خاطره سکس با بهار‌

1401/01/19

سلام باز من اومدم با یه خاطره دیگه.
اسمم هادی.یه پیج اینستا داشتم تعداد فالوراش زیاد بود.چندین سال قدمت پیجم بود.یه اخلاق داشتم دایرکت کسی نمیرفتم.حتی اگه چالش استوری کرده بود من جواب نمیدادم که یوقت سوبرداشت نشه.اصلا از اینکه کسی بلاک کنه یا توهین کنه متنفر بودم.حالا اگه‌کسی استوری منو ریپلای میکرد منم با استیکر‌جواب میدادم.
یجوری کار میکردم که سر حرف از طرف من باز نشه و موفقم بودم.

یروز که داشتم پستها رو نگاه میکردم ینفر دایرکت داد که اسمش بهار بود دایرکت باز‌کردم

بهار: سلام.پیج خوبی دارین.

هادی: ممنونم نظر لطفتونه.خوشحالم که تونستم رضایت فالورهامو جلب کنم.

بهار: یه چیزی برام جالبه اینکه استوری هاتون همیشه طنز هستش ولی پستهاتون مفهومی.
یه دوگانگی برام پیش اومده نتونستم شخصیت شمارو بشناسم.
بنظر ادم جدی میاین ولی استوری هاتون یه چیز دیگه میگه.
و چیزی که برام جالبتر بود روزی که منو فالو کردین منتظر بودم دایرکت بدین الان چند ماهه فالور من هستین حتی یک بار دایرکت ندادین.
به خودم گفتم امروز نیای فردا میای چند ماهه منتظرم حتی استوری ریپلای نکردی.راستش بخاطر همین اومدم دایرکتتون.

هادی: خب یک سال دیگه صبر میکردی بازم نمیومدم.
من شیطون هستم اما شیطون مخفی.
دایرکت هیچکی نمیرم حتی اگه ازش خوشم بیاد

خلاصه کلی چت کردیم و شمارشو گرفتم و برای فردا صبح قرار گذاشتیم بیرون همو ببینیم.
یادمه ماه رمضون بود.شاندیز قرار گذاشته بودم
اومد دیدمش چهره خوبی داشت.صدای بسیار زیبایی داشت.هیکل متوسط.

دست دادیم یکم راه رفتیم و حرف زدیم هیچ جا باز نبود بخاطر ماه رمضان.
یه پله سنگی پیدا کردیم نشستیم روش دستشو گرفتم.چند دقیقه بعدش دستم گذاشتم رون پاشو یکم دستم بالا پایین کردم مطمن شدم پایه هستش.
یکم دیگه حرف زدیم گفتم روضه ای؟
گفت نه اگه روزه بودم سر قرار نمیومدم.خخخ

