحشیانه منو میگایید. منم کیرم لا پای سیاوش بود و مثل چی گریه میکردم و از سیاوش لب میگرفتم. تخمام داشت میترکید و هیچ وقت اینجوری نبودم.
ک: بچه‌ها من دارم ارضا میشم.
س: بریزش توی کاندوم و کیرت رو در نیار از توی کونش. مهرداد رو ارضا کنیم. خیلی هایه.
کسری آه بلندی کشید و ارضا شد و بعد از ارضا واقعا مرام گذاشت و همچنان منو میکرد. (کسری بعد از ارضا افت انرژی شدید داره و همیشه ده دقیقه صبر میکردیم تا دور بعدی. برای همین میگم واقعا مرام گذاشت)
اینکه سیاوش هم فهمیده که چقدر اون لحظه حشری و توی اوجم و نمی‌خواست برام خراب بشه برام خیلی جذاب بود. با چشمای اشکی ازش تشکر کردم.
سیاوش قربون صدقم میرفت و می‌گفت که به تلنبه زدن بین پاهاش ادامه بدم تا آبم بیاد. کسری بامعرفتم بعد از ارضاش همچنان محکم داشت منو میکرد و حسابی خیس عرق شده بود. من از شدت لذت واقعا زبونم بند اومده بود و اشک میریختم و آه میکشیدم. همین حالت ادامه دادیم که من به سیاوش علامت دادم که دارم ارضا میشم.
س: کسری کیرتو بکش بیرون
و بعد کیر منو از لای پاش درآورد گذاشت روی شکمش و من روی شکمش ارضا شدم. در واقع منفجر شدم. یه جوری زدم زیر گریه که پشماشون ریخته بود.
توی بغل سیاوش بودم. سرم روی شونش بود و داشتم گریه میکردم. آبم ریخته بود روی شکم و سینش و بدن‌هامون بهم مالیده میشد. سرمو حین گریه کردن نوازش میکرد.
س: شششش… قربونت بشم من.
کسری کنارش دراز کشیده بود. سرمو که برداشتم دیدم کسری داره لبخند میزنه.
م: ببخشید بچه‌ها… نمی‌دونم چم بود.
س: عالی بود… سکس‌ترین چیزی بود که تو زندگیم دیدم‌.
کنار سیاوش توی بغلش دراز کشیدم و کسری سریع پاشد و آب منو از روی بدنمون لیسید.
و یکی یکی لب گرفت ازمون.
ک: خیلی خوب بود.
کسری اون طرف تخت ولو شد و خودشو باد میزد.
سیاوش یه حالت مراقبت گونه پیدا کرده بود و تغییر کرده بود. اینجوری که انگار می‌خواست ازم مراقبت کنه. یه ذره بعد پاشدم و روی کیرش نشستم و آروم سینه‌هاش رو بوسیدم.
س: استراحت کن حالا…
م:شیششششش…
آهسته آهسته سینه‌هاش رو لیس میزدم. ترقوه خوش‌تراشش رو، گردن قلمیش رو، بازوهای جذابش رو.
رفتم سراغ زیربغلش و زیربغلش رو لیس زدم. سرمو کشید.
س: مجبور نیستی…
م: خودم دوست دارم.
و زیر بغلش رو لیسیدم. فهمیدم خیلی دلش میخواد زیربغلش رو لیس بزنن. زیربغل کسری رو هم قبلا لیس میزدم ولی میدونستم خود کسری خیلی فتیش زیربغل نداره و منم اصلا زورش نمیکردم که زیربغل منو بلیسه.
آه میکشید و صداش خش دارش شدیدا تحریکم میکرد. وحشیانه‌تر لیس میزدم. سیاوش هم سرم رو گرفته بود و موهام رو میکشید.
کاندوم برداشتم و کشیدم روی کیرش و گذاشتمش لب سوراخم.
س: مهرداد جونم خودتو زور نکن… تازه ارضا شدی.
م: خفه شو…
آروم نشستم روی کیرش. کیرش درازتر از بقیمون بود و عمیق توم فرو میرفت.
س: خوبی؟
م: عالی‌ام
روی کیرش بالا پایین میکردم. کسری اونطرف با چشمای حشری نگامون میکرد ولی تخلیه انرژی شده بود.

خم شدم روی صورت سیاوش و بوسیدمش.
م: کونمو دوست داری؟
س: محشره…
م: کیرت خیلی بزرگه
س: دوستش داری ؟
م: خیلی…
پیشونیم رو بوسید.

