برده‌‌‌ی میلیونر من (۲)

1403/04/10

...قسمت قبل

امیر محمد رو بغل کردم از پشت و خوابیدیم هنوز احساس غریبگی داشتم بهش اصلا شب یهو چی شد ؟
مایی که اصلا همو لمس هم نکرده بودیم یهو کارمون به سکس کامل رسید مطمئن بودم امیر به ارزوش رسیده .هم فکر خودم و زندگی پر امکانات و راحتی بودم هم به این فکر میکردم که امیر هم به عشقش رسیده …
میگفتم یعنی امیر واقعا عاشق منه؟ یعنی منو بازی نمیده؟و هزاران چیز دیگه ولی سعی کردم اوکی باشم و با هم بریم جلو ببینیم چی میشه
خلاصه صبح شد و من بیدار شدم دیدم امیر سر جاش نیست و لباسم پوشیدم و رفتم پایین دیدم تو آشپزخونه داره صبحونه حاضر میکنه با دیدن من انگار قند تو دلش آب شد
اخ قربونت برم سلام صبح بخیر عزیزم خوبی خوب خوابیدی ؟بیا عزیزم بهت برسم گلم بیا سر میز صبحانه
رفتم و نشستیم برام لقمه میگرفت بهم اجیل میداد آبمیوه برام میریخت و میگفت بخور نوش جونت بهترین چیزارو میخرم بخوری قوی بشی جون بگیری …
صبحونه رو خوردیم و رفتیم حیاط یکم راه رفتیم و هوا خوردیم ولی یه سوالی تو ذهنم بود که باید می پرسیدم
امیر مخوام ازت یه سوالی بپرسم
خوب بپرس عزیزم راحت باش
ببین امیر من دیشب خیلی شوک شدم تو هم پسری منم درسته؟ تو از من رابطه جنسی میخوای درسته؟ یعنی این روابط باید چجور باشه؟
امیر خندید و گفت…خخخخ.خخخ ترسیدی ؟ دقیقا همون چیزی که شب اتفاق افتاد .من عاشق عشق بازی لب بخور بخورم
خیلی رمانتیک ساک میزنم جوری که بری فضا هر مدلی هم بخوای بهت میدم هر قدرم بخوای نه نمیارم …
گفتم خوب یعنی تو نمیخوای بکنی؟
امیر که باز خندش گرفته بود گفت دیدی ترسیدی …خخ…خخخ. نه نمیکنم البته اگه تو خودت دلت خیلی بخواد خوب منم وسیلشو دارم به اندازه مال تو بزرگ نیست متوسطه .ولی اگه نخوای نه من با دادن بهت هم سیراب میشم فقط عاشق ساک زدنم برام ساک میزنی؟
گفتم باشه .هنوز تو شوک بودم
امیر برگشت دستم و گرفت و گفت نترس و اروم باش تو عشق ابدی منی و خوشبختت میکنم از هر لحاظی فقط سیرابم کن عشقم
بعد اروم لباش گذاشت رو لبام و شروع کرد به خوردن لبام و همزمان بدنم و لمس میکرد بعد ارم نشست رو زانوهاش شورتم رو درآورد و شروع به خوردن کرد قشنگ سعی میکرد کل کیرمو بفرسته تو حلقش و با دستاشم دور کیرم حلقه کرده بود و میچرخوند و زیر لب میگفت جون چه کیر بزرگی فداش شم چه طعمی داره بعد چند دقیقه کم کم داشتم ارضا میشدم که گفتم امیر داره ابم میاد
جون بریز جون بریز تو دهنم و کل ابمو ریختم و خورد بغلم کرد و رفتیم تو اتاق .
گفت هوس استخر کردم و رفتیم پایین مایو هامونو پوشیدیم و رفتیم داخل استخر یکم شنا کردیم و بازی کردیم رفتیم سونا خشک و آب گرم و دوباره رفتیم داخل استخر که امیر نزدیکم شد منو هول داد تا لبه استخر و شروع کرد لبامو خوردن و از زیر کیرمو ماساژ میداد گفت برو بالای استخر رفتم و لبه استخر نشستم و اومد وسط پاهام مایو رو دراوردم و کیرم شق شده بود اروم خم شد و شروع به خوردن کرد
کیرم بی حس بود تازه تو حیاط ارضا شده بودم بدنم یکم میلرزید ولی امر تازه منو گیر آورده بود و دست بردار نبود
از پله ها اومد بالا نشست کنارم به حالت سگی خم شد و شروع به خوردن کرد
من هنوز خجالت میکشیدم و زیاد صدام در نمیومد ولی امیر قشنگ اه و اوه میکرد و قربون صدقه کیرم میرفت
بلند شد و رفت از قفسه یه ژل اورد گذاشت کنارش خم شد و ساک زدن و ادامه داد و با اون یکی دستش از اون ژل میزد به سوراخش و خودش انگشت میکرد
بعد منو بلند کرد رفتیم انتهای سالن یه تخت چوبی بود من روش دراز کشیدم امیدم نشست و پاهاشو گذاشت بغل تخت و از پشت کیرم گرفت و گذاشت سر کونش و فشار میداد
ای اوی میسوزه چقدر بزرگه ماشالله جونن داره میره همشو جا میدم توم و…
صحبت هایی بود که امیر هی و هی تکرار میکرد خلاصه با یکم فشار بدنش و تکون تکون خوردن کیرم رفت داخل و امیرم داد و هوار و ناله هاش شروع شد
تا ته میرفت و تا سرش میومد بالا و گاهی هم خم میشد و ازم لب میگرفت دستامو فشار میداد
بعد چن دقیقه بلند شد و منم بلند کرد رفت جای من و به حالت سگی سرش گذاشت رو تخت کونشو قشنگ داد بالا
کونی که قشنگ تمیز و اماده شده بود و گفت بیا بکن تو کونم
از پشت با دستاش گوشتای کونشو باز کرده بود تا سوراخش بزنه بیرون سوراخش یکم باز شده بود ولی نه اون حد
اروم کیرم گذاشتم لب سوراخش و فشار دادم و رفت داخل
اوییی ایی رفت تو درد میکنه بزرگه و…
منم اروم اروم تلمبه میزدم و گفتم دوس داری ؟
خیلی خیلی بکن جرم بده برام تلمبه سگی بزن
چون آبم هم شب هم صبح اومده بود آبم هنوز نمیومد بعد چند دقیقه یهو امیر بلند شد و با چشمای خمار و مست شده از کون دادن گفت اویی دارم بیهوش میشم از شدت کردنت فکنم از داخل ارضا شدم
دستم گرفت برد اونطرف یه میز ارایش بود و دو تا صندلی یه پاشو بلند کرد گذاشت رو میز و یکم خم شد گفت بیا بکن
منم نزدیک شدم و اروم فشار دادم و کیرم رفت داخل و شروع کردم به تلمبه زدن بدنش میلرزید و ناله میکرد و میگفت تو فقط بکن من لذت میبرم بیشتر بیشتر
بعد چن دقیقه منو برد چسبوند به دیوار یه صندلی گذاشت جلوش با دستاش صندلی رو گرفته بود و خم شد و کونشو اورد عقب و محکم فشار داد و کیرم رفت داخل کونش و درحالیکه من چسبیده بودم به دیوار خودشو از پشت میکوبید به من و خودش برا خودش تلمبه میزد …
منم یه جوری خوشم میومد و حال عجیبی بود کم کم داشتم ارضا میشدم
امیر داره میاد آبم و امیر بی وقفه همونجور میزد و یهو ارضا شدم و آبم ریختم تو کونش
برگشت و امد سمتم لباشو اورد سمتم و با هیجان زیاد شروع کرد به خوردن کل لبام و محکم کیرشو بازی میداد و یهو آبش اومد و کلا ریخت رو بدنامون
هر دوتا سست و خسته بودیم دوش کنار استخر باز کردیم و همدیگرو شستیم …
ادامه دارد …

نوشته: رضا ارباب


👍 12
👎 2
8501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

989700
2024-07-01 00:57:29 +0330 +0330

این رضا کونی که آوازه‌اش تا بلخ و سمرقند رسیده شما هستی ؟

0 ❤️

989754
2024-07-01 11:11:38 +0330 +0330

خوب بود ادامه بدهه

0 ❤️

989759
2024-07-01 12:23:13 +0330 +0330

کیرم تو قبر تمام پادشاهان ایران که برای شما کونیا جنگیدند

1 ❤️

989881
2024-07-02 09:47:24 +0330 +0330

دلم ارباب خانم میخواد

0 ❤️