سلام به همه ماجرایی در ادامه می خونید اصل ماجرا واقعیه است ولی برای نگارش تغییرات نوشتاری درش انجام دادم.
من اسمم کامی و زنم مصی هردو مستعاره و همین طور بقیه اسامی در ضمن حوادث واقعیه و دلیل بر ترویج و یا تقبیح نیست .
نقل ماجرا
سال ۹۵ با زنم ازدواج کردم زنم نه خیلی زیبا وفول سکسی هست نه خیلی بد و زشت متوسطه و مثل هر زن دیگه ای خ بی ها و بدیهایی داره هم تو سکس و هم تو اخلاق و رفتار از نظر من بعنوان شوهرش اخلاقش خوبه و مهربون و سکسش با وجود داشتن هیکل سکسی و خوب ضعیف و از ۱۰۰ ۴۰ نمره داره ولی با تکرار سکس کامل باهاش و ارگاسم همیشگیش توسط من خیلی خیلی سکسش بهتر شد و راه افتاد ولی و بعد از مدت چند ماه که اززندگی مشترکمون گذشته بود یکبار تو ویلا همه خانواده زنم شامل سه تا برادربا زنهاشون و خواهرش که بیوه شده بود و یه بچه داشت و پدر و مادر و عمو و زن عموش بودیم .که بعد از ظهر بود تو انتهای باغ که لای به لای درخت و بوته های سبز پوشیده شده بود من رفته بودم چرخی بزنم که توجه شدم پشت اون قسمت انتهای ویلا یه کلبه قدیمی هست که متروکه است و انگار اونجا خبری هست همین جوری کنجکاو شدم و رفتم و آروم و بی صدا از پشت کلبه رفتم چون از روبرو و راه معمولش اگر کسی داخل کلبه بود میدید من و دارم میام و لی از پشت نه و راهش مشکل و بی راه بود ولی رفتم و از بغل کلبه رسیدم به در و دیدم در نداره فقط یه پارچه بجای در آویزون بود و لای پرده رو آروم زدم کنار تا ببینم تو چه خبره دیدم زنم مصی خانومشلوار و شورتش تا زیر زانو پایین اومده و داداش محسن ،برادر کوچکترش از عقب به حالت سگی داره میکنتش و آه و اوه و جوون هم مصی میکرد و محسن هم با قربونت برم و فدای خواهر گلم بشم داشت حال میکرد و زنم و میکرد…
اول تا چند لحظه کامل سنگ شده بودم و نمیدونستم چیکار کنم …تا فکرم به فیلم و عکس گرفتن افتاد و با گوشیم چندتا عکس و چند تا فیلم تیکه تیکه گرفتم بعدش محسن در حالت دیگه ای خودش نشسته بود و زنم روی کیرش نشونده داشت کوس میکرد و حال و هول به اوج بود که من پرده و کنار زدم وارد اونجا شدم با عصبانیت دادزدم چه غلطی میکنید.ومحسن و مصی ازدیدن یکهویی من و دادو فریادم از جا پریدن و محسن و گرفتم اول و یه دوتا چک و لگد زدم بهش و اومدم مصی رو یا چک بزنم محسن فرار کرد و مصی هم گریه میکردو حالت مچاله و جمع کرد که چک من تو صورت نخوره منم نزدم اصلا گفت تف بهت و رفتم به سمت در و بیرون برم که زنم با خواهش و التماس دنبالم میآمد و خلاصه جلو خانواده اش گفتم خیلی بده اصلا حرفی نزدیم و به زنمگفتم لوازم ک جمع کن و بیا تو ماشین برین خونه فقط.
مصی هم همین کار و کرد بدون خداحافظی و یکهو سوار ماشین شدیم اومدیم تهران خونه مون.
…
زنم که فقط با گریه و زاری الکی میخواست بگه بی تقصیری نداره و محسن برادرش اما من فکر کردم و خیلی هم در مورد این ماجرا فکر میکردم به جنون ختم میشد مجبور به تغییر رویه دادم زنم و کتری اصلا بهش نداشتم و محسن و تلفنی دعوت کردم با زنش بیان شام خونه ما و کارهای دارم .به زنم گفتم تا به حال هرچی بود به کنار ار الان با من رو راست و صادقانه نمیشی بلاخره من شوهرتم بادمن اونقدر صمیمی و راحت باشی که حتی این سیستم با محسن بگی…بهتر خودم بدونم تا تو یواشکی بکنی و مک یا یه کس دیگه اگر میدید چی میشد…خلاصه نقشه ام این بود به تلافی کار محسن و زنم منم زن محسن میخواستم بکنم جلوی چشم شوهرش و زنم ببینم چی حالی میشن البته محسن و هانی که اومدن بعد سلام و احوالپرسی پرسی بامن رفتم تو اتاقم و گفتم ببین محسن تو خواهرت که الان زن منه سکس داشتید یکی و دوبار نبودی من اما چیو از مسی شنیدم (بلوف زدم و یکدستی زدم تا حرب از محسن باشم بیرون ).یکم رنگ صورتش پرید و دوباره من و من کنان گفت چی گفته مصی مگه گفتم آنچه لازم بود گفت و تو هم خودت به اون راه نزن حالا چه بگی یا نگی فیلم کردنت با خواهرت که هست ،عکس ها چی اونام دروغه پس من امشب میرم اولل به بابا وننه ات میگم این فیلم پسر و ختزتون و همه جای آوازت بلند میشه محسن مستعسل و ناتوان که چیکار میشه کرد گوش میکرد. اینجوری نشه مشکل زبر افتاده بور …حالا راهش حلش فعلا این که منم زنتو میکنم بجای جندین دفعه که تو زنم کردی من سه بار زنتو میکنم…زود جواب بده بهم اعلام کنم با یه کردن موافقی یا به اینکه کلا کردنت تو… کنی .
فکرم اینجوری بود که کردن زممتوسط داداشش که برنمیگرده و پاک نمیشه کرده و رفته …حالا فقط با کردن هانیه میشد تلافی کرد و حال هردوتاشون حسابی از این سکس گرفته میشد…یکم مشروب خوردیم و مزه و محسن هی با هانیه پچ پچ کرد و بعد رفتن تو اتاق و منم به مصی گفتم راستش من باید تلافی کنم و هانیه جلوی شوهرش میگنم.تو هم نگاه میکنی؟؟؟
در همین صحبتها بودیم دیدیدم صدای محسن و هانیه بلند شد من رفتم و در زدم و در باز لاش باز بود وارد شدم دیدم هانیه میگه شوهرش با خواهرش ، مصی سکس داشته شما هم نگاه کردی …گفتم نه هانیه جون فیلم و عکس گرفتم از شون و اثبات این خیانت رو ضبط کردم ولی الان من و شما باید با من همکاری کنی و متحد شیم علیه این برادرو خواهر و من روبرو به محسن کردم و بعد رو به هانیه کردم و گفتم به محسنم گفتم که من وهانیه سکس باید بکنیم جلوتو مصی تا ببینن خیانت چا حالی داره؟؟؟هانیه یهو هنگ شد و منم اجازه ندادم حرفی بزنه و گفتم البته امشب هم با هماهنگی محسن و مصی و من تشریف آوردی و هر سه تا موافقن شما م بهتر موافق باشی چون ،الان موافق نباشی من و شوهرت لختت میکنیم و دوتایی میکنیمت و در هر صورت یه حال و هولی می کنی منتها تنوع داره امشب و سوهرتم نجات میدی وهیچکسم ناراضی نیست گفت راضی ام یعنی با تو سکس کنم؟ گفتم الان اگر ناراضی هم باشی که ملاک نیست اگر آخرش بعد سکس ناراضی بودی اونوقت میشه ناراضی و محسن و با اشاره از اتاق بیرون فرستادم هانیه لب تخت خواب نشسته بود و محسن رفت بیرون در و بست من بلغ کردم هانیه رو و که بغل کردم همون حالت روی تخت خوابید روبه من و مقاومت میخواست بکنه ولی خوشبختانه چون هانیه اغلب لباس هاش لختی و بازه و اونشب دامن و تاپ تنش بود که راحت دستم و رسوندم زیر شورتش و کوس و لمس کردم و از بالاهم لب تو لب شدم باهاش و یکم لب داد و و چشم تو چشم شدیم ودستم توشورت و روی کوسش همزمان با این لحظه مالش میدادم.با یه دستم تاپ و کورست و دادم بالا و پستوناش و درآوردم وبی معطلی خوردن یکی از پستوناش شروع شد چند لحظه ای اینجوری ادامه دادم و دیگه مقاومت تمام شد و منم دستم و از شورتش در آوردم دو دستی دامن و شورت و درآوردم و تاپ و کورستشم با همون سرعت درآوردم و تازه هانیه تمام لخت جلوم دیده می شد و شورت و شلوارک درآوردن و افتادم روی هانیه و لب و بعد پستوناش لیس و میکی زدم و از پایین کیرمو که شق و سیخ بود دادم در کوسش و یکم مالیدم به چاک و جلوی کوسش و خیس بودن کوسش نشونه آمادگی کوس برای داخل شدن کیرم بود و یه هل کوچیک دادم تا رفت کله کیرم تو کوسش آه واوهی از ته دلش کشید و با فشاری کم تا دسته کیرم تو کوس هانیه جون فیلم و رفت و تلمبه تند و سریع میزدم که کوسش لمس و حس کیرم و بچشه و بعد آرومش کردم و کیرم تا ته تو کوسش نگه داشتم و زیرم هانیه بود و منمروش در حالیکه حشریت داشتیم میترکیدیم هردوتایی و خواستم یه وقفه بدم تا آبم نیاد و خم شدم روی هانیه پستوناش و میخوردم جوری که ظریف کاری خوردن باشه نه …گفتم اونا وقتهای قبل مم میدیدم به چشم خریدار نگاه نمیکردم ولی الان خریدارانی که میبینم خیلی خوب چیزی هستی و مهلت ندادم و همون جور که لبه تخت نشسته بودم کنارهم من چرخیدم از روبروست بغلم باخودم خوابیدیم روی تخت و منم روی هانیه و لب و از لباش گرفتم و خواست یکم دیگه ناز کنه دید بی فایده من کارمو میکنم و مهمتر اینکه میدونست دربیرون در اتاق شوهر و خواهر شوهرش می ومن که باید هانیه به من کوس بده و شوهرش که دیگه محرم صاحب اختیار زنشه خودش امشب آورد زنتشو که من بکنمش و همه این فکرها رو تو حالت اول کا نشسته بود کرد و نتیجه اش فقط قبول و کس کردن با نن بود…و لب و
گرفتم ازش دستام رفته بود زیر تاپ و کورستش روی پستوناش مالش میداد…هانیه تو حالت دراز کش و به پشت روی تخت خواب بود که منبایه حرکت سریع تاپ و کورستشو درآوردم و ارز بالای سرش کشیدم بیرون تا لخت شو ببینم و دوتا پستون گنده ۸۵ ای ولی سر پستوناش درشت و رنگ دورش قهوه ای سوخته بر خلاف پوست سفیدی که داشت بود و شورت توری هم فقط جلو گوسش بود من پستوناشو خوردم با دست تو شورتش کوسش و لمس و مالشی آروم دادم که
آووف و جوون هانی جون در آمد و رفتم سمت پایین و شورتشو از شدت حشریت و دیدن کوسش زودتر و کردنش به حدی سریع از پاش در آوردم که هانیه مات و مبهوت شد از این سرعت و بلافاصله خوردن کوسش و دقت و آرامش شروع کردم که تو لیس زدن و خوردن کوسش که از بس بهش رسیده بود و ۶ تیغه و لخت آماده برای کیر توش رفتن بود و من خوردن و با دیدن و مالیدن و بازی با کوس و کو نش و آنالیز شکل و قیافه کوس و کون مشغول شدم چاک کون و کپلش به خاطر کون گنده اش خیلی کردنی و خوب بود و از سوراخ کونش که درشت و گنده بود وکپلهای کون فقط روشن بود هانیه قبل ازدواجش سکس از کون و لاپایی و همه جوره جز جلو از کوس داشته چون اولا ۱۰سال از من و زنم جوانتر بود دوما صورتش خوشگل بود و مرد و پسر پسند و سوما هیکلش هر کیری و راست میکرد…اما کوسش با خوردن با خیس شدن من و به کردنش راهنمایی میکرد و شورت و شلوار هنوز مال خودم و فرصت نکرده بودم در بیارم و در آوردم و کیرم و بی معطلی در چاک کوس هانیه تنظیم کردم یکم با کیرم لای چکاش و میمالیدم و هانیه آه و جوون میکرد و اصلا نه اینکه داره به معمولا نامحرم کوس میده برای بار اول ،اما بعدها فهمیدم اون روز هانیه کاد درستی کرده کیرم تا در کوس گذاشتم هل و فشاراروم دادم کیرم تا آخرش همونجوری رفت توکوسش کوس جا داری بود من کیرم تا کاملا رفت توش هانیه آه و ناله میکرد بعدش که کیرم تا ته رفت توش چندتا تلمبه زدم هانیه چشماش باز شد و یخش آب شد لب به سخن گفتن گشود …گفتش آخ کامی چه کیری داری جون تمام تو کوسمه…آبت نیاد تو رو جون من من خواهش میکنم آبت نیاد تا من نگفتم هرچقدر بخوای بهت میدم هر جور بخوای فقط الان بذار توش باشه وای وای چه خوبه…
نوشته: کامی
نوشته: کامی
کس خل جان، یه لحظه دست از جق زدن بردار موقع تایپ کردن، ببینیم چی میگی آخه، زبون بسته !!!
داستان تکراری و قدیمی تنها کاری که کردی این بود که بعصی اسمها رو عوض کردی همون کلبه آخر باغ و … تا تهش ناموسا چی بهتون میدن تکراری میاین به اسم خودتون آپلود میکنید ؟
کسکش پنج تا رمز نگار باید بیارم ببینیم چی نوشتی مثل همیشه کیر گالیور و نقشه تو دستش تو کونت دیوث
خاااک کاهو و عالم بر سرت با این تایپ کردنت تاپاله
یعنی خداییش همچین چرندیاتی باید آپ بشه!!!؟
آدم حس میکنه ادمین بدون خوندن متن ها صرفا مطالب ارسالی رو آپ میکنه!!!
البته با پوزش از ادمین ولی این چیه اخه!!!
مال کدوم قبرستون دره ای هستی ؟ بلا نسبت همه ادم حسابیهای شهوانی ، اینجا دیگه پر شده از ادمهای بیسواد و بی ارزش. اخه الدنگ تورا چه به نوشتن داستان ؟ تو باید بری کلاس اول دبستان کلا نوشتن را یاد بگیری نمیخاد بیائی و ور بزنی . سر درد گرفتم دوتا پاراگرف به زور خوندم . نوشتن میدونی منو یاد چی انداخت یاد زمانی باید با مودمهای قدیمی به اینترنت وصل میشدیم و وقتی میخواست متصل بشه کلی صدای قیژ و ویژ و جیغ و سوت میکشید تا وصل بشه حالا داستان نوشتن تو هم عین شنیدن همون صدا میمونه.ننویس دیگه ادم بی سواد.
به نظر رمز نویسهای گشتاپو باید بیان از تو یاد بگیرن! آخه این رمزه؟ داستانه ؟ چیستانه؟ چیه؟ بعد از خوندن چند خط بیخیال شدم و چندتا فحش تقدیمت نمودم باشد که پذیرا شوی!
مرد حسابی! مگه مجبوری؟ اول که هرچی گفتی بیسر و تهه!
نه ادبی نوشتی نه محاورهای ، فک کنم به زبون بورکینافاسو نوشتی!
بعد قواعد نگارشی رو گاییدی! … از نظر غلط املایی که ماشاالله … کلمات جدیدی بیاموختمی!!! … مستعسل !!!
مستأصل اینجوریه.
داستان ساختگی است ، حتی کمپانی برارزس هم همچین سناریوی رو تایید نمیکنه
مرتیکه کصخل جقی این چ کصشری بود نوشتی . ای کیرم تو مغزت .وقتی تایپ میکنی دستتو از شورتت دربیار
غلط املایی بخوره تو سرت مگه چندتا سوتین و تاپ داشت دوبار دوبار در اوردی از تنش
افغانی تا حالا به اسم کامی نشنیده بودم
از نظر ما ایرانی ها این داستان غیر قابل خوندن است، نمیدونم والله هم زبون هات باید نظر بدن.من که دیس 24م را چپوندم بهت.
هر کی به فولدر داره تو سیستمش به نام رخنرحلحرخرل
الان اینم همینجور دکمه ها کیبورد رو فشار داده
آخه کونی خودت یبار بخون اگه متوجه شدی چه گوهی خوردی تامام بخونیم.
فقط موندم این آدمین نابزرگوار داستان اینجوری رو چجوری سین.اپ.پخش مکنن؟؟؟؟!!!
کپی ی داستان دیگه با کلی غلط املایی و کسشر اضافه😒
فکر کنم باید برگردی و دوره دبیرستان رو اگه خوندی دوباره آیین نگارش رو مرور کنی
انگار گوگل ترنسلیت ترجمه کرده. به قول امام " خیلی خری" 😅🤧🥱
صد بار گفتم موقع تایپ کردن دودستی تایپ کنید کس کشا
اون یکی دستتم باید از شلوارت درمیآوردی بعد تایپ میکردی من ک نفهمیدم چی نوشتی 👎👎
داداش این دیگه اشتباه تایپی حساب نمیشه یا رو هم نه سالته یا کیبوردت خرابه 😅
من موندم اون دوتا کسخل کی بودند که تورو لایک هم کردند.
نمیگم جق نزنا. بزن ولی داری به قهقرا میری . نکن همچین با خودت
@S1999993
بکن برای زوجهای تهرانی
خیلی توخوب مینویسی یک دوره داستان نویسی برای نویسنده های سایت بگذاری با نیست . کمتر بکش و اینطوری نمیفهمم چی نوشتی آخه . حیف وقت و زمان و حجم صفحات که اشغال کردی . میگمحالم که تو همه رو کردی پیشنهاد میدماز همسایه سمت راستی شروع کن بروجلو به حال اونها هم یا کردن لنت و یا میکنند بغداد
.
از همه اینها که بگذریم یکیداخل کامنت ها زده بکنبرای زوجهای تهرانی ، خخخخخخخ باور کن این خیلی باحال بود احتمالا آمده که کونش بگذارند اینوگفته که بهشبگن بیاد و وقتی آمد قشنگ گرش بدهم خخخخخ
تاحالا ندیده بودم یکی تو تایپ کردن هم لکنت زبون داشته باشه🤣🤣🤣
در همین صحبتها بودیم دیدیدم صدای محسن و هانیه بلند شد من رفتم و در زدم و در باز لاش باز بود وارد شدم…اینو برام توضیح بده کس کش جان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکم توی تایپ کردن بیشتر دقت کن. از اول تا آخرش غلط املایی بود ینی کلا از غلط املایی هم گذشته بود. انگار به یه زبون دیگه نوشته باشی. من هیچی نفهمیدم.