م: منو بکن سیاوش… پارم کن…
یه کم فاصله گرفتم و سیاوش تلنبه میزد. شهوت توی چشماش موج میزد.

م: جونم سیاوش… بکن منو…آه…

کسری هم باز حشری شده بود. پاشد سرپا کیرش رو گذاشت توی دهن من و صورتمو نوازش میکرد.

از اون لحظه که اونطوری ارضا شدم جفتشون رفتارشون تغییر کرد. خیلی حالت پشتیبان‌طورتر داشتند و انگار اینجوری شده بودند‌ که میخواستند من نهایت لذت رو ببرم. انگار که اون روز، روز منه.
کیر کسری رو ساک میزدم و روی کیر سیاوش بالا پایین میکردم.
بدن کسری رو توی بغلم گرفتم و روی کیر سیاوش تا ته نشستم.
م: بچه‌ها دوکیره منو میکنید؟
ک: دوتایی بکنیمت؟
م: آره لطفا

کسری با شک به سیاوش نگاه کرد.
م: بکنیدم دیگه… من خیلی حشری‌ام.
ک: تو فول‌تاپمون بودی.
خندیدیم.
م: توی همین حالت که روی کیر سیاوشم برو کیرتو بکن تو.
کسری رفت پشتم و گفت: «پسر پاره میشی. قطر کیر ما روی هم خیلی میشه.»
س: مهرداد مطمئنی؟ خیلی دردت میاد.
همون طور که روی کیرش نشسته بودم بهش گفتم: خیلی حشریم.‌ بکنید دیگه. من مثل شما باتم نازک‌نارنجی نیستم.
سیاوش خندید و دستمو بوسید. (بعدا معلوم شدم خودشونم فانتزی این پوزیشن رو داشتند. مخصوصا کسری. و منم در واقع به خاطر کسری این پیشنهاد رو دادم. تو حموم با خودم گفتم کیرهاشون خیلی بزرگه و نمیتونم. کاش کوچیکتر بودند. ولی بعد از محبتشون دلم میخواست حتما این کار رو بکنم)
س: کسری همینجوری که هستیم، لوبریکانت بزن و سعی کن انگشت رو بکنی داخل سوراخش کنار کیر من.

کسری گفت کیرت رو بیار بیرون. و بعد سر کیر سیاوش رو کرد توی سوراخم و انگشت خودش هم با سر کیر سیاوش فرستاد تو. خیلی درد نداشت.
م: دوتاش کن.
این بار دوتا انگشت رو کرد داخل کنار کیر سیاوش و یه کم درد داشت. همینجوری سیاوش یه کم تلنبه زد و بعد درآوردن.
ک: مهرداد سوراخت خیلی باز شده.
م: خب بکنیدم دیگه.
با تردید نگاه همدیگه میکردند.
م: نامرد نباشید. بکنید دیگه.
جفتشون کیرشونو گذاشتن جلوی سوراخم و سعی کردن بکن داخل. هربار کیر یکیشون لیز میخورد و وارد نمیشد.
تا اینکه یه دفعه سر کیر جفتشون باهم رفت.
سیاوش به پشت خوابیده بود. من روی سیاوش بودم و صورتم جلوی صورتش بود و کسری هم پشت من بود و داشت کیر خودش و سیاوش رو تنظیم میکرد.
سر کیرهاشون که رفت داخل بلند ناله کردم و چشمام اشکی شد.
ک: در بیارم؟
م: نه نه بکن تو.
س: کسری آروم بکن تو. این خیلی حشریه حالیش نیست چی میگه.
به سیاوش اخم کردم و اونم اخم کرد که یعنی خیلی جدیه.
یه کم گذشت و کیر جفتشون رفته بود توی کونم و حس محشری داشتم‌. کیر سیاوش تقریبا تا ته توی کونم بود و ثابت بود. کسری کیرش متحرک بود و تا نصف کیرش تلنبه میزد آروم.
سیاوش داشت از نگرانی میمرد. ولی کم‌کم که دید من و کسری حسابی حشری هستیم و داریم حال میکنیم بهتر شد.
م: قربون جفتتون بشم… بکنید منو…
س: دوست داری؟ خوبه؟؟؟
م: عالیه.
ک: پسر عجب کونی داری…
به شوخی اون وسط گفتم: «خاک تو سرتون که فول تاپتون منم»
س: آخ من فدای تو بشم.
توی همون حالت خندیدیم. درد داشت ولی هم دردش خیلی زیاد نبود. و هم من مثل سگ حشری بودم. و هم رفیقام خیلی حواسشون بهم بود. و هم دیدن لذت اونا برام لذت داشت.
تجربه معرکه‌ای بود.
پنج دقیقه شاید کمتر اونطوری منو کردن حدودا.
ک: من دیگه زانوم نمیکشه بچه‌ها.
کسری آروم کیرش رو درآورد و اون طرف ولو شد باز.
در گوش سیاوش گفتم: پاشو منو بکن.
س: چقدر توی حشری‌ای پسر.
م: پاشو منو بکن حرف نزن.
سیاوش ارضا نشده بود و باید حتما ارضاش میکردم.
به شکم خوابیدم و سیاوش کیرشو کرد توی کونم و افتاد روم.
سرش رو کنار گوشم گذاشته بود و نجواگونه و نفس‌نفس‌زنون حین تلنبه زدنش حرف میزدیم.
س: خوبه؟
م: عالیه
س: کیرمو دوست داری؟
م: خیلی سیاوش… خیلی… منو بکن
شقیقه‌م رو بوسید.
س: دیدی آخرش زیرخواب خودم شدی.
م: ممم آره… من زیرخواب تو ام سیاوش… محکم‌تر.
واقعا دیگه اون آخرا اینقدر گشاد شده بودم که اصلا حس نمیکردم ورود و خروج کیرش رو به اون صورت. فقط لمس تنش و صداش حشریم میکرد.

