حکایت بردگی من

1401/01/06

ساعت حدودای هشت شب بود و من با اینکه دومین بار در خونه خودم منتظر پارسا بودم واقعا استرس داشتم چون این بار قرار بود دوستش حامد هم با خودش بیاره .
دفعه ی قبل که پارسا اومد پیشم خیلی بهم خوش نگذشت اخه من و پارسا رابطه ی ارباب برده شروع کرده بودیم و من بردش شده بودم . بار اول من رو تقریبا له و لورده کرد و چون اولین بارم بود خیلی کارها مثل ساک زدن و کون دادن برام سخت بود . بار دوم که قرار گذاشتیم بهم پیام داد قبلش که یکی از دوستاش هم مستر خیلی کار بلدیه و دوتایی میخوان منو جر بدن .
منم که از خدا خواسته یکی از فانتزی های خیلی بزرگم داشتن دو ارباب همزمانه که تریسام بزنیم و موافقت کردم. عکس حامد رو از قبل برام فرستاده بود قد بلند بود نزدیک یک و نود و هیکلی احتمالا باید ورزشکار باشه و کیرش نزدیک بیست سانت بود و نسبتا کلفت راستش ترسناک بود ‌. صورت استخونی داشت و واقعا هات بود بازوهاش که نگم واقعا سکسی بود من خودم فتیش پا و بازو دارم اخه. خود پارسا خیلی خوش قیافه بود سنش از من و حامد کمتر بود تقریبا هم قد خودم و کمی سبزه با چشای درشت و کیرش هم حدود شونزده سانت ولی خیلی کلفت بود مخصوصا سرش . ساعت هشت و ده دقیقه شد کمی دیر کرده بودند … زنگ خورد و من با استرس به سمت در رفتم و باز کردم رفتم جلوی در زانو زدم .

پارسا یک سری قوانین گذاشته بود اول اینکه همیشه باید ارباب صداش کنم . بعد از هر دستور بلا استثنا باید بگم چشم ارباب. وقتی میرسه همیشه باید جلوی در در حال زانو زدن باشم و اماده باشم کفشش رو ببوسم و در بیارم و بعد کولش کنم تا جایی‌که بخواد بشینه .‌ دفعه پیش قسمت کول کردن (همون پنی پلی) واقعا سخت بود ده بار خوردم زمین زیر وزنش خیلی سبک نبود و هر بار میخوردم زمین تحقیرم میکرد و انقدر میموند روم تا بلند شم . کمرم تا یه هفته درد میکرد. در رو باز کردم پارسا از پله ها داشت میومد بالا حامد هم پشتش بود . زانو زده بودم و چشام به پاهاش بود .
-سلام ارباب خوش آمدید
پارسا با کفش محکم زد به صورتم و گفت توله سگ کثیف
-ممنون ارباب
بدون اینکه دیگه چیزی بگه کفشش رو گرفت جلوم باید کل سطح کفش رو میبوسیدم فقط تو لیمیت هام توافق کردیم که کف کفش نباشه تا الان به تمام لیمیت هام احترام گذاشته بود و همین باعث شده بود بیشتر بهش اعتماد کنم .
در حالی که کفش پارسا رو میبوسیدم حامد از اومد تو .
-به به عجب توله سگ حرف گوش کنی مثل اینکه خوب تربیتش کردی نه ؟
-هنوز تازه کاره صفر کیلومتره خیلی کار داره کلی باید یاد بگیره چجوری به دوتا مسترش خدمت کنه
حامد کنارم زانو زد و صورتم رو گرفت دستش خیلی زور داشت حس کردم تو دستاش می‌تونه صورتم رو خورد کنه
-نترس توله خوب تربیتت میکنیم !
-ممنون ارباب
-به من میگی سرور به پارسا ارباب اگر اشتباه کنی مجازات میشی
دوتا چک محکم خوابوند تو گوشم برق از سه فازم پرید خیلی دستش محکم بود گوشم سوت کشید
-فهمیدی یا نه؟
-بله سرورم
پارسا گفت چیو فهمیدی تکرار کن
-فهمیدم که به شما مستر پارسا بگم ارباب و به شما مستر حامد سرور .
-آفرین توله حالا ادامه بده کفش هارو دربیار
خداروشکر همسایه ها نبودند وگرنه آبروم رفته بود. همشو میشنیدن اخه هنوز دم در بودیم .
بعد دو سه دقیقه کفش هردوتاشون رو بوسیدم و بعد درآوردم ‌.
پارسا گفت آفرین توله حالا ببر مارو تو اتاقت
چهار دست و پا شدم و منتظر که سوارم بشه اول به خیالم تک تک قراره ببرمشون ولی نامردا دوتایی با هم نشستن روم و پارسا زد در کونم راه بیفت توله . خیلی سنگین بودن داشت کمرم می‌شکست . اولش که نشستن روم در جا افتادم حامد عصبانی شد و اومد جلو محکم با مشت کوبوند رو کمرم . دادم رفت هوا .
-دفعه بعد از این گه ها بخوری یجور میزنمت تا اخر عمرت سینه خیز بری فهمیدی یا نه ؟
-چشم سرورم
-بلند شدم و دوباره نشستن روم و رفتم به سمت اتاق . پارسا و حامد میخندیدن و تحقیرم میکردن. حامد میزد از پشت تو کونم میگفت کونی چاقال بدو سریع تر حرکت کن بدو ببینم کثافت حروم زاده . پارسا هم می‌خندید دستاشو آورد جلو دهنمو باز کرد و دوتا انگشت فاکشو گذاشت تو دهنم گفت مک بزن کونی ! اشک تو چشام جمع شده بود خیلی سنگین بودن. ولی ترس کتک خوردن از حامد باعث شد جرئت نکنم وایستم. راهرو از در تا اتاق انگار هر چی میرفتم تموم نمیشد چرا انقدر طولانی بود آخه. خلاصه بالاخره رسیدم به اتاق.
اتاقم نسبتا بزرگ بود و یک تخت تک نفره گوشه اتاق بود و یک میز کامپیوتر اون طرف اتاق خیلی ساده و مینیمال. رسیدم به اتاق از روم پیاده شدن و در جا پخش زمین شدم حس کردم کمرم دیگه مثل سابق نمیشه . پارسا و حامد نشستن دوتایی رو تخت .
-گمشو بیا اینجا توله
پارسا مشخصا گفته بود قبلا که توله سگ رو چهار پا راه میره در نتیجه‌‌ نمیتونستم بلند شم همون جوری چهار دست و پا درحالی که کمرم و زانو و دستام خیلی درد میکردن رفتم سمتشون .
-شروع کن فقط پاهامونو از رو جوراب بوسیدن
گوش دادم و شروع کردم از پاهای پارسا و بعد حامد که پارسا گفت حالا با دندون درشون بیار . جورابای پارسا رو درآوردم و بعد مال حامد رو ، در حالی که جورابای حامد تو دهنم بود با دست محکم صورتم رو گرفت یکی از جورابای پارسا و یکی از جورابای خودش رو کرد تو دهنم از جیبش چسب بزرگی دراورد و دور دهنم بست و گفت : فعلا صدای زشتت رو نمیخوام بشنوم توله ! فقط با سر تکون دادن زر میزنی باشه خواستی کلمه امنت رو بگی ناله کن سرمو تکون دادم که باشه .پارسا دوتا رنگ رو برای کلمه امن دفعه پیش مشخص کرده بود نارنجی و قرمز. نارنجی برای اینکه نزدیک به لیمیت میشم و قرمز برای اینکه فورا قطع کنند . داشتم خفه میشدم فقط از راه بینی میتونستم نفس بکشم که حامد یوهو دماغمو گرفت .
-شنیدم دوست داری خفه شی توله نه ؟ از این به بعد نفست هم مال ماست هر وقت اراده کنیم نفس میتونی بکشی فهمیدی توله؟
سرمو تکون دادم به نشانه بله. دماغم رو ول کرد صورتم داشت کبود میشد . تو تمام کارهای بی دی اس ام از همه بیشتر خفه شدن به طرق مختلف رو دوست داشتم مخصوصا لای پا و بازو.
پارسا رفت پشتم و دست و پامو دوتایی با طناب بستن و لباسامو در آوردن و بعدش پارسا با پا انداخت منو رو زمین.
-وقت ترمپله توله سگ میخوایم لهت کنیم

بعد جفت پا اومد رو شیکمم نفسم بند اومد و آه و نالم بلند شد شروع کرد راه رفتن روم و با پاهاش نقاط مختلف بدنم رو زیر پاش له میکرد . پاشو میذاشت محکم رو تخمام و کیرم رو میمالید و من ناله میکردم. حامد از اونور اومد جفت پا رو صورتم حس کردم صورتم داره زیرش خورد میشدم و داد میزدم . انگشتای پاش دماغم رو پوشونده بود.
-خوب بو بکش توله سگ !!
دوتایی احتمالا صد و پنجاه شصت کیلویی بودن .سایز پای حامد از کل صورت من بزرگتر بود. جدا از دردش از اون حس حقارت و پای پارسا که رو کیرم بود حشری شده بودم و شق کرده بودم .
-نگاش کن توله سگ کونی رو انقدر کیرش کوچیکه سفت و شلش با هم فرق نداره حامد
-میبریمش براش همین جوریشم به کارش نمیاد
دوتایی بلند میخندیدن ‌، بعدش حامد اومد رو شیکمم کنار پارسا .
-دلم هوس رقصیدن کرده پارسا یه آهنگ بذارم برقصیم؟
-بذار داداش بذار که این کونی قراره زیرمون لگدمال بشه
حامد رفت گوشیش رو آورد یه اهنگ متال سرسام آور گذاشت دوتایی شروع کردن بالا پایین پریدن . نفسم بند اومده بود تمام بدنم درد میکرد خیلی ورزشکار نبودم که محکم باشم انقدر داد زدم و ناله کردم و هی میگفتم قرمز قرمز که بس کنند ولی با دهن بسته و صدای موزیک گوشی حامد نمیشنیدن و کار خودشون رو میکردن . بعد دو دقیقه شکنجه محض اهنگ تموم شد و اومدن از روم پایین حالت تهوع داشتم می‌ترسیدم بالا بیارم میدونستم اگه کثافت کاری کنم زندم نمیذارن خودمو جمع و جور کردم بدنم سر شده بود انگار نمیتونستم تکون بخورم و حس ضعف فیزیکی و حقارت روحی همچنان کیرم رو شق نگه داشته بود از بچگی با تحقیر و مواجهه با رفتار های سادیستی تحریک میشدم .
حامد و پارسا لباساشون رو درآوردن و اومدن بالا سرم . و نشستن دو طرف صورتم . حامد سمت راستم و پارسا سمت چپم
-خب ببینیم این بچه کونی یاد گرفته ساک بزنه یا نه
کیرشون رو می‌مالیدن و شق کرده بودن حسابی. کیر حامد ترسناک بزرگ و کلفت بود به اینکه قرار بود امشب بره تو کونم سعی میکردم اصلا فکر نکنم . کیر پارسا هم کوچیک تر ولی واقعا کلفت بود . دهنمو باز کردن و جورابا رو درآوردن . بعدش پارسا کیرش رو لبام عقب جلو میکرد .حامد هم محکم شروع کرد با کیرش به صورتم کوبیدن
-زبونتو بیار بیرون فقط لیس بزن ، کونی بهت دستور میدم جوابب چی میدی جنده چاقال ؟
-چشم ارباب
-افرین توله سگ حالا لیس بزن
با زبونم اول کیر پارسا و بعد کیر حامد رو کامل خیس کردم . پارسا تخماشو کرد تو دهنم
-خوب بخورشون توله
-چشم ارباب
بعدش حامد کل کیرش رو تا ته کرد تو حلقم نفسم بند اومد و دوباره حالت تهوع داشتم چشام داشت از حدقه میزد بیرون . سعی کردم یکاری کنم بیاره بیرون سرم رو تکون میدادم اخه دستام بسته بود از اون طرف پارسا رفت نشست پشت سرم و سرم رو گرفت نگه داشت . حامد گفت:
-بذار بشمریم تا چند ثانیه صورتت کبود میشه خفه شدن دوست داری نه کونی حروم زاده؟
شروع کرد شمردن و تا نه شمرد و بعد درآورد من اوق زدم تمام کیرش تفی شده بود .
-برای شروع بد نیست از دفعه پیش مثل اینکه یه چیزایی یاد گرفته جنده کوچولو
بعدش نوبتی میذاشتن دهنم و تو دهنم تلمبه میزدن بعد دو سه دقیقه تلمبه زدن با هم دوتایی کیرشونو کردن تو حلقم و نگه داشتن و حامد باز شروع کرد به شمردن .
-باز کن دهنتو کثافت
پارسا دماغم رو گرفت که دهنم رو کامل باز کنم داشتم خفه میشدم ‌.
دوتایی بلند شدن منو انداختن رو تخت حامد اومد طرف صورتم پاهاشو انداخت دور گردنم سرم لای روناش بود و کیرش رو به رو صورتم .
-ببینم فشار پاهام رو میتونی تحمل کنی یا نه چاقال
