سکس با خواهرزنم زهرا کوچولو

1402/04/06

سلام من سعید هستم ۳۰ ساله داستان از اونجا شروع میشه که من با ی دختر ازدواج کردم متولد ۷۳ که ی خواهر کوچکتر داشت به اسم زهرا متولد ۸۰ .زهرا صورت گرد قد ۱۶۰ وزن ۵۲ رنگ صورت سفید در کل خیلی تو دل برو بود داستان از اونجا شروع میشه که زهرا دانشگاه شیراز قبول شد .من کارای دانشگاهش انجام دادم اونم اومد رفت خوابگاه.هراز چند گاهی که وقت داشت میرفتم دنبالش میاوردمش خونه که با ما باشه.وقتی میومد خونه خیلی لباس‌های گشاد و بسته می‌پوشید منم زیاد نظری بهش نداشتم تا یه روز خونه که بودیم رفت حمام من توی سالن بودم که دیدم زهرا با حوله تنی از حمام اومد بیرون چیزی رو دیدم که تا حالا از زهرا ندیده بودم اون اصلا فکر نمی‌کرد که من اونجا باشم.حوله که تنش بود یه خورده باز بود و من یه خورده از سینه هاشو دیدم وای یه سینه کوچولو شاید سایز ۶۰ نمیدونستم چیکار کنم تو همین حال بودم که زهرا گفت وای تو اینجایی و زود حوله رو بست رفت توی اتاق.من همش تا چند روز تو فکرش بودم.خیلی دلم میخواست حتی اگر شده ببوسمش.چند روزی گذشت دوباره آخر هفته رفتم دنبالش آوردمش خونه .وقتی خونه بود خیلی بهش توجه میکردم وقتی هم نبود هر روز بهش زنگ میزدم تا احوالش بپرسم .اون از حرکات متوجه شده بود که من شاید بهش نظر دارم.یه روز که خونمون بود بهش گفتم توی لپتاپت سریال هم داری ببینیم گفت آره برو توی اتاق لپ تاپو باز کن قسمت فایل سریال هر کدوم خواستی بریز روی فلش نگاه کنیم.من رفتم لپتاپ باز کردم همینجور که سرچ میکردم دیدم ی قسمتیش نوشته sexi. بی اختیار بازش کردم دیدم بله خواهر زن خوشگلم فیلم‌های سکسی هم نگاه میکنه کیرم داشت شلوارمو پاره می‌کرد توی همین حال بودم دیدم زهرا بالای سرم هست.دست و پامو گم کردم سریع دکمه بکو میزدم بیام بیرون ولی اون همه چیو دیده بود.گفتم ببخشید یهو دستم رفت باز شد اونم که خیلی خجالت کشیده بود بهم گفت لطفا چیزی به کسی نگو.منم گفتم خیالت راحت باشه عزیزم.وای واقعا برای اولین بار بهش گفتم عزیزم.زهرا از اتاق رفت بیرون منم بعد از چند دقیقه رفتم بیرون توی سالن نشستیم سریال ببینیم در طول نگاه کردن به سریال من همه حواسم به زهرا بود چه بدنی داشت چقدر زیباست.اونم متوجه نگاه‌های من شده بود ولی چیزی نمی‌گفت. آخر شب شد اون رفت توی اتاق بخوابه.خانومم هم رفت توی اتاقمون بخوابه منم گفتم فوتبال میبینم بعد میام.همینجور توی فکر زهرا بودم حدود یک ساعتی گذشت دیگه نمیتونستم طاقت بیارم آروم وارد اتاق زهرا شدم دیدم خوابه رفتم بالای سرش کیرمو بیرون آوردم شروع كردم به جلق زدن بعد از شاید ۲۰ثانیه آبم با فشار اومد ریختم روی کونش البته روی شلوارش سریع از اتاق بیرون رفتم .موقع خواب همش توی فکر کاری که انجام داده بودم…چی میشه؟وقتی ببینه شلوارش خیسه چی میگه آبرومو نبره توی همین فکرها بودم که خوابم برد صبح زودتر بیدار شدم برم سر کار دیدم زهرا از اتاق اومد بیرون وای شلوارشو عوض کرده بود همه چیو فهمیده بود همینجور که هاج و واج نگاه میکردم گفت سلام صبح بخیر.منم جوابشو دادم سریع از خونه رفتم بیرون ظهر وقتی برگشتم خونه زهرا خونه نبود به خانمم گفتم زهرا کجاست گفت رفت دانشگاه.چند روزی گذشت بر خلاف همیشه این چندروز بهش زنگ نزدم آخه روم نمیشد تا اینکه بعد از یه هفته گوشیم زنگ خورد دیدم زهرا با حالتی خجالت زده جوابشو دادم.بعد از احوالپرسی بهم گفت چند روزه بهم زنگ نزدی احوالم بپرسی منم همینجوری چندتا بهونه بیخود آوردم اونم دیگه چیزی نگفت.آخرش گفت عصر میای دنبالم بریم خونتون من گفتم حتما.عصر رفتم دنبالش وقتی سوار شد سلام کرد و احوالپرسی. توی راه ساکت بودیم که ی دفعه زهرا گفت با اعظم مشکل داری اعظم خانومم هست .با تعجب گفتم نه چرا گفت هیچی همینجوری پرسیدم من گیر دادم که بگو.اونم ماجرای اون شب بهم گفت که وقتی من تو اتاقش رفتم بیدار بوده.از خجالت داشتم آب میشدم .دلو زدم به دریا حرفهامو بهش زدم گفتم وقتی از حمام اومدی بیرون بدنتو دیدم همش توی ذهنم بودی بعدش وقتی فیلم‌های سکسی که توی لپتاپ دیدم دیگه نتونستم طاقت بیارم اون کارو کردم.هیچی نگفت چند دقیقه گذشت گفت امشب میتونی تا دیر وقت فوتبال ببینی.گفتم فوتبال؟گفت آره توی فکر بودم که فهمیدم منظورش چیه.قلبم از توی سینه و کیرم از تو شلوارم داشت میزد بیرون.نفهمیدم چجور رسیدم خونه.همش تو فکر زهرا و شب بودم.اخر شب شد زهرا شب بخیر گفت رفت توی اتاق اعظم هم رفت توی اتاقمون بخوابه منم گفتم بعد فوتبال میام.ی نیم ساعت گذشت یواش رفتم توی اتاقی که زهرا خواب بود دیدم خوابه رفتم کنارش صداش کردم جواب نداد.فهمیدم بیداره نمیدونستم چیکار کنم قلبم تند تند میزد شروع کردم به بوسیدنش یواش از روی لباس سینه هاشو می‌مالیدم دیگه طاقت نداشتم لباسشو بالا زدم یه سوتین زرد تنش بود اونم بیرون آوردم وای دوتا سینه کوچولو مثل برف شروع به خوردن کردم زهرا هیچی نمی‌گفت بعد از خوردن سینه ها یواش شلوارشو پائین آوردم. یه شرت سفید پاش بود اونم بیرون آوردم واییییییییییی یه کس کوچولو بدون یه نخ مو داشتم میمردم شروع کردم به خوردن. بعد از دو دقیقه دیدم داره میلرزه فهمیدم ارضا شده دوباره سینه هاشو خوردم.بعد از چند دقیقه رفتم شروع کردم به خورون کوسش دوباره خیس خیس شده بود یواش انگشتم توی کونش کردم به سختی داخل رفت معلوم بود خیلی درد داره ولی روش نمیشد چیزی بگه چند دقیقه این کارو انجام دادم دیگه وقتش بود کیرم در آوردم تف زدم گذاشتم لای پاش یواش گذاشتم روی سوراخ کونش آرم آروم فشار دادم خیلی به سختی رفت داخل دو سه بار آروم عقب و جلو کردم آبم با فشار اومد ریخت توی کونش. دو سه دقیقه همینجوری تو بغلش بودم یواش بلند شدم لباسمو پوشیدم از اتاق رفتم بیرون. از اون به بعد ۶ ماه میگذره ومن من دیگه هیچ رابطه ای باهاش نداشتم شاید دو بار همدیگرو ندیدیم.ممنون از شما.

نوشته: سعید


👍 14
👎 32
67401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

935112
2023-06-28 01:00:33 +0330 +0330

خروس

4 ❤️

935136
2023-06-28 02:37:44 +0330 +0330

کسشعر بود تا لب تاپ و فیلم سوپرش خواندم چرا فکر میکنین هر دختری فیلم سوپر میبینه بهتان میده که داستان با فیلم سکسی جلو میبرین

6 ❤️

935190
2023-06-28 13:08:54 +0330 +0330

جقی کس گو عن مغز

0 ❤️

935223
2023-06-28 19:54:43 +0330 +0330

انگشت بزور رفت تو سوراخ کونش بعد کیرت کردی تو دوتا تلمبه زدی ابت اومد خروس دروغگو

1 ❤️

935228
2023-06-28 21:37:14 +0330 +0330

خوب بود بنظرم واقعی میومد
ممنون و متشکرم

0 ❤️

935343
2023-06-29 18:13:27 +0330 +0330

ننویس

0 ❤️