زندایی زیبا

1401/04/26

با سلام
تعداد کسایی که باهاشون سکس کردم کلا ۶ نفرن که یکیشون همسرمه که هیچ بقیشون
دوتاشون زن داییم یکی خواهر خانومم یکی مامان رفیقم وآخری هم زن همسایمون
من عین اینا که میگن خر کیرم و ۲۰ سانته اینا نیستم
چیزی ک با خط کش اندازه گرفتم ۱۴ سانته و کلفتیشم که انگشت اشاره و شصتم دورش گرفتنی یه ۲ سانی از هم فاصله داره یعنی در اون حد کلفت نیس اما هم خودم هم کسایی که سکس داشتم کاملا راصی هستن
ماجرا برمیگره به ۹ سال پیش که اولین سکسم رو بازن دایی عزیزم زهرا خانوم تجربه کردم ۲۱ سالم بود و ۳ سالی بود اومده بودم تهران تقریبا یه سالو نصفی بود مغازه گرفته بودم و کارم خیلی خوب بود و درآمدش فوق العاده من ۶ تا دایی دارم که همشون تهرانن مغازه ام جنوب تهران بود و نزدیک خونه دایی پنجمیم محمد شوهر زهرا من زهرا رو از قبل ازدواج با داییم میشناختم اون دختر پسرناتنی خالم بود و تقریبا خیلی دیده بودمش یک سال از من بزرگتر بود قبل ازدواج خوشگل بود اما سبیل و موهای صورت و ابروش خرابش کرده بودن اما بعد ازدواج خیلی خوشگل شده بود و به خودش میرسید
۳ سالی بود که با داییم ازدواج کرده بودن داییمو دوست داشت اما داییم مثل همه ی داداشاش سگ اعصاب بود و خیلی زهرا رو میزد تقریبا ماهی حداقل دوبار میزدش اونم بنده خدا مادر نداشت و باباش زیاد آدم جالبی نبود اینم چون کسی رو نداشت تحملش میکرد زهرا میونش با من خیلی خوب بود مثل داییم و خیلی خونشون رفتو آمد میکردم
مخصوصا اون روزا چون میخواستم خونه بخرم از همون محل با داییم خیلی بیرون میرفتیم داییم دو روز یه بار بارفیقاش میرفت سالن فوتبال تقریبا ۴ ساعتی خونه نبود و کارشم شب کار بود ساعت ۱۱ شب تا ۹ صبح سر کار بود و زهرا زیاد ب تنهایی عادت داشت
ی روز هوا خیلی گرم بود ساعت تقریبا ۲:۳۰ میشد زنگ زدم داییم ک بریم بنگاه برنداشت زنگ زدم ب زهرا گوشی رو برداشت صداش خیلی بغض آلود و گرفته بود سلام و احوالپرسی کردیم و داییمو پرسیدم گفت بخاطر فوتبال رفته بیرون یه ساعتی زودتر رفته بود گفتم زود رفته گفت آره بی حوصله بود رفت گفتم زن دایی چیزی شده اینجوری حرف میزنی گفت ن یکم حال ندارم گفتم بیام بریم دکتر گفت ن نمیتونم راه برم خلاصه پاپیچ شدم ک چی شده گفت با محمد دعواکریم بدجور منو زده نمیتونم حرکت کنم پیش خودم گفتم دیوث دایی زده دست و پاشو شکونده
بهش گفتم فوری میام میبرمت دکتر دیگه نشنیدم چی گفت سوار موتور شدم و رفتم رسیدم دم درو زنگ و زدم در و باز کرد رفتم بالا در خونه باز بود رفتم دیدم وایستاده جلو آشپزخونه یه طرف صورتش قرمز قرمز بود دایی دوسه تا سیلی زده بود بهش
گفتم زندایی خیالم راحت شد گفتی نمیتونم راه برم فک کردم دست و پات طوریش شده
گفت نه محکم زد تو سرم نمیتونستم راه برم گفتم داییمم کسخل شده
خلاصه یکم دلداریش دادم یهو گفت وای یادم رفت بیا بشین برات چایی چیزی بیارم گفتم هوا گرمه آب خنک بیار
زهرا پیش من همیشه لباس کامل میپوشید مانتو کوتاه و روسری همیشه میپوشید ولی همیشه ساپورت جذب میپوشید و چیزی که همیشه توجه امو جلب میکرد رونای خوشگل و گوشتیش بود چاق نبود ۷۰ کیلو اینا وزنش بود اما رون و ساق و بازوهاش گوشتی بود
زیاد به عنوان کردن نظری روش نداشتم اما توجه امو جلب میکرد
خلاصه آب آورد نشستم رو مبل سه نفره اونم نشست اونطرف یکم باهم درمورد داییم و کاراش حرف زدیم یهو زهرا پرسید حسن تو چرا دوس دختر نداری همه پسرای فامیل دارن اما تو فقط سرتو با کار گرم کردی
گفتم والا زن دایی من…
یهو حرفمو قطع کرد گفت زن دایی چیه من کلا یه سال ازت بزرگترم زندایی میگی حس میکنم پیرم لطفا حداقل وقتی دونفریم زیبا صدام کن(از بچگی دوتا اسم داشت باباش زیبا صداش میکرد مامان وخالمم زیبا صداش میکردن)
گفتم دور از ادب اینجوری زیبای خالی بگم که
گفت نه من اینطوری دوست دارم
گفتم باشه گفت ادامه بده چرا دوس دختر نداری
گفتم والا درگیر کارم اصلا به فکر دوس دختر اینا نیستم یکی دو مورد پیش اومد اما دوروزه بهم زدم
زیبا گفت یکمم به فکر خودت باش الان سنی که باید دوس دخترداشته باشی رابطه دونفره احتیاج توه
یه چند دقیقه حرف زدیم یهو بلند شد شاکی از گرما مانتوشو درآورد وگفت کولرم دیگه نمیتونه تو این گرما کار کنه
زیر مانتوش یه بلوز قرمز آستین کوتاه داشت لامصب بازوهای گوشتیش خیلی خوشگل بود بعد روسریشم درآورد و نشست رو بروم منم یکم خجالتی سرمو انداختم پایین
یهو با یه صدای محبت آمیز گفت حسن جان عزیزم پاشو پیراهنتو در بیار یکی از آستین کوتاهای داییتو بدم بپوش خیلی گرمه تا من جواب بدم بلند شد رفت آورد داد که بپوشم منم گرفتم خواستم برم اتاق عوض کنم گفت همینجا عوض کن چرا خجالت میکشی.گفتم زشته آخه جلو شما
گفت راحت باش من پیش تو این همه راحتم
قبول کردم پیراهنمو درآوردم عوض کنم تقریبا پشتم بهش بود که گفت حسن جان چه بدن خوبی داری باشگاه میری
منم بدنم خیلی عضله ای و سفت بود نه بخاطر باشگاه چون از بچگی تو روستا سخت کار میکردمو کار اون موقمم میوه فروشی بود خیلی سنگین بود بدنم خیلی سفت شده بود
گفتم نه زندایی بخاطر کار
زیبا گفت مگه قرار نشد نگی زن دایی داری میزنی زیرشا
گفتم شرمنده زیبا جان یادم رفت
خلاصه پوشیدمو نشستم پیشش یکم حرف زدیم ولی همش توجه ام به سینه ها و بازو و گردنش بود لامصب خیلی گوشت خوبی داشت
اونم صددرصد متوجه نگاهام شده بود چون تند تند سینه هاشو تکون میدادو با عشوه صحبت میکرد
داشتم در مورد خونه اینا حرف میزدم یهو کلافه بلند شد گفت بابا دیگه مردم از گرما بلوزشو درآورد جاتون خالی واقعا چ بدنی چ سینه های میشد ۷۵ یا ۸۰ یه سوتین توری مشکی داشت که سینه هاش معلوم بود نشست کنارم منم مات بدنش شده بود نگاهمو جمع کردم سرمو انداختم پایین ولی درجا شق کردم زهرا(زیبا) گفت چرا خجالت میکشی انقد سرتو بیار بالا واس همیناس میگم لازمه دوس دختر داشته باشیا
گفتم درسته اما شما رو که نمیتونم نگاه کنم گفت چرا نمیتونی تو عزیزمنی باهات انقد راحتم که جلوت همه کار میکنم
پیش خودم گفتم تو دیگه داغ کردی فقط نمیدونی چطوری بگی بیا بکن
سرم بلند کردم با خنده نگاش کردم واقعا داشت شلوارم پاره میشد زیبا هم میخندید لامصب یکم دستمو اینور اونور کردم متوجه کیرم شد بلند شده دیگه یه چشمش به شلوارم بود هی نگاه میکرد منم هم میترسیدم هم خجالت میکشیدم هم از دیدن بدنش حال میکردم
اگه برگردم اون زمان همینکه لباسشو در آورد میپریدم روش

بنظرم زیبارو شهوت گرفته بود دستشو گذاشت رو پام صداش میلرزید گفت از وقتی میشناسمت میدونم چ آدم خوب و مطمئنی هستی همیشه از اینکه تو میومدی خونمون خوشحال میشدم
نمیدونستم چیکار باید بکنم ی دلم ب داییم میسوخت نمیخواستم خیانت کنم یه دلم میخواست بخاطر اینکه زنشو آزار میده حالشو بگیرمو بازنش بهش خیانت کنم
اما شق دردیو فکر اینکه سینه هاشو بخورم لبشو بخورم روش بخوابم دیونم میکرد
زیبا یه زن خوب گوشتی چشماش درشت بود واقعا خوشگل بود سینه هاش صاف بدنش سفید نبود یه جوگندمی خاص بود
کونش بزرگ نبود اما گرد بود یکم حالت ژله ای داشت

تو همین حال و هوا دیگه این که زیبا باید مال من بشه بهم غلبه کرد دستشو گرفتم کشیدم سمت خودم و چسبیدم ب لبش دیگه نمیدونستم دارم چیکار میکنم واقعا حس خیلی خوبی بود اولین زنی بود که داشتم لبشو میخوردم
زیبا خودشو نزدیکتر کرد بهم چشماش بسته بود اما نهایت همکاری رو میکرد

بهش گفتم زیبام میشه سرپا وایستی بدون اینکه چیزی بگه چشاشو واکرد و بدند شد من شیفته ی اینم که سرپا بچسبم ولب بخورم
بلند شدم دستام دور کمرش حلقه کردمو شروع کردیم لب بازی
اونم سرپا موند قشنگ یه ۵ سانتی ازم من کوچیکتر بود و راحت تو بغل جا شده بود
حواسم ب وقت نبود اما مطمئنا بالای ۱۵ دقیقه لب همدیگه رو خوردیم
تنش داغ داغ بود
پیراهنمو درآوردم چسبید بهم از بازو هام گرفته بود و سینه و گردنمو لیس میزد خیلی داغ بود وحشی شده بود
سوتینشو درآوردم وای از ممه هاش خیلی سفت و خوش فرم هستن هنوز هنوز ممه هاش مثل همون روزاس
خوابوندمش رو مبل سه نفره و خوابیدم روش طوری که نصفم رو مبل بود نصفم رو زیبا گردن و ممه هاشو میخوردم یه دستشو حلقه کرده بود دور گردنم و با اونیکی داشت کیرمو میمالید دستم بردم سمت کسش از رو شلوار ساپورتش خیسیشو حس میکردم
دوقیقه همینجور بودیم با یه صدای وحشی گفت بلند شو شلوارمو در بیار شروع کن نمیتونم تحمل کنم بلند شو حسنم بلند شو
واقعا تو حال خودش نبود
بلند شدم شلوارو شورتشو باهم کشیدم پرت کردم جلو آشپزخونه
کسش تمیز تمیز و قرمز و یکم تپل بود واقعا محشر بود
من ب هیچ عنوان اهل لیس زدن و خوردن نیستم ک بخوام بهش حمله کنم بخورم
یه بوس از نافش کردمو شروع کردم انگشت وسطمو کردم تو کسش
همینکه رفت تو اونیکی دستمو کشید و منو انداخت روش شروع کردیم لب خوری انگشتمو تکون میدادم آهش درمیومد منم دیگه داشتم منفجر میشدم
گفتم داییم بهت نمیرسه ها زیبا خانومی
گفت دوماه تو کف کیرم نامرد میرم پیشش تردم میکنه
(چون بچه دار نمیشدن محمد بهش میگفته تو هم مثل آبجیت نازایی و باهاش سرد شده بود که بعدا مشخص شد خود داییم نارسایی بیضه داره و زیبا هیچ مشکلی نداره و این باعث دوبرابر شدن علاقه زیبا و من شد)
گفتم از امروز دیگه مال خودم میشی نمیزارم تو کف بمونی خوشگل من

زیبا گفت حسن تورو خدا پاشو بکن دلم میخواد منم دستمو با سرعت عقب جلو میکردم یهو ب خودش لرزید و لباشو گاز میگرفت بازوهای منو فشار داد بنده خدا انقد تو کف بود که ارضا شد بعد اون حالت گفت حسنننن مگه نمیگم بلند شو من میخوام مال تو بشم تورو خدا در بیار بکن توش

بلند شدم شلوارمو کشیدم پایین نگاش به کیرم افتاد گفت به به دیگه مال خودمه
واقعا وقتی گفت هوسم دو برابر شد دراز کشیدم روش و یه فشار کیرم رفت تو لامصب انگار مکش داشت همه کیرمو کشید توش
کسش واقعا تنگ بود انگار دایی من اصلا نمیکردش
زیبا یه آه بلند کشیدو گفت دیگه مال هم شدیم بکن که دلم داشت برا کیرت له له میزد
دیگه حالیم نبود تاریخ چنده ساعت چنده با سرعت ۶۰ تا تلمبه میزدمو لب زیبا رو میخوردم من جق میزدم کم ولی تا حالا سکسی نداشتم یجور بدنمو چسبونده بودم بهش اگنار میخوان ازم بگیرنش زیبام معلوم بود تو این دنیا نبود آخ و آی و بکن جرم بده گفتناش خونه رو پر کرده بود
یه ۱۰ دقیقه ای بکوب تلمبه زدم خیس عرق شده بودم یهو وایستادم زیبا شروع کرد به لرزیدن چشماش کلا سفید شد دیگه به نهایت ارضا شدن رسونده بودمش راحت دو دقیقه ای میلرزید ب خودش اومد بهم گفت لامصب این همه وقت کجا بودی
کیرم هنوز توش بود گفتم من هر وقت تو بخوای اینجام و شروع کردم به تلمبه زدن ممه شو کردم تو دهنم فقط میخوردم نصف ممه اش دهنم بود
انقد تلمبه هام سریع شده بود که باز زیبا رو برد رو ابرا
دو سه دقیقه ای تلمبه زدم گفت وایسا منو انداخت اونور دوباره لرزید و ارضا شد من افتادم رو فرش خواستم بلند شم گفت نیا بلند شد و رو فرش قنبل کرد و سرشو گذاشت رو مبل گفت حالا بیا عشقم دیگه من واسه توام
وای چ لذتی داشت اون حالتشو دیدن
بلند شدم کردم از پشت تو کسش شروع کردم تلمبه زدن و آه و وای های زیبا شروع شد
راحت ۲۰ دقیقه ای بود که میکردمش
میون آه کردناش میگفت قربونت بشم دایی خرت تا حالا ۶ دقیقه منو نکرده تا میخوابه روم آبش میاد
بکن که به آرزوم رسوندی قربون تو بشم بکن که دیگه شوهرواقعیمو پیدا کردم اینارو که میگفت خیلی بهم چسبید داشتم ارضا میشد گفتم زیبا داره میاد آبم گفت تند تند بزن بریز توش باید داغیشو حس کنم نمیخواستم بریزم توش اما وقتی گفت تلمبه هام تند تر شد یهو خودمو فشار دادم بهش و همه آبمو خالی کردم توش یجور چسبیده بودم بهش که انگار جوش خوردم بهش خیلی حال داد اولین بار بود که خودمو تو یه کس توپ خالی میکردم زیبا هم چهارمین بار ارضا شد و لش لش مونده بود منم روش لش افتادم بهش گفتم زیبا یوقت پشیمون نشی کار دستمون بدی
آروم گفت یه سال دارم بهت فک میکنم تازه عشقمو پیدا کردم چرا پشیمون بشم تو دیگه مال منی

جمع کردیم خودمونو رفتیم حمومشون دوش گرفتیم زیبا دیگه نای دوش هم نداشت میگفت اندازه ۵ ماه ارضا شدم تو حموم شستمش و اومدیم بیرون یکم نشستیم رو مبل من شورتمو پوشیده بودم اما زیبا لخت لخت برام شیرینی و آبمیوه آورد و نشست پیشم یکم حرف زدیم دوباره من دلم خواست شق شد زیبا دید گفت چ خبره میخوای همین امروز جر واجر کنی برا تو از این به بعد هر وقت بخوای یا میای یامن میام گفتم دیگه مال منی درست اما این الان بازم میخواد گفت آی شیطون من بیا هر چقد خواسی بکنش مال خودته
دوباره گرفتمش و رفتیم اتاق خوابشون و رو تخت لب و ممه و گردن خوردم و حسابی سکس کردیم کیرم بزرگ نبود اما به گفته خود زیبا از مال داییم خیلی بهتر و قشنگ بود
اما کمرم ۱۰ برابر داییم بود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه بکوب میزدم
دوبار دیگه ارضاش کردم بازم ب خواست خودش ریختم تو کس قشنگش و رفت قرص آورد و خورد جهت اطمینان وبعدش من رفتم سرکارم زندگی سکسی منو زیبا شروع کرد

ما تا حالاشم لاهم هستیم اونا هنوز بچه ندارن و منم ۱ سالی هست ازدواج کردم ولی تا میتونیم باهم سکس میکنیم
و اکثر سکسامون ۸۰ درصدش شده از پشت و این خیلی باحاله

ممنون بابت خوندتون در فرصتهای بعد قصه های زیبا و اون یکی سکس هامو بهتون میگم.

نوشته: حسن


👍 27
👎 12
101101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

885358
2022-07-17 01:39:31 +0430 +0430

خیلی کسشعر بود داستانت چاقال

0 ❤️

885362
2022-07-17 01:45:58 +0430 +0430

خوب بود 😂

1 ❤️

885364
2022-07-17 01:52:04 +0430 +0430

گوزو. زیبا زیبا . زهرا زهرا. کمتر بزن چشات در اومد

0 ❤️

885382
2022-07-17 02:23:01 +0430 +0430

ریدم وسط سوراخ کون داییت که زنش به تو داده …کسکش مگه شهر هرته
بعدم اگه قراره دادنو کردن به این راحتی همسرت جندس
خواهرتم جندس
مادرتم جندس
خودتم جنده ای
و اینکه میری کون میدی پولشو میگیری باهاش میری کس میکنی

1 ❤️

885384
2022-07-17 02:27:00 +0430 +0430

ای بابا دیشب از زن دایی ها تعریف کردم گفتم سر به راه شدن امشب زرتی رید به نتیجه گیری دیشب اونم طبق فرمایشات نویسنده محترم نه یکی دوتا زن داییش جنده از آب دراومدن!!!
رسیدم تو این ایران شما((ایرانی که من توش زندگی میکنم اینجوری نیست)) که همه خواهرزن ها و زن دایی ها توش جنده ان.

4 ❤️

885388
2022-07-17 02:35:24 +0430 +0430

😂😂ناموسا این روزا میام شهوانی بیشتر از اینکه داستانا کیرمو بلند کنه میخندونه منو ،د اخه کسکش این مدل تو و زنداییت تو مود پورن هاپم قفله لعنتی

0 ❤️

885391
2022-07-17 02:38:05 +0430 +0430

راستی دهات شما آدمی که دست و پاش شکسته باشه با موتور میبرن بیمارستان که تا فکر کردی زن داییت پاش شکسته با موتور رفتی دنبالش؟

0 ❤️

885430
2022-07-17 08:44:41 +0430 +0430

نمیدونم چرا یه سری ها قبل از نوشتن حتی فکر نمیکنند،آخه دوبار الی ۳بار ارضا شدن زن رو میشه هضم کرد.ولی پسر خوب ۵ بار رو از کجات آوردی؟در ضمن سکس بصورت طبیعی بین ۵ الی ۱۵ دقیقه هستش…شما یا اهل ساز ویالون و مشتقاتش هستی ک ۲۰ الی ۲۵ دقیقه بکوب میکنی

0 ❤️

885454
2022-07-17 10:46:03 +0430 +0430

فقط تا اونجا که گفتی نمیگم خر کیرم و فلان خوندم وقتی از کلفتیش گفتی دیدم نمیتونی کس نگی😂😂😂😂 کسکشا خب کس نگین
از کامنتا هم معلومه که ریدی داداش🖕🖕

1 ❤️

885464
2022-07-17 12:12:57 +0430 +0430

خودت با زهرا ازدواج میکردی بهتر بود دیگه اذیت هم نمیشدی

0 ❤️

885494
2022-07-17 20:10:51 +0430 +0430

خدایا جقیان را زن بده کردنش بامن از کیرت تعریف کردی ولی ازخودت خیلی معلومه خیلی دادی تو باشگاه حسابی کون گنده گلابی هستی .زیبا زیبا برو بچ یادتون باشع شد دوتاا سمحاضرم بیام تو امامزاده صالح بکنمتو قسم بخورم دروف نوشتی زن دایی حال میده ولی نه دیگه بده اجد و ابادشو بیاری جلو چشمش

0 ❤️

885508
2022-07-17 23:23:53 +0430 +0430

چرا همه زنداییها یا اونایی که میخوان بدن ،میپرسن چرا دوس دختر نداری،،دیگه تکراری شده ها،،،،تا همو زیبا زیبات خوندم
زیبا زیبا اینجوری پیش بره کور میشیا

0 ❤️

885525
2022-07-18 01:32:28 +0430 +0430

چاقاله برو ، برو رد کارت

0 ❤️

885729
2022-07-18 22:24:37 +0430 +0430

راه نجات تو همون زهرا زیبا بود

0 ❤️

886682
2022-07-23 21:04:59 +0430 +0430

فقط کسشر

0 ❤️

887315
2022-07-27 16:14:56 +0430 +0430

پورن هاب میخره داستانتو

0 ❤️

892868
2022-08-30 13:12:30 +0430 +0430

خاک تو سرت من کسیو ندارم بکنم

0 ❤️

892869
2022-08-30 13:15:42 +0430 +0430

ناموسا کیرم خیلی با کیفیته

0 ❤️