دختر داییم سیما

1402/04/07

سلام. اسم من ساسانه. یه دختر دایی دارم که خیلی زیبا و سکسیه و از دوران بلوغ همیشه تو کفش بودم . رویایی که بالاخره به واقعیت پیوست الان میخوام این تجربه ی فوق العاده محشر رو بهتون بگم. خاطره ای که تعریف میکنم برای فروردین 98 ه. خودم 27 سالمه و دانشگاه رو تموم کردم و دختر داییم 23 سالشه اون دو سه سال دیر رفت دانشگاه و الان ترم 3 هست و ریاضی دو ورداشته حتی دوران دبیرستان هم ریاضیش خیلی ضعیف بود یه وقتایی کمکش می کردیم چه برسه به ریاضی دانشگاه . یه پسر دایی دیگه دارم که میشه پسرعموی سیما و بیشتر با اون راحته و تو ریاضی اون کمکش میکنه. قرار شده بود تعطیلات عید پسر داییم پنج شش روز ریاضی باهاش کار کنه و سه روزشو رفته بود و چون رفت یه مسافرت کوتاه، روز چهارم قرار شد من برم به سیما ریاضی درس بدم پسر داییم بهم گفت که چه مبحثی رو باس بگم. منم رفتم خونشون و خلاصه زنداییم و خودش و پسر داییم خونه بودن و احوال پرسی کردیم و من رفتم تو اتاق سیما که بالای پله های پشت بوم بود. منتظر سیما بودم که بیاد. وقتی اومد دیدم لباسشو عوض کرده و شلوار راحتی رو درآورده بود و یه ساپورت نخی نوک مدادی پوشیده بود و یه تیشرت سفید خیلی سکسی بود از وقتی دانشگاه رفته تپل شده اما قد بلندش کماکان خوش استایل نگهش داشته. یکم شکمش بالا اومده و ممه هاشم بزرگ شدن و توچشم ترین قسمتش روناش و کونش هست که خیلی گنده شده کونشو بغل میکردم به زور میتونستم دستمو حلقه کنم دورش. سیما خیلی خوشگله و پوستشم سفیده.اومد کتاب و جزوش رو آورد و گذاشت رو میزش و یه صندلی آورد و نشست گفت شروع کنیم. شروع کردیم و اون سرش رو انداخت تو توضیحات من و منم همینجوری که توضیح میدادم یه وقتایی سرمو بالا می گرفتم و اونم سرش پایین بود و یه ذره چاک سینه ش پیدا بود که دیوونه کننده بود و منم دید میزدم و ادامه میدادم. یکم گذشت که دیدم زندایم در زد و گفت آقا ساسان اجازه هست مام اجازشونو صادر کردیم یه ظرف میوه آورد و اومد تو و به سیما گفت من میرم بیرون شاید دیر بیام چایی گذاشتم بعدا بیار که بخورین و رفت. منم گفتم ایول رفت که یهو یادم اومد پسر داییم خونه ست. یکم دیگه درس خوندیم و سیما رفت چایی بیاره منم از پشت دیدش زدم چه کونش بالا پایین میشد وقتی داشت میرفت. کیرم نیمه شق شده بود. سیما با چایی برگشت گفتم پدرام چکار میکنه گفت تو بازی کامپیوترش غرقه. سرهم یه ساعت و خورده ای میشد درس میخوندیم تقریبا کافی به نظر میومد اخه بحث رو هم تموم کرده بودیم و دوتا مثال هم براش حل کرده بودم چایی رو خوردیم و گفتم مشکلی چیزی مونده من در خدمتم گفت نه اوکیه. تو همین بحثا بودیم که دستمو گذاشتم رو رونش چند ثانیه نگه داشتم بعد گفتم عه و ورداشتم الکی مثلا حواسم نبوده گفت راحت باش بابا دستمو دوباره گرفت گذاشت رو روناش خیلی نرم و گرم بود. حس خوبی بهم دست داد یکم رونش رو فشار دادم یه لبخندی زدو صندلیش رو نزدیک کرد و دستش رو انداخت دور گردنم و گفت مرسی کمکم کردی و یه دونه ماچم کرد ماچش واقعا آبدار بود منم شیطنت کردم و بوسش رو همون لحظه جبران کردم و محکم بغلش کردم بدن نرمش بهم چسبیده بود سینه هاش رو آرنجم حس میکردم دست گذاشتم رو سینه هاش دستمو برداشت انگار خجالت میکشید. تو چشام نگا نمیکرد و یه لبخند سکسی رو لباش بود. منم خیلی حشری بودم و اصلا نمیدونستم دارم چیکار میکنم. چونه ش رو گرفتم و سرش رو بالا آوردم و شروع کردم ازش لب گرفتن. سیما چندتا بوس اول رو استقبال نکرد بعد که تحریک شد اونم همراهیم کرد و شدید شروع کرد لب گرفتن قطعا اگه زنداییم خونه بود صدای لبمون رو میشنید…
چند دقیقه بعد از رو صندلی بلند شد و دستمو گرفت انداختم رو تخت و خودش روم دراز کشید باز داشتیم لب میگرفتم که من کمکم دستمو بردم پشتش و از اونجا رفتم پایین و آروم کونش رو گرفتم واااای که چقدر نرم بود از بین انگشتام میزد بیرون کون. خوش فرم و بدم یک ذره خش و افتادگی و چروک و هیچی از رو ساپورت می شد فهمید چقد صافه اونم دستش رو گذاشت رو کیرم و یکم کیرمو مالوند سالار داشت منفجر میشد. سیما بلند شد رو کیرم نشست و تیشرتش رو دراورد و سریع سوتین سفیدش رو باز کرد و با دستش نگهش داشت. منم سوتینش رو گرفتم و آروم ورش داشتم . سینه های 75 خوش فرم نوک صورتی جلو چشام بود سریع بغلش کردم و شروع کردم خوردن سینه هاش چه لحظات فراموش نشدنی ای. یکم که گذشت منم پیرهنم رو دراوردم حالا هر دو فقط شلوار پامون بود اون کمربند منو باز کرد و شلوار و شورتم رو کامل درآورد و کیرمو گذاشت تو دستش و با خوشحالی شروع کرد ساک زدن. جنده خانوم خوبم بلد بود ساک بزنه منم ترسیدم با همین ساک حرفه ایش آبم بیاد گفتم بزار شلوارت رو درارم. پاشد وایساد منم گفتم ترجیح میدم پشت کنی که وقتی درش میارم کونتو ببینم پشت کرد و شلوار و شورتشو باهم کشیدم پایین . اوووف که چه کون بزرگ و قلمبه و صافی داشت. انگار اصلا مو نداشت که بخواد بزنه. صورتم رو چسبوندم به کونش و داشتم تو دریای کونش شنا میکردم یکم تو همون حالت موندیم بعد انداختمش رو تخت کسش خیس شده بود فقط داش کسش رو میمالوند. رفت یه کرم از تو کیفش ورداشت و گفت بیا با این بازش کن . منم فهمیدم سوراخش رو میگه یکم کرم زدم رو سوراخش و یه انگشتی چند دقیقه باهاش ور رفتم بعد دو انگشتی و بعد آروم سه تایی که آهش در اومد ولی آروم بود منم ادامه دادم اینه یه ربعی طول کشید . سیما رو به شکم خوابوندم و کونش رو تخت پخش شد. همیشه دوست داشتم تو اون پوزیشن بکنمش. باورم نمیشد من و سیما لخت رو تخت سیماییم و اون منتظره من کیرم رو بکنم تو کونش. یه مقدار از کرمه زدم به کیرم و کیرمو گذاشتم رو کونش و چنتا با قلمبه هاش زدم با کیر موجش میرفت و میومد یه خنده ای کرد گفت زود باش داری دقم میدی.!!! منم تا همینو گفت سر کیرمو گذاشتم در کونش و آروم فشار دادم تو. چه لحظه ی مهمی کیر من داشت میرفت تو کون سیما . یه آهی کرد و منم یه مکثی کردم و ادامه دادم و تا نصفه بردم تو و آروم در آوردم اما سرش رو درنیاوردم و دوباره فشار دادم تو که کامل جا باز کنه و اونم آخ میگفت و . گفتم درد داره؟ گفت یکم. بعد چندتا تلمبه، گفت اینجوری سخته هم من دردم میاد هم تو نمیتونی تا ته بکنی تو… بذار داگی بزنیم.! پیش خودم گفتم ایول پس مجوز تا ته صادر شد. بعد پاشد داگی وایساد و منم کمرش رو گرفتم با همون تلمبه های آروم هر بار بیشتر میکردم تو و سرعتمم بیشتر می شد تا اینکه به ته رسید و داشتم تلمبه زنان کیرمو تا ته میکردم تو کون سیما و در میاوردم اونم فقط کم مونده بود جیغ بزنه اونقدر که سر و صدا کرد. بعد کیرم و دراوردم دلم نمیومد هی بزنم تا آبم بیاد از بس که داشتم از سکس با سیما لذت میبردم. برش گردوندم و اینبار کامل کصش رو ورنداز کردم سفییید و کلوچه ای . سیما اهل حال بود از قبل ولی میدونم از جلو نداده بود و کصش دست نخورده و خوشکل مونده بود. داشتم دیوونه میشدم از حشر شروع کردم خوردن کصش. خیلی خوشش اومد. هیچوقت فکر نمیکردم کص کسی رو بخورم ولی از مال سیما نمیشد گذشت. بعد تو همون حالت پاهاشو دادم بالا و کیرم گذاشتم رو کصش و بالا پایین میکردم کیرمو رو کصش. گفت کسخل نشیا. گفتم نه بابا چی میگی. سیما تو اون حالت که پاهاش رو هوا بود و کیرم رو کصش بود و کونش به رون من چسبیده بود و رونای درشتش خودنمایی میکردن، داشت نگام میکرد. چه صحنه ی فوق العاده ی. بعد کیرمو گذاشتم درکونش و با همون پوزیشن کردم تو به زور رفت تو کیرمو تو کونش رها کردم و سینه هاشو مالوندم بعد لبمو گذاشتم رو لبش و شروع کردم به یه تلمبه ی ملایم. احساس کردم داره آبم میاد محکم بغلش کردم. سیما فهمید گفت بریز توش منم از خدا خواسته کیرمو تا ته بردم تو و آبمو ریختم تو کون گرم ونرم سیما. بازم میگم تمام لذت سکس یه طرف، اینکه آبتو میریزی توش یه طرف. چند ثانیه همونجوری کیر رو نگه داشتم یکم شل شد و آروم کشیدمش بیرون و یه لب کوتاه گرفتیم و گفت عالی بود ساسان واقعا مرسی. منم گفتم این خودتی که عالی هستی. گفت الانه که مامان بیاد. پاشدم شورت و شلوارشو براش آوردم گفت وااای مرسی چقد تو خوبی بده خودم بپوشم دادم شو لباسش رو پوشید گفت من میرم دستشویی تا بیرون نیومده یه لبخند زد و یه چشمک زد و رفت . منم لباسامو پوشیدم و چند دقیقه ای غرق در تفکر شدم و رفتم پایین و ازشون خدافظی کردم و رفتم و تا چند روز فقط به اون سکس فکر میکردم. این بود داستان اولین سکسم با دختر داییم سیما که امیدوارم آخریش نباشه و شمام خوشتون اومده باشه…

