سلام داستانی که براتون تعریف میکنم سکس من همسرم و فانتزی های ماست که میگم براتون
۱۳۸۸عروسی کردیم الآنم دوتا بچه داریم
منو همسرم واقعا حشری هستیم
همسرم سحر سفید پوست تو پر و از نظر خوشگلی صورت اقعا کم کسر نداره فقط بهشم میگم مشکل تو کوتاهی قدشه
بلاخره اگه بلند بود که منو نمی‌گرفت خخخخخخخ
البته شوخی میکنم منم خوشگلم ولی در حد معمول
داستان از جای شروع شد که هرچی بیشتر با هم هستیم شدت حشریت میره بالاتر
البته من حشری هستم اما چه فایده زود بیاد آبت چه فایده
دیدم نمیشه نمیتونم جوابشو بدم نره خیانت نکنه
تا اینکه تصمیم گرفتم راهی پیدا کنم برای زود انزالی
که پیدا کردم بعد کلی اسپری ها قرصهای مزخرف
دوتا قرض پیدا کردم که باهم میکس بکنی میشه بمب
قرصها رو خوردم آمدم کنار بخاری تماشای فیلم سریال ترکی
پسرم نهایتاً تا ساعت۱۰شب بیداره اما دختر بابا تا۱۲
بالاخره بچه ها خوابیدن منم قبل از اینکه بخوابن رفتم حموم
خانوم من می‌فهمه من برم شب حموم اونم بعد من میره
آخه خیلی کیر دوسته
دیدم دو فنجون قهوه برام آورد با هم خوردیم
یواش دستی کشید رو کیرم کیرم کم کم شق شد کیرم ۱۳سانته اندازه دور تا دورش۱۴سانته بقول خانومم کلفته
که به شوخی بهش میگم تو که از بقیه ندیدی
ما باهم راحتیم
شروع کرد به ساک زدن کیرم همینکه ساک میزنم خوشم میاد بو می‌کشه لای خایمو میگه بوی خوشی میده منم چسبیدم به خوردن کوس کوچولوی ناز اون که وقتی تحریک میشه دریایی از آبه
یواش گذاشتم توی کوسش گفت یواش یواش بده بیاد
آخه درد میگیره
باسن بزرگی داره البته خوش فرم عین الکسیس
البته خانومم دو گانه هست هم از عقب میده هم از جلو
دستشو گرفتم حالت داگی رو مبل نشست وای چه کونی وقتی اون کون میبینم بهترین لذت دنیا میبرم شروع کردم به تلمبه زدن که زنم عاشق سکس خشنه اما من نه رمانتیک بهم میگفتی بی عرضه
محکم ضربه بزن
دستمو انداختم دوتا لپ کونشو گرفتم حسابی میکردم از آمدن آب هم خبری نیست با این قرص‌ها من
برش گرداندم رو مبل کوس کوچیکش میمالوندم کیرمم تو در حال تلمبه زدن

در حیرن سکس بهم میگه خوب بکن اگه نکنی میدم به یکی دیگه بکنه البته اینجوری نبود من کم کم چشم گوشش باز کردم
ساعت ۱۲شروع سکس پایان سکس مون۲:۳۰دقیقه صبح دقیقا گرم بودیم دو ساعت نیم میکردم الآنم چند ساله که هفته ای دو یا
بار سکس داریم اما تایم بالا آخه سیر نمیشه
بهش بارها گفتم خیلی ها طاقت همچین سکسی ندارن باور نمیکنه
یه بار به دوستم گفتم باور نکرد گفت محاله که ۳ساعت یه کله بکنی
باهم شرط گذاشت اما طرفی که خواست بیاد ۳ساعت زیرم باشه گفت چه خبره
خخخخخخخخخخخخخ

نوشته: شوهر سحر