سکس امیر با معصوم (۱)

1400/06/18

تا ظهر اونجا بودم و هرچی خواستم حرفمو به سکس یا همچین چیزیرو بگم نشد رفتم خونم شب خوابیدم خونه خودم اما چه خوابی همش فکرم پیش امیر بود تصمیم گرفتم که هرجوری شده فردا حرفمو بهش بزنم صبح از قست زود رفتم که دیدم خوابه اما با شلوار. رفتم لباس عوض کردم یه شلوارک از شلوارکهای خودش با یه تیشرت بدون سوتین پوشیدم رفتم نشستم کنارش خواب امیر خیلی سنگینه همینطور که داشتم نگاهش میکردم نمیدونم چطور شد خوابم برد وقتی چشمامو باز کردمو دیدم قشنگ تو بقلش خوابم یه دستشم روی سینمه امدم خودمو در بیارم دیدم نمیشه محکم بغلم کرده صورتش تو صورتم بود که چشماش باز شدن یه نگاهی کرد بهم با یه لبخد کوچیک گفت کجا مگر خودت دوست نداشتی تو بغلم باشی یا دیروزم اشتباه متوجه شدم تا اینو گفت سرخ شدم که ای دل قافل بیدار بود از خجالت چشمامو بستم که لباشو رو لبام احساس کردم همینطور که چشمام بسته بود ازم لب میگرفت که منم همراهش کردم دستش رفت داخل تیشرت و سینمو گرفت میمالید چه حالی داشتم شهوت با خجالت قاطی شده بود دستشو بیرون کشید روی کسم احساسش کردم چقدر گرمه دستش وای امیر وای کف دستش کامل کسمو پوشونده بود احساس کردم با یه انگشتش داره کسمو میماله تمام وجودم خیس شده بود توان حرکت نداشتم مثل زمانی که بختک روی ادم میفته هرچی داد میزنی کسی صداتو نمیشنوه منم هرچی داد میزدم امیر صدامو نمیشنید شاید من فکر میکنم داد میزنم اما از خود بیخود شده بودم چشمام باز نمیشد یه لحظه کنار کشید تیشرتمو در اورد وقتی لباش روی نک سینم نشست اهی کشیدم با مک زدن سینه هام داشت تمام وجودمو از بدنم خارج میکرد چقدر ارامش بخشه همینطور رفت پایین و پایین شلوارکو وقتی کشید پایین احساس نمیدونم خوب یا بدی داشتم نمیدونم وقتی لبای گوشتیشو روی کسم احساس کردم مثل مار به خودم پیچیرم چقدر قشنگ میخوره چقدر گرمم شده دارم اتیش میگیرم چه حس غریبی دارم اولین باربود که همچین حسی پیدا کردم چون شوهر خودم بدش میومد از همچین کاری من تا اون روز خدا فقط شاهده که هیچ مردی قیرز شوهرم لمسم نکرده بود ربونشو داخل کسم میچرخونه دوست دارم جیق بزنم دوست دارم داد بزنم بگم امیر بیشتر اما خجالت میکشم که حتی چشمامو باز کنم حتی خجالت میکشم از شهوت ناله کنم چه حس قشنگی دارم امیر داره بد جور بهم حال میده داره دیونم میکنه نمیتونم ساکت باشم نمیتونم چنان جیقی میزنم امیر بلند میشه میگه حالا شد نمیتونستم جلوی ناله هامو بگیرم چشمامو باز کردم با دستام سرشو بلند کردم خودمو جم کردم خوابوندمش روی تخت به کمر شلوارشو گرفتم کامل از پاش در اوردم وای چی میبینم چه کیر بزرگی اول ترس داشتم بعد با دوتا دستم گرفتمش یه نگاهی کردم از پایین زبون زدم تا بالا چنان شهوت جلوی چشمم بود که هیچی حالیم نبود اما میخواستم هرچی بلندم و بلند نیستمو براش انجام بدم وقتی سر کیرشو کردم تو دهنم یه حسی داشتم شروع کردم به خوردن اونم داشت ناله میکرد تا میتونستم فشارش میدادم تو حلقم که دیگه اوق میزدم تخماشو میکردم توی دهنم بعد لیس میزدم تا نک کیرش از نوع سرشو میکردم تو دهنم و تند تند بالا پایین میکردم تا جایی که صداش در امد بسه معصوم بسه ابم میاد بسه اما من حالیم نبود دست اورد که سرمو جدا کنه میزنم زیر دستش فهمید که نباید کاری کنه من که تند تند میخورم یک لحظه تمام ابش میپاشه به سقف دهنم بازم میپاشه من ادامه میدم چند تکونی میخوره با زبونم دور کیرشو پاک میکنم و تمام ابشو قورت میدم بلند میشم بی حال شده بود افتدم روش نفس نفس میزنه چشماشو بسته بود منم چشمامو بستم چند دقیقه ای خوابیدیم بعد دستاشو روی کونم احساس کردم که داره بالا پایین میره چشمامو باز کردم داشت نگاهم میکرد از خجالت چشمامو بستم که بهم گفت هنوز از من خجالت میکشی با سرجواب دادم خندید بوسم کرد گفت الان نوبت توست با چشمانی بسته گفتم نه من فقط میخواستم که تو حال کنی که بازم خندید گفت من حال نکردم تا زمانی که کیرم داخل دوتا سولاخ دیگه نره و ابت نیاد من حال نمیکنم امدم بالاتر کیرشو لای پاهم گذاشتم و احساس میکردم داره بلند میشه خواستم برم پایین که بخورمش که گرفتم کشیدم بالا تر پاهمو از هم باز کرد کیرشو گرفت و روی کسم احساسش کردم که داره لای کسم لیز میخوره دستمو گرفت کشید به سمت کیرش با دستم گرفتمش و یواش در گوشم گفت خودت بفرستش داخل منم مالیدمش به کسم در سولاخ کسم گذاشتمش و یواش خودمو بهش فشار دادم سرش که رفت داخل دستمو کشید از کیرش و یواش یواش فرستادش داخل وای خدایا چه حالی داره درد با لذت قاطی شده احساس کردم تمام کسم پر شده هیچ جای خالی نداره و بازم در گوشم گفتم مال خودته هر جور دوست داری باهاش رفتار کن من از لذت دوست داشتم جیق بزنم اما بازم خجالت میکشیدم که در گوشم گفت عشقم زمانی لذت میبری که خودتو رها کنی راحت باشی راحت باش راحت من که منتظر همجین حرفی بودم یه اهی کشیدم و مثل وحشی ها بالا پایین میکردمو جیق میزدم داشتم دیوانی میشدم از این همه لذت تمام کسم پر شده بود از کیر و تمام حسگرهای کسم فعال شده بود حسق غریبی داشتم تند تند کیرو میکردم داخل خودم در میوردم که نمیدونستم چقدر از اون همه کیر تو بدنمه وای خیلی لذت داشت برام که همچین چیز کلفتی تو بدنم داره بالا پایین میره جوری وحشیانه میزدم که هیچ فکر امیر نبودم چند دقیقه ای گذشت که یه حالی داشت بهم دست میداد من قبلا ارضا شدم اما این حسو نداشتم وای خدایا چقدر حس خوبیه هرچی تندتر میزدم درد بیشتر بهم وارد میشد بیشتر اون حس بهم نزدیکتر میشد دوست داشتم مثل روزای بچگی که وصت بازی میگفتیم استپ الانم بگم استپ و از امیر بپرسم این چه حسی هست که من دارم اما میتر سیدم با ایستادنم این حس بره و تند تر میزدم هرچی بیشتر دردداشتم و او چیز کلفت و دراز تو بدنم فروع میرفت بیشتر لذت بخش تر بود برام هرچی بیشتر میزدم احساس میکردم که دارم به خط پاییان میرسم که هرچیم به پایان نزدیکتر میشدم بیشتر حسه بهتر میشد بعد چتد لحظه اون حسه با اوج خودش رسیده بود یه دفعه یه حس خیلی خوبی بهم دست داد که بدمو شروع کرد به لرزشهای خیلی شدید بعد احساس کردم تمام جونم در امو و افتادم روی امیر که امیر شروع کرد به ماساژدادنم جوری شدم که نگاه به انگشتم میکردم و هرچی زور میزدم نمیتونستم تکونش بدم و تمام بدنم بی حس و پرز لذت شده بود و احساس میکردم همونطور که کیر توی بدنم بود هنوز اما روی پاهای امیر پر شده از اب
نمیدونم چی شد وقتی از خواب بیدار شدم ساعت ۱۲ شب بود و امیر کنارم خواب بود ومن روی بازوی امیر خوابیده بودم چشمامو کامل باز کردم با اون بی حالی صداش کردم امیر امیر امیر چشماش باز شد با همون لبخند همیشگی گفت جانم بیدار شدی عزیزم یه لبخندی زدم گفتم امیر چه بلای سر من امد چرا اینطور شدم با لبخند گفت با ارگاسم رسیدی من تا اون لحظه فقط شندیده بودم ارگاسم یعنی اخرت لذت یعنی به اوج لذت در سکس رسیدن بوسیدمش خواستم بلند بشم دیدم بدنم سوسته بقلم کرد همونطور که دوتامون لخت بودیم رفتیم تو اشپز خانه نشوندم روی صندلی در یخچالو باز کرد و دوتا اب میوه یک لیتر در اوردو تا اخر خوردم تازه دشتم جون میگرفتم چند تیکه پیتزا بود که سر سرد خوردیم یه نیم ساعتی نشستم بعد گفت حمام کنیم بریم بیرون شام تا حمام کردیم اماده شدیم ساعت ۲ شب بود رفتیم بیرون همه جا تعطیل بود رفتیم یه سوپر گوشت که داشت تعطیل میکرد با التماس که خانمم بارداره حوس جگر کرده دوت جگر بزرگ گرفت رفتیم یه سوپری پیدا کردیم نو شابه زغال دوغ و چند تا چیز دیگه گرفت رفتیم خونه بعد رفتیم بالای اپارتمان یه اتیش روشن کرد خلاصه کباب کردیم خوردیم شد ساعت ۶ صبح امدیم پایین گفت میری خونت گفتم عباس تا دوروز دیگه نمیاد رفتیم یه دوش گرفتیم امدیم روی تخت پشتمو دادم بهش چسبید بهم هر کاری کردم خوابم نبود تو فکر بودم فکر کردم امیر خوابیده وقتی برگشتم سمتش مثل همیشه لبخند روی لبش بود برگشتم کونمو فشار دادم به کیرش وشروع کردم به مالیدن که احساس کردم کیرش لای کونم داره بلند میشه در گوشم یواش گفت اگر میخوای بیدارش کنی به این سمت برگرد که کستو بو بکنه گفتم برای چی گفت اگر کونتو بو بکنه اونوقت کارت سخت میشه وکون میخواد من بیشتر فشار میدادم اینقدر مالیدم که کاملا بلند شده بود خودمو کشیدم پایین یه ملافه که رومون بود رفتم زیرش و سر کیرش کردم داخل دهنم تازه فهمیدم که سر کیرش تمام دهنمو پر میکنه اون روز چطور تا نصف کیرشو میکردم داخل حلقم شروع کردم به خوردنش بعد امدم بیرون پشتمو کردم بهش سرمو برگردوندم یه بوسش کردم و در گوشش گفتم هر کاری دوست داری بکن مال خودته در گوشم گفت درد داره بلند گفتم اشکال نداره هرکسی خربزه میخوره پای لرزش میشینه پاهامو از هم باز کرد سر کیرشو مالید در کسم اخ خدای من چقدر داغ شده سر کیرش دوست داشتم بکنه داخل کسم اما من قول کونمو دادم بهش که سر کیرشو توی کسم حس کردم امدم حرف بزنم در دهنمو گرفت شرع کرد به عقب جلو کردن فداتشم امیر جان داشت از خوشحالی گریم میگرفت بازم تمام کسم پر شده بود از اون همه ماهیچه کلفت و سفت درد و لذت تمام بدنوم پر کرده بود هر بار که میرفت عقب و میومد جلو بیشتر کسم پر تر میشد بعد چند دقیقه داشتم ارضا میشدم انگاری که حس کرده بود جوری میکرد منو که بیشتر لذت ببرم یک دفعه ابم امد ارضا شدم از حرکت ایستاد اون چیز کلفت هنوز داخل بدنم بود شده بود قسمتی از بدنم وقتی بیرونش میکشید دوست داشتم داد بزنم فریاد بزنم درش نیار اما نمیشد در گوشم گفت هنوز دوست داری از پشت بزنم برات درد داره من میدونستم درد داره اما دوست داشتم دردشو احساس کنم دوست داشتم اونم لذت ببره چون وقتی دست به کونم میکشید معلوم بود دوست داره که لذتی ازش ببره اخه کونم فرم قشنگی داره با اون وزن کمم اما کون گوشتی دارم گفتم اره دوست دارم دردشو بکشم دوست دارم اون کیرت بره داخلم بدنم یواش کشیدش بیرون دست داز کرداز کشو کناری پوادی در اورد مالید به سولاخ کونم اگشتشو کرد داخل بعد چند لحظه یه انگشت دیگه و بعدی شده بود سه تا انگشت درد داشت در گوشم گفت درد داره بی خیال بشیم با ناراحتی برگشتم سمتش گفتم دیروز من میدونستم تا به اون لذت برسم چقدر اذیتت کردم پس حفه شو خندید گفت چشم عشقم دستشو کنار زدم کونمو چسبوندم به کیرش کیرشو گرفتم مالیدم دور سولاخ کونم گذاشتم در سولاخ و فشارش میدادم به خودمو و خودمو به کیرش هرچی فشار میدادم نمیرفت همش لیز میخورد که داشتم کفری میشدم بلند شدم به کمر خوابوندمش امدم بالا وقتی کیرشو لای پای خودم دیدم دروغ نگم یک لحظه ترسیدم و به فکر رفتم که این همه گوشت رفته تو بدنم وای خدای من کیرشو گرفتم کالیدم به سولاخ کونم یواش یواش نشستم روش دوسه بار لیز میخورد بار چهرم بود مه نک کیرش رفت داخل و یواش یواش سر کیرش رفت داخل وقتی رفت داخل کونم درد تمام وجودمو گرفته بود خیلی درد داشتم دوست داشتم داد بزنم که امیر فهمید بلندم کرد کیرش در امد بقلم کرد گفت عزیزم نمیخواد اینکارو بکنی میدونم چقدر دوستم داری بغلش کردم گفتم ببخشید نتونستم خندید خوابوندم کیرشو گذاشت در کسم کرد داخل و شروع کرد به زدن زد زد تا داشت ابش میومد خواست بلند بشه با پاهم قفلش کردم و تمام ابش توی کسم خالی شد مثل اب جوش بود
خیلی خوش گذشت بعد یه استراحت رفتیم حمام کردیم یه چیزی خوردیم اون سال گذشت من با شوهرم خیلی اختلاف داشتم و کارمون به طلاق کشید و جدا شدم و خیلی افسرده شده بودم پدر مادر پیری دارم که نمیدونستن چکار کنن که اینجا امیر بود به دادم رسید کارشو ول کرده بود هر ماه ۱۵ روزش سفر بودیم تا قرار شد خواهرم زن امیر باپدر مادر امیر برن ترکیه خونه خواهر امیر
داستان ادامه داره حتما قسمت دوم داستانو بخونید با سپاس فراوان

ادامه...

نوشته: معصوم


👍 6
👎 5
39101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

831059
2021-09-09 01:32:38 +0430 +0430

یه دیقه کص نده ببینم چی میگی😩🤔🤔🤔

2 ❤️

831088
2021-09-09 06:47:14 +0430 +0430

ادامه اش رو نزار من که همینم نخوندم.

1 ❤️

831132
2021-09-09 10:50:04 +0430 +0430

قسط------ قصد
بقل------ بغل
قافل----- غافل
نک ----- نوک
پیچیرم ---- پیچیدم
جیق ---- جیغ
قیر ------ غیر
پاهم ---- پاهام
اوق ----- عق
داز ------- دراز
پواد ------ پماد
کالیدم ------ مالیدم
چهرم ------ چهارم
مه ----- که
حوس ------- هوس
فروع ------- فرو
بدمو -------- بدنمو
شندیده ------- شنیده
پرز -------- پر از
در امو----- در اومد
بدنوم -------- بدنم

ننویس بی سواد

2 ❤️

831157
2021-09-09 13:40:23 +0430 +0430

از سری تخیلات یک پسر جقی😂😂😂😂

1 ❤️