نوشته: ساسان


👍 17
👎 13
34501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

935282
2023-06-29 07:18:30 +0330 +0330

🖕🖕🖕

0 ❤️

935316
2023-06-29 13:10:14 +0330 +0330

اره اره اصلا هم مندرآوردی نبود و اتفاق افتاده🖕🏻🖕🏻🖕🏻🖕🖕🖕🖕

0 ❤️

935317
2023-06-29 13:11:05 +0330 +0330

کسشعر محض
جنده ها هم به این راحتی نمیدن و کونشون انقدر راحت باز نمیشه

0 ❤️

935364
2023-06-29 23:08:33 +0330 +0330

کمتر porn hub ببین

0 ❤️

935442
2023-06-30 06:31:14 +0330 +0330

فکر کنم ریدی

تا اونجا خوندم که گفتی کونش اینقدر گنده بود که دستات دورش حلقه نمی‌شد. فهمیدم که چقدر هیکلش تخمیه و نتونستم ادامه بدم.

هـاکـُـکا

1 ❤️

935499
2023-06-30 18:18:05 +0330 +0330

به این راحتی فقط تو خواب طرف زود میکشه پایین فحشت نمیدم چون آرزو بر جوانان عیب نیست خدا کنه بتونی مخش بزنی که بفهمی چقدر پارت می‌کنه تا بکشه پایین نه به این راحتی
زنه پنجاه و ۴ پنج سالشه 20 دقه مخش زدم کیرم جلو چشمش مالیدم که کلفتی و قوطی رانی بودن کیر شهوتی بشه اونوقت داد بکنم دختر باکره به این راحتی داد بکنی؟ جون کس همون سیما کس شعر تفت نده

0 ❤️

935562
2023-07-01 02:21:53 +0330 +0330

زیبا بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها