سلام دوستان من رسپینا ام و 19 سالمه…داستان من کاملا واقعیه و تلخ! شاید با خوندن این خیلی ها بفهمن همه آدما از یه دسته نیستن و بعضی هاشون واقعا آینده شون واسشون مهمه…اما واسه لذت خودشون آینده یه دخترو تباه می کنن.
پارسال مهرماه بود که همزمان با سال نحصیلی سمت خونمون کلاس زبان ثبت نام کردم… از اولم پدرم مخالف کلاس های قاطی بود اما وقتی اصرار منو دید و گفتم موسسه خوبیه دیگه مخالفتی نکرد… ترم شروع شد و من از همون روز اول چشمم افتاد به یه پسر خوشگل که همیشه ته کلاس می نشست… خدایی دخترباز بودن از قیافه و طرز نگاش می بارید اما خب… بدجوری بهش علاقه مند شده بودم…هنوزم وقتی به اون روزا برمی گردم با خودم می گم جدا حیف عشق پاک من…اسمش احسان بود و خیلی روزا کلاس نمیومد. ترم تموم شد و روز امتحان فاینال منو کشید کنار و گفت: من هیچی نخوندم…توروخدا بهم برسون فقط قبول شم! منم بهش گفتم تقصیر خودتونه از بس که غایب می کردید… اونم گفت خواهش می کنم ! خلاصه بخاطر علاقه ای که در نهان بهش داشتم قبول کردم. امتحان رو دادیم و دیدم بیرون موسسه منتظرم وایساده… گفتم نوشتید همه رو؟ گفت آره مرسی… بعدم ازم خواست واسه تلافی کارم منو برسونه خونه. همون روز تو ماشین شیک و خوشگلش ازم درخواست دوستی کرد و منم با اینکه می دونستم فقط با من نخواهد بود قبول کردم… بازم بخاطر علاقه ی مسخره ام که هیچ وقت نفهمید چقدر پاک و صادقانه بود… خلاصه از اون روز دوستی ما شروع شد… دروغه اگه بگم عاشقش نشده بودم… حاضر بودم واسش هرکاری انجام بدم تا تنهام نذاره… تقریبا 5ماه از دوستیمون می گذشت که پدر و مادرم رفتن سفر مکه… منم از اون روز شدم تنها تا 15 روز. اما هیچ وقت از اعتماد پدر و مادرم سواستفاده نکردم. احسان همش اصرار داشت بیاد خونه پیش من باشه اما من واقعا می دونستم تنها بودن باهاش وسوسه ایجاد می کنه… قبول نکردم و ازم ناراحت شد و ازش خبر نداشتم تا روز دوشنبه که کلاس داشتم. از مدرسه اومدم و آماده شدم رفتم کلاس… عجیب بود که اومده بود موسسه! سر کلاس مثل همیشه که باهام یه کم حرف می زد، اون روز هیچی نگفت… می دونستم قهره اما می خواستم از دلش دربیارم…کلاس تموم شد و گفت بشین تو ماشینم باید باهات حرف بزنم. خیلی عصبی بود. نشستم و گفت نترس خونتون نمیام بیا بریم خونه پسرخاله ام علی هم باشه تا راجع به اخلاقای مسخره تو حرف بزنیم. قبول کردم و این آغاز بدبختی من بود… رفتیم فرمانیه، علی پسرخاله احسان اونجا خونه مجردی داشت. رفتیم بالا و احسان پشت سرش درو بست.با علی سلام علیک کردم و چشمم افتاد به میز که چند نوع مشروب مختلف روش بود .می دونستم احسان مشروب خور قهاره اما امروز قرارمون فقط حرف زدن بود…یه کم گذشت…انگار هیچ کس دوست نداشت سکوت رو بشکنه… احسان دو لیوان مشروب خورد و علی گفت من می رم اتاقم راحت باشین… تازه داشتم می فهمیدم چه خبره اما خیلی دیر بود… گفتم ببخشید از اولم اومدن من اینجا اشتباه بود… پا شدم که برم احسان دستمو کشید و گفت بشین سرجات دختره ی جنده! 5ماهه منو سرکار گذاشتی؟ من با دختر جماعت صبح دوست می شم، ظهر می کنمش، شب ولش می کنم اونوقت تو 5ماهه سرکارم گذاشتی؟ دیگه گریه ام گرفته بود… گفتم خودت خواستی بمونی! مگه من گفتم بمون؟ گفت آره خودم خواستم… خواستم و منتظر یه همچین روزی شدم که گیرت بیارم… پرتم کرد رو مبل و در گوشم گفت آماده باش می خوام جلو و عقبتو امشب یکی کنم!!! باورتون نمی شه اون لحظه چه حسی داشتم…فقط گریه می کردم… افتاد روم و از لبام شروع کرد به خوردن…همزمان دستشو گذاشت رو سینه ام و شروع کرد به مالیدن…دیگه داشتم زجه می زدم که ولم کنه… نمی خواستم بهم دست بزنه… تمام عشقی که بهش داشتم جاشو داد به نفرت… رفت پایینو و شلوار و شرتم و از پام کند و شروع کرد به لیس زدن… 5 دقیقه ای که خورد لباساشو درآوارد و وایساد رو به روم و گفت ساک بزن جنده خانوم… واسش شروع کردم به ساک زدن… د واقع به زور چون خودشو تو دهنم عقب جلو می کرد… وقتی حس کرد داره آبش میاد درآوارد و گذاشت دم سوراخ کسم و یه کم هل داد تو…تمام بدنم و سرم تیر کشید… داشت از شهوت می مرد و می گفت جون چقدر تنگی تو… انقدر زور زد که من از حال داشتم می رفتم با یه درد خیلی شدید فهمیدم پرده مو زد… داشتم گریه می کردم و فحشش می دادم می زدمش اما با اینکار من بدتر جری تر می شد و شدتشو بیشتر می کرد… انقدر تلمبه زد تا آبشو ریخت تو… دیگه واسم مهم نبود چی پیش میاد… کاری رو که نباید می کرد رو انجام داد… بی حال افتاد رومو و منم از حال رفتم… وقتی بیدار شدم دیدم بالا سرم داشت مشروب می خورد… با چشم های خونی بهش خیره شدمو گفتم فهمیدی چیکارم کردی؟ چرا من؟؟؟ مگه واسه تو دختر کم بود؟ گفت خفه شو پاشو گمشو برو بیرون… لباسامو پوشیدمو با نفرت تو چشماش زل زدم… خیلی راحت برگشت بهم گفت: پای آبرو خودت درمیوه… اگه دلت خواست آبروت بره و بفهمن با پای خودت پاشدی اومدی برو به همه دنیا شکایت منو بکن!!! ساعت 9 بود که از خونشون اومدم بیرونو رفتم خونه… تا نصفه شب گریه کردمو اشک ریختم… من هیچ وقت احسانو نبخشیدم… اگه پسری این داستانو خوند ازش خواهش می کنم اینکارو با دختری انجام نده… چون این کار مثل صادر کردن حکم مرگ برای آرزوهای یه دختره!!!
نوشته: رسپینا
رسپینا جون واقعا متاسفم پردت ترمیم میشه امیدوارم صدمه روحی که بهت خرده جبران بشه
واقعا متاسفم که من یه پسرم
توف به این واژه
تمام اعصابم بهم ریخت
آرزو میکنم ادامه زندگیت خوب باشه و شاد
عجب!!!
هی من میگممم به پسرا اعتماد نکن نرو خونشون
اون میگه پسرا نمیتونن کاری بکنن
بیا اینم نتیجه اش
زیاد غصه نخور
ولی واقعا متاثر شدمممم
منم تاسف و ازاين جور چرت و پرتا نثارت ميکنم.
چقد کسکشم من!!
ای کیر تو ذات همچین پسرایی.واقعا واسه خودم متاسفم که پسرم.
vaghean az pesare boodan khoodam bizaram to be adamaye bi sharafoo bi namoose vaghean moteasefam omidvaram zarbe rohi ke khoordi khoob beshe mohkam bashe va be ayande be nagare on kesafate tavane jareshoo mide mohem ine ke to mohkam bashi
eshkaale kaar oonjaast ke pesaro dokhtaraaye
iraani bedoone shenaakhti baa yek negaah aashegh mishand
bad ham in eshgh ke az rooye yek ehsaase
mowaghate beheshoon zarbeyi injoori mizane.
in masale dar khoonewaadehaaye mazhabi badtare
chon bad ham az tarse khoonewaadashoon
jorate baazgoo wa shekaayatesho nadaaran.
نکات آموزنده این داستان برای دخترانی معصوم و بی گناه :
1- آگه کلاس زبان قاطی رفتید و یه پسری یدید که ته کلاس نشسته و به قیافش میخوره که دختر باز باشه بازم میتونید به دوستی با اون فکر کنید.
2-اگه تو امتحان فاینال بهش تقلب رسوندین و با اینکه می دونین اون فقط با شما نمیمونه بازم به عشق پاک خودتون ایمان داشته باشین و سوار ماشین خوشگلش بشین. آخ که منو کشته این ماشین خوشگل…
3-مطمئن باشین بخاطر عشق پاکتون بهتون الهام میشه که اون پسر عرق خور قهاریه با این حال به روی مبارکتون نیارین آخه ماشینش خوشگله دیگه نه؟
4- اگه پدر مادرتون 15 روز برن مکه: توجه کنین مکه؟؟؟ برای پدری که با کلاس قاطی مخالفه و مکه هم میره و با اینحال 15 روز دخترشو بدون هیچ برنامه ای خونه تنها میذاره. اگه پسری خونه بیارین یعنی سواستفاده از این موقعیت اما اگه سوار ماشین خوشگلش بشین و به عشق پاکتون اعتماد کنین و مطمئن باشین چون پسر خالش اونجاست هیچ اتفاقی نمی افته اصلن از نبود پدر مادرتون سواستفاده نکردین
5- با تمام این اوصاف بعد از تجاوز به شما به اون حالت به خونه برگردید تا نصفه شب اشک بریزید و از اون پسر متنفر باشید به هر حال ماشینش خوشگل بود دیگه؟
ah ah vaghean tof be zate hamchin pesaraei motmaen bash un kesafat bad juri taghas pas mide
واقعا دارم از پسر بودنم شرمنده می شم . نه فقط برای این داستان به خاطر همه نامردیایی که دیدم و شنیدم . اما من نمی دونم چرا دخترا به طور جدی به ترمیم پرده فکر نمی کنن .ای بابا برو عمل کن و به اینده فکر کن گور بابای اون حیووووووووووون . این پسره یه دختر 19 ساله رو بدبخت کرده نمی دونم چه طوری وجدانش راحت می شه . به عنوان یه پسر میگم : درسته بعضیا خیلی باحالا ولی خیلیامون هم خیلی آشغالیم … خودمون رو گول نزنیم و الکی متعصب نشیم این یه حقیقت تلخه .
بازم می گم آدما خیلی بی رحم و گرگ صفت شدن . اون از آقایون خرمقدس که فقط به فکر … اینم از ما که به خودمون رحم نمی کنیم .اه اه اه اه
اول از همه مقصر خودتی بعد اون نامرد بی معرفت پس باید اول خودت وسرزنش کنی به غریبه اینقد راحت اعتماد کردی آخه دختر خوب مگه میشه به پسر غریبه اونم از نوع مشروب خور قهارش اعتماد کرد؟؟؟؟؟؟!!!
واقعامتأثرشدم_اگه شكايت ميكردي خيلي بهتربود.حتما اعدامش ميكردن ،يه انگل هم ازجامعه پاك ميشد
نتیجه اگه یه پسر ازتون خواست که خونش برید اطمینان داشته باشیدکه …
اخي نازي تقصير خودت هست كه عاشق چنين پسري شدي مگر پسر خوب كم هست
نمیدونم چرا بعضی ها واژه پسر بودنو به گندوکثافت کشیدن اگه خودش هم یه خواهر داشت مطمئن باش رسپیناجان یکی هم با خواهرش همین کارو میکنه عزیزم قصه نخور خدا دیر نشون میده سزای اعمالشو ولی اگرم نشون بده خوبشو هم نشون میده.من واقعا واست متاسفم.
اي ول احسان از اوناييه که معتقده دخترو بايد کرد ولش کرد.پسر خوشکله پولداره با ماشين ميخواي بايد تاوانشو بدي دوسته عزيز
taghsire khodet bood etemad kardi ama oonam taghase karesho mide
دختراي سايت!!!
سلام به همگي.
1-از دوستاني كه با پرسش از حال برادر دربندمون مهيار، معرفت خودشونو نشون دادند، متشكرم.
2-خوشبختانه اين عزيز ديروز صبح از كما خارج شده وحال عموميش خوب ورو به بهبوده اما بر اثر ش.ك.ن.ج.ه يكي از كليه هاشو از دست داده.
3-كاري به پسرا ندارم اما از شما دخترا بعيده به خدا!
يك دختر اگر تمايلي به سكس نداشته باشه، هيچ كس نميتونه لختش كنه چه رسه به سكس مگه اينكه چند نفر دست وپاشو بگيرند و. . .
دختر لخت رو هم اگه نخواد نميشه كرد تو نازش واي به پوشيده!
من يك شب از شوهرم خواهش كردم به زور وبدون همكاري من باهام سكس كنه (واسه تجربه، هيجان وفانتزي) بعد از بيش از يك ساعت تقلا فقط موفق شد 2 تكه از لباسامو پاره كنه! (البته بر اثر هيجان وغيره هردو چنان حالي پيدا كرديم كه بعدش يكي از بهترين سكساي عمرمون رو انجام داديم، يادش بخير)
باي.
واقعا موندم سکس با زور چه لذتی برای مرد میتونه داشته باشه!!!
من که مرد هستم هرگز به خودم اجازه چنین کارایی رو نمیدم
respinta man kheyli miyam in sit dastanasho mikhonam vali ta hala nazar ndadam aslan ozv nashode bodam ke nazar bedam va be khatere u ozv shodam begam baw bikhiyal mg kole zendegi ine motmaen bash age dokhtare khobi bashi to zendegit movafagh mishi
arezoe movafaghiyat vasat daram
بابا اینا همه داستانه چقدر شماها جدی میگیرید
الان تو این دورو زمونه هیج پسری خایه نمی کنه اینجوری بکنه
یارو طرفو بیاره خونه بهش تجاوز یکنه بعدم بندازتش بیرون …
شماها چقدر ساده اید
من به حیث یه دختر میگم که خوب کرده البته علی هم باید دست بکار می شد. آخه جنده ابروی دختر ها پاک و بی باک رو بردی. تو یه جنده بیش نیستی. کون و کوس تو را یکی میکرد خوب می شود.
عاقبت جنده پارگی است.
***************
بچه ها کاری ندارم با داستان
واسه این آدرسایی که میزارن
درآمد زایی و کارت شارژ و…
مث این نظر بالایی
یه موقع گول نخورید اینا یه مشت کلاه بردار سایبری ان
آقای pool-daramad
خررررر خودتی!
واقعا اعصابم خورد شد.متاسفم,برای اینکه چیزی ندارم بگم اروم بشی.
معلومه آقایونی(!!!) که از پسر بودنشون ابراز تاسف کردن این قدر از خودشون مطمئن نیستن و به خودشون شک دارن که ممکنه یه همیچین کاری بکنن. بهشون پیشنهاد می کنم به جای این که اسم مردونگی رو زیر سوال ببرن، برن خودشونو اخته کنن تا هم مطئن که دیگه به کسی تجاوز نمی کنن و هم به مردان واقعی توهینی نکنن. برای اتفاقی هم که برای رسپینا افتاده واقعا متاسفم و امیدوارم نسل چنین موجوداتی منقرض بشه.
عزیزم غم نخور دنیا پور از این کثافتاست نترس خدا با توست فقط ازت خواهش میکنم شمارشو بده من کار خصوصی باهاش دارام…
خواهشا این کارو انجام بده واسم خواهش میکنم…
منتظرم…
رسپینا جون واقعا متاسفم پردت ترمیم میشه
چقدر آخه یه نفر باید احمق باشه چنین نظری بده
pesara mibinam ke che zood jav gir shodano be khodeshon fosh midan na baba in khabara nist karo oon agha haroom zadegi dalil bar bad boodan dg pesara nist pas kos nagid ke cheghd bad omad az pesar boodnamo in kos goiha
bayad did to mogheyatesh bashid ki hastido chikar mikonid
bye naz pesara
سلام
من خیلی وقته که به اینجا میام و قدیم ها هم به اویزون میرفتموکاری با راست ودروغ بودنش ندارم ولی این چنین دختر هائی هم پیدا میشن که با احساسات پسرها بازی کنن من هم دوسال با یه حیون بودم که شاید واستون نوشتم ولی پسرها بدونن پرچم بالا بود و اساسی انتقام گرفتم و اگه پاش بیفته عکس و فیلم های اون حیون رو میذارم !
تاسف منو بپذير.فقط براي اينكه آروم بشي مي گم گلم.اطمينان داشته باش يه تلافيه سنگين پس ميده.مشكلت هم آلان پزشكها مي تونن حل كنن فقط به خودت آسيب نزن.مخصوصا روحي.انشالله كه خوب مي شي
من نه از مرد بودنم پشیمونم نه واسه رسپینا. میدونید وقتی دختری اینقدر خر میشه که با تمام دانستن اون مواردی که رسپینا گفته بازم به خاطر خوشکلی و مایه دار بودنه پسره چشمهاشو رو حقیقت میبنده و وقتی یه پسره ساده با تمام احساسش ازشون عشق درخواست میکنه هزار عیب رو پسره میزارن پس حقشونه که همچین مواردی هم پیش بیاد تا بقیه درس عبرت بگیرن.
Age ba pedar madaret dust budi be hamchin ruzi nimyoftadi .hala ya ein duri ya taghsir shomast ya taghsir valedeyn shoma .
Boro agahi az dastesh shekayat kon ta pik nik az khayehash avizun konan .
akheeeeeeey azizami.
BEKHODA MAN BA GFAM 1.5 SALE DOOSTIM TAZE 1MAH PISH BA ESRARE OON ESHGH BAZI KARDIM.
yani in pesara ro bayad begiri charkh koni.
namoos nadaran k.hatman khahare khodeshoonam in karas.
moteasefam vase khodam k bayad be in pesara bechasbim.esme ina be pesaraye vaghean khoob michasbe.goh too in donyaye bi rahm
سلامم به همه ميخوام به بقيه بگم كه اخه اقايون شما كه از مردونگيتون ناراحتين و پشيمون اگه مرد "مرد باشه كه تن به تجاوز نمي ده شما هم اگه به خودتون مطمئن نيستين پشيمون باشين"و يه سوال از نويسنده دارم تو اين داستان خودتو مقصر ميدوني " يا پسره رو؟
اون خدایه بالایه سر شاهده که من واسش تا زمانی که دیدم دست از خیانت بر نمیداره کم نذاشتم ولی اون حیون تر از این حرفها بود !
ببین 5 تا انگشت که یکی نمیشن … تو هر دو جنس خوب و بد هست !
ولی جدیدا دخترها رو زیادی توهم گرفته !!! در اخر اونها هستن که قربا نی میشن
سلام ناراحت نباش دنيا خودش انتقامتو مي كيره اين رسم دنياست
halam az har chi baba nane k heyvun tahvil jamee midan be ham mikhore
pesare kuni
respina manam faghat bekhatere to ozv shodam ke beduni faghat to nisti ke injuri shodi
manam injuri shodam faghat iekam joziate dastanemun fargh mikone :)
mikhastam behet begam narahat nabash belakhare kasio peida mikoni ke vaghan asheghet bashe va bekhatere parde bahat dust nabashe avalesh sakhte vali belakhre migzare in eshtebahie ke kardim bayad say koni bahash kenar biai va zendegi koni
narahat nabash azizam:)
بسه بابا :’’(
همه که لاشی نیستن [(
الان چیکار می کنی باردار نشدی؟
من فقط ی چیز میگم دختر اگه خودشو دوست داره با پسر تنها جایی نره همین
vaghean moteassef shodam. ishala in etefagh vase hichkas nayofte
خاک تو سر تو که عاشق سر و شکل ان این پسر شدی … گاهی وقتا یکی هست که با تمام وجود دوست داره اما نمیفهمی و هی به عشقش پشت پا میزنی … چشاتو باز کن و اطرافتو بهتر ببین … واسه گرگا آهو نشو … حاضرم با اطمینان بگم که اگه با من بودی حتی ده سال هم همچین چیزی پیش نمیومد … تا وقتی خودت راضی نمیشدی . هیچی… نه اینکه احساسات جنسیم قوی نباشه …خیلیم شهوترانم … اما فقط یه کوچولو وجدان دارم …
به خودم افتخار میکنم که یه مرد هستم نه نامرد.این کار فقط از یه حیوان انسان نما رر می آید تف به زات یه همچین جونورایی!!!
این ترس از آبرو زندگی دخترا رو به گند میکشه این طور مواقع
واقعآ متآسفم شدم! چرا باید بااحساسات یک دختر بازی کرد؟
برو شکایت کن اون پسر این حق رو نداشت تو رو بی آبرو کنه
امیدوارم ازش حامله نشده باشی
بيخيال بابا
دردناك بود ولي چزا ترسيدي كه شكايت كني؟ اگه واقعا اينجوري بهت تجاوز كرده راحت ميتونستي بيچارش كني
اشتباه دخترا اينه كه ميترسن