خالی شدن با پاهای خالم

1401/07/11

سلام این داستان کاملا واقعی و ربطی به حس فوتجاب و فوت فتیش داره کسایی که علاقه ندارن نمیتونن حس داستانو درک کنن چون واقعیه فیلم پورن نیست

این داستان برمیگرده به وقتی که من ۲۱ سالم بود یعنی سه سال پیش دانشجو بودم
من ۴ تا خاله دارم که با مامانم میشه ۵ تا منم چون از طرف مامانم اینا تنها پسر طایفه بودم خیلی باهام صمیمی بودن (۷تا دختر خاله داشتم)… خب بریم سر اصل داستان
خاله ی کوچیکم که ۳۵ سالش بود یه ماهی میشد طلاق گرفته بود ولی خب بعد از این یه ماه دیگه داشت افسردگی میگرفت و از این داستانا
بعد این خاله هام یه گروه دارن که فقط بین خودشونه تو تل موزیک عکس عروس و حتی بعضا بحث کص و کون هم توش میکنن من تا فهمیدم این قضیه رو کن کنجکاو شدم چون این خاله ی ما که طلاق گرفته بود (زهرا) خیلی به خودش میرسید هر هفته ارایشگاه و پدیکو و مانیکور و اینا منم که از بچگی فتیش پا و اینا داشتم کلا روش کراش بودم (یه عکس شبیه پاهاش پیدا کردم که تقریبا مثل اونه پاهاش خیلی سکسی و خوش تراش ) خب اینا تو همون گروه تصمیم گرفتن که خاله زهرا هر هفته بیاد خونه یه خواهرش بمونه هم حال و هواش عوض شه هم از اون حالت افسردگی بیاد بیرون بعد که نوبت ما شد من اونروز تا ساعت ۴ دانشگاه بودم برگشتم دیدم خاله زهرا رسیده اولین نگاه یه فوت فتیش هم همیشه به پاهایه طرفه دیدم بلهههه جوراب مشکی کف دار
سلام احوال پرسی من رفتم ناهار بخورم تو دانشگاه چیزی نخورده بودم بعد رفتم نشستم یکم گیم زدم تو اینیستا چرخیدم رفتم بالا که بخوابم دیدم صدای دوش حموم میاد که فهمیدم خاله س رفته حموم و جوراباشم دم در قشنگ رفتم یه بویی کشیدم تو رگ حالم جا اومد بعد گزاشتم همونجا رفتم تو اتاقم و جرقه ای شد که بیوفتم به جون خالم شبو کلا نخوابیدم ک به فکر پاهاش بودم فرداش کلا تعطیل بودم برنامه دانشگاه نداشتم یکم دیر بیدار شدم رفتم پایین دیدم با مامانم دارن ناهار درست میکنن روبه اجاق گاز پشت به من بود که سلام کردم و باز یه نگاهی به پاهای خوشگلش انداختم سفید با لاک مشکی که دیدم رفتم بالا باز یه دل سیر بو کشیدم جورابارو اصلا روانی میکرد ادمو…
خلاصه اقا ناهار خوردیم و شب شد بابا اومدنی میوه گرفته بود موز و هندونه وسیب و …
گفتم تا بساط جوره فیلم بزاریم ببینیم بابام گفت که من صبح باید برم کار اداری دارم زود میخوابم رفت خوابید خاله هم یه بلوز با یه شلوار پوشیده بود نشستیم جلو تلوزیون منم از هر فرصتی استفاده میکردم بالش اوردم دراز کشیدم درست کنار پاهاش مثلا صحنه های حساس فیلمو یهو دستمو میبردم ساق پاشو میگرفتم میگفتم وای خاله دیدی…
خلاصه اونشبم یه دل سیر دست زدم به پاهاش ولی عین چسب رازی سر کیرم فقط اب اومده بود دیگه داشتم اذیت میشدم
که فردا باز از دانشگاه اومدم گفتم باید یه کاری کنم دیگ رفتم حموم قشنگ تمیز کردم و خلاصه شیک و قشنگ اومدیم عصر شد بابا و مامانم طبق معمول رفتن پیاده روی منم رو مبل دراز کشیدم خالمم یکم اونور تر نشسته بود
یهو دیدم استوری گزاشته از اینا که میرن پیش ناخن کار بعد تو استوری ازش تشکر میکنن اینم دقیقا اون مدلی گزاشته بود دیگه یه جوری جرقه رو باروت بود برام گفتم وااااه واااه چه سک…ی گفت چیییی!!! گفتم چه قشنگ شده
گفت با کی گفتم استوریتو میگم گفت خب گفتم دستات پاهات خیلی قشنگ شده گفت مرسی خاله بعد نمیخواستممممم اخه اینجوری تموم شه باز یکم بعد گفتم هعیییی گفت چیشد گفتم خوشبحال این سالن زیبایی که تو رفتی گفت چرا گفتم این دست و پا های قشنگ تو دستش گرفته
گفت ولی یکم پیش یه چیز دیگه گفتیا !!
یعنی یه لحظه حس کردم اب سرررررد ریختن روم قفل کردم اصلا
گفتم از دهنم در رفت خب
گفت خوبه که گفتم واقعا گفت اره دیگه مام واس اینکه اونجوری شیم میریم گفتم اخه نه چیزی در جریانه نه چی (شوهر و سکس) گفت داااا
فهمیدم یه جور چراغ سبزه گفتم خلاصه خوشبحالش گفت بابا خب تنها من نیستم که روزی چند ده تا مشتری میرن گفتم اخه خوشگتر از پاهای تو فک نکنم باشن خندید گفت ای ای ای رفت اشپزخونه چایی ریخت که بابام اینا اومدن دیگه رسما کیرم رفته بود تو عقلم و فقط به پاهاش فکر میکردم و منی که بازم نمیخواستم این قضیه اینجا تموم شه
یکم که گذشت همه خوابیدن ما طبق معمول مسابقه survivor رو نگا میکردیم تموم شد گفتم خاله یه لحظه اومدی بالا میایی کارت دارم گفت باشه
رفتم تو اتاقم یکم نگذشت اومد گفت چیشده گفتم راستش یکم پیش فکر کردم ناراحت شدی اون حرفارو زدم گفت نه نه اتفاقا برام جالب بود بشین ببینم درو بست اومد تو نشست رو صندلی منم رو زمین نشستم با چشمک گفت بگو ببینم قضیه چیه !!
گفتم هیچی والا این وسط کیر هم سیخ شده چون پاها جلو چشم بود گفت بگو من خالتم نترس گفتم خاله پاهات خیلی خوشگله خدایی
خندید گفت پا دوست داری گفتم اره گفت همونه هی جورابام جا به جا میشه تو خونه من از خجالت تخمام جوجه شد گفتم از بچگی این حسو دارم گفت واقعا گفتم اره گفت بگو ببینم وقتی براش تعریف کردم که بچه بودمم‌پاهای دختر عمومو بغل میکردم راحت تر شدم و خجالتم یکم ریخت که یهو پاشو اورد جلو قلبم انقد تند زد که کم مونده بود جر بخوره نگاش کردم گفت بیا بغل کن هرکاری دوس داری بکن انگشتای پاشو تکون میداد دیگه کیر داشت جر میخورد اول پاشو چسبوندم به صورتم پاهاش یکم سرد بود بعد روشو بوس کردم اصلا حواسم نبود با دوتا دستم پاشو گرفته بودم و میخوردم و کیرمم از پایین مشخص بود که با انگشت اون یکی پاش گفت اوو این چیه منم دیگه دلو زدم به دریا چشامو بستم پاشو گزاشتم رو کیرم اونیکشم تو دستم بود انگشتاشو میک میزدم که گفتم میشه بیایی بشینی صورتش کلا تعجب زده بود بدون مخالفت اومد نشست پاهاشو گزاشتم رو صورتم کفشونو میخوردم حس کردم سر کیرم سرش خیس شد اونم از شلوار دیده بود بعد پاهاشو از رو صورتم برداشتم پاهاش تو دستم تو هوا نگاش کردم فهمید منظورمو با چشاش تایید کرد این وسط یه خجالت تخمی نمیزاشت شلوارمو در بیارم که خودش گفت در بیار دیگهههه بعد که در اوردم اختیار پاهاش دست من بود جف کف پاهاشو چسبوندم به کیرم ک بالا پایین میکردم واااااای اصلا لذتشو نمیتونم با کلمات بگم بعضا هم نگه میداشتم و میمالیدمشون بعد باز یه پاشو گزاشتم رو کیرم اونیکی پاشم فقط انگشاتو میخوردم که یه لحظه دیدم همینجوری با دقت داره نگا میکنه بیشتر حشری شدم پاهاشو گرفتم تند تر بالا پایین کردم که ابم که هیچ هرچی تو کمر داشتم خالی شد رو پاهاش پاهاشو ول کردم به پشت ول شدم وسط اتاق
پاهاش رو شکمم بود با شلوارم پاهاشو تمیز کرد و بلند شد گوشیشو برداشت رفت بدون اینکه چیزی بگه رفت منم دیگه با همون لذت خوابیدم تا اینکه فرداش سر صبحونه با نیش خند بهم گفت پیش مامانم خاله داشتن چقد خوبه نه منم فقط گفتم اهم با سرم تایید کردم

نوشته: زئوس


👍 46
👎 5
119901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897756
2022-10-03 01:29:37 +0330 +0330

اولش خوب پیش می رفتی نادون همون داستان با کردنشرتموم می کردی بهتر بود مثلا خواستی بگی واقعی بود؟ نه خیرملت مثل خودت نیستند می فهمند

2 ❤️

897761
2022-10-03 01:40:36 +0330 +0330

بد نبود

1 ❤️

897791
2022-10-03 05:19:27 +0330 +0330

کس شعره

0 ❤️

897837
2022-10-03 16:52:00 +0330 +0330

منم دلم میخاد کفپای دخترارو بلیسم اما بدشون میاد

0 ❤️

897865
2022-10-04 00:57:56 +0330 +0330

Ok

0 ❤️

897967
2022-10-04 20:01:02 +0330 +0330

هممم عالی نوش

0 ❤️

898408
2022-10-09 09:57:38 +0330 +0330

کصخل
اسمشم ببین چی گذاشته اسکل
اگه واقعی بود خب خالت در اختبارت انقدر راحت وا داد میکردیش

0 ❤️

916635
2023-02-25 04:03:57 +0330 +0330

جالب بود

0 ❤️