س: آبم داره میاد.
م: بریز توی دهنم.
کیرشو کشید بیرون و کاندوم رو برداشت و من کیرشو تا ته کردم توی حلقم و آبشو خوردم. خیس عرق شده بود. بی‌حال بی‌حال. افتاد روی تخت و سریع منو گرفت و بغل کرد.
س: مال خودمی.
کسری هم از پشت منو بغل کرد.
ک: من امروز خیلی زود ناک‌اوت شدم. فردا باید جبران کنم.
س: اه من یادم رفت عینکمو بزنم
م: بچه‌ها…
ک و س: ممم؟ چیه؟
م: ممنون. خیلی دوستتون دارم.
س: قربون شکلت بشم پسر. چقدر تو شیرینی.
ک: بالاخره یه فول‌تاپ که بیشتر نداریم.
س: بهترین فول‌تاپ دنیا!
ک: فردا اگه شد منم دو کیره بکنید.
م: اه اه… این کونی بازیا چیه؟ مگه تو جنده‌ای که دو کیره بکننت؟ خودتو جمع کن.
س: راست میگه… فردا انگشتت میکنیم و تو میگی وای دردم میاد نکنید.
ک: کیرم دهنتون کسکشا…
م و س: جووووون. کیرت دهنمون.

و همونطوری توی بغل همدیگه خوابیدیم.

پایان

اگه خوشتون اومد بگید خاطرات دو روز بعدش رو هم بنویسم. و همینطور خاطره آشناییم با کسری توی خوابگاه.

خاطرات قبلی من:
۱. یک ملاقات گرایندری
۲. داداش بزرگه و داداش کوچیکه

نوشته: Mehrdad_1998


👍 53
👎 5
36001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

959389
2023-11-24 22:50:02 +0330 +0330

چرا کسی کامنت نذاشته

3 ❤️

959423
2023-11-25 01:24:43 +0330 +0330

خود داستان خیلی خوبه ولی میتونستی جذاب‌تر هم بنویسی
خوشم اومد بیشتر فانتزیارو یجا داشت
حتما حتما بازم بنویس

2 ❤️

959436
2023-11-25 03:28:03 +0330 +0330

آفرین عزیزم خیلی عالی بود، بسیار جذاب و زنده و هیجانی
واقعا به ذهنت تبریک میگم که این همه و به مدت طولانی تونستی این همه فانتزی رو به این زیبائی به تحریر در بیاری.
لطفا ادامه بده، با اینکه در واقع بیشتر در محوریت جنسی بود اما بسیار جذاب بود و خیلی خوب احساسات گوناگون و عواطف رو هم در خود داشتش

4 ❤️

959454
2023-11-25 08:33:10 +0330 +0330

خیلی خوب بود حتماً بقیه خاطرات رو هم بنویس، همه چیز به اندازه و زیبا توصیف شده👌🏻

1 ❤️

959462
2023-11-25 09:56:33 +0330 +0330

چقدر زیاده چخبره رمان نوشتی

0 ❤️

959466
2023-11-25 10:42:55 +0330 +0330

مرسی بچه‌ها که خوندید و نظر دادید.❤️
دیگه کم‌وکاستش رو ببخشید.
سعی میکنم دوتا خاطره دیگه هم بنویسم. یکی روز دوم تریسام و یکی آشنایی با کسری.

