زندایی پگاه

1401/08/02

پگاه زن داییم
پگاه زنی بود سبزه با اندامی باریک و قدی متوسط و سبک وزن با اندامی خوش تراش. خیلی باهاش صمیمی بودم یعنی هر وقت خونشون بودم خیلی تحویلم میگرفت و با هم رابطه خوبی داشتیم. از من چند سالی کوچکتر بود.خودش وداییم تنها زندگی میکردن و بچه ای نداشتن.
یه روز که رفته بودم خونشون برای کمک به داییم رفتم که برم توالت در رو که باز کردم دیدم زنداییم روی توالت نشسته یه باره خشکم زد هم من هم اون بیچاره انتظارش رو نداشت تو اون وضعیت با هم رو به رو بشیم برای چند ثانیه ای تو شوک بودیم یه باره چشمم افتاد پایین که به خودم اومدم و زود در و بستم. داییم تو اطاق خوابشون داشت قاب میزد به دیوار.من رفتم نشستم رو مبل و تنم یخ کرده بود.داییم صدام زد و گفت بیا کمک کن تا این کمد رو جا به جا کنیم بلند شدم رفتم کمکش پگاه که اومد بیرون خجالت میکشیدم نگاش کنم و سرم همش پایین بود.
اومد لباسش رو عوض کرد که بره باشگاه یه مانتو کنف کرم رنگ تنش کرد از کنار کمرش بند میخورد و پهلوش معلوم بود رنگ بدنش رو خیلی دوست داشتم سبزه روشن بود.بهش یواشی گفتم پگاه بدنت پیداس تا به نگاه کرد زود رفت تو اطاق درستش کرد و اومد بیرون بهم گفت تاپ ریرش کوتاه بود ممنون که گفتی والا نمیدونستم چی میشد.
طرز لباس پوشیدنش رو دوست داشتم خیلی راحت بود جلوی من راحت میگشت بدون اینکه بخواد خودشو بپوشونه.یه روز داییم گفت داره میره خرید کنه برو همراش من باید برم مغازه برای فردا شب تولد مادرشه و میخوان سولپرایزش کنن.منم حوصلم تو خونه سر رفته بود و لباسمو عوض کردم و آماده رفتن شدیم پگاه ماشینش رو اورد و دوتایی رفتیم بازار کلی خرید کردیم و رفتیم خونه مادرش.به خونه که رسیدیم اومد کلید بندازه در رو باز کنه هر چی دنبال کلید گشت پیداش نکرد و گفت مثله اینکه فراموش کردم کلید رو بیارم حالا چکار کنیم که یه باره گفت راستی میشه بری رو دیوار نگاه کنی که در قفله یا نه آخه مادرم بعضی اوقات که میره سر کار یادش میره درارو رو قفل کنه.منم دورچین دیوار رو پریدم گرفتم خودمو کشیدم رو دیوار و پریدم تو حیاط راست میگفت در قفل نبود.در رو باز کردم و اومد تو من وسایل رو اوردم تو و گذاشتم تو حیاط و گفت باید به اینجا هم برسم و یکم آب و جارو کنم.من جارو رو برداشتم که حیاط رو جارو کنم که گفت من میرم تو لباس عوض کنم خودم جارو میکنم اگه زحمتی نیست صندلی ها رو بیار تو منم رفتم صندلی ها رو بردم تو خونه. که یه باره دیدم یه دامن کوتاه بالای زانو کره تنش با یه تاپ بندی.خیلی راحت اومد رفت و شروع کرد جارو کردن.چه ساقهایه نازی داشت یه باره نمیدونم چی شده من و اون اونجا تنها بودیم و شاید…خلاصه کارم تمو شد و رفتم کمکش کنم تا رفتم رو به روش که بگم جار رو بده من تا جارو کنم وااااای چه دیدم لای پاش و شرت سفیدی که پاش بود دیونه شدم دستش رو گرفتم گفتم زندایی بلند شو برو تو میوه ها رو بشور اینطوری که تو نشستی داری جارو میکنی نه فکر خودتی نه من گفت چی شده مگه یه نگاهی یه لای پاش کردم و گفتم خودت ببین آخه نمیدونی من قلبم ضعیفه یه نگاهی به خودش انداخت و بلند شد قرمز شده بود از خجالت گفت خوب من میرم تو میوه ها رو میشورم و منم مشغول جارو کردن شدم تموم که شد داشتم آب پاشی میکردم که اومد بیرون گفت من میرم یه دوش بگیرم کارت تموم شد چایی رو آماده کردم از خودت پذیرایی کن تا بعد بریم گفتم باشه تو راحت باش.

نوشته: گاینده بسیجی


👍 4
👎 21
67401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

900050
2022-10-24 00:57:11 +0330 +0330

جا کش این چی بود تخیلات بود ؟؟

2 ❤️

900055
2022-10-24 01:32:01 +0330 +0330

کسمغز حشری

1 ❤️

900058
2022-10-24 01:57:11 +0330 +0330

سرود سلام فرمانده را برای شماها سرودن پهلوووون
سلام فرمانده

1 ❤️

900084
2022-10-24 06:19:14 +0330 +0330

واقعی ترین داستانی که یک جلفی شش دونگ در این چند سال اخیر نوشته. اونهم با یک دست!!!

1 ❤️

900096
2022-10-24 08:05:16 +0330 +0330

سر سوپاپ زدی یا اب روغن قاطی کردی …

0 ❤️

900099
2022-10-24 08:21:39 +0330 +0330

خب الان چندبار بخاطرش جق سرعتی زدی،؟!

0 ❤️

900107
2022-10-24 10:19:14 +0330 +0330

همین ؟؟؟؟؟
خسته نباشی دلاور
خدا قوت پهلوان
شیر مادر و نان پدر کوفتت بشه ؛
موفق باشی

1 ❤️

900128
2022-10-24 16:01:02 +0330 +0330

جقی کمر شل

0 ❤️

900137
2022-10-24 18:13:10 +0330 +0330

در بخش نظرات مربوط به خزعبلات زاییده‌ی ذهن ملجوق این کسخول فقط بایدیه جمله گفت:
خوارتو سگ گر گایید…

0 ❤️

900139
2022-10-24 19:02:34 +0330 +0330

سیکیم گوتو،ننه قهبه

0 ❤️

900145
2022-10-24 21:48:24 +0330 +0330

اوسکلی چیزی هستی لاشی

0 ❤️

901009
2022-11-01 01:42:19 +0330 +0330

لاشی این همه خوندم😐
اصن معلوم بود تو بکن نیسی دیوث

0 ❤️

905062
2022-12-02 11:48:31 +0330 +0330

ک**** ننت بسیجی

0 ❤️