حس دخترونه‌ی حسام (۱)

1402/03/15

سلام من حسامم

قبلا واستون نوشتم از حس دخترونه و علاقه به پوشیدن لباس های زنونه و بیشتر شدن این حس و قالب شدن اون به جسم تقریبا پسرونه من و این چیزی نیست که واقعا بشه جلوش رو گرفت و من هرروز تو این مسیر جلوتر میرم و خودم رو تو جایه جدیدی میبینم و جدید ترین اتفاق زندگیم تصمیم به برداشتن باکرگیم بود و تصمیم به همخواب شدن با یه مرد
از پوشیدن لباس های دخترونه زدن لاک و رایش کردن مواقعی که خانوادم نبودن و همونجور حتی با ترس و لرز و در حالی که صورتم‌ رو پوشنده بودم میرفتم از در حیاط خونه بیرون و حتی پامو فراتر گذاشتم با یه پسر تو ماشینش قرار گذاشتم و واسش ساک زدم در حالی که زیر لباسم سوتین و شورت لامبادا خواهرم رو پوشیده بودم و انگشتای پامو لاک زده بودم و تمام ترسم ریخته بود و واقعا به یک مرد تو‌ زندگیم واسه صحبت کردن و …و هم خواب شدن نیاز داشتم دقیقا مثل یک دختر بعد چند وقت که با خودم‌ کلی فکر کردم یک روز به همون پسری که واسش تو ماشین ساک زده بودم پیام دادم کسی دیگه رو مد نظر نداشتم بقول معروف اولین عشق زندگیم بود که همه چیزش واسم خوب بود در حد‌همون شناخت کم پیام دادم شب بود و دیر وقت و من در اتاق رو قفل کردم طبق معمول شب هایی که حشریم ترس از اینکه خوابم نبره و یکی صبح منو با اون وضع ببینه و خلاصه یه شورت توری که پشتش فقط یه بنده و میره لای باسنت و انگار اصن شورت نپوشیدی پام کرده بودم جواب داد اولش نشناخت ولی سریع یاد آوری کردم و کلی خوشحال شد که کجایی و چرا جواب نمیدی و ووویکم حرف زدیم ماجرا گفتم که چی میخوام شرایط و خط قرمزام که بیشتر بخاطر اون اندک ترسم بود رو گفتم و واسه همه چی اوکی داد خیالم حدودی راحت بود ازش راحت تر شد چون واقعا پسر بدی نبود قرار گذاشتیم که من سوییت اجاره ای بگیرم که خیالم راحت باشه و اون هزینه همه چی رو میده روز قرارمون رسید و من شیو کامل بودم از روز قبلش
رفتم لباسایی ک از آبجیم کش رفته بودم رو با لاک و دو سه قلم لوازم ارایشم که برا خودم خریده بودم در اوردم کردم تو یه پلاستیک بعد تو کوله فقط شورتو پام کردم شلوارو پوشیدم با … تو برنامه دیوار با یکی اوکی کرده بودم از قبل پیام دادم که کجا و کی کلیدا رو تحویل بگیریم بعد پیام دادم به کیوان که کجایی یارو گفته بیاین رفتم محل قرار سوار ماشین شدم و رفتیم سمت سوییت کیوان گفت تنها برو کلیدا رو بگیر ما دوتا باهم بریم طرف میفهمه چه خبره و ناجوره منم دیدم راست میگه من رفتم اون آقا اومد سلام کردو گفت …هزینه سوییت و یه کارت ملی من کارت ملی همراهم نبود نمیدونم چرا بیخیال شد و گفت اشکال نداره و فقط هزینه رو گرفت و گفت فلان ساعت میام واسه تحویل گرفتن سوییت و یه تذکراتی داد و رفت منم رفتم بالا زنگ زدم کیوان اومد البته بعد چند دقیقه که لباسامو عوض کرده بودم و لاکمو زده بودم و داشتم آرایش میکردم همه کارا رو عجله ای میکردم البته درو زد تا باز کردم انگار از قبل میدونست قراره چی ببینه سریع لباشو چسبوند به لبام و بغلم کرد منم دستامو گذاشتم پشت سرش و چسبیدم بهش خیلی زود سکسمون شروع شد بدون هیچ حرف اضافه ای منو برد رو تخت گفت تو چه خانمی هستی همه جامو نگاه کرد رسید به پام دید لاک زدم و یه زنجیر ساده رو بستم به عنوان پابند که خیلی پامو ناز میکرد ناخوداگاه رفت سمت پام و پامو بوسید که من دیونه شدم و بعد یکم لب بازی و… رفتم سراغ کیرش اول خوب لبامو رو سر کیرش نگه داشتم بعد یواش کردمش تو دهنم و شروع کردم به خوردن میخواستم اون لباس خواب توری که پوشیدمو در بیارم کیوان نذاشت گفت خیلی تو تنت قشنگه سوتینم و شورتم از زیرش پیدا بود فقط قسمت باسنمو زد بالا انگشتشو کرد تو دهنم خیسش کردم و گذاشتش رو سوراخم با یکم فشار آروم فرستادش تو من یه ایییییی از ته دل گفتم در حالی که تن صدامو نازک کرده بودم و کلا شبیه جنده ها حرف میزدم بعدش گفتم درد داره دیوونه یواشتر کیوانم که از حالت حرف زدن من حشرش بیشتر شد بلند شد اومد منو به کمر خوابوند و اومد روم و لباشو گذاشت رو لبام و شروع کردیم به خوردن لب و زبون هم گفت همه چیت حشریم میکنه لبات رژ زدی دوس دارم گازشون بگیرم منم میخندیدم و لباشو میخوردم و زیرش وول میخوردم کیرش مالیده میشد به دول خوابیدم پر از زنونگی بودم انگار داشتم به شوهرم سرویس زناشویی میدادم و خودمو در اختیارش گذاشته بود در حالی که لبامون چفت بود دستمو بردم پایین کیرشو گرفتم میمالیدم پیش آبش اومد نمیدیدم چون لبامو میخورد نمیشد پایین رو ببینم اما لزج بودنش رو حس کردم یکمش رو با انگشتم مالیدم رو سوراخم انگشتمو کردم تو سوراخ کصم باز شد زود چون تنگ نبود به لطف خیار و … بعد کیرشو که سرش کاملا لزج بود گذاشتم رو سوراخم پامو دور کمرش حلقه کردم همزمان که کونمو به کیرش فشار دادم با پام کمرشو رو به جلو فشار دادم کیرش رفت تو اولین کیری که گرماشو تو کص پسرونم حس میکردم جمله ای که اماده کرده بودم رو گفتم اخخخخخ کیوان پردمو زدی من زن شدم و کیوان چشاشو بست و تا ته فشار داد تو و نگه داشت دم گوشم گفت تو چه جنده ای هستی واقعا دختر بودی و زن شدی هیچوقت ولت نمیکنم انتظار نداشت این همه زنونگی از من ببینه با اشاره دستم رو کمرش بهش گفتم که عقب جلو کنه که من ناله هام شروع شد و کیوان فقط قربون صدقم میرفت حالتمون رو عوض کردیم من تو بغلش دراز کشیدم سرم رو دستش بود اون‌ از پشت میکرد تو سوراخم سرمو برگردونده بودم تا لبامو بخوره یه دستش رو سوتینم بود که هنو تنم بود و لبامو میخورد و عقب جلو میکرد با ناله بش گفتم کیوان گفت جون گفتم بچه میخوام لبخند زد گفت دیونه زوده الان گفتم نهههه میخوام الان گفتم چشم خانمم حاملت میکنم امروز منم کلی ذوق کردم و منتظر اومدن آبش تو کص پسرونم بودم و ناله میکردم اووووه اووووم کیوان بکن اییییی داغه کییییرت داغه زنتو جررر دادی آبتو بیار بریززززش تو تمام تلاشمو میکردم ک زود آبشو بیاره انگار واقعا قراره بود حامله شم نفساش تند شد منم باسنمو به سمت کیرش میبردم ضربه ها به باسنم خیلی محکم شده بود و واقعا داشتم جر میخوردم ولی خودم به محکمتر شدنش کمک میکردم خیلی حشری بودم تا با یه آه کشیدن خودشو خالی کرد تو من و من باسنمو محکم چسبونده بودم بهش و نگه داشته بودم کیرش تا ته داخلم بودم لبامو میبوسید میگفت چه زن خوبی گیرش اومده بهم گفت ارضا شدی گفتم نه شوهرم مهم تر بود کیرشو یکم عقب جلو کرد بلند شد شروع کرد تلمبه زدن لبامو میخورد و واسم جلق میزد که ابم اومد ریخت بیرون که اصن لذتش واسم مثل خوابیدن زیر شوهرم نبود دوس داشتم فقط از کص پسرونم ارضا شم
بلند شدیم بعد دوش گرفتم و یکم لب بازی تو حموم پوشیدیم لباس رو و اون روز تموم شد اما ماجرای من و کیوان نه که بعد میگم براتون بوس به همه

