دیگه نمی خوام بچه مثبت باشم

1392/09/04

تازه دانشگاه قبول شده بودم . تا اون زمان نه خبری از دوست دختر بود نه سکس . 1 هفته مهلت داشتم که برم مشهد تا کارهای ثبت نامم رو ردیف کنم . صبحش رفتم یه بلیط به سمت مشهد گرفتم . اوتوبوس بعد از ظهر حرکت میکرد . تا حالا نشده بود که بخوام تنهایی سفر کنم . به همین خاطر یکم هیجان و یه خورده هم میترسیدم .مامانم تو جمع کردن وسایل کمک کرد و بازم شروع کرد به اون نصیحت های مادرانش . که همیشه تظاهر میکردم دارم گوش میدم . راستش دیگه خسته شده بودم از این همه بچه مثبت بازی . دوست داشتم یکم هیجان تو زندگی داشته باشم
به همین خاطر مشهد واسه دانشگاه انتخاب کردم . تا بتونم کمی راحت تر باشم.

بعد از ظهر شد . . بعد از خداحافظی با خانواده حرکت کردم. تو راه داشتم به این فک میکردم که اگه بتونم خونه داشجویی بگیرم خیلی خوب میشه . ولی باید میرفتم خونه عموم. عموم تنها با زنش زندگی میکردن - خب دوسش داشتم ولی خیلی کسل کننده بودند . رسیدم ترمینال . اوتوبوس رو به هر بدبختی بود پیدا کردم . کنارم یه جوون هم سن و سال های من بود . پسر باحالی بود . شاداب و خنده رو . مثه اینکه میخواست وسط راه پیدا شه . راستش اسم یه شهرستانی اورد ولی الان یادم نیست . واسه شام نگه داشتن . پسره بهم گفت بریم یه ساندویچ بزن که خیلی گرسنمه . منم که مادرم برام شام گذاشته بود . روم نشد بگم نه نمیام من غذا دارم . فک کردم الان بهش بگم بهم میخنده
رفتیم ساندویچ بخوریم . بعد از اوردن ساندویچ پسره بهم گفت پشت سرتو نگاه کن ببین چه تیکه ای . من نگاه کردم . یه دختر زیبا و که اونم داشت ساندویچ میخورد . با گوشیشم بازی میکرد . پسره بهم گفت گوشیت بلوتوث داره . گفتم اره واسه چچی میخوای ? گفت میخوام واسش بلوتوث بفرستم !!!گفتم ول کن بابا کی به من تو پا میده . گفت میخوام یکم فقط بخندیم و اسکلش کنیم .منم بهش گوشی رو دادم . گفت عکس سوپر داری ؟ گفت اره تو یه پوشه است . بهش گفتم از کجا میخوای بفهمی که اسم بلوتوث چیه ؟ گفت بالاخره یکی رو انتخاب میکنم . این دخترا همش اسم های مسخره
و لوس میذارن . داشت حرف میزد که گفت بیا پیداش کردم . رفتم بغل دستش نشستم و دیدم اره یکی رو به اسم زهرا پیدا کرده . براش فرستاد . ولی اصن اکسپت نمیکرد . چند بار امتحان کرد تا بالاخره شد . اینقدر که خوشحال شدیم بلند خندیدم . همه داشتن ما رو نگاه میکردن . سریع خودمون رو جمع و جور کردیم و رفتیم تو تا تو اتوبوس بشینیم . ولی دختره عادی رفتار میکرد .پسره هی میگفت وای ببین عجب کونیه. من بهش میگفتم ساکت میشنوه ولی انگار که نه انگار .بالاخره بیخیالش شدیم . رفتیم بخوابیم . پسره رفت با راننده صحبت کرد که یه جایه خاصی پیادش کنه . من بیحال افتاد رو صندلی . اینقدر خسته بودم که سریع خوابم برد. نمیدونم چقدر گذشت که دیدم یکی دارم صدام میکنه . دیدم بغل دستیم همون پسره هست میگفت که باید همین جاها پیاده شه . همه جاتاریک تاریک بود . همه هم خواب بودن . باهاش خداحافظی کردم . پا شدم که برم اب بخورم همه خواب بودن مثه جنازه ها . حتی وسط صندلی ها هم خواب بودن . ابم رو خوردم و داشتم برمیگشتم که دیدم یه زن میانسال حدود 40 -45 ساله بیداره . من بی اعتنا برگشتم و رفتم تا رو صندلی ام بخوام . خوشحال بودم که پسره رفته منم الان2 تا صندلی دارم تا روش لم بدم .داشت خوابم میبرد که حس کردم یکی داره نزدیک میشه . نگاه کردم دیدم که همون خانم است که بیدار بود . اومد یه سلام کرد و نشست کنارم . اولش در هوا و که نمی تونه تو اتوبوس بخوابه حرف میزد .
