زنونه پوش شدم

1401/10/19

سلام خدمت همه دوستان
قبل از هر چیزی برام یه سوال پیش امده من چند سال پیش یه داستان با موضوع سفر به باکو با مامان نوشتم .داستان منتشر شد و یک سال هم تو سایت بور.اما نمیدونم چرا سایت بعد از دو سال پاکش کرد.؟
اینبار میخوام داستان زنپوشی خودم رو براتون بگم

اسم من نیما هستش.و۲۳سالمه پوست سفید و اندام معمولی دارم فقط یکم کونم تابلو هستش.
داستان از انجا شروع شد که من با یه پسری تو سایت شهوتناک اشنا شدم.طرف گی بود اما بیشتر تو نقش مفعول بود.یه مدت تو سایت با هم چت میکردیم و سکس چت میکردیم.تا بیشتر همو شناختیم شماره همدیگه رو گرفتیم و دیگه تو واتساپ حرف میزدیم.پسری بود قد بلند با پوست سبزه.و البته با یه کیر بزرگ.
جالب اینجا بود که سعید تو یکی از شهرهای نزدیک ما زندگی میکرد و حدودا ۲ساعت با هم فاصله داشتیم.
بیشتر وقتا کارمون شده بود سکس تصویری.و اون مفعول و بیغ بود و من باهاش سکس میکردم.اما تو بیشتر وقتا حواسم به کیرش هم بود .وخیلی دوست داشتم از نزدیک باهاش سکس کنم وکیرش رو بگیرم دستم یا حتی براش بخورم.چون چند باری تو بچگی کون داده بودم و تو سایت هم چند باری خودم رو مفعول جا میزدم.اما از زمانی که با سعید دوست شده بودم حس دادن مثل خوره افتاده بود به جونم اما هیچ وقت نمیتونستم به سعید بگم.روم نمیشد.و دوست نداشتم از راه دور بهش بگم مترسیدم بفهمه منم خودم دوست دارم بدم.دیگه زیاد سمتم نیاد.بعد چند ماه دوستی قرار شد سعید بیاد شهر ما و شب برگرده.منم قرار بود مکان رو اوکی کنم.مکان اوکی بود یع خانه باغ بیرون از شهر خودمون داشتیم که انجا اوکی بود.همش تو فکر این بودم که وقتی باهم روبرو شدیم چطوری حالیش کنم که دلم کیر میخواد.خلاصه یه روز قبل از اینکه بیاد رفتم لباس زیر زنونه خریدم یه کلاه گیس زنونه گرفتم.و چندتا هم لوازم ارایشی خردیدم دوست داشتم تو نقش زن باشم موقع دادن.با ابر گرد کردم و برا خودم سینه مصنوعی درست کردم که بذارم تو سوتین.و یک روز قبل رفتم حمام و کل بدنم رو شیو کردم صاف صاف شده بودم.روز موعود رسید سعید ساعت ۱۰صبح بود که زنگ زد که رسیده.باهاش سر چهارراه نزدیک خانه قرار گذاشتم .لباسهام رو پوشیدم وسایلی که دیروز خریده بودم رو از جاساز برداشتم از خانه زدم بیرون.رسیدم سر چهار راه زنگ زدم سعید از ماشین پیاده شدم که من ببینمش.از دور دیدم قد وهیکلش اصلا مثل تصویری حرف زدن نبود.خیلی بهتر بود.نزدیک شدم روبوسی کردیم.دیدم اونم کلی به خودش رسیده بود.سوار شدیم و به سمت باغ حرکت کردیم.تو کل مسیر دل تو دلم نبود.ضربان قلبم بالا رفته بود.هی زیر چشمی به جلو شلوار جین سعید که پف کرده بود نگاه میکردم و اون کیر بزرگ رو توش تجسم میکردم.
رسیدم باغ یخورده ابمیوه و وسایل گرفته بودیم رو از ماشین برداشتیم رفتیم داخل.تا رسیدیم داخل به سعید گفتم چقدر دلم برات تنگ شده بود.امد جلو بغلم کرد گفت تو خیایون تابلو زیاد نمیشد بهت بچسبم.کلی لب بازی کردیم و اونم از رو شلوار دستش به کیر من بود.اما اخه کیر من در مقابل اون دول بود.
بهش گفتم قرص تاخیری میخوایی بهت بدم گفت من لازم ندارم خودت بخور.تو لازمت میشه.من خوردم الکی به اونم گفتم توام بخور بذار بیشتر حال کنی.زود ارضا نشی .خلاصه به زور بهش دادم.نشستیم یکم خستگیمون در بره سر صحبت رو باز کردم.و همش غیر مستقیم بهش میگفتم.همیشه دوست دارم یه کارهای جدیدی رو تجربه کنم.خیلی از هیجان خوشم میاد.دوست دارم یه کارهای که تجربه کنم.اونم فقط میگفت منم بعضی وقتا دوست دارم هیجان رو اما بازم روم نمیشد برم سره اصل مطلب.به سعید گفتم برو حموم بدنت رو صابون بزن تو راه بودی.داخل سوراخت هم اب بگیر تمیز کن.فرستادمش حموم.خودم زود رفتم دستشویی و شیلنگ رو گرفتم تو کونم که داخلش حسابی تمیز بشه.رفتم سمت کیسه لباسهای که خرید کرده بودم رفتم تو اتاق خواب واول شروع کردم به ارایش کردن.خوب بلد نبودم اما از تو اینستا یه چیزهای رو یاد گرفته بودم.وقتی ارایشم تموم شد رژ لب رو زدم کلا گیس رو گذاشتم کلی تعقیر کرده بودم.هر چقدر که اماده میشدم حشری تر میشدم.یه کلا گیس بلوند با اون ارایش غلیظ.سوتین و شورت رو پوشیدم ابرهای گرد درست شده رو گذاشتم تو سوتین.واخرش یه لباس خواب کوتاه قرمز که تا رو کونم بودپوشیدم و منظر سعید بودم که از حموم بیاد بیرون.
سعید خودش رو خشک کرده بودو داشت منو صدا میزد از پشت در بهش گفتم پشت به در بشین و چشمات رو ببن.از پشت رفتم پیشیش بهش گفتم چشمات رو میخوام ببندم برات یه سورپریاز دارم.از پشت با یه پارچه چشماش رو بستم و بهش گفتم سعی کن زود پارچه رو باز نکنی.دستش رو گرفتم بردمش تو اتاق بقلش کردم و شروع به خوردن گردن و سینهاش شدم.وای چه لذتی داشت.همینجوری میخوردم و میومدم پایین.جلوش زانو زدم دقیقا کیرش جلو صورتم بود.جلو شورت حسابی پف کرده بود.دستم رو گذاشتم روش معلوم بود نصفه نیمه بلند شده.دست انداختم شورتش رو کشیدم پایین.وای چی میدیدم.یه کیر به انداز ۱۷.یا ۱۶سانت.و کمی هم کلفت.یه کلاهک گنده داشت ب دستم کیرش رو گرفتم.سعید همینجوری بی حرکت مونده بود.کمی مالیدمش بعد اوردمش جلو دهنم میمالیدمش رو لبام.داشتم از شهوت دیونه میشدم.همش احساس میکردم که من زن هستم.و الان باید حسابی به طرف مقابلم حال بدم.کیرش رو اروم گذاشتم دهنم.اوووم.یعدفعه سعید دستمال رو از چشماش باز کرد.پایین رو نگاه کرد.دید یه بدن سفید با لباس خواب قرمز طوری که شورت سوتین از زیرش پیداس.با یه موی بلند داره کیرش رو میخوره.یکدفعه جا خورد و کیرش رو کشید بیرون از دهنم.سرم رو بالا کردم و با اون ارایش غلیظ و صورتی پر از شهوت نگاهش میکردم.با تعجب نگاهم میکرد.بعد از چند ثانیه دستهام رو گرفت بلندم کرد.کنارهای صورتم رو گرفت و تو صورتم نگاه میکرد و میگفت وای نیما چقدر ناز شدی.قد من از سعید کوتاه تر بود.سرش رو اورد پایین و شروع کرد به لب گرفتن.ولعش بیشتر شده بود حسابی لبام رو میخورد.میگفت رژ لبت خوشمزس.ومثل وحشی ها لب میگرفت و دستش رو میمالید به کونم.و کونم رو فشار میداد.برا چند لحظه لبام رو ول کرد.بهش گفتم دوست داشتم یه تجربه جدید داشته باشم این بود.الانم میخوام مثل پورن استارها زن و تو هم مثل پورن استارهای مرد با هم سکس ویخورده هم ادا و فیلم بازی کنیم.گفت پس بخاطر همون بهم قرص دادی کثافت برام نقشه داشتی.گفتم اره میخوام امروز بیهوش بشم از سکس.بعد هلش دادم رو تخت خوابید .منم رفتم کنار رو چهار دست پا موندم و شروع کردم به خوردن کیر سعید.هر بار که میخوردم یه اه بلند میکشد .اونم دستش رو گذاشته بود رو کونم ومیمالیدش هر بار که دست میکشید یا کونمو فشار میداد سوراخم نبض میزد.وای منم حسابی اون کیرش خوش تراشش رو میخوردم.تا ته میکردم تو دهنم.تف مالیش میکردم بعد با دستم بالا پایینش میکردم.لامصب مثل چوب شده بود بزرگ با یه کلاهک خوشگل.خایهاش رو کردم دهنم و شروع کردم به خوردن و لیس زدن اونا سعید هم یه دستش در کون من بود یه دستش رو سر من که بعضی وقتا دوست داشت سرمو فشار بده پایین.کیرش رو ول کردم و بلند شدم لباس خواب رو در اوردم دست پا گیر بود درش اوردم و دوباره شروع به ساک زدن کردم.اصلا دوست نداشتم خوردن کیرش رو ول کنم.سعید بلند شد و گفت بخواب دیگه نوبت منه.به شکم خوابیدم امد روم از پشت گردنم شروع کرد به خوردن و همنجوری میومد پایین تا رسید به کونم شورتم رو از پام در اورد.و با دستش کونم رو باز کرد و شروع کرد به زبون زدن سوراخم.وای رفتم تو فضا خیلی خوب بود.خودم به حالت سجده موندم و کونم رو حسابی دادم بالا تا راحتر بخوره.اون زبون میزد من اخ اوخ میکردم.بدنم لمس شده بود.حتی لبام هم بی حس شده بود.داشتم میمردم.دیگه التماس میکردم که نخوره.تمام وجودم بی حس شده بود.سعید بعد کلی التماس من ول کرد.لمس شدم رو تخت .سعید روغن بچه ای رو که کنار تخت گذاشته بودم رو برداشت و ریخت رو کون و سوراخم و با دستش میمالید.رفت سراغ سوراخم اول اروم اروم انگشتش رو کرد تو.یه خورده که با سوراخم ور رفت درش اورد این بار دوتا انگشتش رو کرد تو.منم که کلا لال شده بودم .و مطیع سعید که هر کاری دوست داره بکنه.اینقدر با کونم بازی کرد که ۳تا انگشتش هم میرفت تو کونم.به کیر خودش امد روغن زد و امد خوابید روم.وای چقدر حس خوبی بود یه کیر بین پاهام بود سره کیرش میخورد به خایهام همینجوری داشت لا پای میزد.منم صدام داشت در میومد اخخخخخخ ارههههه جون جون
اره عزیزم بکن تو بکن تو سعید کیرش رو دمه سوراخم تنظیم کرد وای به زور فقط سرش رفت.بقیش نمیرفت.بهش گفتم بذار حالتمو عوض کنم به پهلو خوابیدم و پاهام رو تا نزدیکی شکمن جمع کروم و کونم رو دادم عقب.خوابید پشتم.خودم با دستم کیرش رو گذاشتم دمه سوراخم و اروم اروم میدادم تو .که سعید دستم رو رو شکمم قفل کرد و خودش داشت هول میداد تو.وای سعید اروم ایییییییی سعید اروم اخخخخخ اروم بکن یکم درد داشت اما لذتش خیلی بیشتر بود .همه کیرش رو جا داد تو احساس میکردم کیرش تو شکممه.سعید اروم شروع به جلو عقب کردن کرد.وای خیلی خوب اره بکن من جنده تو هستم.بکن منو جوووون
اره هر کاری میخوایی باهام بکن .وایییی مامان جونم .اخخخخخ کونم اییییی
وایییی کونم باز شده.از این به بعد باید تو منو بکنی.اخخخخ
بزن خوبه اره درد دیگه نبود.داشتم لذت میبردم.اینقدر اخ اوخ کردم صدام تو کل خانه پیچیده بود.سعید هم سرعتش رو بیشتر میکرد.که سعید گفت نزدیکه بیاد.به ذهنم افتاد مثل فیلمها براش انجام بدم زود رو دوتا زانو نشیتم و بهش گفتم بیا جلو کیرش رو گرفتم کردم داهنم.بوی روغن بچه رو میداد.بد نبود چیزی براش نخورده بودم که از دهنم درش اورد ابش رو با فشار ریخت تو صورتم .که از رورصورتم چیکه میکرد رو سوتینم.چنان داد میزد موقع ارضا شدن که احساس میکردم داره با تمام قدرت ابش رو میریزه بیرون.
هردوتا ولو شدیم رو تخت رو خوابیدم.
۲ساعت بعد بیدار شدیم یه خورده خرت پرت خوردیم و دوش گرفتم و از خانه زدیم بیرون سعید منو رسوند و خودش هم رفت.
از اون داستان هر چند وفت یک بار همو از نزدیک میبینیم.و سکس میکنیم.

بچه ها امیدوارم که خوشتون امده باشه.بابت اون داستان سفر به باکو با مامانم هر کی اطلاعی داشت تو کامنت برام بنویسه.

نوشته: نیما


👍 7
👎 2
18401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

909964
2023-01-09 02:18:10 +0330 +0330

کونی خوش شانس به اون میگن. با امید کون دادن اومده کون کرده😝
سایت چند وقت پیش حک شد و خیلی از اطلاعات کاربری و داستان ها پاک شده. ظاهرا به ادمین خیانت کرده بوده همکارش😂😂

1 ❤️

909976
2023-01-09 04:51:15 +0330 +0330

جدیدا داستانایی ک منتشر میشه تو سایت ۵۰_۶۰ درصدش گی عه ۴۰_۵۰ درصدش کل موضوع های دیگه
گی نباشیم باید ترک سایت کنیم کم کم

1 ❤️

910202
2023-01-11 02:16:14 +0330 +0330

مامان خوشگلا چی مینویسین که هر وقت حسم میپره با خوندن یکی از این داستانا تا چند روز هوس کردن کون از سرم بیرون نمیره

1 ❤️

911139
2023-01-17 16:57:03 +0330 +0330

یه زنونه پوش کم دارم

0 ❤️