خود واقعیم

1400/08/07

_آخرین لیوان و که شستم صدای گریه دخترم بلند شد سریع دستم و شستم به سمتش دویدم که یکی از اسباب بازی هاش زیر پام رفت درد شدیدی همه ی پام و گرفت گریه اش اوج گرفت بیخیال از درد پام رفتم و بغلش کردم گذاشتم روی پا و دوباره خوابش برد
گریه های بچه و بر طرف کردن نیاز هاش یه طرف کارای خونه و روزمره هم طرف دیگه،خسته شده بودم کلافه از اینهمه آشفته بازار
کم کم داشتم از زندگی و لذت های کوچیکش دور میشدم بیشتر از همیشه به بودنش نیاز داشتم دلم میخواست هر چه زودتر میومد تا بغلش میکردم مثل همیشه سرم میزاشتم رو سینه اش از ته دلم یه آه بلند می‌کشیدم وبعدش میزدم زیر گریه تا آروم بشم اونم محکم بغلم کنه و موهام و نوازش کنه بگه من کنارتم
نه اصلا دلم میخواد داد و بیداد راه بندازم هی بهش غر بزنم …تو همین فکرا بودم که باصدای باز شدن در به خودم اومدم
+خانمم سلام آخ نگین بهت گفتم چقدر دلم برات تنگ شده بود بخداتنها دلخوشیم بعد این همه کار و خستگی اینه که میام خونه شما دو تا خشگل و می بینم
_ وقتی دیدم با همه خستگیش خودش و محکم نگه داشته که من و خوشحال کنه دلم نیومد ناراحتش کنم و فشارخستگی خودم رو روی اون تخلیه کنم
به چشمهای خسته و معصومش نگاه کردم،سلام عزیزم خسته نباشی دیر اومدی داشتم نگران می شم میخواستم بهت زنگ بزنم
+اره دستگاه خراب شده بود مهندس گفت بیا با هم تمومش کنیم تازه زودی جمع و جورش کردم وگرنه میخواست نگه ام داره گفتم من اگر امشب تموم هم نشه میرم من باید برم خانمم و ببینم
_لبخند زدم و گفتم دل منم برات تنگ شده بود
+ااااخ گفتی بستی بخرم یادم رفت الان میرم میگیرم برات
_نمیخواد بری خسته ای
+نه نگین من چیزی درخواست کنه من نگیرم الان میام
_تو الان اومدی نمیخاد باز بری بیا چایی دم کردم چایی بخوریم
+بریز تا سرد بشه اومدم
_دخترم وتو اتاق خوابوندم رو‌ بهش گفتم عزیزم پاشو تا بچه خوابیده زودتر برو بخواب
+خودت چی‌
_منم میام یکم کار‌دارم
+باشه پس زودتر بیا
_اومد سمتم دستشو حلقه کرد دور کمرم لب ها مو‌ بوسید موقع رفتن کونم و فشار داد می‌دونست ک‌چقدر این کارش و دوست دارم همین کافی بود تا حس شهوتم اوج بگیره دلم میخواست بهش بگم دوباره بکن وقتی خستگی شو دیدم پشیمون شدم،بازم داشتم نیازم و تو خودم خفه میکردم
کارا مو انجام دادم ساعت نگاه کردم نزدیک به سه نصف شب بودگوشی مو‌برداشتم تا یکم باهاش ور برم خوابم بگیره ولی نتونستم همه وجودم لمس دستاشو میخواس کلافه و‌عصبانی بودم فقط سکس بود که میتونست یکم از این درگیری هام کم کنه تا آروم بشم
بلند شدم و رفتم پیشش به پهلو خوابیده بود خودمو تو بغلش مچاله کردم کونمو دادم عقب سمت کیرش و چسبوندم به کیرش یه دستش روی شکمم بود دست دیگه اش زیر سرم همین طور کونم و میمالوندم به کیرش که کم کم بزرگ شدنش و‌حس‌کردم صدای نفس هاش رو تو گوشم می‌پیچید کیر بزرگ شدش رو از پشت بهم فشار داد بر گشتم سمتش و ازش یه لب کوتاه گرفتم متوجه برق شهوت تو چشمام شد

  • آروم بهم گفت چرا نگفتی کیر میخوای
  • خندیدم و دستم رو از رو شلوار گذاشتم رو کیرش
    خودش و‌کشید روم شروع کرد ازم لب گرفتن لب هاش رو گذاشت روی گردنم سرم و دادم عقب یه آه کشیدم دستم گذاشتم رو صورتش آوردم سمت صورتم و با سرعت و وحشیانه شروع کردم به خوردن لب هاش زبونم روی لبش می‌کشیدم و حشری تر میشد وچند لحظه چشماش رو‌ می بست بغلم کرد بردم تو سالن گذاشتم روی مبل دستش و برد زیر لباسم سوتین نداشتم وقتی دید سوتین ندارم سینه هامو محکم فشارشون داد و لباسم و درآورد لباس خودش هم درآورد دیگه طاقت نداشتم شلوار شرتش رو درآوردم اونم شلوار وشرتم و درآورد دستش و کشید لای کسم با یه لهن شهوتی و‌کشدار گفت توله سگ خیسه خیسی کشیدمش سمتم و گفتم آره کیرت و میخواد پاهامو باز کرد با یه دستش سر کیرش وگذاشت روی کسم و یدفه کرد توش آه بلندی کشیدم بدنم از درون داغ شد انگار داشتم آتیش می‌گرفتم شروع کرد تلمبه زدن صدای تلمبه زدنش کل اتاق و برداشته بود خم شد سمت سینه هام و‌شروع کرد به خوردنشون منم دیگه کنترلی روی خودم نداشتم و اه و‌ناله ام بلند شده بود دستمو گذاشتم پشت گردنش بیشتر فشارش دادم به سمت سینم لب هامو به گوشش نزدیک کردم گفتم میشه سینه مو‌ سفت گاز بگیری خیلی آروم نوک سینه مو‌گاز گرفت اما من وحشی تر و محکم تر میخواسم
    _سفت تر ترو‌خدا علی
  • سرش و بلند کرد همین جور تلمبه میزد با صدای لرزون‌ و نامنظم گفت آخه دردت میاد
    _نترس چیزیم نمیشه خودم میخوام
    +سرش و برد سمت سینه ام یکم از قبل شدتش و بیشتر کرد
    گفتم بهت میگم بی‍ــشتر، می‌دونم دوست نداشت که بهم صدمه بزنه اما اون لحظه بیشتر از هر چیزی دوست داشتم باهام وحشی باشه این ملاحظه کاریش عصبی ام کرد و یهو هولش دادم عقب جا خورد چشماش از تعجب گرد شده بود
    نمیخوام دیگه بسه
    +آخه…چند لحظه مکث کرد و گفت اذیت میشی
    _من نیاز دارم که امشب باهام وحشی باشی
    +اومد سمتم از موهام گرفت کشید دردم اومد اما هیچی نگفتم با دست دیگش چونم‌ و گرفت لب هام و بین دندوناش گرفت و محکم گاز گرفت دوباره تو بدنم داغ شد شهوتم‌ داشت جون می‌گرفت با ناخنم پشت کمرش چنگ زدم و شروع کردم خوردن لب هاش و گاز می‌گرفتم رفت عقب کشیدم لبه ی مبل بی ملاحظه کیرش و کرد تو کوسم شروع کرد تلمبه زدن با یه دستش گلوم فشار داد و بردم سمت عقب با هر حرکتش آب کوسم بیشتر میشد و داغی توی کوسم و حس میکردم با دست دیگش سینم و چنگ زد شروع کرد با حرص و ولع خوردنشون نوک سینه ام بین دندوناش می‌گرفت و فشار میداد اه و نالم‌ بلند شد و دستش و گذاشت روی دهنم صدام حالت خفگی پیدا کرد
    تند و وحشی تلمبه میزد و همزمان سینه هامو فشار میداد که یکدفعه سینه مو گاز گرفت و با دندوناش نوک شو کشید همون موقع ارضا شدم، تکون‌ های کیرش به خاطر ارضا شدن تو کوسم حس کردم فهمیدم اونم ارضا شده و آبش رو ریخته تو کسم
    نفس نفس میزد،دستش و گذاشت لبه تاج مبل وتکیه داد تو چشام نگاه کرد و گفت تو چت شده
    _هیچی فقط دیگه میخوام خود واقعی ام باشم

نوشته: Fer feri


👍 15
👎 1
17201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

839638
2021-10-29 02:06:08 +0330 +0330

تصویر سازی داستانتو دوست داشتم،سبک داستانتو دوست داشتم (اروتیک)، قلمتو دوست داشتم🖋️،بخوام جمع بندی کنم داستان خوبی بود ولی میتونستی یکم رو جزییات کار کنی و اروم تر بنویسی(منظورم اینه اتفاقات توی داستان خیلی سریع داشت پیش میرفت)و اینکه فکر کنم یکی دوتا غلط املایی داشتی که اونم پیش میاد.در کل لایک💜

1 ❤️

839715
2021-10-29 13:18:27 +0330 +0330

خدا ب داد علی ننه مرده برسه،دیگه میخوای خود باشی،
دو س ماه دیگه هیچی علی نمیمونه.

3 ❤️