خاله پری مظلوم نما

1401/09/01

چهارده سالم بود که با عادل پسر داییم که سه سال ازم کوچیک تر بود وارد رابطه شدم و یک سال طول کشید تا از چسبوندن کیرم به کونش و احساس گرمی کونش به کردن کونش سکسمون رو گسترش بدم ،
سه الی چهار سال بعد با اختلاف دوماه مادر و داییم رو از دست دادیم ،
و حالا من بیست و پنج سالم شده بود و عادل بیست و دو سال ،
یک سال قبلش خواهر بزرگتر عادل ازدواج کرد و باعث شد من و عادل اتاقی از خونشون داشته باشیم تا مشکل مکان نداشته باشیم ،
عادل انگار که توی این رابطه گیر کرده بود و من نباید اسمی از کونش یا اینکه صفت کونی رو روش بزارم و بشدت ناموس پرست بود و شیوه سکس من اینجوری بود که باید موقع خواب با قفل کردن در اتاق بهش هشدار بدم که آماده باشه و عادل خودش رو بخواب میزد و من کارم رو انجام میدادم و تمیز کردن کون عادل هم مسئولیت من بود ،
مطمئنا عادل میخواست که این رابطه تموم بشه و راضی نبود ،
حالا من باید به فکر جایگزینی برای رفع شهوتم میکردم ،
من نوید هستم و لاغر اندام با پوستی سفید و کیری که احتمالا کون عادل باعث شده بود بیست و سه سانتیمتر رشد کنه و کلفتی چشم گیری داشت ،
مادر عادل که زندایی من میشه (خاله پری)یک خانم چهل و شش ساله بود که به یکسری مسائل پوششی اعتقاد داشت و بیرون از خونه یا حتی توی خونه نمیشد بدون پوشش دیدش و از لحاظ زیبایی به نظر من زیباترین زن دنیا بود چون باسن جنیفر رو داشت و یا بزرگتر با مقداری شکم و سینه‌های بزرگ و پوستی بسیار سفید تر از من و صورتی که فقط اصلاح میکرد و چشمای بسیار درشت و چروک کنار چشم که نشون میداد داره پیر میشه ولی همونا خودش ی جذابیتی توی صورتش ایجاد کرده بود ، موهاش ذاتن قهوه ای بود و ی موجی توشون بود که انگار میخواستن فر باشن ،
با رفت آمدم به خونشون و دیدن های یهویی باعث شده بود چندین بار با لباس خواب و سر بدون روسری ببینمش ولی زیاد براش سخت نبود و منو مثل عادل میدونست ،ولی این من بودم که چشم طمع بهش دوخته بودم ولی امکانش نبود ،
چند خیابون بین ساختمان ما و عادل بود و عادل که احتمال میدادم از تجاوزهای من خسته شده باشه چند روزی بود که گیر داده بود که میخواد به آلمان پناهنده بشه و برای این کار از پری پول میخواست و چون پری حاضر نبود قبول کنه در یک حرکت فرمالیته برای جمع کردن پول مورد نیازش نگهبان ساختمان در حال ساخت محلشون شد ،
من هم که جایی بجز کنار عادل نداشتم هر شب پیشش بودم ،
هوا سرد بود و ساعت ده شب بود که با چندتا از دوستان عادل توی اتاق نگهبانی جمع شده بودیم که در ورودی به صدا در اومد ، عادل بلند شد و رفت در رو باز کرد که با دیر اومدنش منم بیرون رفتم و دیدم که خاله پری اومده و با عادل بحثش شده ، جلو رفتم و به عادل اشاره دادم که به اتاق نگهبانی بره و آروم کردن پری رو به من بسپاره ،
پری که از پسرش دل نمیکند با حرف زدن من آروم شد ولی قدم زنان به سمت ساختمان حرکت کرد و به یک سکوی سیمانی که رسید نشست و با نگاه به اتاق نگهبانی دستاش رو توی جیب کاپشنش کرد و شروع کرد به حسرت خوردن و ناله کردن از دست عادل ، خیلی صحبتمون طول کشید و پری به از دست عادل مینالید و من دلداریش میدادم که عادل از اتاق نگهبانی بیرون اومد و عصبانی شد و از من خواست پری رو به خونه ببرم ،
من پری رو همراهی کردم و به نور چراغ که رسیدیم متوجه خاکی شدن نشیمن و کاپشن پری شدم و البته خودم هم همینطور ،
به پری اعلام کردم و شروع کردم به تکوندن خودم ،ولی بی‌فایده بود و بعد از اینکه بیخیال خودم شدم دستم رو به سمت کاپشن پری بردم و شروع به تکوندن شدم و از فرصت استفاده کردم و با کمترین اصطکاک نشیمنگاهش رو هم تکوندم که در چندمین ضربه پری گفت کافیه فایده ای نداره ،
از اینکه دستم به لمبرای کونش خورده بود ذوق کرده بودم و پر‌رو شدم و توی آسانسور ساختمون پشتش رفتم و با چند بار تکوندنش گفتم که فایده نداره و باید لباس عوض کنیم ،
من که به بهانه کثیف شدن لباسام قصد در تنها شدن با پری رو داشتم به داخل خونه رفتم و از لباسهای عادل یک پیژامه و یک تیشرت پوشیدم و لباسام رو توی ماشین لباسشویی انداختم تا حداقل یکی دو ساعت با پری تنها باشم ،
پری هم بلوز کرم و شلوار سیاهی و روسری آبی پوشید و منتظر شسته شدن لباسها شد ،
کنار بخاری بودم و برای اینکه پری رو جذب حرفام کنم بحث عادل رو پیش کشیدم و گفتم خاله پری چرا نمیزاری عادل بره آلمان ،بخدا اگه بره عاقبت بخیر میشه و… اگه فکر میکنی اینجا تنها میشی دخترت هست من هستم قول میدم هر لحظه که اراده کنی و تا هر وقت که بخوای پیشت باشم ،
نقشه ام جواب داد و پری اومد کنارم نشست و مثل من پاشو به سمت بخاری دراز کرد و گفت مرسی نوید جان تو جای خودت رو داری ولی نمیخوام عادل آواره غربت بشه تو رو خدا حرف تو رو بهتر میفهمه باهاش صحبت کن همینجا بمونه ،
من که چند دقیقه پیش داشتم کونش رو تمیز میکردم این جسارت رو پیدا کردم که دستمو توی گردنش بندازم و گفتم اگه من نمیتونم جای خالی عادل رو پر کنم باشه باهاش صحبت میکنم ولی نمیدونم قبول کنه یا نکنه ،
این حرفم کامل نشده بود که گفت نه نوید جان تو برام عزیزی ولی عادل پسرمه ،تو رو خدا راضیش کن بمونه ،
من همه چیز رو مهیا دیدم به سمتش رفتم و صورتش رو بوسیدم و گفتم مگه میشه شما بگی و من انجام ندم ،
پری سرش رو بین زانوهاش گذاشت و با نگرانی گفت میدونم تو میتونی راضیش کنی که نره پس بخاطر خدا نزار بره ،
سرمو بار دیگه خم کردم و صورتم رو روی زانوش گذاشتم و برای اولین بار بدون پیش‌بند خاله گفتم پری جان هر کاری از دستم بر بیاید میکنم که تو بخندی حالا سرتو بالا بگیر ،
پری توی همون حالت گفت نگهش داری یک عمر مدیونت میشم ،
من که یک شبه سرشار از غم و انگیزه برای داشتن رابطه با پری شده بودم دستم رو از گردنش به روی بدنش کشیدم و گفتم اصلأ نگران نباش و به من بسپارش و الان ازت میخوام صورتت رو بالا بگیری و نگران نباشی،
پری با اصرار من صورتش رو بالا گرفت و سعی در پنهان کردن ناراحتیش داشت ،
من که حالا بینهایت پر‌رو شده بودم مثل بچه ها صورتش رو توی دستم گرفتم و گفتم ببینمت و با چرخش صورتش گفتم آفرین حالا بخند ،
پری که فهمیده بود گره مشکلش به دست من باز میشه به زور لبخندی زد و باعث شد که من دوباره صورتشو بوس کنم و به حالتی‌که انگار آشتی کردیم سرش رو زیر سرم و روی سینم گذاشتم و دستم رو روی صورتش گذاشتم و روسریش رو کنار میزدم ،
هر بار با خودم میگفتم نوید بسه دیگه تمومش کن ولی من ی برگ برنده داشتم که پری نمیخواست از دستش بده و سعی میکرد خودشو باهام راحت جلوه بده تا عادل رو از دست نده ،
توی بغلم آروم گرفته بود و من هر لحظه صورتش رو بیشتر نوازش میکردم که گوشیم زنگ خورد و عادل بود ، صدام رو صاف کردم و جواب دادم که سراغ پری رو ازم گرفت که گفتم رفتش خونه و حالش خوبه و تقریباً راضیش کردم که بزاره بری آلمان ،
پری از صحبتم تعجب کرد و از بغلم جدا شد و نگاهم میکرد و عادل هم که متعجب شده بود با چندتا قسم من باور کرد و سراغ خودم رو گرفت که گفتم لباسام خاکی شدن و رفتم خونمون و شاید برگردم پیشش ،
گوشی رو که قطع کردم نق زدن پری شروع شد که بهش اطمینان دادم که نقشه خوبی براش دارم و پری هم اعتماد کرد و بلند شد تا لباسها رو از ماشین لباسشویی در بیاره و ازم میخواست که برم پیش عادل که تنها نباشه ،
وقتی بی رمق گفتم حالا ببینم چطور میشه پری ناراحت شد و من حرفم رو اینجوری توجیه کردم:ببین خاله یک شب عادل نیست چقدر با هم راحتیم ،ولا من که دلم نمیاد ازت دل بکنم ،در ضمن به عادل گفتم رفتم خونه حالا که نمیشه با پیژامش برم پیشش صبر کن لباسام خشک بشن چشم،
در حالیکه لباسها رو روی رخت آویز مینداخت گفت نوید جان همیشه وقت هست برای این کارا نمیخوام برای عادل اتفاقی بیوفته ،
گفتم که اگه تو میگی باشه ولی اگه بزاری ی کم سختی بکشه به خودش میاد حالا هم نمون سر پا بیا بشین صحبت کنیم ، دستم رو به سمتش دراز کرده بودم و پری که حالا بالای سرم بود نمیدونست چکار کنه که حمایتم رو از دست نده ،
ی کم خیز برداشتم و دستش رو گرفتم و به سمت خودم کشیدم و شاید انتظاری که داشت این نبود ولی باسنش روی رونام نشست و دیگه برای طفره رفتن دیر شده بود و پری که قصد فرار از این حالت رو داشت سعی کرد بلند بشه که یک دستم رو از روی سینه‌هاش به بازوی مخالف رسوندم و دست دیگم رو به دور سرش و روی صورتش گذاشتم و گفتم قول میدم اگه تو بخوای نزارم خاری به پای عادل بره ولی فقط تو بخواه ،
پری که کاملاً منظورم رو گرفته بود صورتش رو ازم دزدید و سکوت کرد،
با دستم روسریش رو از سرش انداختم و وقتی واکنشی ازش ندیدم روسری رو از گردنش جدا کردم ، جدی جدی پری پذیرفته بود و من به بغلم فشارش دادم تا بوسی از صورتش بگیرم ولی سخت میشد صورتش رو به لبام بچسبونم ولی بوسه کوتاهی به کنار گوشش زدم و دستم که به بازوش بود رو از بازوش رها کردم تا به روی سینش بشینه ،
با اتصال دستم به سینش یک مقدار سینش رو توی دستم نگه داشتم که پری به حرف اومد و گفتش نوید اذیتم ،
من که میدونستم نباید چیزی از سکس مطرح کنم گفتم به نظرم ی کم دراز بکشیم ،