بعدش پرسید که چرا دارم میرم مشهد منم کل ماجرا براش تعریف کردم . من ازش پرسیدم که شما چرا دارینن مشهد که گفت داره واسه یه سخنرانی میره مشهد . منم کلی تعجب کردم . بهش گقتم که چه سخنرانی . -گفت که درمورد روابط خانوادگی از این حرف ها مشاوره میده .-راستش واسم عجیب بود که چرا اومده داره با من صحبت میکنه که یعدفه خودش گفت که اون پسره که باهات بود دوستت یا فامیلته ؟ منم گفتم نه تازه باهاش اشنا شدم . بعدشم مثه مادر ها شروع کرد به نصیحت کردن منم که خوابم میومد و اص به حرفاش توجه نمیکردم . داشت میگفت که نباید به هرکس اعتماد کرد از این حرف ها . منم تو دلم داشتم فحش بهش میدادم که یعدفه یه چیزی گفت که جا خوردم - گفت : دیدم چجوری به اون دختره بدبخت گیر داده بودین و میخواستین براش بلوتوث بفرستین . منم مونده بودم چی بگم گفتم شما از کجا فهمیدید ؟ گفتش : چون بلوتوثه واسه من اومد . واااااای داشتم از خجالت اب میشدم . گفتم مگه اسم بلوتوث شما چیه ؟ میخواستم امتحانش کنم ببینم داره راست میگه ؟ گفت زهرا
من گفتم که من اصن تو فاز این حرف ها نیستم . اون پسره داشت خیلی اصرارمیکرد . خانمه که دیگه اسمشو میدونستم زهرا هست گفت اره منم چون میدونستم پسری خوبی هستی اومدم و دارم باهات الان حرف میزنم . بهم میگفت که کارش همینه در مورد روابط بین دختر و پسر . منم ساکت بودم هیچی نمی گفتم . بهم میگفت اره باید مراقب باشی تو سن خیلی خطرناکی هستی . هزار تا خطر تهدیدت میکنه . چون خام هستی نباید گول این چیزها رو بخوری . منم بهش گفتم که اصلا اگه به چیزی نیاز نداشته باشه چرا باید دنبالش باشه ؟ اونم گفت اره درسته ولی از راه منطقی و قانونی . بهم گفت امروزه سکس خیلی داره جووون هایه ما رو از راه بدر میکنه . سطح توقع های مردم رو بالا میبره . تا گفت سکس یه جوری شدم . نمی دونم چرا ولی خیلی احساس راحتی باهاش میکردم بهش گفتم مثلا من الان نیاز جنسی دارم چجوری باید رفعش کنم . دیدم یکم خودشو جمع جور کرد. فک کنم یه جورایی ترسید . بهش گفتم ببخشید نباید اینو میپرسیدم . فهمید که منظور خاصی ندارم . بعد گفتش نه اشکالی نداره . گفتش مشکل شما جووون ها باید خودتون رو سرگرم کنید . برید کلاس های مختلف . برید سراغ ورزش . برید سر کار . بیکار بودن شهوت انسان رو زیاد میکنه بعدش گفت الان مطمنم تو گوشیت پر از فیلم های مسعجن هستش . که منم گفتم نه بابا . من رو به این حرف ها چیکار. گفت پس اون عکسه از کجا اومده . منم گفتم فقط همون یکی بودش . یعدفه گوشی رو برداشت و گفت اگه راست میگی رمز گوشیتو بگو تا ببینم . دیدم خیلی داره ضایع میشه بهش رمز ر گفتم . از به طرف دیگه مطمن بودم که نمی تونه فیلم ها رو پیدا کنه . رمز رو گفتم . هی بهش میگفتم بابا ندارم الکی نگرد . . یعدفه گوشی رو جلو صورتم گرفت این چیه ؟؟؟ وای یکی از فیلم سوپر ها رو اورده بود . منم عصبانی شدم بهش گفتم میشه بس کنی . ای همه جووون دارن کیف و حالشون رو دارن میکنن چرا اومدی گیر دادی به من ؟ گفت : خیله خوب داد نزن همه رو بیدار میکنی - گوشی رو پرت کرد طرفم و رفت سرجاش.
من دوباره گرفتم دوباره خوابیدم . ولی نمی تونستم خوابم ببره . همش تو فکر زهرا بودم - ناراحتش کرده بودم . یعدفه یه فکری به سرم زد . رو یخ فایل کانتک براش نوشتم که معذرت میخوام و براش با بلوتوث فرستادم . دیدم اونم همین کارو کرد و نوشته بود نه ناراحت نشدم من فقط میخواستم کمکت کنم . من دوباره براش نوشتم که مشکل من با این چیزها حل نمیشه . نوشت که مگه چه مشکل داری ؟ نوشتم که مشکل مثبت بودن - دیگه هیچی نفرستاد فک کردم که ناراحت شده . منم گرفتم خوابیدم - 2 یا 3 ساعت نگذشته بود که دیدم راننده با اون صدای نکره اش داره داد میزنه - مونده بودم که چیکار شده - گیج خواب بودم که راننده اومد گفت پاشو برو بیرون که میخوام در هارو ببندم تازه فهمیده بودم که واسه نماز نگه داشتن . . بعد از 20 دقیقه برگشتیم تو اوتوبوس اصن خبری از زهرا نبود - بیرون رو نگاه کردم دیدم داره میاد - یه خانم قد بلند چادری - شبیه خانم مدیر هابود - مهربانی محبت تو صورتش داشت داد میزد - اومد بالا یه خنده کرد و رفت نشست سرجاش . دیدم با یه کیف داره ور میره - من خیلی خوابم میومد - میخواستم بخوام ولی مرده جلویی داشت تخمه میخورد . صداش تو گوشم داشت میپیچید . بهش گفتم داداش فوتبال هنوز تموم نشده ؟ یه نگاه چپ چپ کرد و دست از سر اون تخمه برداشت . من داشتم چرت میزدم که چراغ هارو خاموش کردن منم گرفتم خوابیدم . هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که احساس کردم که یکی اومد کنارم نشست چشمامو باز کردم دیدم زهراست . بهش گفتم چیه بازم میخوای نصیحت کنی ؟ گفت نه میخوام مشکلت رو حل کنم . چادرشو انداخت روم و با دستش زیپ شلوارمو باز کرد . گفتم چیکار میکنی . گفت ساکت باش . چشماتم ببند . منم دیدم اوضاع داره خراب میشه هیچی نگفتم . زپم رو باز کرد و کیرم رو گرفت تو دستش . بعد یکم کرم بهش زد فهمیدم اون لحظه که داشت باکیفش ور میرفته دنبال کرم بوده .شروع کرد با کیرم بازی کردن. منم چشمامو رو بسته بودم داشتم کیف میکردم . تو حال خودم نبودم . دو دسته داشت کیرمو میمالید . اصن تو خال خودمو نبودم . کرم لیز کرده بود کیرمو راحت داشت هی دستاشو بالا پایین میکرد . بهش گفتم بخورش لعنتی . یعدفه زد تو گوشم که خفه شو . همین کارم که دارم میکنم از سرت زیاده . . هیچی نگفتم میترسیدم همینم از دست بدم . داشت با کیرم ور میرفت که یعدفه یه فکری به سرم زد گوشی رو برداشتم اروم شروع کردم ازش فیلم گرفتن از صورتش فیلم گرفتم .اصن حواسش نبود - خودشم حشری شده بود . یه چند دقیقه ازش فیلم گرفتم و خاموشش کردم . دوباره چشمامو بستم . تو افکار شیطانی ام بودم که داشت ابم میومد .بهش گفتم دارم ابم مباد سریع دستمال برداشت و ابم رو ریخت روش . هیچی نگفت و رفت .