پاهاش رو محکم دور گردنم فشار میداد و حس کردم سرم از جا میخواد درآد خون به مغزم نمی‌رسید کیرش رو همزمان کرد تو دهنم . گفت هر چقدر بد ساک بزنی من بیشتر فشار میدم . با تمام وجود ساک میزدم اگر با تمام زورش سرم رو فشار میداد احتمالا میمردم .
-گفتم عین آدم ساک بزن کونی نفهمی مگه تو زبونتو بده بیرون .
پاهاش رو محکم سفت گرد . نفسم بند اومد .
از طرفی واقعا لا پای کسی بودن برام لذت بخش بود وقتی فشار میداد حس میکردم ناتوانم و ضعف بدنم رو می‌گرفت درنتیجه به شدت تحریک میشدم ولی واقعا درد هم داشت و خطرناک بود . با سرعت بیشتری ساک میزدم هر از گاهی از قصد شل میکردم که دوباره خفم کنه . پارسا رفته بود سراغ کونم کامل شیو کرده بودم و انصافا کونم نرم و قلمبه بود اول دو دستی کونمو گرفت و شروع کرد اسپنک کردن بعدش با یه دیلدو سایز کوچیک و ژل آروم آروم کرد تو که بازم کنه . بعد یکی دو دقیقه کیر خودش رو گذاشت دم کونم و یه ضرب کرد تو نفسم بند اومد دوباره و کیر حامد رو از دهنم آوردم بیرون
خیلی درد داشت هنوز عادت نکرده بودم . فقط تا الان یبار داده بودم اونم دفعه پیش بود به خود پارسا که جرم داد‌.
-تو رو خدا دربیار تو رو خدااااا نمیتونم نمیتونم قرمز قرمز قرمز !!!
-خفه شو کسکش کونی جنده واسه من غر نمیزنی ها بکن تو دهنش حامد خفه شه .
حامد پاهاش رو سفت کرد کیرش رو گذاشت دهنم تا ته کرد تو حلقم چشام از حدقه داشت میزد بیرون .
-بذار ببینم تو این وضعیت چقدر میتونی نگهش داری .
نیازی به تست نبود با وجود پاهاش نمیتونستم اصلا تکون بخورم که بخوام دربیارم از دهنم هر وقت تا مرز خفگی رفتم خودش باید درمی‌آورد . پارسا هی کیرش رو در میآورد و دوباره محکم میزد تو سوراخم . بعد گذاشت توش بمونه و آروم شروع کرد تلمبه زدن تا پنج دقیقه بعدش به چنان سرعتی رسید که من گفتم احتمالا کشیده خودش بیرون دستگاهی چیزی گذاشته جاش . کونم سر شده بود از درد و یواش یواش خوشم اومده بود. اینکه مثل یه اسباب بازی بودم براشون همچنان کیرم رو شق نگه داشته بود و پارسا خوب بلد بود با پروستاتم ور بره تو سوراخم. بعد پنج شیش دقیقه جاهاشون رو عوض کردن پارسا اومد جلو و حامد رفت عقب . حامد محکم کرد تو و از همون اول سریع تلمبه میزد کونم سر شده بود کیرش بزرگتر بود و اونم خوب بلد بود کون بکنه. پارسا هم از اون طرف یه سیم گرفته بود دستش که میدونستم برای چیه . اگر براش بد ساک میزدم باهاش میزد تو کمرم . ده دقیقه گذشت و کمرم خط خطی شده بود و من اشکام پتو رو خیس کردم بود . لعنت میفرستادم به سازنده این اسپری تاخیری ها نزدیک یک ساعت گذشته بود ساعت حدودای نه و ربع اینا بود هنوز ابشون نیومده بود . از قضا معمولیش هم دیر انزال بودن جفتشون چه برسه با تاخیری چند بار هم پارسا نزدیک که میشد سریع درمی‌آورد که طولانیش کنه من هم از درد و هم از حشر همزمان داشتم میترکیدم ولی اجازه نداشتم بدون اینکه پارسا به کیرم دست بزنه به انزال برسم دفعه پیش مشخصا گفته بود و وقتی دفعه پیش آبم زود اومد بدجوری منو فلک کرد دو سه روز پاهام درد میکردن . سعی کردم روی دردناک بودن موقعیت تمرکز کنم که آبم نیاد.
نزدیک بیست دقیقه تو همون پوزیشن جر خوردم و بعد بلند شدند که پوزیشن رو تغییر بدن . پارسا سرم رو گذاشت لبه تخت و سرم رو گذاشت لای پاهاش شروع کرد به فشار دادن پاهاش مثل آهن سفت میشد خون به مغزم نمیرسید هر بار فشار میداد تا مرز بیهوشی میرفتم بعد شل میکرد و دوباره خفم میکرد . حامد از اونور کرده بود تو کونم همزمان تخمام رو گرفته بود دستش .
پارسا از رو سرم بلند شد و کیرش رو گرفت تو دهنم .
-حامد میخوام بشاشم دهنش اگر موقع شاشیدن دهنش رو بست یا کوچیک ترین تکونی خورد تخماشو بترکون .
چییییی!؟؟؟! باورم نمیشد !!! من بهش سر اولین چت گفته بودم که شاش خوری جزو لیمیت هامه و اون قبول کرده بود. تو اون وضعیت ولی اصلا جرئت نداشتم چیزی بگم .
-منظورت اینه که اینجوری فشار بدم تا بترکه …
-آییییییییییی!!!
حامد تخمام رو محکم لای دستاش فشار داد . خیلی درد داشت .
-خب نظرت چیه توله ؟ شاشم رو میخوری یا بگم له کنه تخمات رو
-میخورم ارباب هر چی شما بگید
گریم گرفته بود . کیرش رو گرفت تو دهنم
-حواست باشه یه قطرش هم اینور اونور نریزه وگرنه اون عصای کوهت رو میکنم تو کونت
-چشم ارباب
دهنم رو باز کردم کامل و شروع کرد شاشیدن و اخر سر کیرش هم تا اخر کرد تو حلقم و نگه داشت بعد شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن .
حامد موقع شاشیدن پارسا محکم تر میکوبید به کونم صدای تالاپ تالاپش فکر کنم تا دوتا خونه اونور تر هم می‌رفت .
پارسا کیرش رو درآورد و گرفت جلوی صورتم
-حالا وقتشه یه چیز دیگه بریزم دهنت . باز کن ببینم حیوون کونی حروم زاده
-چشم ارباب
آبش اومد و ریخت همش رو تو دهنم مزش یه ذره تلخ بود . بعد سرم رو گرفت بالا دوباره کیرش رو کرد تو دهنم همزمان پاهاش رو دوباره انداخت دور گردنم .
-همین طوری میمونی تا آب حامد هم بیاد
-نز …نزدیکم منم اخ اخ اخ اخخخخخ!!!
حامد کیرش رو آورد بیرون و اومد طرف صورتم . پارسا سریع رفت کنار و حامد آبش رو ریخت رو صورتم
-چرا انقدر ناراحتی توله ؟؟؟ بذار برات یه لبخند بکشم باهاش تکون نخور چاقال
-چشم سرورم
ابشو کامل ریخت رو صورتم … چه کمری داشت لامصب آبش هم غلیظ بود هم زیاد
دوتایی دست و پامو گرفتن پرتم کردن رو زمین
-اخخخخخ
-اخی دردت گرفت حامد نظرت چیه این همه خدمت کرد امروز بغلش بکنیم دوتایی بدونه ارباباش با محبتن
-اره اره بغلش کنیم چاقالو
دیدم که حامد چشمک زد و فهمیدم الکیه باز میخوان یکاری کنم درد بکشم .
حامد بلندم کرد و گفت بیا بغلم عزیز دلم !
-اخخخخخخخخخخخخ
دستاشو که دور بدنم انداخت آنچنان شروع کرد فشار دادن که به خودم گفتم الان دنده هام میشکنن از رو زمین بلندم کرده بود و با دستاش فشارم میداد.
پارسا از پشت کیرش رو که مثل قبل سفت نبود ولی باز نیمه شق بود کرد تو کونم و اون هم دستاشو انداخت دور گردنم و از پشت داشت خفم میکرد.
-دردشو حس میکنی کونی؟ من و حامد از این به بعد تمام زندگیت رو همین جوری بغل میکنیم از همه جهت تحت کنترل مایی فهمیدی ؟
-ب…للل…ه قر…بان
نفسم در نمیومد . دوتایی یوهو ولم کردن ولی پارسا کیرش رو درنیاورد و دستشو انداخت دور کیرم . شروع کرد برام جق زدن و همزمان تلمبه میزد داشت با کیرش پروستاتمو ماساژ میداد خوب بلد بود . در جا آبم اومد خوب هم اومد تا حالا همچین ارگاسمی نداشتم واقعا کارشو بلد بود . کشید بیرون هلم داد رو تخت .
رفت سمت میز گوشی شو برداشت آورد جلوم .
-اینو میبینی تویی بچه کونی!
ازم فیلم گرفته بودن … اصلا متوجه نشده بودم
-نه نه نه … نه نه نه نه… نه تو رو خدا نه این قرارمون نبود من بهتون اعتماد کردم خواهش میکنم من زندگی دارم ابرو دارم خانوادم
-نترس بابا کاریت نداریم توله ! این فقط برای اینه که بدونی نمیتونی مارو دیگه از زندگیت حذف کنی . همه جوره تحت کنترل ما خواهی بود . هر کاری ما میگیم باید بکنیم . مگه نه حامد ؟