6 ❤️

959470
2023-11-25 11:46:45 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود

2 ❤️

959475
2023-11-25 12:57:17 +0330 +0330

پرفکت 😂

1 ❤️

959481
2023-11-25 14:52:25 +0330 +0330

عالی بود . ادامه بده

1 ❤️

959495
2023-11-25 18:34:01 +0330 +0330

عالی و قوی

0 ❤️

959540
2023-11-26 00:23:10 +0330 +0330

اوفففففف دمت بابا خیلی قشنگ بود یکم طولانی بود ولی جزئیات داشت پارتای دیگه هم بزار لطفا

1 ❤️

959634
2023-11-26 15:29:14 +0330 +0330

بهترین داستان ک تا الان خوندم

1 ❤️

959642
2023-11-26 15:51:15 +0330 +0330

لعنتی فقط بگو چطوری تونستی این همه تایپ کنی؟؟

0 ❤️

959645
2023-11-26 16:27:35 +0330 +0330

شاهنامه نوشتی

2 ❤️

959682
2023-11-27 00:21:16 +0330 +0330

همه چی اوکی بود تا قبل از این که از اختثار به جای اسم کاملشون استفاده کردی
از اونجا به بعد نتونستم بخونم بس که قاط زدم،شایدم بخاطر خستگی نیمه شب نتونستم افتراقشون بدم
ولی زنده باد استریت لوک و شیرازیا 👍🏽

1 ❤️

959684
2023-11-27 00:22:33 +0330 +0330

*اختصار

1 ❤️

959691
2023-11-27 00:50:41 +0330 +0330

تنگ کردم و خوندم👍🏽

1 ❤️

959761
2023-11-27 12:43:35 +0330 +0330

عالی بود
حسودیم شد به رابطتون
لطفا بازم بنویس

1 ❤️

959847
2023-11-28 01:19:16 +0330 +0330

چرا این داستان یه جوریه انگار من نوشتم ؟
۹۹ درصد فانتزیام توش هست
ویژگی های تای پ تو شبیه به ویژگی های تایپ خودمه کلا به خاطر این شباهت لایک میدم بهت 😁
داستان میتونست بهتر بازگو بشه ولی بازم تا حدود زیادی خوب بود

3 ❤️

959894
2023-11-28 13:52:18 +0330 +0330

خیلی عالی بود ، هم از نظر نوشتاری بسیار روان بود و هم خیلی خوب احساسات رفاقتی و صمیمی رو به تصویر کشیده بودی و مهمتر اینکه همه فانتزیها رو در داستانت گنجانده بودی و به جذابیت داستان بیشتر افزوده بود
با خواندنش هم خیلی لذت برم و هم خیلی حسودیم شد و دلم خواست ، البته من بیشتر دوست دارم با دو سه تا فاعل باشم و همه جوره بهشون کون بدم

0 ❤️

959910
2023-11-28 17:48:08 +0330 +0330

خوب بود👏 قلم توانمند و حس قوی ای داری👌 بخاطر همین معتقدم جذابتر از این هم میتونی بنویسی.

0 ❤️

959958
2023-11-29 01:49:04 +0330 +0330

من خیلی پسرای گی و رابطشونو دوس دارم. داستانت واقعا برام جذاب بود و خیلی قشنگ نوشته بودیش

0 ❤️

960124
2023-11-30 10:24:11 +0330 +0330

تو فقط بنویس، که خوب می‌نویسی. نثرت تعادل خوبی بین طنز و اروتیسم و رومنس داشت. آفرین.

0 ❤️

960434
2023-12-02 19:06:14 +0330 +0330

یه دیوثی بیاد منو بکنه بابا همه فیکن این چ وضعیه

0 ❤️

960856
2023-12-05 21:26:00 +0330 +0330

خیلی خوب بود لطفا ادامه شو هم بنویس

0 ❤️

967934
2024-01-23 11:26:52 +0330 +0330

داستان جالبی بود. خوشم اومد مثل خودم مردونه پسندی. منم با مردها و پسرهایی که زنونه پوشن و حالت های خاص دارن حال نمیکنم. لذت گی سکس با یک مرد واقعی یک چیز دیگه است 😛

0 ❤️

981942
2024-05-02 11:53:51 +0330 +0330

خیلی عالی بود لطفا خاطره های دیگه ات رو هم بنویس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها