داستان دایی حشری من

1403/02/30
دایی
 

سلام
از اونجایی که نمیشه اسم های واقعی رو بگم پس اسمامون و عوض میکنم
اینی که براتون تعریف میکنم کاملا واقعیه و سالهاست که تو دلم نگه داشتمش
من مهشیدم متولد 84 و داییم فکر میکنم الان دیگه 34 اینا باشه
از اونجایی من از سمت مادری نوه اول بودم خاله هام داییام منو خیلی دوست داشتن ولی یکی از دایی هام انگاری بیشتر از بقیه دوسم داشت
البته منم خیلی دوسش داشتم
اون موقع ها که هنوز ازدواج نکرده بود من خیلی میرفتم خونه مادربزرگم
چون همه ی خاله هام و دایی هام زودتر از این داییم ازدواج کرده بودن
تو خونه معمولا من و مادربزرگم پدربزرگ و داییم تنها بودیم و من عادت داشتم
شبا خونه مادربزرگم بمونم…
خلاصه من تقریبا از هشت،نه سالگی متوجه میشدم که داییم موقع بوس کردنم لبمو بوس میکنه و اینکارو انقدر ریلکس انجام میداد که انگار چیز خاصی نیست
و این قضیه همینجوری ادامه داشت
و من انقد داییم و دوست داشتم که به کسی چیزی نمیگفتم
پدربزرگ من همیشه یه تایمی از روز میرفت بیرون با همسن و سالاش میچرخید
مامان بزرگم همیشه میرفت نون میخرید و از اونجایی همیشه سنگک میخرید طول میکشید تا بیاد
تو اون تایمایی که بجز من و داییم کسی خونه نبود میگفت بیا پیش من دراز بکش عادی بود برای ما همیشه کنارش دراز میکشیدم
و اون با گوشی بازی میکرد و من نگاه میکردم ولی گاهی تو همون حالت صورتمو برگردوند سمت خودش لبامو میبوسید
بوسیدن معمولی هم نه ها قشنگ لبامو میخورد و مات و مبهوت فقط نگاش میکردم گاهی وقتا هم به من میگفت همراهیش کنم
خلاصه همیشه تهش همین بود بیشتر از این پیش نمیرفت…
تا اینکه اون موقع اگه اشتباه نکنم 12 سالم بود فکر کنم دایمم اون موقع27.28 سالش بود
من زود پریود شدم و بدنم دیگه تقریبا مثل خانوما شده بود سینه هام توپر بودن
یروز که طبق معمول تنها بودیم من رفته بودم تو اتاق و قرار بود که بخوابم ولی هنوز خوابم نبرده بود
که یهو حس کردم داییم اومد و کنارم دراز کشید
اول از پشت بغلم کرد و چند دقیقه تو همون حالت موند
منم اصلا چشمامو باز نکردم اون روزم پریود بودم و من وقتی پریود میشم سینه هام از حالت عادی گنده تر میشه…
من و برگردوند سمت خودش و مثل همیشه شروع کرد به بوسیدنم ولی این دفعه
فرق میکرد گردنمو هم میبوسید و همیجوری میومد پایین تر
منم خشکم زده بود و خودمو زده بودم به خواب و اصلا تکون نمیخوردم…
و دستشو گذاشت رو سینم شروع کرد به مالیدن اروم اروم و نرم سینه هام و میمالید
نفساش که به گردنم میخورد و حس میکردم ولی خب دختر 12 ساله هیچ درکی از این چیزا نداره
جز اینکه خجالت کشیده بودم و ترسیده بودم
که اروم اروم دستشو برد زیر لباسم و سینم از زیر لمس کرد و مدام میمالید نفساشم هی تند میشد و حس میکردم یچیزی از پشت میخوره بهم که فکر کنم راست کرده بود
یهو لباسمو داد بالا و سینه هام و دید
احمق که نبود می فهمید بیدارم و چشمامو باز نمیکنم
شروع کرد به خوردن سینم اون یکی سینمو هم با دستش گرفته بود این یکیو واسم میخورد…
انقدر خورد که انگاری خسته شد
دستشو آروم برد پایین و از رو شلوار دست کشید روش
داشتم سکته میکردم چون پریود بودم و نوار بهداشتی داشتم میترسیدم شلوارمم بکشه پایین
نمیدونم چیشد ولی دیگه ادامه نداد و لباسمو اورد پایین و رفت ولی قشنگ مشخص بود چقدر حشری شده…
منم نیم ساعت موندم که ضایع نشه و بعد رفتم بیرون…

بعد از اون روز دیگه همچین اتفاقی نیوفتاد ولی بوسه ها سرجاش بود
تا اینه ازدواج کرد من نمیدونم چرا ولی با اینکه زنش خیلی مهربون بود ولی بازم حس خوبی بهش نداشتم
شایدم واسه این بود که خیلی بهش وابسته بودم و حالا بخاطر ازدواج رفته بودن یه شهر دیگه…

یه روز که با زنش اومده بودن خونه مادربزرگم و کل فامیل دور هم جمع بودیم
دستشویی مادربزرگم تو حیاطه و حیاط تقریبا بزرگی دارن
اومدم تو حیاط و خواستم برم سرویس که داییم از سرویس در اومد بیرون و یکم باهام حرف زد
تو چشماش یه چیزی بود که انگار هرگز نمیخواد بگه
محکم بغلم کرد و با دستش پشتمو میمالید منم بغلش کردم سرشو بلند کرد و یه بوسه ی محکم از لبام گرفت انگاری که میدونست اخریشه
و دوباره بغلم کرد و زیر گوشم گفت دایی خیلی دوست دارم توام دایی رو دوس داری
و منم گفتم اره دایی و یه فشار محکم داد و ولم کرد رفت داخل…
بعد اون شب دیگه هیچوقت داییم بهم دست نزد هیچوقت دیگه حتی منو نبوسید

تا الان که 18 سالمه و شاید خیلی مسخره به نظر بیاد ولی دلم واسه بوسه هاش تنگ شده ولی هیچوقت دلیل اون کاراشو نفهمیدم…

نوشته: MOH.Ing


👍 8
👎 16
35701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

984434
2024-05-20 00:55:32 +0330 +0330

اسم دایی رو خراب نکن بچه 😒

0 ❤️

984439
2024-05-20 01:11:46 +0330 +0330

بنظر واقعی میاد ولی داییت با اینکه لاشی بوده خوب خودشو کنترل کرده بنظرم خودش کونی بوده … حالا زمان بگذره ببین زنش چطوریه بکار ما میاد…

0 ❤️

984449
2024-05-20 01:29:31 +0330 +0330

دید اگر بوس کنه باید بکنه 😂😂😂

0 ❤️

984453
2024-05-20 02:06:53 +0330 +0330

حشریت که ازبشریت بیشترشدبعضی مواقع می تواندجنایت درست شود.خانوادههایی که دخترده سال به بالا دارندهمواره بایدمواظب حتی افرادمحرم هم باشند-خداوندادختران پاک ومعصوم راازنگاه ودست و…ناپاک محافظت کن تاازمادران پاک فرزندان پاک بوجوداید

0 ❤️

984477
2024-05-20 10:17:38 +0330 +0330

لُره دوستشو میبینه شروع میکنه به سلام و روبوسی و وِل نمیکنه.به دوستش میگه هرچی میبوسمت سیر نمیشم بخواب بکنمت🤣🤣🤣🤣🤣

1 ❤️

984637
2024-05-21 21:54:09 +0330 +0330

عاشقت بوده. و نتونسته خرابت کنه

0 ❤️