پری برای تأیید حرفم باسنش رو از روی رونام لیز داد و به زمین نشست و من یک دستم رو ستون کردم و با یک دستم پری رو با خودم دراز کردم و پشتش قرار گرفتم و از بالا تا پایین بهش چسبیدم و دست و پام رو روی بدنش انداختم ،
کیرم به پشتش چسبیده بود و پری میتونست حسش کنه ،
دست زیریم رو زیر سرم و روی موهاش میکشیدم و دست بالاییم رو دور بدنش و روی سینش گذاشته بودم ،
تجربه سکسیم میگفت حداقل برای اولین بار بهتره طرف مقابل کیرمو نبینه و حالا همون پوزیشن رو داشتیم ،
دستم شروع به حرکت کرد و سینه هاش رو یکی یکی توی دستم میگرفتم ،
معمولاً توی سکس حوصله زیادی داشتم ولی اینبار پری و بدن حیرت آورش امانمو بریده بود ،
پری ی طورایی اینقدر خم شده بود که صورتش به زمین اتصال داشت و با پایین رفتن دستم و اتصال دستم به پوست شکمش ی کم به عقب برگشت و با دیدن دستم زیر بلوزش باز به حالت اول برگشت ،
هم من و هم پری این رابطه رو تجاوز میدونستیم ولی راهی جز این نداشتم ،
با لمس پوست گرم شکمش نتونستم تحمل کنم و دستم رو به جای بالا آوردن به زیر بردم و کش شلوارش رو توی دستم گرفتم که به پایین بکشم،
پری دستش رو آورد و روی دستم گذاشت و آهسته گفت نوید آماده نیستم بزارش برای وقتی دیگه،
دوست داشتم برای به دست آوردن رضایتش بیخیال بشم ولی اگه مشکل تمیز نبودنش بود من مشکلی نداشتم و فقط به فکر ارضا شدن بودم و نمیخواستم نقد رو به نسیه بدم،
به پایین کشیدن شلوارش ادامه دادم و گفتم پری جان عیبی نداره ،
پری که نمیخواست بیشتر از این باهام صحبت کنه دستش رو جمع کرد و من ازش فاصله گرفتم تا با عقب جلو کردنش شلوار و شورت همرنگش رو در بیارم و با این فاصله شورت و شلوار خودم رو هم تا زانو پایین دادم و با پاهام کلا درشون آوردم و به سختی پری رو تا بالای زانو لخت کردم و کون سفید و بزرگش رو توی دیدم قرار دادم ،
همه چیز آماده وقوع یک سکس بود ،
کیر سیخ شده‌ام رو توی دستم کاملاً با تفم خیس کردم و کشان کشان به لای پای پری رسوندم ،
در اتصال اول کیرم به لای پاش شوق شهوتم چند برابر شد برای این رابطه که آرزوش رو داشتم ،حیف که نمیتونستم ذهن پری رو بخونم ولی با هر فشار کیرم تکونهای ریزی میخورد ،
بلاخره کیرم به نقطه ای رسید که با یک فشار دیگه کلاهک کیرم داخل میرفت ،
دستم به پهلوی پری بود و فاصله زیادی بدنامون داشتن ،
فشار لازم رو دادم و کلاهک کیرم داخل رفت ، پری که فکر کرده بود درد زیادش از طرز موندنشه یا مدت زمان نامعلومی که سکس نداشته بود پاهاش رو باز و بسته کرد ، ولی احتمالا میتونست سایزش رو حس کنه ،
من که کلاهک کیرم توی بهترین کصی رفته بود که میشناختم جگرم حال اومده بود و شروع کردم به زدن تلمبه های ریزی تا هرچه سریعتر بیشترین لذت رو ازش ببرم ،
پری فقط یک سوم کیرم رو تونست تحمل کنه و بعد از اون صدای ناله‌ش رو شنیدم و تا جایی که شورت و شلوارش اجازه میداد پای بالاییش رو به سمت بالا جمع کرده بود تا از مقدار دردش کم بشه ،
تکون خوردن بدن بزرگش زیر تلمبه هام برام خیلی لذت بخش بود و باعث میشد بی‌رحمانه بقیه کیرمو داخل بدم و این حرکت تا داخل رفتن دو‌ سوم کیرم ادامه داشت ،
کیرم انگار که به انتهای کصش رسیده بود و فشار بی‌امان کصش روی کیرم و تبدیل شدن آه پری به ضجه زدن باعث شد بیخیال داخل دادن بیشتر کیرم بشم و بالا تنم رو به تنش نزدیک کردم و دستم رو به بدنش رسوندم و همراه با تلمبه زدن بدنش رو لمس میکردم ، دستم رو زیر بلوزش بردم و دستم رو روی سوتینش بردم و سینه هاش رو لمس میکردم ،
بزرگی سینه هاش برام حیرت آور بود و دلم میخواست میتونستم همراه با تلمبه زدن بخورمشون ولی فعلاً به بالا کشیدن سوتینش اکتفا کردم و سینهاش رو لمس میکردم و گاهی نوک بزرگ سینهاش رو بین انگشتام فشار میدادم ،
صدای ضجه های پری کم و کمتر شده بود و تونسته بود کیرمو تحمل کنه و حالا میتونستم صدای ضربه زدنم به لمبرای کونش رو بشنوم ، احتمالا بیشتر کیرم داخل کصش بود و با کیرم جا باز کردن هر لحظه کصش رو حس میکردم،
با قوای جنسی که از خودم دیده بودم بعید میدونستم این حس نزدیک بودن ارضا شدن که بهم دست داده بود درست باشه ولی انگاری درست بود و بدنم لذت کافی برای ارضا شدن رو برده بود، از ترس ارضا نشدن پری تلمبه زدن رو متوقف کردم و پری رو توی بغلم کشیدم و ‌وانمود کردم که خسته شدم و چند لحظه‌ای بعد که پری هم منتظر من شده بود آروم کیرمو توی کصش عقب و جلو کردم و دستم رو از روی سینه‌هاش به سمت کصش بردم و به چوچول پر موش رسوندم، دلیل اینکه نمیخواست الان سکس کنه رو حالا میفهمیدم،
دستم رو روی چوچولش میکشیدم ولی با وجود موهاش فکر نمیکردم از این کار لذت ببره و دوباره دستم رو به روی سینه‌هاش بردم و آروم تر از قبل با سینه‌هاش ور میرفتم ،
با شروع دوباره تلمبه هام باز پری صدای تند نفس‌هاش به آه تبدیل شده بود و دیگه نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم ،
ی خورده از بالاتنش فاصله گرفتم و روی تلمبه زدنم تسلط بیشتر پیدا کردم و سرعت تلمبه زدنم رو بیشتر و بیشتر کردم ،
باز صدایی شبیه به جیغ از پری دراومده بود و زبری فرش پوستمو داشت جر میداد ولی سرعتم رو هرچه بیشتر کردم ،
دست پری به عقب اومد و جلوی لگنم گذاشته شد تا مانع رفتن بیشتر کیرم به داخل کصش شد و در لحظاتی که کیرم شروع به پاشیدن آبم توی کصش کرده بود صدایی متفاوت از صداهای قبلی از پری شنیدم و انگار که رها شده باشه جیغی کشدار کشید و تعادل بدنش رو از دست داد و دستش رو برد و به جلو ستون کرد و با آروم شدن تلمبه هام صداش قطع شد و سرش رو روی دست دیگش گذاشت و گذاشت شیره یک هفته نداشتن سکسم کصش رو بخیسونه ،
هر چقدر عقب و جلو میکردم کیرم سر جای خودش درجا میزد و کوچیک و کوچیک تر میشد ،
دستم رو به شورتم رسوندم و کیرم و لای پای پری رو خوب تمیز کردم و دست به شلوار و شورتش بردم و یکی یکی به بهانه کثیف نشدن درشون آوردم تا بتونم به حمام ببرمش ،
هر چند به اجبار من شروع شد ولی وقتی با ده دقیقه حرف زدن عادل رو منصرف کردم پری رو مال خودم کردم ،
(عادل رو از نداشتن سکسم با او مطمئن کردم و با هماهنگی پری بهش گفتم که اگه بره پری ناچار میشه ازدواج کنه یا شاید صیغه بشه)