نوشته : حسام


👍 16
👎 8
12301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

931672
2023-06-06 00:16:45 +0330 +0330

بار اول پردتو زد به همین راحتی! نه دردی نه هیچی فقط کرد داخل

1 ❤️

931721
2023-06-06 04:13:12 +0330 +0330

داداش صفرتو زدن یک کردن دیگه برداشتن باکرگی چ صیغه ایه
کونیا چقد زیاد شدن و چقدر لغت متفاوت برای کونی بودن ایجاد شده من اصلا عقبم ا جامعه یکی فمبویه یکی زنپوشه یکی حسامه یکی امیره

1 ❤️

931800
2023-06-06 13:04:17 +0330 +0330

حس تو دوست دارم

0 ❤️

931820
2023-06-06 15:49:11 +0330 +0330

منم کس دارم

1 ❤️

931832
2023-06-06 18:45:28 +0330 +0330

وای چه رومانتیک و عاشقانه. خیلی خوب نوشتی مرسی 😍

1 ❤️

931849
2023-06-06 21:40:20 +0330 +0330

واقعاً شرمنده هستم که اینو میگم اما : برات دعا میکنم خدا شفات بده…

0 ❤️

931906
2023-06-07 03:27:47 +0330 +0330

کوص پسرونه؟ جل الخالق مگه داریم؟ مگه میشه؟

0 ❤️

932574
2023-06-11 15:54:25 +0330 +0330

کس پسرونه چجور کونیه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها