سلام به دوستان سایت شهوانی
داستانی که میخوام بنویسم واسه سال ۹۸
اسم من هومن و من در حال راه اندازی شرکتم بودم یکروز که از خواب بیدار شدم و اماده شدمبرم شرکت تا کارهای اولیه انجامبدم و ساعت مصاحبه برای استخدام با کسانی که معرفی شده بودن هماهنگ کنم
ازخونه بیرون امدم ماشین داداشم پشت ماشین من بود و از اینکه خودش نبود نتونستم ماشین جابجا کنم
مجبور شدم اسنپبگبرم راننده اسنپ یه خانم حدودا۳۴-۳۵ساله بود اما چهره زیبای داشت
من اصلا بهش توجه نکردم و از خانم خواستم که سریعتر بره صبح زود بود خیابانها خلوت بودن
تومسیر که میرفتیم چند تا تماس که جواب دادم از من پرسیدن چکاره هستم ومنم برخلاف میلم صبح زود که حوصله خودم نداشتم بهش توضیح دادم و به مسیر رسیدیم من پیاده شدم
به دفترمرفتم
یادمامد باید به اداره ثبت اسنادمیرفتم از شرکت مجددا امدم اسنپبگیرم
گفتم با خانم تماس میگیرم
اگر مسافر نگرفته باشه باخودش برم
که تماس گرفتم و تا خودم معرفی کردم گفت مسافر ندارم الان میاملوکیشنیکه پیاده شدید
من وسایل برداشتم از شرکت خارج شدم و همینکه رسیدم دیدم خانم رسید
ایندفعه برخلاف دفعه قبل جلو نشستم تا اداره ثبت یخورده مسیر بود وبه خانم کفتم مشخص نیست کار من چقدر زمان بره اما من هزینه شمارو پرداخت میکنم هر چقدر که بشه اما تا کارم تمام میشه صبرکنید
و قبولکردن.و اینجا باعث شد ما بیشتر باهم حرف بزنیم تا جای که گفت اسم من سارا هست و منم گفتم هومن……فامیلیم هستم
واز خودش شروع به تعریف کرد که جدا شده و مجبوره واسه امرار معاش زندگیش اسنپ کار بکنه
و الان واسه مسافرت امده شیراز چون قبلا باهمسرش شیراز زندگی میکرد دوست و اشنا زیاد داشتن
(طرف داخل مسافرتم کار میکرد)
و به خواسته یکی از دوستاش امده بود شیراز تا روحیش تغییر کنه(به گفته خودش ده روز بود حکم طلاقش گرفته بود)
و اینکه مابین این حرفا ما به اداره ثبت اسناد رسیدیم
گفتم بایست من میام تا کارم تمام بشه
از شانس بده ما طبق معمول کارمند که باهاش کار داشتم نبود
گفتن جلسه تشریف دارن تا ظهر بعد از نماز نیستن
منم برگشتم که برمشرکت سارا خانم گفتم بریم
گفتم بهم بگید سارا وقتی میگید سارا خانم احساس میکنم پیر هستم
من چیزی دیگه نگفتم (از ادم پررو خوشمنمیاد)
حرکت کردن و منم گفتم پس تا ظهر مصاحبه ها روانحام بدم
تماس با چند نفر گرفتم که قرار بود منشی باشن و با جند تا مهندس تماس گرفتم که بگم شما پذیرش شدید از فردا شروع بکار هستید
و ……
سارا خانم بعد از قطع شدن تلفنم گفت اگر امکاندار با منم مصاحبه کنید من نیاز به شغل ثابت و درامد دارم گفتم شما اینجا مسافر هستید و واسه شما سخت
گفت کارم خوب باشه من از اراک نقل مکان میکنم به اینجا چون شیراز زندگی کردم اشنایی با این شهر دارم
دیدم خیلی حرف میزنه گفتم باشه(پیش خودم گفتم یه مصاحبه سوری باهاش میکنم میفرستمش که بره میگم خبرت میدم)وقتی اینوگفتم تا زمانیکه رسیدیم خیلی حرف زد و گفت نیاز به کار داره داخل خرج زندگیش مانده ویه دختر کوچک داره و …. پیش خودم گفتم حالا با این مصاحبه میکنم با بقیه هم مصاحبه میکنم کار بلد بود واسه ثواب شده بهش سمت منشی میدم
داخل ماشین پرسیدم مدرکتون گفت لیسانس مدیریت دارن اما تاحالا حای مشغول به کار نشدن
اما مدرک اکثر برنامهاروداره دوره کامل دیده اما همسرش اجازه کار بهش نمیداده
گفتم کار با سیستم و برنامه گفت تاحدود زیادی بلدم
گفتم الان میتونید با سیستم کار کنید
(چون منشی های که میومدن واسه مصاحبه باید تست کار با سیستم و برنامه میدادن)گفت بله شرایطش دارم که ما بین حرفها رسیدیم به شرکت گفتم ماشینتون پارک کنید بیایید طبقه هفت واحد ۱۴
چون ساختمان شرکت بودم هر طبقه دو واحدی بود
من تا پیاده شدم گفت بایستید من همینجا پارک میکنم(دوبل پارک کرد)
و پیاده شد من تا اینجا فقط صورت سارا دیده بودم اصلا توجه به اندامش نکرده بودم
زمانیکه پیاده شد اینور ماشین امد تازه متوجه شدم قد ۱۸۰
و اندامش باز داخل مانتویی که تنش بود درست دیده نمیشدچون مانتو عبایی بود
وارد شرکت شدیم به اتاق خودم راهنماییش کردم و گفتم بنشینید و در مورد کار بهش توضیح دادم که کار شرکت از چه قرار و …. یک دفعه افکار شیطانیامدم به سروقتم گفتم اما اینجا یه قانون خاص خودش داره اونم اینکه تمامی پرسنل مرد کت وشلوار کروات
پرسنل خانم پیراهن وکرات با شلوار و کفش پاشنه بلند
اینو گفتم مکثیکردگفت من مشکلی ندارم
اما شاید نشه پرسیدم اما جیزی نگفت
پرسید کی میشه با سیستم کارکنم
گفتمالان میخوام از شما برنامهای کاربردی و کار با سیستم امتحان بگیرم
گفتم خب الانفکرکنید شما استخدام شدید فرم کاریتون باشید(افکار شیطانی باز امد سراغم)گفت الان نمیشه گفتم جرا گفت چون پیراهنندارم تاپتنم گفتم ایرادی نداره امروز کسی نیست استخدام شدید پیراهن سفید شلوار کفش مشکی باید بپوشید
بلند شدم به سمت خارج از اتاقم برم که سیستم هست دیدم بلند شد امد گفتم باز همینجوری هستید گفت کجا میتونم لباسم عوضکنم گوشه درب ورودی نشونش دادم که اینه کنسول و اویزرخت هستش گفتم انجا میتونید خودم به بهونه اینکه برم تا اتاقم گوشیم بیارم گفتم عوضکردید سیستم روشن کنید
روشنشد خبرم بدید
دودقیقه ای شد که صدامزد روشن نمیشه(محافظ روشن نکرده بود)زمانیکه رفتم از روی صندلی پشت سیستم بلند شد تازه دیدم چه جواهری این (سینه سایز ۹۰)اما گرد بالا ایستاده
اما اصل داستان باسنش بودکه زمانی امد از پشت سیستم کنار من ببینم عیب کجاست متوجه اش شدم که چقدر بزرگ و طاقچه ای (اینجا دیگه خونبه مغزمنمیرسید)
خودم به زورکنترل کردم پشت سیستم نشستم دیدمبله دکمه محافظ روشن نکرده
بهش توضیح دادم که دکمه محافظ خاموش بوده و …چند دقیقه ای که زمان میبرد محافظ روشن بشه فاصله کمتر از یک متری من ایستاده بود من یه اندام فوقالغاه عالی میدیدم وحالا این دفعه من بودمباهاش حرف میزدم اون خجالت میکشید
تا اینکه صدای روشن شدن محافظ امد سیستم روشنکردم
برنامه هارو معرفی کردم که سریعتر از من روشکار باهاشونبهمگفت
دیدمبلده ورسیدیمبه برنامه ورد وافیس گفت یخوردهدست به تایپم ضعیف که من بهش یه متنی دادم تایپ کنن
بلند شدم که بشینن مستقیم رفتم تو اتاقم(گفتم همین خوبه اصلا نمیشد از این چهره وبدن گذشت)
با چند نفری که قرار گذاشته بودمبیانتماسگرفتمگفتم فعلانیایید بهتون اطلاع میدم
برگشتم ببینم کارش به کجا رسیده دیدم دوخط تایپ کرده و خیلی کند تایپ میکرد یه دستی و با یه انگشت تایپ میکرد
که بهش گفتم سارا(خانم دیگه نگفتم)کند تایپ میکنید و روش صحیح تایپکردندو دستی و به این روش که دستهاش گرفتم روی کیبورد قرار دادمهمینلحظه نیم خم به جلو شد روی میزچون جفت دستاش روی کیبورد بودمنم پشت صندلیش قرار داشتم از بالا سینهاش باز دیدبیشتری داشتم که باز خیلی حالم بدکرد از یه طرف میترسیدم اشتباهی بکنم و حرکتی بزنم چون شناختی نداشتم میترسیدمدردسر درست بشه از طرفی خونبه مغزمنمیرسید
همین که یادش دادم گفتم صبحانه خوردید گفت بله منم به سمت ابدارخونه رفتم قهوه وکیک خوردم
(یادقلیونتوی شرکت افتادم چون من قلیون زیاد میکشم و اینکه واسه چیدمان شرکت تا دیر وقت شب با دوستم شرکت بودیمواسههمین قلیون و گلیم فرش و دوتا پتو وبالشت داشتیم چون صبح میومدیم تا شب اینجا بودیم واسه استراحت اینارواورده بودیم که تازمانی کار تمام میشه جا واسه استراحت پاشته باشیم حتی دوشب همانجا خوابیدیم)
اینارو داخل اتاق مهندس فنیگذاشته بودیم چون تجهیز اوناتاقواتاقمنکامل بود و فقط قفسه اتاق منشی و اتاق حسابدار مانده بود
بهشونگفتم من میخوامقلیونبکشم تا شما تایپمیکنید
گفت منم کم و بیش قلیون میشکم
پیش خودمگفتم این یا خیلی پررو یا خیلی ساده مگه من گفتم تو قلیون میکشی خلاصه من سریع زغال گذاشتم و تنباکو گذاشتم وقلیون چاق کردم (گفتم بهترین موقعه الان)دوتا لیوان ابمیوه ریختم داخل اتاق رفتم گلیم فرشکه وسط بود کشیدم گوشه دیوار یه پتو واسه زیرپا پهنکردم و دوتا بالشت به فاصله ده سانتی هم گذاشتم واسه تکیه بدیم بهشون
رفتم سر بزنم دیدم خیلی خوب تایپکرده تقریبا سه چهار خط مانده
گفتم کارت خوب
تایپت تمام شدپرینت بگیر با خودت بیار ببینم چکار کردی رفتم توی اتاق مشغولقلیونکشیدن بودم دیدموارداتاق شد گفت این پرینت از متن که باید تایپ میکردم
دیدم کارش خوبه تعریف کردم ازش وبهشگفتم تنها مشکلت کندی تایپکردنت گفت یک هفته مهلت بدید تمرینمیکنمویاد میگیرم گفتم باشه خوشحال شد رفت که تمرینکنه گفتم کجا میرید گفت میخوام تمرین کنم
گفتم بیایید بشینید تا راجب حقوق و تایم کاری و مزایا حرف بزنیم اوکی بودین برید امد روبرو من نشست گفتم اینجا بالشت گذاشتم بشینید امد نشست بهش گفتم حقوق ماهیانه ۵میلیون ساعت کاری ۸تا۳هست شاید بعضی روزها اضاف کاری باشید که طبق اداره کار پرداخت میشه روزهای کاری شنبه تا پنج شنبه هست و روزهای تعطیل رسمی هم تعطیل هستید
خوشحال شد گفت باشه بلند شد بره تمرینکنه
گفتم بنشینید مگه نگفتید قلیون میکشید گفت اره میکشم گفتم خب بگشید مردد شد اما قلیون گرفت چند پکی زد و قلیون ابمیوه تعارفش کردممردد بود که بخوره من خوردم دیدم اونم برداشت نمیخوره فهمیدممیترسه ابمیوه خودمبهشادمگفتم اگر بدتون نمیاد ابمیوه منوبخوریدکهخندید من ابمیوه خودشون خوردماونمابمیوهمنو وقلیون میکشیدیم حرف میزدیم میگفت ادمخوبی هستید وبا سنکمیدارید با شخصیت هستیدو…. که من دستیسمتش بود اوردمبالا سرش گرفتم اوردم توی سینه ام و بغلش کردم گفتم شما لطف دارید (اینکار ناخوداگاه یک دفعه )انجام دادم دیدمعکس العملی نشون نداد و منم لپش گرفتم شروع به قلیون کشیدنکردم همینلحظه موبایلش زنگ خورد دوستش یود تازه بیدارشده بود(ساعت۱۰صبح بود)گفت سارا کجایی گفت من امدم بیرون کار کنم یخورده با اسنپ کار کنم شبی فرشته میخوامببرمبیرون پول داشته باشم تو این حین حرف زدن من دستم به سینهاش رسونده بودم چون خودش تو بغلم کاملاولوکردهبود موقعه حرف زدن منم از فرصت استفاده کردم دستم جوری گذاشته بودمکه بالای دوتا سینهاش تو دستم بودم قسمت لخت سینهاش احساس میکردم اما تکون نمیدادم که تلفنش قطع شد امد حرف بزنه بلند بشه دستم کامل از بالا تاپس رفت داخل و سینه سمت راستش امد تو دستم امد دستم در بیاره گفتم چکار میکنی همینجور توی بغلم باش تا قلیون بکشیم حرف بزنیم گفت باشه اما دستت بدجای گفتم مگه کجاست(خودم به اون راه زدم) گفت داخل تاپ من اینجا از عمد سینه که تو دستم بود فشار دادم گفتم عه اینجا کی رفت دست من گفتم حالا که رفته جاش خونه من ناراحت نیستم توهم نباش خنده کرد گفت اخه نمیشه گفتم حالا شده پس چیزی نگو تا قلیونمون بکشیم همینجور که قلیونمیکشیدیم دیگه جسارتم زیاد شده بود کامل سینهاش میمالیدم دیدم چرخ خوردبا کمر خوابید سرش گذاشت رو پاهام دستم باز گذاشتم رو تاپش گفت داری حالم بد میکنی گفتم بگذار بشه من یکساعت حالم بد شده گفتاره امدی محافظ روشن کنی متوجه شدم (اینجا به بعد دیگه یخورده پررو شدم)گفتم اونباسنیکه من دیدم کلا هوش از سرمن برده برگشت گفت واسه همینبود گفتم اخه من مشکلی ندارمامانمیتونم لباس فرمبپوشم واسه همین لباس گشاد میپوشم چون اعتماد بنفسمگرفته لباس تنگ میپوشم همه نگاهم میکنن تکه میندازن اعتماد بنفسم از بینرفته گفتم دیونه این خودش ارزوی هر مردی همچین چیزی زیرش باشه زن دیگه ای بجای تو اینزیبای و باسن و قد وسینه داشت بازم مردها همچین میکردن
اینجا یخورده ارومشد و منم دیگه علنیهمه جاش میمالیدم و سینهاش فشار میدادم قلیون کلا فراموشکرده بودیم امدم بگذارم کنار گفت قلیون داره گفتم نه اما یه قلیون بهتر میدمبکشی منظورمفهمیدخندید من همینکه پیراهنمداشتم دکمه هاش باز میکردمدر بیارم دیدم کمربندم بازکرد دکمه و زیپشلوارم بازکردگفت یخورده خودت بگیر بالادیدم شلوار و شرت ازپامباهم در اورد باز سرش گذاشت روپاهام کیرم گرفت تو دستش میگفت واقعا بزرگه فکر نمیکردم اینقدر کیر داشته باشی اگرمیدونستم هماناول بهت میدادم بدونیکه حرف بزنم دیدم شروع به ساک زدنکردجوری میخوردکه ته دلم ضعف میرفت
منم شروع با بازی با سینهاش و مالیدن کس و کونش از روی شلوار میکردم که احساس کردم میخواد ابم بیاد گفتم سارا بلند شو میخوام لختت کنم گفت میخوام باز بخورمگفتمباشه لخت بشوبعد بخور اخه اگرتودهنش میکردابممیومد لعنتی بسکه خوب میخورد بلند شد سریع لخت شد جلوی من گفتم پشت کن کونتوببینم اصلا انگار نصف وزنش فقط توکون و سینهاش بودن گفتم یوری شو باز ببینمت اینجا بود که صحنه قشنگ میشد کونبزرگ و طاقچه ای
سینه سفت سربالا جالبیش اینجا بود نوکش کوچولو یه دکمه ریز صورتیبود شکم خیلی خیلی کم داشت اما پهلو نداشت
دستشگرفتم اوردمش توی بغلم حالا نوبت لب گرفتن و مالیدن بود محکم بغلش کردم ولب از همدیگه میکرفتیم جوری همدیگه میخوردیم که کل صورت دوتامون خیس شده بود وقتی گوش وپشت گوشش میخوردم جوری ناله میکرد انگار داری همزمان کس و کونش میکنی زبانم تو گوششمیکردم و نفسممیزدم توی گوشش دیگه جیغ میزن(دوستان امتحان کنید زبان تو گوش طرف مقابل کنید و تکون بدید ونفس بزنید واسه تحریک طرف مقابل عالی)بهش تذکر دادم یواش واحد بغل شرکت صدا میره دیدمتوجه نمیکنه بیخیال گوشش شدمامدم گردن ورسیدم به چیزی کهدوست داشتم سینهاش شروع کردممثل گرسنها خوردن و مالیدن بقدری اینکار کردمکه جفت سینهاش قرمز شده بودن دیگه خودش سرم ودستان ازاونا برداشت گفت دیگه بسه دارممیمیرماینجا بود که گفتم حالا شد چون دوست دارم طرفم توی اوج شهوت باشه نه اینکه سریع دست به کار بشی وسکس کنی اعتقادم اینکه خال قبل از سکس خیلی مهم
شروع کردم به شکمشو خوردن ودست کشیدن و زبان تونافش کشیدن تا رسیدم به بالای کس خوشکلش این بدن اصلا هیچ مویی نداشت (بعد کهپرسیدم گفت مادرزاد مو زائد ندارن )بالای کسشومیخوردم و دو وررونهاش تا باز شروع به جیغ زدنکرد بازگفت نمیتونم دست خودمنیست باید جیغ بزنم (گرفتار شده بودیم تواوجشهوت همچینبشیاونم سرکار )تودلم کلی بد وبیراه بهش گفتم اخه یهکس خوشکل صورتی و کلوچه ای بزرگی داشت اصلا نمیشد از این گذشت ونخورد که خودش گفت بیا 69بشیم تو کس منو بخورمنم کیرتو بخورم تا اینجوری صدام در نیاد کلی حال کردم من خوابیدم اونامد روی من نشست و کسشو گذاشت رو دهنمنو شروع کرد به ساک زدن کرد منم کس میخوردم و انگشت تو کس خوشکلش میکردم بدجور خیس شده بود دیدم داره میلرزه و یک دفعه همه کیرم تا ته تو دهنش کرد و محکم کسشو رو صورتم میکشید و پاهاش سفت کرده بود و ارضا شد که از ته گلو داد میزد خوشبختانه کیرم تو دهنش بود خیلی صداش بلند نبود خفیف بود ارضا شد بلند شد از روی من بیحال کنارم به پشت افتاد (تازه اینجا من کونش دیده بودم تو این حالت چقدر قشنگو بزرگتر از هر حالت دیگه ای)
بلند شدم خوابیدم روش کیرم لای کونش میکشیدم که برگشت گفت جلو هرکاری میخوای بکن اما دست به باسنم بزنی اینجا روروی سرممیگذارم اصلا نمیتونم از عقب بهت بدم منم ضدحال خوردم داشت کیرم میخوابید که گفت چرا شل شد گفتم بخور تا باز شق بشه که سریع چرجید من نشستم روی سینهاش شروع کرد به خوردن لعنت بهش انگار این فقط واسه ساک زدن ساخته شده بود دو دقیقه نشده بود سیخ شد شد کیرم که خودش کشید بالا کیرم لای سینهاش گذاشت گفت بالا پایین کن سینهاشم دست کمی از باسنش نداشت بسکه بزرگ و سفت بود چند دقیقه انجا بالا پایین میکردم که سرکیرم از بالا سینهاش باز تو دهنش میکرد یا زبانمیزد باز نزدیک بود ارضا بشم که از لای سینهاش کشیدمببرون گفتم نوبت کسته الان باید بهم کس بدی گفت باشه امامیخواستم یخورده شهوتمبخوابمگفتم من میخوام چکارت کنم(اخه اگر همانلحظه داخل میگذاشتم دوتا تلمبه میزدمیا نمیزدم ابممیومد دوساعت بود که منو شهوتی خودش کرده بود )گفت باید کس سارا بگذاری باید منو جربدی باید جوری منو بکنی که نتونم راه برم و دیدم الانوقتش که بکنمش کیرم که کشیدم رو کس سارا دیدمباز جیغ زد که خودش دستش گذاشت رودهنش تازه فعمیدم گوش و کوسش کاملا نقطه ضعفش
کیرم فشار میدادم که بره داخل دیدم بهزور وبدبختی سرش رفت داخل سارا قرمزقزمزشده بود معلوم بود داره جرمیخوره کیرم نگه داشتم دیدم انگار سرکیرم داری با دست فشار میدی که قطعش کنی خیلی درد میکرد اینعوضیخیلی تنگ بود تو اینفکربومچجور زایمان کرده که خط سزارینش دیدم کیرم که کشیده بودمبیرون بهش گفتم سارا یه لحظه تحمل کن کیرم تا نصفه میکنم داخل نگه میدارم اینجوری نمیشه که با سر تکون دادگفتباشه هنوزجلوی دهنش گرفته بود که بازکیرم با اب دهنم خیس کردم کشیدم روکسش یک دفعه فشار اوردم خودم خوابیدمروش کیرم تا ته رفته بود داخلش که دیدم دستش برداشت شروع کردبه لب گرفتن تازه حالا داشتم متوجه میشدم چه جواهری زیرمخوابیده همینکه امدم تکونبخورم گفت صبرکن خودم میگم بهت که شروع کردیمبهلب گرفتن و سینهاش میخوردم و میمالیدمکهگفت حالا یواش یواش تکون بده که همینکار کردم که دیگه کم کم عادی شد شروع کرد به اخ و اوخ کردن داشت ارضا میشد که منم داشتم ارضا میشدمکهکیرمکشیدمبیرون دیدم گفت چرا همچینکردی من داشتم ارضا میشدم
گفتم میخواستم پوزیشن عوضکنم نگفتم داشتم ارضا میشدم(اخه حیف بود رویهمجین کسی زود ارضا بشی)قمبل کرد تازه چیزی که میخواستم زیرم داشت میومد وقتی چهار دست و پا شد تازه سوراخ صورتی کسو کونش داشت خودنمایی میکرد کس تنگش اندازه یه نخند باز شده بود که ایندفعه با ضرب محکم کیرم داخلش کردم و شروع به تلبمه زدن میکردم موهاش تو دستم میگرفتم ومیکشیدم ازکنترل خارج شده بودم شهوتمرسیده بود به صد که دیدم ارضا شد و میشد برق رضایت تو صورتش دید
چرخید به کمرخوابید پاش دادبالا گفت اینجوری بکن تا توهمارضا بشی منم شروع کردمبهکردن و سارا قربان صدقممیرفت نزدیک بهده دقیقه بود که یکوب میکردم تااینکه ابمامد و همینکه میخواستم ارضا بشم پاهاشو دورمقفلکردباهم ارضا شدیم و تمام ابم داخلش خالی کردم وقتیکه ارضا شدم دیگه رمقی واسم نمونده بود سارا پاشد خودش تمیز کرد و شرت و صوتینش پوشید ادرس سرویس گرفته رفت امد من رمق بلند شدن نداشتم که نصف ابمیوه بود خوردم امد توی بغلم گفت توی ۹سال زندگی مشترکش تاحالا همچین سکس نداشته و دلیل جدایی از همسرش بغییر از اینکه سردمزاجبوده و کیر دوازده سانتی بارک بودت که درست اونم راست نمیشده و زود ارضا بوده و اینکه بداخلاق و خرجی نمیداده که باعث جدایشون شده کلی باهم حرف زدیم و قرار شد من واسشون خونه رهنکنم بیان شیراز وبجای اینکه منشی من بشه دوست دخترم بشه و ….که در قسمت های بعد باز سکسهای که داشتیم و اتفاقهای که افتاد بهتون توضیح میدم
بدون کوچکترین کم و کاستی یا بزرگنمایی داستانم بهتون نوشتم دوستون دارم هومن
نوشته: هومن
ماشین تا آخر سکستون همچنان دوبل پارک شده بود.؟؟؟😂😂😂
مدتی بود که جای خالی آبمیوه به شدت در داستانها خالی بود که بلطف ایشون برگشت به سر جای خودش.