نوشته: نوید


👍 34
👎 2
78001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

903689
2022-11-22 01:31:48 +0330 +0330

اسم کستانت خاله پری بود بعد گفتی دائیت مرده و عادل پسر دائیت بوده که این یعنی دائیت با خواهر خودش ازدواج کرده و شما کون پسر خاندان لانیستر گذاشتی!! تو که راست میگی ولی اژدهای کالیسی از پهنا…!! 😀

5 ❤️

903729
2022-11-22 10:35:49 +0330 +0330

😂 😂

0 ❤️

903745
2022-11-22 15:37:11 +0330 +0330

ب نظرم طراحی پیش زمینه سکس رو خوب ترسیم کردی یا به قول خودت تجاوز شیرین ،با اینحاال من لذت بردم .افرین

1 ❤️

903746
2022-11-22 15:37:11 +0330 +0330

ب نظرم طراحی پیش زمینه سکس رو خوب ترسیم کردی یا به قول خودت تجاوز شیرین ،با اینحاال من لذت بردم .افرین

0 ❤️

903754
2022-11-22 16:50:39 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

903756
2022-11-22 17:16:57 +0330 +0330

طبق تجربه ات نمیخواستی سری اول کیرتو ببینه بعد تا اخرین لحظه ارضاش جلو رفتی.
سلطان گیرپاچ نکنی

0 ❤️

903766
2022-11-22 19:22:29 +0330 +0330

کیر مگر چقدره که یک سوم یک سوم میدادی تو؟

0 ❤️

903790
2022-11-23 01:18:29 +0330 +0330

بزارعادل و مادرشو این دفعه بکنم بهشون میگم چه دروغی بافتی .عادل تورو کرده باعث شده کیرت گنده بشه انوقت تو میگی تو عادلو کردی.بعدشم مگه خر ننتو گاییده تو پس افتادی که کیرن بشه ۲۳ سانت تازه از تخم سیاها و عموجانی هم باشی اینقد کیرت گنده نمیشه .اگ‌غلطی می کنید بکنید ولی ننویسید کیری که رفته کون ننه و خودتون چند سانت بود و چقدر وزن داشته دیوثا انگار باسکول و قد سنجندبا اختلاف یک سانت و یک کیلو گرم قد و وزنشون رو میگن به تخم چپ اسب مراد بیگ که اینقد هستید به دیگران غلطتون رو بلغور کنید

0 ❤️

903800
2022-11-23 02:03:06 +0330 +0330

تنها مشکل داستانت به نظرم این بود که گفتی دستشو رو لگنت گذاشت تا نذاره کیرتو بیشتر بکنی توش که باید میگفتی شکم چون رو لگنت بزاره معمولا فشار میده به سمت خودش ، در کل داستانت خوب بود

0 ❤️

903850
2022-11-23 11:09:30 +0330 +0330

خوشگله پسر اونکه کیرو بزرگ میکنه کون دادن پس نتیجه میگیریم پسر دای در پسر عمه گذاشته

0 ❤️

903853
2022-11-23 11:35:18 +0330 +0330
Xlp

خیلی واضح توضیح دادی که زنداییت رو خاله صدا میکنی و من خودم عمه صداش میکنم ولی دوستان متوجه نشدن ،
ولی داستانت به نظرم متفاوت و جالب بود

0 ❤️

903887
2022-11-23 20:19:06 +0330 +0330

خوب بود…قدرت تجسمت یکم ضعیف بود ولی؛از کسشعرای یه مشت احمق جقی،خیلی بهتر بود…و نگارش عالی
موفق باشی 💋

0 ❤️