با سلام من اسمم سامیه ۲۳ سالمه تو خانواده پنج نفره و مذهبی به دنیا اومدم حرفامم خیلی خلاصه میگم یه خواهر بزرگتر به اسم سمیه ۲۷ ساله دارمو یه داداش ۶ ساله مامان بابام کلا ازدواجشون زوری بوده و از اول تا اخر دعوا های فیزیکی داشتنو فضای بدی برای منو سمیه درست کرده بودن که هردو بلوغ زودرس و ادم پنهون کاری بودیم، من با سن کمم که ۱۴ سالم بود خیلی حشری بودم و فک میکردم تنها منم که گند های سمیه رو مامان بابام فهمیدن که دوست پسر داره قرار هم رفته و خلاصه شوهرش دادن ب شوهرش خیانت کرد طلاق گرفتو دوباره ازدواج کردو خیانت کرد الان مجرده بابام هم خیلی سمیه رو کتک میزد و اونم بیشتر تحریک میشد منم تو این فاصله سمیه رو زیر نظر داشتم و کم کم دلم میخواست باهاش سکس کنم که هیچ وقت نشد تا این چند ماه پیش که سمیه گوشیش یه مشکلی داشت بهم داده بود درست کنم خودشم سرش تو گوشی بود میدونستم یه چیزی تو گوشیش هست ک ازش چش بر نمیداره که رفتم تو گوگلش یه چیزیو مربوط ب مشکل گوشی سرچ کردم و یهو رفتم تو سابقه گوگلش که کلی سایت سکسی اورد خودشم نگا میکرد ک با یه خنده ریز برگشت زدو گفت کاریت ب اینا نباشه تو گوشی خودتم هست منم که هیچی نگفتم و دیگه به فکر نزدیک شدن فیزیکی بیشتر باهاش بودم و کم کم خودمو بهش میمالیدم و بدشم نمیومد معلوم بود و دیگه من به فکر درست کردن شرایطش بودم که بهش بگم که مامان بابام با داداش کوچیکم بازار بودن تماس گرفتن که میرن مهمونی فلان ده و فردا برمیگردن اگه شمام میخواین بیاین(من ماشین دارم) که منم از خدا خواسته گفتم نه من نمیام سمیه هم گفت منم حال ندارم و خیلی شرایط خوبی بود، رفتم پیش سمیه هردو رو مبل چیپس میخوردیم سر تو انستا که من رفتم رو عکس های زن های سکسیو خوش اندام که سمیه وقتی دید گوشیشو قفل کردو رو به گوشیه من کردو نظر میداد که تا پایینترم میرفتم چیزای لخت تر و سکسی تر نشون میدادو کیر منم هی راست میشدو کامل شق شد سمیه هم کامل میدیدش ولی چیزی نمیگفت منم اینو یه راضی بودن حساب کردم و یکم بعدش به سمیه گفتم میخوای سوپر مورد علاقمو ببینی یهو خشکش زد و یه سیلی اروم زد به سرم منم خیلی فلسفی حرف زدم که این یه فیلمه که همه میبیننو هرکسی خود ارضایی داره و… که گفت باشه حالا بگیر خیلی هم سرد گفت، منم یه فیلم که یه میلف خوشکل که با کصو کون میده رو پلی کردم کم کم سمیه ب خودش پیچ میزد که گفتم خب توهم فیلم مورد علاقتو بزار که با لبخند گفت که همه رو دوس داره و با همین حرفا گوشیشو اورد هر چیزی که تو سرچ هاش بود کلا خشن بود و یه سکس خشنم پلی زد منم وسط فیلم بهش گفتم که میشه با دست ارضام کنه که عصبی شد و دوباره من شروع کردم به قانع کردنش که این دفعه قانع نمیشد اخرش گفت که از لحاظ دینی نمیشه منم رک بهش گفتم خب دو تا ازدواج