گفتم خب من لاغرم کونم روی سنگ درد گرفت اگه از نظر تو مشکلی نداره بریم خونه روی مبل بشینیم و چای بخوریم.
خیلی راحت اوکی داد راه افتادیم سمت خونه.
نشست رو مبل منم چای ساز روشن کردم و زود رفتم اتاقم لباسم عوض کردم یه شلوارک پوشیدم و رکابی.
باز برگشتم اشپزخونه اب جوش اومد با چای نپتون دو لیوان چایی اوکی کردم بردم کنارش نشستم.
یکم حرف زدیم چای خوردیم دستم انداختم دور گردنش جوری که کف دستم روی ممه هاش بود یکم فشار دادم متوجه شدم چشمشو یه لحظه باز و بسته کرد به کارم ادامه دادم.
رفتم تو صورتش یه لب گرفتم همکاری کرد که مثل وحشی ها بقلش کردم و با دستم سینه ها و بدنشو میمالیدم.لباشم میخوردم حسابی حشری شده بودیم.بهار از روی شلوارک دستش گذاشت رو کیرم و میمالید.شال سرشو برداشتم و لاله گوشش خوردم زبونم کردم تو گوشش و چرخوندم رفتم سراغ گردنش لیس زدم و بوس کردم و مکیدم.هر دو حشری شده بودیم.
بهار رکابی و شلوارک منو در اورد.منم رو مبل نشسته بودم.از گردنم شروع کرد خوردن و لیس زدن تمام بدنم خورد داشتم کیف میکردم نشست بین پاهام شرتم کشید پایین کیرمو گرفت دستش یهو همشو کرد تو دهنش با یدست کیرمو میمالید و ساک میزد.خیلیییی حرفه ای بهم حال میداد.
تا ته حلقش کیرمو میخورد.تف میکرد روش برام جرق میزد و دوباره میخورد.زبونش گذاشت پایین کیرم کشید تا بالا خایه هام میک میزد گاهی تخمم درد میگرفت.
باز کیرمو میکرد دهنش تا تهش میرفت لبشو محکم به کیرم میچسبوند میکشید تا بالا.
بلند ش کردم لباساش در اوردم حتی شرتش در‌اوردم.
درازش کردم روی مبل روش خوابیدم گفت دخترم مواظب باشی.
کیرم گذاشتم لای کصش و میمالیدم چاک کصش
سینه هاش بزرگ بود میمالیدمشون و میخوردمشون.
زبون گذاشتم لای سینش کشیدم تا روی گردنش.
چشماش خمار‌شده بود و صدای نفس زدنش لذتم بیشتر میکرد.
کصش حسابی خیس شده بود و کیرم منم خیس کرده بود.
پاهاشو جمع کردم تو سینش یکم سر کیرم فشار دادم تو کصش.یزره رفت داخل.عقب جلو میکردم کردم و کشیدم بیرون.
دستشو گرفتم بردمش توی اتاق.
دراز کشیدم روی تخت.
مچ پاهاشو گرفتم پاشو جمع کردم تو سینش.
باز فقط سرکیرم کردم تو کصش.
به من خیلی لذت نمیداد چون زیاد توش نمیشد بکنم دختر بود.
یکم عقب جلو کردم دوباره روش خوابیدم گذاشتم لای کصش بالا پایین میکردم دستم از زیرش رسوندم به کص خیسش.
با دستم کصش میمالیدم با کیرمم به کصش حال میدادم داشت از شدت لذت اه و ناله میکرد
یهو پاهاشو سفت کرد متوجه شدم آبش اومد.
منو تو بغلش فشار داد گفت قربونت بشم چه حالی دادی بهم.مرسی.
و غرق بوسه کرد منو.
یکم نشست کیرمو ساک زد.بهش گفتم برگرد.
یه نگاه ملتمسانه بهم کرد گفت دردم میگیره.
گفتم دراز بکش یواش میکنم.
به شکم خوابید.منم ژل روان کننده و دستمال کاغذی رو اوردم نشستم روی رونای خوشگلش.
لای کونش باز کردم سوراخشو دیدم کیرم سفت سفت شده بود ژل ریختم لای کونش.با کیرم مالیدمشون لای پاش.سرشو تنظیم کردم اروم فشار دادم سخت اما رفت توش.
یهو خودشو جمع کرد و گفت آخخخخخخ.
سرش تو کونش بود.یکم نگه داشتم.هنوز نشسته بودم و دستم روی دوتا کپل کونش بود یکم دیگه فشار دادم رفت داخل.بهار خودشو یکم جمع کرد.
تقریبا نصفش که رفت داخل دراز کشیدم روش و کیرمم یهو تا ته فرستادم جیغ کشید.
تمام بهار زیر من بود.بدنش داغ داغ.
پوست رو پوست.
کیرم تا ته توش.
لبم گذاشتم روی لپش.بوسش میکردم.
یه دستمم گذاشتم روی دستش و با یک دستم پهلوشو گرفته بودم.
هنوز کیرم فقط تو کونش بود.عجب کونی داشت.
خیلی داشتم حال میکردم.
در گوشش گفتم الان اروم اروم میکنمت کیف کنی.
دوست دارم.
هادی:اوووووف چه کون تنگی داری

کونت مال کیه؟

بهار: یکم درد داشت و گفت کص و کونم مال تواه

شروع کردم به کردن کون بهار.
دیگه درد تبدیل شده بود به لذت اینو از حرکات و چهره بهار میشد فهمید.
لبشو گاز میگرفت.جون جون میکرد.
بهار: اوووف هااااادی چه خوب میکنی تو.
کاش زودتر اومده بودم دایرکتت.

هادی:جووونم.اره کاش زودتر اشنا شده بودیم.
کیرمو دوست داری؟
بهار: واااای عاشقشم.دلم میخواد کصمم جر بده.

هادی: اووووووف بکنتم.ازدواجم کنی باید به من بدی بکنمت.
اون وقت از کص و کون میکنمت.