-ررررره … سگ قلاده دار مایی الان دفعه بعدی به چهار نفر میدی دوتا از رفیقام رو میارم باهات حال کنن فهمیدی توله یا نه؟
-چ…چشم سر…ورم
-عین آدم بگو توله سگ نفهممم محکم و بلندددد
-چشم سرورممم
-آفرین
دوتایی دستشویی رفتن و برگشتن خودشونو تمیز کردن و لباس بیرون پوشیدن . نزدیک ساعت ده و نیم بود‌‌. الانا بود که مامان بابام بیان . حامد دستامو بست و پارسا هم پاهامو نمی‌دونستم میخوان چیکار کنن
حامد انداخت منو از رو تخت رو زمین . پارسا به حالت چهار دست و پا منو درآورد . یه لحظه حدس زدم میخوان چیکار کنن واقعا ته سادیسم بودن این دوتا .
-حالا تو همین وضعیت مارو میبری سالن همون طور که آوردی
-دست و پامو بستید اخه که …
-اخه که … اخر هم جمله با چی تموم میشه توله برای من !!؟؟
-ارباب … عذر میخوام ببخشید منو ارباب
پارسا رفت سیم رو برداشت پنج بار محکم کوبید رو کمرم خیلی درد داشت میسوخت هر بار که میزد .
-دیگه تکرار نشه ها توله سگ فهمیدی ؟
-بله ارباب
-مارو همین جوری میبری تو سالن
دوتایی همزمان نشستن روم . حامد اومد جلو رو سرم نشست پاهاش رو انداخت دور گردنم و فشار داد
-من میام پشت فرمون خب ببینم چقدر طول میکشه برسیم به در زیاد طولش بدی من دیر میرسم خونه که اونوقت جرت میدم چون مهمون دارم از اون طرف هم ننه بابات میرسن که خودت به گا میری اونجوری ببیننت پس سریع تر برو چاقال !
پارسا زد در کونم محکم
-برو حیوون
دست و پا بسته خودم رو می‌کشیدم رو زمین عین یه حلزون . همزمان وزن این دوتا غول بی شاخ و دم روم بود و حامد هم داشت پاهاش رو متناوب شل و سفت میکرد بهم شوک وارد میشد . تا برسم دم در چهار بار پخش زمین شدم و هشت بار چک خوردم هر بار چهار تا پارسا چهارتا حامد . وقتی رسیدیم دم در دست و پامو باز کردن در حالی که بیجون و بی حال افتاده بودم پارسا یه عکس ازم گرفت .
-اینم واسه یادگاری … ببینم تا چندماه دیگه بدنت همین قدر سفید میمونه یا تغییر نژاد میدی
دوتایی میخندیدن و بعدش رفتن . این دومین تجربه ی بردگی من بود بعد از اون اسباب بازی حامد و پارسا بودم . ماهی دوبار منو جر میدادن . هر از گاهی میفرستادن منو پیش دوستاشون یا گروهی میکردن منو . اگر کاری هم داشتن که خودشون وقت نمیکردن من رو میفرستادن اینور اونور شده بودم نوکر دست به سینشون . باهم استخر میرفتیم نصف تایم سر من زیر آب بود و در حال آب خوردن لای پاهای حامد و نصف دیگش تو سونا یا قسمت حمام در حال ساک زدن پارسا . هوام رو هم البته داشتن بهم کمک میکردن تو خیلی چیزا مالی مثلا ( حامد بچه پولدار بود) . سفر میرفتن منم میبردن و… منم زندگی عادیم رو داشتم ولی به مرور حجم آسیب روحی و فیزیکیش برام زیاد شده بود مادر پدرم فکر میکردن دعوا میکنم بیرون از خونه . باید یه راهی پیدا میکردم از این رابطه سمی بیام بیرون ولی مشکل این بود که تا الان پارسا ازم یه هارد درایو فیلم و عکس از کارهایی که باهام کردن داشتن ‌و احتمالا کلی بک آپ هم داشت . یک سال گذشت و یه روز حامد از کشور برای همیشه رفت و پارسا هم از من خسته شده بود دنبال یه کیس فرش میگشت . یروز اومد پیشم بعد از یه سکس خشن حسابی به سبک همیشه هارد رو داد بهم و گفت که تمومه و من آزادم و هر کاری میخوام میتونم باهاش بکنم . اما بعد از این همه مدت من به شدت بهشون وابسته شده بودم و کلی التماس کردم که کلا کات نکنه و جاست فرند بمونیم و هر از گاهی بردش بشم و قبول کرد ولی گفت دنبال کیس جدید میگرده و اگر کسی رو پیدا کنه دیگه تمومه دوست نداشت چندتا برده داشته باشه.
اینم از حکایت بردگی من.

نوشته: کونکا لرد


👍 13
👎 8
51401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

865497
2022-03-26 02:26:47 +0430 +0430

اون سادیسم نبود تو خیلی کصخول بودی

1 ❤️

865502
2022-03-26 02:43:16 +0430 +0430

مخم رید این چه کاریه😢

0 ❤️

865533
2022-03-26 05:07:48 +0430 +0430

من نظری نمیدم که کارتون خوبه یا بده ولی این گرایشات هم یه حد و حدودی داره نه انقدر افسار گریخته باشه این داستان بیشتر تشابه داره به کافر مسلمون کردن

0 ❤️

865544
2022-03-26 07:31:22 +0430 +0430

Man missm khasti payam bde

1 ❤️

865559
2022-03-26 10:21:30 +0430 +0430

خدا شفات بده
واقعا دیوانه ایی

0 ❤️

865578
2022-03-26 14:25:56 +0430 +0430

کامل نخوندم اولاش خوندم تخمی بود
ولی خیلی غیر بهداشتیه جوراب بوگندو و پر از میکروب با دندون در بیاری یا کفش کثیف و آلوده رو ببوسی
و اینکه لهت کنن کتکت بزنن

0 ❤️

865720
2022-03-27 08:31:41 +0430 +0430

فقط فوت فتیشش خوب بود و فلک

0 ❤️

865766
2022-03-27 19:28:25 +0430 +0430

اوج کمبود و بیچارگی آدم میتونه مثل تو باشه اخه بدبخت انقد که تو سکس نداشتی شهوتت شده بیماری روانی .برو یه فکری برای خودت بکن

0 ❤️

869179
2022-04-16 19:40:35 +0430 +0430

داستانت قشنگ بود 👍
اگه مایلی ، تلگرام پیام بده. در ازای نوشتن داستان های جدید به این شکل ، برات فیلم های badmasterboys با کیفیت بالا می فرستم . آیدی من : aria1382

0 ❤️

873830
2022-05-13 14:04:19 +0430 +0430

سلام. بهم دایرکت بده

0 ❤️

896259
2022-09-20 04:06:37 +0430 +0430

بیا دایرکت

0 ❤️

904068
2022-11-25 03:19:53 +0330 +0330

سلام . بیا دایرکت

0 ❤️

911289
2023-01-18 23:37:25 +0330 +0330

سلام . دایرکت به من پیام بده
اگه بازی داستان بنویسی ، برات فیلم خارجی بردگی می فرستم

0 ❤️

941398
2023-08-09 03:49:59 +0330 +0330

سلام . دایرکت پیام بده

0 ❤️