کردی بینشونم خدا میدونه چند مرد دیگه دیدی منم یکی از این مردا حساب کن که تو فکر رفت با همین حالت فیلمم نگا میکرد که اروم گفت هیچ مس ندونه و دستشو گذاشت رو کیرم، باورم نمیشد خیلی اروم کیرمو میمالید که من طاقت نیاوردم شلوارو کشیدم پایین هی با دست باهاش ور میرفت خیلی هم نگاش نمیکرد منم کم کم دستمو گذاشتم رو پا و لا پاش مقاومتی نمیکرد تا دستمو گذاشتم رو کصش یه تکونی خورد و گفت نه منم چیزی نیس شل کن حالشو ببر و دستمو گذاشتم تو شرتش انگشتش میکردم داشت از حال میرفت که جنگی کیرمو گرفت و شروع کرد وحشیانه خوردنش و من کپ کرده بودم هیچی نمیتونستم دیگه بگم حال عجیبی داشت ناموست کیرتو بخوره، بعد خوردنش پا شد لباس هاشو کامل در اورد منم افتادم ب جون کصش با جونو دل میخوردم که زیر ۲ دقیقه ارضا شد و میلرزید که فهمیدم ارضا شده خودمو انداختم روش لبشو میخوردمو سینشو میمالیدم سمیه کلا خودشو رها کرده بود منم از زیر کیرمو ب کصش مالیدم داشت از حال میرفت که خودشو یکم از زیرم کشید گفت نکنیم بزار همینجوری باشه منم فقط گفتم حالشو ببر که دهنشو گرفتمو کیرمو تا ته هل دادم تو کصش و وایسادم یه اه بلند کشیدو چنگمم زد لباشو زود داشتم میخوردم که واقعا حال عجیبی بود کیرم تو کص خواهرم بود و داشتم ازش لب میگرفتم و دیگ کلی با کص کردمش یه بار دیگم ارضا شد ولی وحشیانه ارضا شد رو کیرم بود تا ته روش نشستو خیلی لرزید فک کنم ب ارگاسم رسیده بود بعدش رو مبل بی حال افتاد و منم شروع کردم کص ناز خواهرمو خوردن که کونشم انگشت میکردم و بهش گفتم از کونمبکنم که خیلی راحت با سر تکون دادن بله رو گفت منم از خدا خواسته داگیش کردمو کیرمو میمالیدم بهش که گفت کردی توش در نیاری منم گفتم باش کیرمو اروم اروم کردم تو کونش که خیلی اه میکشید یه لرزه ریزم رفت فک کنم دوباره ارضا شد و منم بعد چند دقیقه در اوردم یه اسپری به کیرم زدم و دوباره ناخلاف کردم تو کونیش بلند داد زد و منم دم گوشش گفتم میخوام سوراخ کونتو مث فیلمی که بهش نشون دادی بکنم، اونم هیچی نگفت فهمیدم خشن دوس داره منم دیگه کلا عوض شدم اسپری زیادم زدم دیگه از ارضا شدن نمیترسیدم که تند تند تلمبه میزدمو سمیه هم ناله میکرد که در اوردم با همون سرعت تلمبه کردم تو کصش دوباره ارضا شد و من همیجوری تا ۱۰ دقیقه از کونو کص کردمش دیگه داشتم ارضا میشدم به سمیه گفتم میخوام بریزم تو کونت یادگاری شه که گفت من میخوام اب داداشمو بخورم که حیفه هدر بره، زانو زد و کیرمو کرد تو دهنش خوب داشت میخورم که ارضا شدم کلا در نیاورد مث اب نبات سرشو میچکید که خالیش کنه هردو بی حال افتادیم بعد دوش گرفتیمو سمیه گفت که احساس بدی داره و پشیمونه منم کلی دلداریش دادم و هی مخشو میزدم که تکرار کنه و حشریتشو از من پنهون نکنه که خلاصه شب گذشتو مامان بابا اومدن خونه همه چی یه ماه عادی بدون سکس پیش رفت چون سمیه راضی نبود منم به فکر سکس سه نفره بودم که یکیو بیارم دوتایی سمیه رو بکنیم و تا بیا سمیرو راضی کن یه دنیاس ک نمیتونستم بیخیال امتحان کردنشم بشم و یه شب به سمیه گفتم که یه چیزی به سرم زده نظرتو میخوام و بهش گفتم که دوس دارم یکی دیگه بیاد باهم بکنیمش که اونم خندیدو گفت پس نگو داداشمون بی غیرتی هم دوس داره و بعد یکمی از اون جور حرفا زدن گفت یه دوس پسر داره همسن خودش بیارتش خونه که سکس کنیم منم که خیلی دوس داشتم یه زره هم دوس نداشتم ولی باز قبول کردم و هردو دنبال این بودیم که دوباره مامان اینا برن که خدا خودش خواست سمیه بگا بره دوباره شرایط پیش اومدنو این دفعه رفتن یه شهر دیگه به مدت سه شب و به دوسپسرش(اشکان) زنگ زد که بیاد منم استرس داشتم پسره اومد قدش از من بیشتر بود منو دید لپمو گرفتو سلام احوالپرسی کرد و مث جنده ها با سمیه رفتار میکرد نشسته بودیم که اشکان رفت پیش سمیه و گفت لباس هاشو در بیاره و اونم انگار برده اش بود هرچی میگفت دقیق انجام میداد و رو به من کردو گفت تو فعلا دادن ابجیتو نگا کن تا خودم بهت میگم وارد شو منم که کلا ساکت بودم اروم گفتم باشه اشکانم لخت شد کیر واقعا بزرگو کلفتی داشت که تا دلتون بخاد سمیه رو با کص کرد و خیلی هم خشن میکرد بعد منو صدا زد ک لباس هامو بکنم و ملحق شم منم نزدیک که شدم سمیه کیرمو میخورد اونم کصش گذاشته بود و سمیه رو انداخت بالا رو کیرس و به منم گفت از عقب بکنم تو کونش ولی بهش رحم نکنم چون میگفت ابجیت جنده تر از ایناس سمیه هم که کلا اهو ناله میکرد منم کیرمو کردم تو کونش و خیلی حال میکرد منم دیگ حالشو میبردم ب ارزوم رسیدم و دو کیر رو راهی بدن ابجیم کردم چند پوزیشن عوض کردیم که من داشتم کون سمیه رو میکردم اشکانم گذاشته بود دهنش که اشکان گفت داره ارضا میشه و زود اومد منو گذاشت زیر کیرمو کرد تو کص سمیه خودشم همشو تو کونش خالی کرد و هی من میگفت الان ابجیت تو کونش اب منو رو حمل میکنه همونجوری تلمبه میزدم که منم به ارضا شدن نزدیک شدم و دوباره سمیه گفت که میخورتش و ابمو دوباره تا ته مکید و هر سه بیحال افتادیم و اشکان بهم گفت که دستت درد نکنه ناموس خوشمزه ای داری همیشه بده واست باز کنیم و منم خیلی با حرفاش حال میکردم و هر سه شب ما کلا سه نفری سکس داشتیم و خیلی حال میداد بعد اون شب دیگه سمیه گفت دیگه هیچ وقت اسم سکسو پیشش نبرم و فراموش کنم الانم دو ماهی میشه سکس نداشتیم ولی من ولکن نیستم و حتی باید دوباره بگاش بدم
اگه نوشتاریم بد بود یا چیزی چون من زبان مادریم فرق داره و تا الانم چیزی مث این ننوشتم و تازه هم آشنا شدم خیلی خیلی هم با خلاصه گفتم اگه سکس دیگه ای با سمیه سکسی داشتم براتون کاملتر میگم

نوشته: سامی