بهار: هادی پردمو بزن.

هادی: من که این حرفشو گذاشتم رو حساب حشری بودن.
چیزی نگفتم و محکم گرفتمشو تند تند میکردمش.
که صدای برخورد کیر و خایه و بدنم بهش تمام خونه رو پر کرده بود.
صدای شالاپ شلوپ داشت دیوانم میکرد

بهار‌ جیغ میزد‌ میگفت بکن.بکن.محکم بکن. تا تهش بکن.

منم داشت آبم میومد که یهو تمام وزنم روی بهار انداختم و کیرم تا ته تو کون بهار فشار دادم و آبم پاشید تو کون بهار.
بهار یه جووووون کشدار گفت و بوسم کرد.
تا اخرین قطره تو کونش خالی کردم و روش خوابیده بودم و بهار صورتم بوس میکرد و قربون صدقم میرفت.یواش از روش بلند شدم کیرم یکم شل شده بود و از کونش در اوردم.
نصف ابم از سوراخ کونش اومد بیرون.
با دستمال پاکش کردم.
کنارش دراز کشیدم.
هادی: چطور بود بهار خانوم.

بهار: نفس میزد گفت خیلیییی حال داد.
دوست دارم از جلو بکنی.

هادی:خب منم دوس دارم اما تو پرده داری.

بهار: خب تو بزن.
تور‌و خدا پردمو بزن.

راجب این موضوع خیلی حرف زدیم گفتم اینسری نه باشه دفعه دیگه.
راستش میخواستم بپیچونم اخه پردشو بزنم و نمیخوام باهاش ازدواج کنم نامردی بود.

بهار گفت تو بزن بعدا میدوزم.
خلاصه هر جور بود ارومش کردمو بهار با کلی تشکر رفت.

براش تاکسی گرفتم کرایشم حساب کردم.
با بهار سکسهای زیادی داشتم دفعه بعد اون قسمت که پردشو زدم مینویسم.

امیدوارم خوشتون اومده باشه و اینایی که کامنت میزارن دروغه و مگه میشه به این زودی جنده هم اینطوری زود پا نمیده.
یه تجربه بهتون بگم.
بعضی هارو باید همون دفعه اول بکنیشون وگرنه دیگه نمیشه و بعضی هارو باید زمان بزاری.
اگه برات نامفهوم بود بهم پیام بده تا روشنت کنم

تا خاطره بعدی خداحافظ

نوشته: Sex_story


👍 6
👎 10
16401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

867581
2022-04-08 01:46:17 +0430 +0430

این داستان که چند روز پیش آپلود شده بود

2 ❤️

867611
2022-04-08 02:45:34 +0430 +0430

ادمین چرا اینجوری داستان آپ میکنه؟

0 ❤️

867641
2022-04-08 04:33:45 +0430 +0430

سلام ، از تهرانم ، ۲۷ سالمه
سافت میشم ، بیبی فیسم ، لاغر ، سفید ، فقط سن بالا
قیمت سافت ۳۰۰.۰۰۰ تومن
ساک خالی ۱۰۰.۰۰۰ تومن
آیدی تلگرامم
@Kooniiiamm

0 ❤️

867652
2022-04-08 07:34:59 +0430 +0430

شیر پدر کیر رفیق حلالت. کلی خندیدم!
شیوه جدید مخ زنی و هدایت به خونه بعد از طوطی روپایی زن:

“ببین من لاغرم 🤣🤣کیونم روی سنگ درد میگیره بیا بریم خونه روی مبل بشینیم.”

2 ❤️

867662
2022-04-08 08:59:39 +0430 +0430

چرا بعضی داستانهایی که مینویسم ۲بار اپلود میشه🤔

0 ❤️

867752
2022-04-08 20:51:35 +0430 +0430

کار قشنگی کردی از ماجراهای هتل کشیدی بیرون احسنت

0 ❤️

867771
2022-04-08 23:57:18 +0430 +0430

واییی یاد زیدم افتادم پردشو زدم تنگگگگگ بود یادش بخیر بعد رفت دوخت ازدواج کرد هیچکس نفهمید حتی شوهرش

0 ❤️

867875
2022-04-09 08:11:57 +0430 +0430

به قدمت نیست به قدرته دایی جان
بهار و تابستون و خزان و زمستون یه جا تو فی خالدونت

0 ❤️