منم ولو شدم خوابم برد . صبح شده بود بیدار شدم دیدم هرا بیداره ازش خجالت مکشیدم . یاد فکر شیطانی ام افتادم . فیلم رو براش فرستادم اما اصن حواسش به گوشیش نبود به هر بدبختی بود متوجه اش کردم . دوباره براش فرستادم . کامل که شد دیدم قرمز شد . سریع اومد کنارم و گفت این بود جواب محبتم . منم گفتم شمارتو بده حرف زیادی نزن . پا شذ رفت سرجاش . منم همش حواسم به گوشیم بود تا بلوتوث کنه . نه خبری نبود . رسیدیم مشهد داشتم ساکم رو بر میداشتم که اومد ظرفم یه کاغذ بهم داد . شماره اش رو بهم داده بود . منم شماره سیو کردمو پشتش نوشتم مثه سگ میکنمت . پرت کردم طرفش . برش داشت . دیگه نگاهش نکردم . رفتم دنبال کار دانشگاه . کارهام تقریبا تموم شده بود داشگاه 10 روز دیگه شروع میشد . منم تصمیم گرفتم که برگردم شهرمون . تو اتوبوس به شماره اس دادم سلام - نوشت سلام - براش نوشتم خوبی زهرا خانم ؟ نوشت :: اخرشو بگو چی میخوای؟ منم نوشتم سکس - نوشت نمیشه - نوشتم چرا شوهر داری گفت نه ولی نمیشه - گفتم تو هم نیاز داری منم نیاز دارم چرا نشه ؟ هیچی نفرستاد - اس دادم گفتم کجا زندگی میکنی نوشت تهران . انگاری تو کونم عروسی بود . گفتم کی برمیگردی ؟ نوشت اخر هفته چرا؟ نوشتم میخوام بخورمت . دوباره نوشت نمیشه نوشتم مگه تو نیاز نداری ؟ دلت کیر نمیخواد . میخواستم حشریش کنم . نوشت چرا ولی نمیشه . نوشتم چرا؟ نوشت من از تو بزرگترم . منم نوشتم وقتی فیلمتو پخش کردم اونوقت میفهمی . دوباره هیچی نفرستاد . نوشت تو اصن جایی سراغ داری که حرف مفت میزنی ؟ راست میگفت : نوشتم تو اوکی رو بده شده تو خیابونم شده میکنمت . اون شب دیگه هیچی نفرستاد . شد اخر هفته . منم تو این مدت هی بهش زنگ و اس میدادم تا یادش نره . جمعه بود که ازش خواستم همدیگه رو ببینیم .تو یه پارک قرار گذاشتیم . خوبی این بود که هیچکی به ما شک نمیکرد چون سن زهرا بیشتر از من بود . رسیدم پارک دیدم داره دست تکون میده . رفتم جاش . شروع کردیم به صحبت کردن . گفت که یه مادر پیر داره که به خاطر اون ازدواج نکرده. و تنها زندگی میکنه . میگفت خواهر برادراش همه ازدواج کردن . منم گفتم پس وقتی سفر میری چیکارش میکنی ؟ گفت خواهرم میاد ازش مراقبت میکنه . چون مادرش حتی نمی تونه راه بره . منم بهش گفتم پس چرا از من سراغ مکان میگیری ؟ گفت کجا ؟ گفتم خونه خودتون . گفت مامانم چیکار کنم؟ گفتم که هیچکار ما میریم تو اتاق کارمون رو میکنیم . هیچی نگفت . بهش گفتم فیلمی که ازت دارم یادت نره . بیچاره گفت باشه بذار فک کنم . بهت خبر میدم . میخواست خداحافظی کنه که بره من از پشت یه انگولش کردم . دوباره زد تو دنده لج بازی که نکن بیشعور کسی میبینه . منم راهم رو کشدیم رفتم . شب بود که اس ام اس داد فردا صبح ساعت 9 بیا این ادرس هروقت رسیدی زنگ بزن در رو باز کنم . وای باورم نمیشد فردا اولین سکس م رو قراره بکنم . فرداش بیدار شدم دوش گرفتم و اماده شدم که برم به همون ادرس . مادرم امدومد گفت کجا کجا ؟ گفتم میخوام برم مدرک دیپلمم رو بگیرم . زدم بیرون . رسیدم به همون ادرس . زنگ زدم بهش دیدم در باز شد . رفتم بالا . دیدم در یه خونه بازه رفتم . دیئم زهرا ایستاده میگه سریع بیا تو برو تو اتاق .من رفتم تو اتاق تو راه مادرشو رو دیدم که خوابه . تو دلم گفتم حاج خانم پاشو که دخترت میخواد پاره شه . . رفتم تو اتاق . دستام داشت میلرزید . زهرا اومد . بهش گفتم نمی خوای پذیرایی کنی . که زذ زیر گریه .اشکاشو دیدم یه لحظه از خودم بدم اومد گوشی رو برداشتم رفتم سمتش دادم دستش گفتم خودت پاکش کن . گوشی رو سریع گرفت و فرمت کرد . دادش بهم . بهش گفتم خیالت راحت شد ؟ من رفتم خداحافظ . رفتم سمت در که دیدم از پشت دستاشو انداخت رو کمرم . برگشتم یه نگاه کردم بهش . گفت تا قبل از امروز دلم نمیخواست باهات سکس کنم ولی الان باید جرم بدی . اینو که گفت مثه وحشی ها شروع کردم لباشو خوردن وای چقدر خوب بود . زبونشو میمکیدم . لبامو جدا کردم نگاه بهش کردم چشماش برق میزد .هلم داد روی تخت . شلوارم کشید پایین . از روی شرت کیرمو میمالید . بهش گفتم بخورش لامصب . کیرمو در اورد . وای چقدر بزرگ شده بود . تا حالا خودم ندیده بودم . یکم نگاهش کرد و بعد شروع کرد به لیس زدن . با یه دستشم داشت تخمامو ناز میکرد . یعدفه ای کامل کردش تودهنش . شروع کرد ساک زدن . خیلی حال میداد . داشتم حال میکردم که ابم اومد. همش ریخت تو صورتش . یکم چپ چپ نگاهم کرد گفت مسخره کردی خودت رو . پس من چی ؟ من که حال صحبت کردم نداشتم گفتم چشم چقدر غر میزنی . بعذ از چند دقیقه دیدم شروع کرد دوباره به کیرمو خوردن . مور مورم میشد ولی دوباره حشری شذم . هلش دادم عقب سریع روسری و مانتوشو باز کردم . تی شرتشو در اوردم . کرست نبسته بود . شروع کردم به خوردنش . وای چقدر حال میداد . درسته که کوچیک بود ولی کیف دنیا داشتم میکردم . زهرا بهم گفت بسه دیووونه ام کردی کیرتو تو کوسم میخوام . منم تعجب کردم گفتم مگه پرده نداری گفت نه خودم زدم . منم سریع شلوارشو کشیدم پایین . جووون شرتم نپوشیده بود . تا حالا کس از نزدیک ندیده بوودم . مونده بودم چیکار کنم . هی بهش دست میزدم که زهرا هلم داد رو تخت و نشست رو صورم. بی اختیار کوسش تو دهنم بود خیس خیس بود . شروع کردم به خوردنش کس سفید و بی مو زهرا همچی میخوردم کردم که دادش بلند شده بود - پا شد برعکس شد . کوسش تو دهن من و کیر من تو دهن زهرا . با زبونم سوراخش رو پیدا کردم هی زبونم رو میکردم تو کوسش که پا شد گفت من دیگه طاقت ندارم . اروم اروم نشست رو کیرم - کامل رفت تو کوسش . وای فک میکردم کیرم لای دیوار گیر کرده و یکی داره روش اب جوش میریزه - یه نگاه به زهرا کردم دیدم داره لبشو گاز میگیره . مو هاش ر ریخت تو صورتش و شروع کرد به بالا پایین شدن . اینقدر اینکار رو کرد که خسته شد . بهم گفت حالا نوبته تویه . من به حالت سگیش کردم کیرم و کردم تو کوسش . شروع کردم به تلمبه زدن . از اون نما خیلی کونش خوش فرم شده بود با دست محکم میزدم در کونش . خود زهرا هم هی جلو و عقب میرفت . خیس عرق بودیم هر بار که کون زهرا می خورد به بدنم صدای شالاپ شلوپ بلندی به میشد . کیرمو در اورد کرد تو دهنش . شروع کرد به ساک زدن . کیرم که خوب خیس شد . دوباره برگشت بهش گفتم بازم سگی؟ گفت نه دیدم پاشو اورد بالا منم پاشو گرفتم . اروم کردم تو کوسش . چند دقیقه همینطور بی حرکت وایستادم میخواستم خود زهرا ازم خواهش کنه که تلمبه بزنم - همینطور شد هی میگفت تلمبه بزن دیگه مردم . من شروع کردم به تلمبه زدن . مثه وحشی داشتم تلمبه میزدم که صداش اخ در امد دهنش رو گرفتم وبا اون یکی دست میزدم در کونش . کونش قرمز قرمز شده بود . کیرمو در اوردم و به کوسش میمالیدم خیلی حال میداد تا اینکه ابم اومد . همشو ریخت رو صورتش
بعدش باهم رفتیم دوش گرفتیم . زیر دوش بهش گفتم دوست دارم میخوام زنم باشی . اونم گفت چرا که نه

نوشته: فرزین


👍 0
👎 0
57494 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

405516
2013-11-25 19:28:16 +0330 +0330
NA

دهنتو فاکيدم…!!

0 ❤️

405517
2013-11-25 19:48:21 +0330 +0330
NA

chera to hameye dastana hamdigaro hol midan?
man mondam to in jaryan
fekr konam hamashon to filmhaye porn bazi kardan
=))

0 ❤️

405518
2013-11-25 20:18:20 +0330 +0330
NA

چه غلطا… م ت و ه م

0 ❤️

405519
2013-11-25 23:01:54 +0330 +0330
NA

yani mahale

0 ❤️

405520
2013-11-26 05:06:36 +0330 +0330

لابد بعدش از دانشگاه مشهد انصراف دادی که بتونی بازم کس ببینی…

0 ❤️

405521
2013-11-26 05:54:37 +0330 +0330
NA

خيلى طولانى بود خاك بر سرت

0 ❤️

405522
2013-11-26 05:55:27 +0330 +0330

تمام سوتی هایی که داده بودی و راست و دروغ داستانت به کنار :D
فقط این یه جمله رو برام میشه معنی کنی : :D
شروع کردم به خوردنش کس سفید و بی مو زهرا همچی میخوردم کردم که دادش بلند شده بود

بالاخره خوردی یا کردی ؟ =))
اسم داستان و باید میذاشتی : فانتزی های یک جلقی متوهم :D

0 ❤️

405529
2013-11-26 09:38:17 +0330 +0330
NA

کیرم تو چشات

0 ❤️

405523
2013-11-26 10:35:25 +0330 +0330

طولاني بودحوصله نداشتم بخونم بچه هابيزحمت وقتي لوح فشردش اومدخبرم كنيد خخخخخ

0 ❤️

405524
2013-11-26 11:47:27 +0330 +0330

سلام ودرودبه همه
میخواستم به تموم کسائیکه مثل این زهراخانوم توی داستان نیازدازن به یکی که باهاش باشن وازنظرروحی وجسمی هم
خودش هم طرف مقابلش هردوشون ارضاءبشن،وقتی که یکی روپیدامیکنن ومیبینن که میشه بهش اطمینان کنند،دیگه
اینقدردل دل نکنندواین دست واون دست نکننددیگه،دیگه منتظری چی بشه؟البته نه مثل این مجلوق متوهم که این داستانو نوشته ولی خوب به دوروبرت نگاه منی حتمامیبینیش.دزضمن من خانومهای سن بالاروخیلی دوست دارم وتاحالا
هم نتونستم باکسی باشم.

0 ❤️

405525
2013-11-26 15:32:23 +0330 +0330
NA

اگه قرار بود مددکارهای اجتماعی همشون بخاطر رفاه و آرامش مردم به این راحتی بدن که الان به همه جنده ها میگفتن مددکار اجتماعی…

0 ❤️

405526
2013-11-26 16:35:18 +0330 +0330

اقای محترم
موقع داستان نویسی فضاسازی کن نه فضارینی!
اسم داستان رو هم ازتو شرتت انتخاب نکن چیزی بذار که نماینده و خلاصه داستانت باشه
بیشتر دقت کن

0 ❤️

405527
2013-11-26 18:02:47 +0330 +0330
NA

تو اتوبوس؟
تو شب؟
برقا خاموش؟
فیلم گرفتی ندید؟
اصن نصف شب برقا خاموش چیزی هم دیده میشه ملجوق؟
تاحالا اتوبوس سوار شدی؟

0 ❤️

405528
2013-11-26 18:16:21 +0330 +0330
NA

آخه كس ننه
يا اتوبوس تاريكه يا نيست. اگه تاريك نبوده كه زنه چطوري جرات كرده دو دستي كير صاحب مرده تو رو مالش بده ؟‌دو دستي؟؟؟؟؟ مجسم كن واسه دو دستي مالش دادن اون خانوم بايد چه حالتي رو به بدنش مي داده . اگه تاريك بوده تو چطوري فيلم گرفتي ؟ تو يه وجب جا اون چطوري نديد تو گوشيتو در آوردي؟ با فلش فيلم گرفته باشي هم كه نورش مي افته تابلو مي شه همه مي فهمن . كلا تو اون فضاي تنگ اتوبوس كيرتو ماليده بهش گفتي بخور زده تو گوشت گوشيت و در آوردي فيلم گرفتي هيچ كره خري هم نفهميد كه شما ها يه مرگتون هست؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد يه مشاور مياد نديده نشناخته كير تو رو مي ماله؟ قحطي كير اومده تو اون مملكت؟؟؟؟
تو بچه مثبت بودي و اينقدر كونده پر رو و حرومزاده از كار در اومدي؟‌ اگه مثبت تو باشي كه اي واي بر من و وا مصيبتا . ببين غير مثبت هاش ديگه كين .

0 ❤️