سفر عالی با پشیمانی

1402/06/19

سلام اسمم محدثه اهل تهران ۲۸سال دارم ۱۷۰قدمه ۶۵کیلووزنمه سفیدم موهام صافه عسلی چهرم خوبه معمولیه به گفته دوستان جذاب
باسنم خوش فرمه سینه هامم ۷۰میشه با نوک قهوه ای توپره بدنم هیچ شکم و پهلو ام ندارم عاشق سکسم هستم
تو سن ۲۲سالگی با مهدی ازدواج کردم
مهدی هم‌سنه خودمه قد ۱۷۵ بانمک پسره مودب خوب که اهل هیچ کثافت کاری نیست زندگیمون معمولی و خوبه مهدی تو یه شرکت مهندسه حقوق خوبی میگیره که سیرمون کنه تو هفته ام ۳بارو سکس داریم از زمانی که مهدی پردمو زد کسم فقط کیرخواسته نتونستم اونجوری که تو خودارضایی ارضاء میشم ارضاء شم دلیلشو ۲_۳سال بعد زمانی که یکی از دوستام به اسم سارا فیلم گاییده شدن خودش توسط شوهرشو بهم نشون داد کیره شوهرش راحت ۲برابر مهدی بود مهدی کیرش خیلی کوچیکه جوری که من براش میخورم اصلا اذیت نمیشم راحت تو دهنم جا میشه ولی تو فیلم سارا نشون داد کیره شوهرش داشت خفش میکرد البته اینم بگم باهاش قطع ارتباط کردم خیلی وقته
قبل سکسم قرص و کلی داستان که مهدی آبش زود نیاد ولی خب فکرم هیچ وقت سمت خیانت نمیرفت
یه روز مهدی گف از طرف شرکت باید برم اهواز ماموریت گفتن بهم متاهلی میتونیم بریم پاش جمع کن بریم منم خوشحال شدم یه سفر میریم که حال کنیم
۲روز بعدش وسایل جمع کردم که قراره یه هفته اونجا باشیم رفتیم فرودگاه بعدشم اهواز خیلی گرم بود لباسام همه گشاد بودن بدنم خیسه عرق بود کلی کلافه بودم ما رفتیم تو یه هتل تو اهواز اسکان دادن پره عرب بود اونجا حالم داشت بهم میخورد از لهجشون تا رسیدیم رفتم حموم مهدی اونشب اصرار که سکس کنیم منم لخت شدم براش خوردم چون قرص نخورده بود تو ساک زدن آبش اومد ریخت روی صورتم رفتم شستم که ادامه بدیم مهدی خستگی بهونه کرد و خوابید من مشکلی نداشتم چون قبلا اتفاق میوفتاد صبحش مهدی رفت شرکت گف تا شب نیستش منم تا شب فیلم دیدمو تلفن حرف زدم حوصلم واااقعا سررفته بود شبش با مهدی در میون گذاشتم گف فردا میگم یکی بیاد بری بیرون خرید اینا غروبه فردا بهم زنگ زد پسر صاحب شرکت میاد دنبالت ببرتت بیرون گفتم باشه رفتم آرایشی کردم لباس پوشیدم رفتم تو لابی یه پسره جوون ۲۰ساله با چهره بانمک لاغر لهجه عربی اومد جلو سلام داد گف اسمم سجاده قراره شمارو تو شهر بچرخونم گفتم باشه هیچ نگاهی روم نداشت خیلی بانمک بود پوستش برنزه بود لباش قرمز چشمای خوشگل وقتی میخندید خیلی خوشگلتر میشد ولی خب من فقط ظاهرو میدیدم برای تعریف گفتم اینارو فکرشم نمیکردم قراره چی‌کنم باهاش
اونروز رفتم بیرون خرید کردم بهتر بود فرداش رفتم بیرون باهاش تو و رانندگی همش سرش تو گوشی بود من عقب نشسته بودم گفتم میشه سه آب بگیرید گف بله حتما لهجه عربیش رو مخم بود واقعا مخصوصا وقتی یه آشنا میدید ۲تایی عربی حرف میزدن
گوشیشو باز گذاشت روی کنسول رفت من از دور یه چیزی دیدم خودمو کشیدم رفتم جلو نوشته بود برای دخترا انقدر دوس داری؟
زیرشم عکس کیرش بود
من فقط دهنم باز مونده بود یه کیره سیاه حداقل ۲۰سانت و بهههه شددددت کلفت قشنگ اندازه مچ دستم بود خیلییییی کلفت کف کرده بودم خودمو جمع جور کردم یاد کیر مهدی افتادم که اصلا جلوی کیره این اون هیچی نیست
شب رفتم هتل همش کیره سجاد جلو چشمم بود فکرای شوم زده بود به سرم اگه اون کیره بره تو کوسم چی بشه خیلی حال میده ولی بعدش خودمو سرزنش میکردم بدبختی من همون شب مهدی سیخ کرد گف کونتو بیار بالا بزارم توش بدون هیچ حرفی فقط شلوار درآوردم ۵دقیقه کردشو خوابید فقط کیرا سجاد جلو چشمم بود مهدی فرداش غروب اومد هتل گف شام مهمون هیئت مدیره ام تو برو بیرون بخور گفتم باشه نیم ساعت قبله رفتنش اومد سمتم یکم عشق بازی کردیم سیخ کرد گف یه کله بکنمت برم محدثه جونم گفتم نه توروخدا ولی قبول نکرد منم پامو باز کزدم ۵دقیقه کردش پاشد رف من حشرم بالا بود بالاتر رفته بود نیاز داشتم یه چیزه سفت لای پام باشه حتی نگاه سنگین مردا روم تخلیه ام می کرد بخاطر همین قرار بود سجاد منو ببره برسونه رستوران گفتم تیپ سکسی بزنم اونجا با چشم منو بخورن حال کنم
یه سوتین آبی پوشیدم شرت رنگه زرد شلوار لی جذب با تیشرت و مانتو شب بود آرایشم بیشتر بود سجاد منو دید قشنگ معلوم بود خوشش اومده بود با دیدنش یاده کیرش افتادم رفتیم تو ماشین نگاه سنگین سجاد روم داشت روانیم میکرد حشری بودم و داغون
سجاد گف یه خواهشی دارم محدثه خانم گفت چی گف با دوست دخترم قهر کردم میخوام حرصشو درارم کمکتون نیاز دارم
گفتم چه کمکی گف یه چالش اومده تو اینستا دختره پاشو میزاره روی پای راننده عکس میگیره دیدید؟
گفتم آره گفت اونو انجام بدیم من بسوزونمش یکم اعجب کردم گفتم با من؟
گف اره اگه راضی نیستید مهم نیست ولش کنید ولی یک دقیقس
گفتم باشه مورد نداره رفتم نشستم جلو گفتم چیکار کنم گفتش پاتو بذار روی پام کفشمو در آوردم گذاشتم سمت فرمون گف جوراباتون در ارم؟
گفتم درار درآورد گف یکم بدید پاچتون بالا سفیدیش بیشتر معلوم باشه گفتم باشه گذاشتم با گوشیش عکس گرفتم گف چندتا بگیرید بعد پامو گرفت دستش گذاشت روی کیرش گف بگیر درجا پریدم بالا همون کیره کلفتش برام سیخ شده بود گفتم این چیه؟
خندید گفت هیچی نیس من میگم مایه حیات گفتم یعنی چی گفت یعنی حیات میده زندگی میده آدمو میسازه
قشنگ حرف میزد حشر ازم می ریخت اونم فهمیده بود مهدی از یادم رفته بود به خودم اومدم دیدم داره ساقه پامو میماله پامو بلند کرد کفه پامو برد سمته دهنش بو کرد یه لیس از کفش زد من لال شده بودم گفت شما خودتم مایه حیاتی انگشت پامو که لاک نداشت کرد دهنش مک میزد من فقط کیرمیخواستم واقعا حرفه ای بود مک زد پامو من افتاده بودم تو ماشین گفت اینجا بیشتر از این نمیتونم بریم یه جایی که بهت بگم زندگی چیه؟
من با چشم تایید کردم اونم روشن کرد و رفت سمت یه خونه ای ریموت زد رفتیم تو گفتم اینجا کجاست گفتم خونمون گفتم کسی نیست؟ گفتم نه هیشکی نیس ماشین خاموش کرد گفت بیا بریم داخل
رفتم داخل خونه به خودم اومدم دیدم تو بغل سجاد پسره ۲۰ساله خرکیر افتادم لبامو داره میخوره دید من همراهی نمیکنم گف ببین سعی کن حال کنی به چیزی فکر نکن خیلی ارومم میکرد
منم سرشو گرفتم لباشو میخوردم رفت سمت گردنم لیس میزد دستمو بردم سمت کیرش از رو شلوار ترسیده بودم ولی گفتم فقط بکن سجاد گفتش اونم به چشم
تو چشم به هم زدن کامل لخت شدیم سینه هامو گرفت دستش میخورد و فشار میداد منم سرشو فشار میدادم به خودم پا شد کیرشو گرفتم از عظمته کیرش کف کرده بودم لیس میزدم براش کلی تا زیره کلاهک کیرش میتونستم بخورم اونم میگه ماشالله محدثه بخورش کس تهرانی نگاییده بودم بخور
کلی دندون زدم تو دهنم جا نمیشد پاشد پامو باز کرد شروع کرد خوردن کسم معرکه بود خیلی حال میداد زبون میزد میچرخوند انگشت میکرد توش پاشد کیرشو گذاشت دم کسم یکم فشار داد بره توش ولی خیلی تنگ بود تف مالی کرد نگاه جفتمون به کیرش بود سرش رفت تو کسم آهم در اومد تا نصفه برده بود داخل
تجربه جدید بود برام انگار تازه فهمیدم سکس چیه کیرش داغ بود آتیش بود کسم نبض میزد سینه هام سفت شده بود سجاد گف خیلی تنگی محدثه گفتم گشادش کن
شروع کرد گاییدن جلو عقب میکرد تو کسم من چشام باز نمی شد از شهوت فووووق العاده بود اون میکرد و با سینه هام بازی میکرد حال بود
گفتم ااااهههه بکن سجادددد ااایییی تا تهههه ببر اگ جا میشه واااییی خدا خیلی بزرگه واای خدایا بکن اووففف اههه کیرت سنگه عالیه ادامه بده اااهههه اوووفففف بکن تندتر
آبم اومد به طرز وحشی لرزیدم چشامو باز کردم سجاد جلو صورتم بود ناخودآگاه شروع کردم باهاش لب گرفتن اونم میکرد واقعا داشتم عشق میکردم گفت داگی شو محدثه
چرخیدم داگی گرفتم براش موهامو جمع کرد جا داد تو کسم شروع کرد گاییدن معرکه بود کسم قشنگ داشت پاره میشد سینه هامو میمالید چک سکسی میزد روشون کونمو میزد عالی بود دوباره شروع کردم لرزیدن اون داگی میزد همچنان فقط ناله میکردم اههه اییی اوفففف بکن سجاد ایییی فشار نده انقدررر اااییی
اونم کم نمیاورد میکرد فقط گفت یه کار کنم حال کنی؟
گفتم ولی اره چیکار؟
منو بغل خوابوند پامو داد بالا کیرشو کرد تو کسمممم گفت قول بده گریه نکنی فقط گفتم باشه
با دست چپش از زیره بدنم سینمو گرفت شروع مالیدن کیرشم تو کسم میکرد چسبیده بود به صورتم فقط ناله میکردم نفس نفس میزدم گفت آماده ای سفیدبرفی؟
گفتم اااهههه اییی آره
با اون که دستش کسمو شروع کرد مالیدن درجا جیغم دراومد اون محکم و تند تو کسم میکرد سینمو میمالید کسمو میمالید گردنمو میخورد من نفسم بالا نمیومد
وااااایییییی اهههههه توروخدا سجاد نههههه سجاااادددوو توروخدا نهههه دارم میمیرم فقط میلرزیدم از یه جایی به بعد نایه حرف زدن نداشتم آبم باز اومده بود چشامو بسته بودم فقط میلرزیدم به زمین زمان چنگ مینداختم گفتم بسههههه سجاددددد گه خوردممم
اونم وحشی تر و محکم تر از یه جایی به بعد بدنم سر شد فقط یادم میومد زنده ام گفت خوبه گفتم اره آبت نمیاد؟
گف یه داگی دیگه بگیر میاد بزور پاشدم داگی شدم از کونم گرفته بود محکم میکرد ۵دقیقه بکوب داگی کردش من فقط به جلو پرت میشدم دوباره لرزیدم موهامو گرف چرخوند با کیره کلفتش جلو صورتم آبشو تمام رو صورتم ریخت خیلی زیاد بود چقدرم داغ بعد یه چک کوچولو بهم زد گفت فهمیدی زندگی یعنی چی؟
گفتم اره لامصب
یه ربعی نالان بودم پاشدم یکم سره کیرشو خوردم به قولی براش تمیز کردم صورتمو شستم لباسامو با کمکش پوشیدم کلی ازم لب گرف ولی من نائی برای حشری شدن نداشتم
رسوندتم هتل تو مسیر تا هتل کلا منو میمالوند
گفتش خیلی خوش گذشت محدثه فردا شب آخره اینجایی بریم یه حال دیگه کنیم گفتم باشه رفتم تو هتل مهدی دیدم نیومده سریع رفتم حموم کردم عذاب وجدان سگی گرفتم مهدی اومد گریم گرفت کلی سوال کرد چی شده دلتنگی بهونه کردم کلی بوسیدتم آرومم کرد فرداش نرفتم پیش سجاد با اینکه دلم میخواست و برگشتیم تهران از اون ماجراء میگذره هروقت سکس میکنم یاده سجاد میوفتم هنوز عذاب وجدان دارم ولی حشری میشم سجاد و میخوام کیره مهدی واقعا کیر نیست پایان

نوشته: محدثه


👍 30
👎 10
50301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

946670
2023-09-11 00:30:56 +0330 +0330

ب خیانتت دیس لایک میدم
ولی به عذاب وجدانت و اینکه دوباره نرفتی بدی لایک میدم
البته اگه کص نگفته باشی و حقیقت رو گفته باشی
اساتید نظر بدن واقعی بود یا تخیلات !!!

2 ❤️

946675
2023-09-11 00:43:12 +0330 +0330

خیانت توجیح نداره دیسلایک

0 ❤️

946698
2023-09-11 02:22:58 +0330 +0330

کص مادر نژاد پرستت کنم جنده دوزاری تو گوه میخوری به لهجه عربی خوزستانی توهین کنی کونی

3 ❤️

946704
2023-09-11 02:52:01 +0330 +0330

داستانش قشنگ بود اما واقعا نژاد پرستی و خیانت تو کتم نمیره
حتی اگه کیرش کوچولو باشه دیلدو بگیر

0 ❤️

946739
2023-09-11 08:03:35 +0330 +0330

از شروع رومانتیک سکستون خوشم اومد

1 ❤️

946778
2023-09-11 13:43:59 +0330 +0330

دیس لایک به خیانت
وقتی شوهرت رو دوست داری
و باهاش هماهنگ نیستی

0 ❤️

946803
2023-09-11 17:28:04 +0330 +0330

مگه هرزه ها هم وجدان دارن ؟! وقتی خود کرمی نه ببخشید مار ، تا یکم دیر بشه رفتی زیر اولین نفر ( عذاب وجدان) چه صیغه ای هست ؟!
معمولا خانما نه هرزه ، اول باید از طرف خوششون بیاد و ارتباط… بگیرن آخر کار سکس هست ، بعد تو از لهجه و … خوشت نیومد تا دیدی بیست سانت وادادی ، شوهرم داشتی ؟! هرزه یعنی تو ، فاحشه یعنی امثال تو .

1 ❤️

946809
2023-09-11 19:32:37 +0330 +0330

دیگه تموم شد فکرشو نکن تمام

0 ❤️

946817
2023-09-11 21:06:33 +0330 +0330

دیگه کسو دادی شوهرتم میدونسته کجا ببرت بده دسا کی نوش جونت

0 ❤️

946866
2023-09-12 01:27:30 +0330 +0330

اول که خوب بود چون احساس را هم درون داستان گنجانده بودی .
اما شما که خانم متشخصی هستی میتونی مثل خیلی از اقایون که شرایط همسرت را دارن با استفاده کمی خلاقیت مثل مالش یا ماساژ متناسب با بدن شما و … شما را به اوج لذت و شادابی برسونه طوریکه حتی بدون کیر ارضا و ارگاسم بشی .
بگو از کف پاهات شروع کنه تا موها بصورت پایین به بالا دو مرتبه یک مرتبه بالعکس تا موها و …

0 ❤️

947019
2023-09-12 20:58:43 +0330 +0330

اولا جنده دوزاری تو گوه میخوری لهجه عرب خوزستان رو مسخره میکنی خودتو فک و فامیل قربون تک تک خوزستانی ها بری حقته زیر کیر عربی خوابیدی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها