داستانی که تعریف میکنم مربوط میشه به ۷ سال پیش که خواهر زن من که تازه از شوهرش جدا شده بود از انگليس اومد به خانه ما در کشور سوئد و خلاصه کمی در مورد زندگیش حرف زد و چرا طلاق گرفته و کلی دروغ گفت چون من همه چیز در مورد اون میدونستم و همینطور شوهرش هم میدونست چرا که در چند سفری که به ایران داشت و میرفت برای بازدید مادر و خواهرش با دوست دوست پسر خواهرش روی هم ریخته بودند و کلا در ۲ ماهی که ایران بود حسابی داده بود از این حرفها بگذریم یکی دو روز که خانه ما اومده بود دیدم تو گوشی همش سریالهای ترکی نگاه میکنه من ان شب تو سالن جلوی تلوزیون تشک انداخته بود و فیلم میدیدم و بچه ها هم تو اتاق خوابیده بودند یک لحظه خوابم برد شاید حدود نیم ساعت و بعد از خواب بیدار شدم دیدم خواهر زن پایین تشک من مدل سگی نشسته و داره تو گوشیش سریال میبینه و شلوار تنگ پاش اومده پایین و تا نصف کونش و شرتش پیدا بود من هم آروم نگاه میکردم تا کیر من بلند شد یک کمی باهاش ور رفتم و حسم من میگفت این از عمد اومده جلوی من و نصف کونش سفید و خوشکلش انداخته بیرون در ضمن حدود ۳۰ سالش. است و یک دختر هم داره که تو اتاق خواب خوابیده بود .من آروم گوشی موبایل را در آوردم تا از کونش عکس بگیرم ولی تو عکس دیدم تاریک خوب در نمی آید با وجود این که میدانستم این کاره است ولی از ترس جرأت این کار رو نداشتم همینطور داشتم با خودم ور میرفتم که بعد از ۱۰ دقیقه دیدم بلند شد رفت تو اتاق پیش دخترش بخوابه .منم خودم زدم بخواب ولی بعد از چند دقیقه دیدم صدام زد آروم گفت حس میکنم تب دارم میای تو هم دستت را بزاری رو پیشونی من ببینی تب دارم یا نه من خیلی تیز فهمیدم که داره کس میگه ولی چون عادت دارم شبها فقط با شورت بخوابم بهش گفتم یک لحظه صبر کن تا شورتک بپوشم که گفت بیا کی شبی نگات میکنه ولی من از ترس زنم که یک دفعه بیدار نشه شورتک را پوشیدم رفتم تو اتاق خواب در ضمن خانه ما جوری بود که تمام اتاق خوابها نزدیک هم بودند و درشون تو سالن باز میشد بالاخره رفتم تو اتاق دستم را گذاشتم رو پیشونیش دیدم سرد است گفتم تب نداری گفت بدنم داغ شده گفتم بزار پاتو دست بزنم یکدفعه گفت پتو را کنار نزن لباس تنم نیست گفتم خیلی شب بخیر اومدم سر جام دراز کشیدم و همش فکرم رفته بود تو اون کون سفید گفتم اگر امشب نکنم دیگه پیش نمیاد معلوم بود بد جوری کسش بلند شده بود گذاشتم بشه ساعت ۳ نصف شب اروم رفتم تو اتاق کنارش دراز کشیدم و یواش یواش دل به دریا زدم دستم را از روی پتو گذاشتم رو باسنش دیدم تکون نخورد بعد یواش یواش از روی پتو نوازشش کردم بعد از چند لحظه با یک حرکت که مثلا نشون بده خوابه روی یک دست خوابید و پتو کنار رفت و تمام بدنش از پشت پیدا شد گون سفید و خوشکل با کمری باریک و یک شورت مشکی توری داشتم دیوانه میشدم ترس با شهوت قاطی شده بود ولی لامصب کیر که این چیزها حالیش نیست آروم دستمو کشیدم رو کمرش و یواش رو باسن گرد و ژله ای و خوش فرمش و بعد یواش دستم از پشت کردم تو شورتش و باسنش را لمس میکردم و بعد مطمئن بودم بیدار شورتم کشیدم پایین و کیرم را گذاشتم پشت باسنش که دیدم یک تکونی به کون خوشکلش داد جا شد وسط چاک کونش یکم خودم را پشتش تکون دادم بعد آروم شورتش کشیدم پایین و گذاشتم لای باسنش و تکون دادم هیچی نگفت منم اروم دست را بردم سینشو گرفتم و آروم مالیدم و ازپشت چسبیدم بهش و فشارش میدادم به خودم بعد از شاید ۱۰ دقیقه آبم اومد ریختم لای باسنش و آروم بلند شدم رفتم دستشویی و برگشتم و دستمال آوردم لای باسنش را تمیز کردم ولی متوجه شدم داره با کسش اروم بازی میکنه دوباره با کیرم بازی کردم و با دستم چرخوندم جوری که کمرش رو زمین باشه خیلی آروم رفتم زیر پتو و آروم خوابیدم روش و شروع کردم خوردن گردن و لبش و سینهاش جوری که به نفس نفس افتاده بود و آروم سر من رو با دستش هل داد طرف کسش و شروع کردم چوچولکش را زبان زدن اون هم سر من را فشار میداد لای پاش و کسش رو هم رو به بالا فشار میداد بعد چون نمیشد حرف زد آروم من رو کشی طرف بالا و با دستش کیرم گذاشت در کسش و شروع کرد گردن من را لیس زدن کسش لیز لیز شده بود کیر گذاشتم در کسش که خودش پاشو انداخت دور کمر یواش تو گوشم گفت فقط بکن منم تا آخر هل دادم توش و شروع کردم تلمبه زدن که بعد ۵ الی ۶ دقیقه او آبش اومد ولی من هنوز آبم نیومده بود ولی به خاطر آب زیاد او کسش خیلی لیز بود دوست نداشتم بهش گفتم برو خودتو بشور و بیا و اون رفت خودشو شست و اومد من هم چون عاشق کونش بودم از قبل وازلین آماده کرده بودم اومد دوباره دراز کشید چند دقیقه از هم لب گرفتیم با دست چرخوندم رو شکم بخوابه واقعا کون محشری داشت رفتم پشتش هیچ اعتراضی هم نکرد معلوم بود که قبلا هم داده فقط گفت یواش سوراخ کونش را چرب کردم سرش را گذاشتم در سوراخش و آروم کردم تو که دیدم اون کون خوشکلش را خودش زیر من میچرخونه و شروع کردم به عقب و جلو کردن نمیدونم چرا اینقدر کمرم سفت شده بود حدود ۳۰ دقیقه از کون کردمش و لباش میخوردم و سینهاش رو میمالیدم فکر کنم دوبار ارضا شد فقط میگفت بکن که کون مال تو است باید هر روز بکنیم و آبت بریزی توش خلاصه آبم ریختم تو اون کون خوشکلش و تو اون یک هفته که خونه ما بود بیش از۱۰ بار از کون کرومش چون از کون بیشتر دوست داشت ولی وقتی برگشت انگليس بهم گفت یک بکنه دیگه هم پیدا کرده گفت دوست دارم دونفری از عقب و جلو بکنیت من را .ولی هنوز پیش نیومده که این کار را بکنم
نوشته: محسن
زیبا گفت چه خوش سعدی بزرگ اوار. که این کیر را در آر و در کون محسن گذار.
محسن چون خارجه نمیتونه درست کوسشعر بگه. شما ببخشاییدیش این کونیکشششش راااا
تا اونجا خواندم که گفت تب دارم و …
کاری به ویزای شینگن و … ندارم
دقیقا کجا آروم صدات زد گفت بیا ببین تب دارم یا نه ؟
اگه کنارت بود که خب همونجا تبش را چک می کردی . اگه هم از اتاق آروم صدات زده که چطور صداشو شنیدی و از کجا دید شورتک نداری؟ کلا از جاییکه تبش شروع شد ، با یه دست جق میزدی و با یه دست هم کسشعر تایپ میکردی
نگارش ک مربوط ب دهات های پاکستان هست
۳۰ دقیقه تو کون اون تلمبه زدی؟
کصکش تو ۳۰ دقیقه میتونی راه بری جقی؟
سوئد.ایران.انگلیس.یه دو خط دیگه ادامه میدادی تا افریقای جنوبی میرفتی یه سر میزدی و میومدی.
کسخل اسمش شورتک نیست شلوارک هست، شورتک را زنان وقت عادت ماهیانه می پوشند. امان از دست شما جلقیان گریخته به بورکینافاسو
دوستان لطفا در فحشکش کردن این دیوث کم نزارین
مرسی
خداییش تو سوئد وازلین از کجا گیر اوردی 😂 😂 😂 😂 کمتر جق بزن پسرم و داستانهاتو توی ایران بنویس
خوشبحالت زن داری و خواهر زن کونی داری هر دوتاشون رو میکنی
بچه کونی
اگه توی عمرت یه بار بیشتر از ده دقیقه کون کرده بودی
اینو میدونستی که ماهیچه های اطراف رکتوم یا همان راست روده مثل واژن نیست، بعد از ده دقیقه انقدر گشاد میشه که عملا دیگه هیچ لذتی نداره.مگر در مواقع خاص که اونم یه درصد خیلی کمی از کونی ها این توانایی را دارند که خودشون و جمع کنند.
چشم .