سلام دوستان من میلاد ۲۴ سالمه خیلی وقت بود (قبل کنکور)عاشق رعنا شده بودم رعنا دختر یکی از فامیلای بابام بود هر از گاهی میرفتیم خونشون یا اونا میومدن ، هی خدا خدا میکردم یه مراسمی مهمونی چیزی باشه ببینمش ، چشمای خیلی خوشگلی داشت قد ۱۶۰ موها مشکی و اندام متوسط بین خانواده مودب و با حیا بود اصلا به فکر دوستی باهاش نبودم میخواستم موقعیتش پیش بیاد با هم ازدواج کنیم ولی هنوز خیلی زود بود واسه این کارا
خلاصه زمان گذشت و سال آخر دانشگاه که بودم یه شب مهمون خونشون بودیم البته بعد شام . حرف از دانشگاه افتاد و من داشتم از محیط دانشگاه میگفتم که باباش گفت ایشالله امسال رعنا قبول میشه و میره دانشگاه ،اینم بگم رعنا ۱ سال بود پشت کنکور مونده بود. برگشتم گفتم من اون زمان ک کلاس اینا میرفتم جزوه هاش مونده مخصوصا دروس عمومی ک تو کنکور عالی زده بودم
خلاصه برگشتیم خونه و داشتم با گوشیم ور میرفتم ک دیدم تو اینیستا واسم دایرکت اومد ؛سلام ببخش مزاحم شدم میشه کتابا و جزوه هات رو بهم بدی . اونشب با هم یکم حرف زدیم ،حال خوبی نداشت میترسید دوباره قبول نشه
بین حرفامون گفتم بهش پیشنهاد دوستی بدم شاید قبول کرد
بهش حرفامو گفتم و اونم استیکر خنده میفرستاد و از اون شب به بعد دوستیمون شرو شد.
بعضی وقتا خانواده رو میپیچوند و به بهانه های مختلف میومد پیشم با ماشین میرفتیم بیرون تو کافه ،رستوران ،پارک و اینجور جاها وقت میگذروندیم . تو سکس چت هامون ازش عکس گرفته بودم ، بهم اعتماد داشت عکس کاملا لختش رو هم گرفته بودم ازش
ماه رمضون بود استخر ها رو تایمش رو یجوری کرده بودن ک بعد افطار باز میشد رعنا زیاد میرفت استخر ،به بهونه استخر رفتن با هم قرار میزاشتیم و میرفتیم تو ماشین لب و ممه هاشو میخوردم کارمون به ساک زدن و لای ممه تو ماشین کشیده بود
یه شب قرار گذاشتیم بعد افطار با هم باشیم حشری بودم بهش گفتم ما که ۲ ساعت وقت داریم میخوای بریم باغ ؟ خندید و گفت واسه چی ؟ گفتم راحت باشیم کسی هم نیست بترسیم خلوته خلوت .گفت باشه بریم
تا باغمون از شهر ۱۰ ۱۵ دقیقه راه بود هنوز برق نداشت و راهش خاکی بود ،تصمیم داشتم لاپایی رو بهش پیشنهاد بدم اونشب خیلی دوست داشتم کیرمو بزارم لای پاهاش لیز بخوره ،رفتم یکم خوردنی خریدم از داروخونه با هزار مکافات ژل روان کننده هم خریدم ، رفتم جلو استخر منتظرش شدم و با آژانس اومد ، رسیدیم باغ در رو باز کردم رفتیم تو، بغلم نشسته بود از حرکاتش میفهمیدم حشریه گوشیم دستش بود داشت گالری و اینیستامو چک میکرد ، موهاش بلند بود داشتم باهاشون بازی میکردم و هی تعریف میکردم از خوشگلیش ، گفتم رعنا باهم فیلم اونجوری ببینیم ؟با صدای آروم گفت اره ، یه فیلم باز کردم و هم زمان با فیلمه داشتم ممه و کسش رو میمالوندم خیس خیس شده بود لباسشو وقتی داشتم لباشو میخوردم در آوردم برا اولین بار بود کامل لختش کرده بودم ممه هاشو خیلی دوست داشت بخورم و هی میگف بخور منم ک از خدام بود و میخوردم . بعد رفتم پایین اولین بارم بود کس میخوردم آه و ناله میکرد صورتشو نمیدیدم تاریک بود با نور فلش فقط کسشو میدیدم .
یادم افتاد بابام چراغ گازی(توری) خریده بود بسته به پیک نیک و تو انباریه رفتم زود آوردم روشنش کردم تقریبا اتاق رو روشنش کرد
صحنه جالبی بود رعنا لخت جلوم بود . کیرمو گرفتم طرفش خودش دهنشو باز کرد و گذاشت دهنش . زیاد میکردم تو دهنش میگفت حالم بد میشه من عاشق این بودم موهاشو جمع کنم تو دهنش تلمبه بزنم . هر وقت این کار رو میکردم خندش میگرفت میگفتم چیکار دارم میکنم ، میگفت دهنمو میکنی و بیشتر بهم حال میداد گفتم ک عاشق این کارم
ژل روان کننده رو برداشتم، گفت چیه گفتم روان کننده اخماش رفت تو هم و گفت پرده دارم نمیشه گفتم نترس لاپایی میزنم . ژل رو مالوندم رو کیرم و رعنا دراز کشید و منم بغلش دراز کشیدم داشتم بهش لاپایی میزدم ممه هاش تو دستم بود کونش خیلی نرم بود و کون خوش فرمی داشت میگفت تند تر بزن صدای خوردن بدنم به کونش رو دوست داشت و بلند تر که میشد خندش میگرفت
گفتم یکمم از جلو لاپایی بزنم و اون خودش برگشت و کیرمو لای پاهاش گذاشت رو به روم رعنا بود میدیدم داره کیف میکنه ، ممه هاشو داشتم میخوردم و لاپایی میزدم
انگشتمو بردم طرف کونش میمالوندم ژل بغلم بود برداشتمش و زدم رو انگشتم اطراف کونش رو نرم کرده بودم هنوز کیرم لای پاش بود و لیز میخورد بدنم کامل به بدنش چسبیده بود، یواش یواش انگشتمو داشتم میکردم تو دیدم یکم رفت عقب چشم تو چشم شدیم گفت چیکار میکنی درد داره . گفتم تو سکس چت میگفتم میخندیدی چی شد ؟ گفت درد میکنه دفعه بعد میزارم انگشت کنی . گفتم چه فرقی داره الان یا دفعه بعد رعنا خیلی حشریم ،
ساکت شد انگار خودشم دلش میخواست، یواش یواش انگشتمو کردم تو و بازی میکردم . آه میکشید خدا رو شکر کسی نبود بشنوه منم راحت بودم انگشنمو درآوردم گفتم چهار زانو بشین با کونت بازی کنم یکم دیگه هم ژل زدم . نرم نرم شده بود میگفت لای پاهامو احساس نمیکنم دوتا انگشتمو آروم کردم توش زمینو داشت چنگ میزد جلو عقب میکردم و اون آه میکشید .کیرم روش ژل داشت گفتم رعنا فقط سرشو میخوام بزارم ببینم چجوریه گفت جون هر کی دوس داری فقط آروم . فهمیدم راضیه به دادن سر کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش و اروم آروم فشار میدادم میگفت درد میکنه بعد یکم فشار دادن سرش رفت تو و آروم آروم همشو تو کونش جا دادم
عجب صحنه ای بود کونش خیلی تنگ بود و بسختی میتونستم جلو عقب کنم . اصلا فکر نمیکردم اونشب همچین کاری رو با رعنا بکنم . داشتم رعنا رو از پشت میکردم آه و ناله میکرد کیرم تو کونش بود گفتم رعنا عکس یادگاری بگیریم . اولش قبول نمیکرد گفتم من ک هر جور عکسی ازت دارم اینم روش ، راضیش کردم و تو همون حالت با هم عکس گرفتیم
کیرمو در آوردم سوراخ کونش یذره گشاد شده بود برگشت نشست رو زمین میگفت درد میکنه و من گفتم یکم بعد درست میشه ، رفتم دستمال آوردم کیرمو باهاش تمیز کردن گفتم تند تند باهاش بازی کن آبم بیاد . تند تند با دستش کیرمو میمالوند و منم داشتم ارضا میشدم میخواستم آبمو بریزم رو ممه هاش آبم اومد یکمش ریخت رو چونش . بغلش دراز کشیدم و کسش رو میمالوندم و سینه هاش رو میخوردم کیف میکرد ناخوناش بدنمو خط مینداخت یکم بعد ارضا شد، دیگه قلقلکی میشد بهش دست میزدم . رفت دستو صورتشو شست و اومد ،شورتشو گفتم خودم باید بپوشونم از این کار خندم میگرفت لباساشو پوشید دیگه وقتی نمونده بود واسه خوردنی ها . اونا رو هم گذاشتم تو کیفش .
تو راه ک برمیگشتیم گفت میلاد لای پاهامو احساس نمیکنم نکنه عقبم زخمی شده باشه . ماشینو زدم کنار دستمو کردم تو شلوارش و انگشتم رو سوراخش بود متوجه نگاهش شدم بهم زل زده بود چشماش واقعا خوشگل بودن از کارام خجالت میکشیدم دستمو درآوردم ازش معذرت خواستم . گفت دیونه این چه حرفیه میزنی من تو رو دوست دارم واسه همین اومدم
رفتیم خونه فرداش پیام داد گفت دیشب بهترین شب زندگیم بود از اون به بعد سه چهار بار دیگه هم رفتیم باغ
بعدش من دفترچه خدمتمو پست کردم و اومدم خدمت با هم در ارتباط بودیم ولی نه مثل قبل موبایل نداشتم بهش از پادگان زنگ میزدم بعد یه مدت دیگه زنگ زدم جواب نمیداد یه ماه پیش وقتی داشتم با خونه حرف میزدم فهمیدم ازدواج کرده .منم دیگه به نبودنش عادت کردم و داره از ذهنم میره بیرون

نوشته: میلاد