ضمنن دوست عزیز از حرف و یا کلمه رو تو داستانت استفاده کنی بهتره مثلا(کمرشو گرفتم یا کمرش رو گرفتم)نه(کمرش گرفتم)من همش احساس میکردم نویسنده افغانیه!!
دمت گرم
از همون اول معلوم بود داستان کوسشعری نوشتی اینجوری دیگه وقت نزاشتم خزعبلاتت رو بخونم. احتمالا همزمان گلنار هم کنارت بوده، مواظب باش کور نشی
توهم شرکت زدی؟ ! یعنی بچه کونی شرکت چی زدی که اینقدر دکتر مهندس برای استخدام داشتی الان خواستی با وصل کردن خودت به شرکت بگی من آدمم کیر نره خر تو کونت بچه مهندس ابنه ای 180 قدش بود الان والیبالیستها و بسکتبالیست به زور 180هستن تو کوتوله رفتی رو 180 تو ایران بگردی جز نوادره زن 175 پیدا کنی خواهرتو گاییدم مجلوق متفکر
دیوث تنها جایی که غیر از خونه شون دیده قلیون حونه مش کاظمه بعد میگه شرکت دارم.
پشیمونم کردی از خوندن 🤢
ناموسا تاحالا کس از نزدیک دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟جون مادرت دست زدی ب کس تاحالا؟؟؟ا
معلوم بود داره جرمیخوره کیرم نگه داشتم دیدم انگار سرکیرم داری با دست فشار میدی که قطعش کنی خیلی درد میکرد اینعوضیخیلی تنگ بود.
هزاربار گفتم همه میدونیم قراره داستان بخونیم.چ واقعی چ غیر واقعی. ولی وقتی قراره نویسنده ،غیر واقعی داستان بگه نباید مخاطب رو خر فرض کنه با چرندیاتش.توهین ب شعور مخاطبه خب. یه جوری نوشتی تنگ بود این کس که انگار فقط یه نفر تو دنیا کس کرده اونم خودتی فقط.دقیق معلومه سنت زیر حد مجازه که تاالان فقط دستت ب کون و شومبول خودت خورده.برو وقتی بزرگ شدی بیا اینجور سایت ها.
راست یا دروغش مهم نیست دوست عزیز
مهم اینه که خوب نوشتی
سال 98 حقوق منشی شرکت 5 میلیون بود!!! اصن تا حالا تو عمرت تو هیچ شرکتی رفتی؟ خیلی داغونی
اولا اون خانمی که توصیف کردی خاله الکسیس هست نه راننده اسنپ از بس با فیلمای الکسیس جق زدی مغزت ریده
دوم چرا هرکی میاد اینجا داستان مینویسه کیر کلفته
و در آخر وای چقدر کیر!!! 👎
چقدر غلط نگارشی داشتی، ولی جدا از اینکه خوب بود قفل فرمون تو کون آدم دروغگو
همون خط اول که نوشتی در حال راه اندازی شرکت بودی دیگه ادامه ندادم.
کاش آدمین سایت یکنفر مامور میگذاشت برای جلوگیری از ورود افراد جقی و توهمی
تا همان جا خوندم که گفتی ماشین داداشم پشت ماشین من بود و نتونستم با ماشین خودم ، اسکل همیشه گفتن بیا ماشین جلوی ماشینمه نمیتونم دربیام نه اینکه بیا ماشینت پشت ماشینمه نمیتونم دربیام عقل کل اگر ماشین اون پشت ماشینت بود که دیگه ماشینی راهتو سد نکرده بود ، اونوقت شرکت هم داری بعد با زن راننده اسنپ سکس کردی خاک تو سرت کنند من بودم جاروی پاکبان هم دستت نمیدادم
میگم پس شرکت کی کارمنداش اومدن و متوجه تو نشدن کسکش؟؟
اخه کسی که شرکت داشته باشه، بیکاره بیاد شهوانی داستان دروغ بنویسه؟؟؟
تخیلات تخمی
یا خاطرات تخمی تخیلی
اصلا معلوم نبود همش خالی بندیه
ماهم اصن نفهمیدم تو یه جقی بیست ساله ای
سلام به شما و دیگر خواننده های سایت و داستان ،
دوست خوبم اگر دقیقا موضوع و کامل تعریف کردید باید موضوعی و یاد آوری کنم اونم اینکه چطور تونستی در حالی که نه دوش گرفتید و نه حداقل قبل از شروع ارتباط هر دو خودتون و تمیز کنید بدن همدیگه رو خوردید ًً؟ از مشکلات اصلی روابط بین مردم ما هست همین حالت هست که بدلیل شهوتی شدن دیگر رعایت چنین مواردی و نمیکنند ، و اما موضوع دوم کاندوم بودگویا در زمان شما اختراع نشده بوده و اما سوم این خانم مگه قرار نبود دخترش و ببره شب بیرون و برای همین آمده بود کار کنه که کمی پول دستش باشه مگه شما که خودت و جنس برتر میدانید و یک فرد موفق هستی ، شما یک مرد و نام ببر که مدیریت بخشی از جامعه کاری دستش باشد و توجه کاملی به مسایل نداشته باشه شما چون دقیق داشتی تعریف میکردید با جزییات ، پس با انجام ندادن این که پس از برگشت به شرکت برای تست و مصاحبه کاری از خانم ، از پرداخت هزینه خدمات این خانم بعنوان راننده خودداری کردی که از یک مدیر اصلا قابل قبول نیست .منقصد تعریف و یا خودنمایی ندارم ، نمیدانم شاید هم دارم ولی خودم متوجه نیستم ، بهر حال در چنین حالتی وقتی قرار بگیرم ابتدا تسویه حساب خدمات این شخص و انجام میدادم چون بعنوان دوستی قرار نبود بالا بیاد بلکه قرار بود برای مصاحبه کاری بیان بالا توی دفتر شما پس میبایست از خدمات ایشون تشکر میکردی و پرداخت هزینه ایشون و ابتدا انجام میدادید و مورد آخر هم در پست بعدی میگم
اما در ادامه موضوع آخر که مورد توجه من قرار گرفته اینکه این خانم در مورد همسرش و دلیل طلاق خود موضوعاتی که مطرح کرد و فرمود در طول نه یا ده سال زندگی مشترک خود با همسرش ایشون را سرد مزاج و زود ارضا و همینطور آلت وی را باریک و کوچک بودنش بیان کرد که برای من واقعا جای سوال هست چطور زنی مدت ده سال با یک مرد که اینطور مشکلات را داشته علاوه بر این ها بد اخلاق و غیره هم بوده میتواند زندگی کند و پس از ده سال جدا میشود ، احتمال این که اگر شخصی یعنی زنی یا حتی مردی که با مشکلاتی که به یک فرد نسبت میدهد و همان ابتدای زندگی و در نهایت پس از یکی دوسال اقدام به جدایی نمیکند و زندگی را ادامه میدهد و بیشتر از پنج یا ده سال زندگی کرده و طلاق میگیرد ، نباید واقعیت باشد حرفش . هر انسان عاقلی میفهمد که وقتی این همه سال زندگی میکنند پس آن شخص محاسن زبادی هم داشته و دلیل این جدایی باید خود فرد باشد وگرنه اینگونه تعریف نمیکرد . پیش از این توضیح باید میدادم که مربوط به داستان چون نمیشد خودداری میکنم همین هم طولانی نوشتم که معذرت میخواهم .
یعنی من شاشیدم تو سر در مدرسه تون. خوب جقی تو که سواد نداری مگه مجبوری افاضات کنی؟ تو عمرت طبقه هفتم رفتی؟ اصلا تا حالا زن لخت از نزدیک دیدی؟ حالا همه یا راننده اسنپ شدن ملت را میکنند یا مسافرن راننده اسنپ را میکنند
هرچی بیشتر کستانت رو میخوندم و جلو میرفتم بیشتر به این نتیجه میرسیدم که تو عمرت کس از نزدیک ندیدی تا جایی که رسیدم به جمله ی کلیشه ای و حال به هم زن لرزید و ارضا شد و یقین پیدا کردم که کس که هیچی تو دخترم از نزدیک ندیدی.
چرا منقرض نمیشد شماها نمیدونم.
سعی کن واقعی بنویسی. اینکه تجربه نداری رو بچه ها راست میگن. چیزای باور پذیر بگو. مثلا یه هفته، یه ماه بعد باهاش سکس کردی. خانوما اینطوری نیستن.
درسته ک کس شعر محض بود ولی اینکه قرص ننداخت تو امبیوه جای تقدیر داشت
حداقل مرحله نوب بودن رو رد کردی 😂
کونی تو چایی تو بریز ببر واسه مدیر،تو شرکت که روی منشی همه توهم میزنن حتی تو آبدارچی
اون بدن اصلا مو نداشت!!!
بعدا ازش پرسیدی گفت: به طور مادرزادی به شکل فیزیکی اپیلاسیون شده و شیو شده از رحم ننه مون و بدون پاسپورت و ویزا خارج میشیم!!!
یعنی آدم ای بدون پشم و پیلی؟؟؟؟؟
اونم تو ایران؟؟؟؟
که مهد سرزمین پشمالو های گوریل فرمه:-)
مگه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا اگر فرض کنیم داستان ای که نقل کردید ، برگرفته از واقیت و یا خود واقعیت و برگی از اسناد بایگانی شده در خاطرات بیضوی شما باشد و بازم این گفته شما که اون خانم شوفر تاکسی ، کص و کون مبارک اش به طور ژنتیکی، بیمو همانند لیمو
خلق شده باشه، یعنی موهبت ای الهی نصیب اش شده
و جنت مکانان و کسانی که در بین ما نیستن متأسفانه:
-مرحومه سرکار خانم بینظیر بوتو (رئیس جمهور -ترور شده دهه قبل پاکستان)
-مرحومه روشا الحسن (ملکه زیبایی کشور عراق)
-مرحومه مرلین مونرو
-مرحومه سری دیوی (بازیگر مقتول و سرشناس سینمای بالیوود هندوستان)
این عزیزان همه هفته ای دو الی سه مرتبه حداقل ، مجبور به نظافت موهای زائد بدن خویش بودن یا هستند
آیا راننده اسنپ حشری اینجا هست؟
بیاد دوتایی کون هومن بزاریم
ملت بیان تماشا : شیخ پشم الدین ساک بوقی شرکت زده ، شرکت نزده شده جزو کسشعر نویس های گلنار بدست
با دیدن این کامنتها کیرم خوابید.ای تو روحت هومن جقی 😄
پسرم پیشنهاد میکنم با توجه به نوع پوشش انتخابی برای پرسنل خودت سریعا از والده و همشیره گرامیت دعوت به همکاری کنی
اینجوری هم حقوق نمیدی بهشون هم کس مفت میکنی
و من الله توفیق
نفرین آمون و عصای آنخماهو به کون آدم خالی بند
البته تو که همه رو راست نوشتی
پس قفل فرمان ماشین پارک دوبل کافیه
واقعا داستانها دارن به کجا میرن
یه زمانی داستانها لذت و تحریک داشتن
تازگیها از داستانهای جدید میشه جای کافور پادگان استفاده کرد
هومن
واقعاً خسته نشدی اینهمه کص گفتی؟
کیرم تو اون مدیر عاملی که دو صفحه چیز مینویسه،۴۰ تا غلط داره
چه جالب به تور من هم خورده دارم امادش میکنم بکنمش
فقط تا اونجا که گفتی از ادم مر رو خوشت ننیاد خوندم فهمیدم ی کس به تمام معنایی کسکش
کونی ماشین دوبله پارک کرد اصلا پلیسم کیر نکرد توش نه؟!!کسمیخ
بازهم طبق معمول سارا…بدبختی گیر کردیم باور کن،مهندس کونی،تو که بقیه رو خر فرض میکنی،اختیار داری اما بهت بگم باید حواست به کیر خر هم باشه،اون توصیفی که تو از دفترت داشتی قشنگ معلوم بود یه اتاق مجردی کثیف و نمو و حال بهم زن بوده که سگ توش شاش نمیکرده،تو تخیلاتت خودتو مهندس درست کردی اونجا رو هم دفتر کارت؟تو برو خودت اول نوشتن یاد بگیر،جمله نویسی تو درست کن،انگار بگی زبون فارسی بلد نیستی و فقط پست سر هم نوشتی،
اصل داستان اینه؛
شام زیاد لومبوندی خوابت برد صلح دیر پاشدی وقتی رفتی سرگذر همه اَمَله هارو برده بودن اونوقت تو موندی با ظرف غذات.
در همون حین یه ماشین از جلوت رد شد از قضا راننده زن بود و دوباره از قضا یه آقایی عقب نشسته بود.
بعد از اونجایی که به کُس گفتن عادت کردی این چرندیات رو اومدی با انگشتای کیریت تایپ کردی.
کل داستان این بود
اون شرکت نبوده بلکه ساختمان جنده خونه بوده . کیرم تو دفتر کارت . که بیشتر شباهت به قهوه خانه قیلون و کوسکش خونست، همین امسال توی کونی باعث شدی که. خانما جرات نکنن جایی سرکار برن. کیرم وسط سوراخ زنت
نمیدونم چرا هرچی بچه ی دبستانی ملجوقک بیماره میاد کستانسرایی کنه اول از زدن شرکت و استخدام منشی شرو میکنه و دور از جمع منشی های خانم ایران ما اینجوری که تعریف میکنن همه ی منشی ها اومدن که فقط بدن کمرا همه کوچیک سینه های از 85 به بالا و کونها همه طاقچه که چه عرض کنم کابینت از بزرگی بابا بکشید بیرون از صنف این منشیای بدبخت
سلام به هومن عزیز ، داداش این سکس تو هنوز برای خیلی از شرکتهای تولید فیلمهای پورن قفله لامصب ، کمتر بزن همیشه بزن ، سایه … مستدام بر سرت
محافظ صفحه نمایش مال ۱۵ سال پیشه. حقوقی که میخوای بدی مال سال آینده
خیلی کس شعر نوشتی
تا قد ۱۸۰ بیشتر نخوندم، این چه کصی بود تلاوت کردی خدایی؟
قاعدتاً طرف با اون قد میتونه بره تو تیم بسکتبال یا حرفه ی مدلینگ نه که عضو اسنپ بشه توی چاقالُ به مقصد برسونه!
وقتی یه بانو راضی میشه دنده ی صدتا یه غاز بزنه تو این خراب شده با هر آشغالی سر و کله بزنه یعنی در کنار مشکلات معیشتیش چهارچوب شخصیتی خاص خودشو داره وگرنه کنار خیابون وایمستاد خیلی راحت تر کسب روزی میکرد! ( با احترام به تمای مشاغل از جمله خطوط حمل و نقل زمینی و هوایی، خاله های محترم و زیر مجموعه های قشنگشون :| )
اصل داستان: اسنپ گرفتی راننده شم زن بوده، موقع پیاده شدن اومدی کرایه رو بپیچونی اون بزرگوارم قفل فرمونُ ۱۸۰ بار به صورت عمودی کرده تو باسنت و من الله التوفیق!!!