سکس با دختردایی شهین

1389/08/16

اين خاطره من بر ميگرده به يك سال پيش يعني تابستان 87 قضيه از اونجا شروع ميشه كه داييم كه خونشون روستا بود قرار شد بيان شهر و در شهر يه خونه درست كنن،بعد چند ماهي كه خونه كم كم داشت كاراش تموم مي شد داييم دخترش شهين خانم رو اورد كه براي كارگرها غذا درست كنه راستي اين رو بگم كه داييم اينا تا مدتي كه كارهاي خونه شون تموم شد منزل ما بودن.راستشو بخواين من هميشه تو فكر سكس با شهين بودم چون خيلي اندام سكسي داشت،يك شب كه شهين جون خونه ما بود با خودم فكر كردم كه امشب بهترين موقعيت است براي گائيدن شهين.

شب خوابم نبرد همش تو فكر سكس با شهين جون بودم ساعت نزديكاي 2:30 دقيقه بود كه بيدار شدم و رفتم اتاقي كه شهين خوابيده بود رفتم كنار تخت و يواشكي پتو را از روش برداشتم يه شلوار سياه اندامي با تاپ پوشيده بود با هزار ترس و لرز دستمو انداختم رو باسنش اروم باسنشو مالوندم بعد دست ديگرم رو بردم سمت پستوناش و مالوندمش هيچ عكس العملي رو از خودش نشون نميداد و به همين خاطر جرأت من بيشتر شد و رفتم پشتش خوابيدم و خودمو بهش چسپوندم يهو ديدم كه شهين چرخيد داشتم از ترس ميمردم كه شهين با دستش كيرمو گرفت من هم كه اين حالتو ديدم به خودم اومدم و يه بوس ازش گرفتم ديدم كه اون هم خيلي حشري شده لباشو نزديك كرد و چند دقيقه اي با هم لب به لب كرديم بعد گفتم اگه اجازه ميدي ميخوام شروع كنم او هم با حركت سرش بهم اجازه داد من هم تو يه چشم به هم زدن تاپ و شلوارشو در اوردم واي داشتم چي ميديدم يه سوتين و يه شورت سفيد كه سفيدي بدنشو چند برابر كرده بود سوتينشو در اوردم وشروع كردم به ليسيدن پستوناش چه حالي ميداد يواش يواش رفتم پايين تا به كسش رسيدم با يه حركت شورتشو پاره كردم و شروع كردم به خوردن كسش يه 5 دقيقه اي كسشو خوردم كه ديدم داره ارضا ميشه بعد من هم لباسامو در اوردم و بهش گفتم كه برام ساك بزنه كارش حرف نداشت بعد كيرمو از تو دهنش در اوردم و گفتم كه رو به شكم بخوابه چون ميدونستم كه كسش open نيست يه بالش گذاشتم زير شكمش و با آب كسش كيرمو خيس كردم و يه تف انداخم دم سوراخ كونش كيرمو گذاشتم رو سوراخ كونش و يه كم فشار دادم كه يه جيغ كوچلو كشيد بعد به ارامي كيرمو تا دسته كردم توش و يه كم صبر كردم تا عضله هاش باز شه و شروع كردم به تلمبه زدن ،چند روش ديگه رو هم امتحان كرديم بعد ديدم داره آبم مياد گفتم كجا بريزم گفت بريز تو كونم من هم تمام آبمو ريختم تو كونش بعد لباسامونو پوشيدم و من سريعا رفتم اتاق خودم كه ديدم ساعت نزديكاي 4 صبح است رفتم خوابيدم اين اولين سكس و با لذت ترين سكس زندگيم بود.بعد اون قضيه الان هم هر چند وقت يك باري با هم سكس داريم.

نوشته:‌ مهدی


👍 0
👎 1
60052 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

268945
2010-11-08 03:29:17 +0330 +0330
NA

ensafan dastane tekrari nanevisin dge :|

0 ❤️

268946
2010-11-08 04:10:08 +0330 +0330
NA

انصافا کس و شعر گفتي ديگه !!

1 ❤️

268947
2010-11-08 04:11:28 +0330 +0330
NA

ridi ba dastanet

1 ❤️

268948
2010-11-08 05:48:12 +0330 +0330
NA

قصه بود نوشتی؟

0 ❤️

268949
2010-11-08 07:27:19 +0330 +0330
NA

گاييدين كير حاج اسمال؛ همه داستانا شبيه همه؛ چرا همه اينجوري كس ميكنن يعني منم نصف شب سراغ اولين نفري كه گيرم اومد برم ميده

2 ❤️

268950
2010-11-08 09:19:47 +0330 +0330
NA

جون هر کی دوست دارین اینقدر مساله سکس با دخترا رو آسون نبینید
اگه همه اینقدر راحت پا میدادند که بری و کس و کونشو جر بدی که حال سکس از بین میرفت
اگه داستان واقعی ندارین حداقل کس و شعر تحویل ندین تحریک نمیشن هیچ
به کس وکون نویسنده بدون تف کیر حواله میکنن خود دانید نویسندگان گرامی

1 ❤️

268951
2010-11-08 09:41:21 +0330 +0330
NA

من بودم تجاوز میکردم لذتش بیشتره :D

0 ❤️

268952
2010-11-08 15:27:00 +0330 +0330
NA

ajab kosesheri tavil midiiiiiiii
:))

0 ❤️

268953
2010-11-08 17:45:45 +0330 +0330
NA

بنظرم اگه 5 دقیقه صبر میکردی حول و حوش ساعت 2:35 دقیقه خودش میومد سراغت و بدون ترس و لرز دست میکشید رو کونت,بعد تو آروم برمیگشتی و با تکون دادن سرت اکی میدادی.اونم با پستوناش بهت تجاوز میکرد تا شب خوابای خوش نبینی فرداش بیای پشت سرش حرف در بیاری!!!

0 ❤️

268954
2010-11-09 07:25:58 +0330 +0330
NA

جنده بوده دختره بابا !!! =))

0 ❤️

268955
2010-11-10 01:36:28 +0330 +0330
NA

خیلی تخمی بودش

0 ❤️

268956
2010-11-10 09:56:37 +0330 +0330
NA

Jalebe In Tike Too Hameye Dastanaye Tokhmi Hast: VAY DASHTAM CHI MIDIDAM…!!!

0 ❤️

268957
2010-11-10 16:26:00 +0330 +0330
NA

من نمیدونم چرا همه دخترای فامیل شما و کلا اکثر اونایی که داستان مینویسن دخترا فامیلشون جنده ان که تو 5 دقیقه لختش میکنن و به 10روش هم میگانش و…
اکه تکنیک خاصی داره بگو بقیه بچه ها هم یاد بگیرن.که هرکس را خواستن 3 سوت بکنن
اخه کس کش حداقل تو که میخوای کس و شعر بنویسی از داستان های دیگه کپی نکن

0 ❤️

268958
2010-11-11 07:49:37 +0330 +0330
NA

Guzidi , ba in dastanet
kos maghz

0 ❤️

268959
2010-11-15 23:57:33 +0330 +0330
NA

dastane jagh zadaneto be yadesh mineveshti ro bishtar tahrik konande bood kos kesh,khar kosdeye kos nadide

0 ❤️

268960
2011-01-02 09:26:32 +0330 +0330
NA

abtin-33خیلی نظرت باحال بود منم همین نظر رو دارم

0 ❤️

268961
2011-01-06 17:17:47 +0330 +0330
NA

Pishe khodet chi fekr kardi.fekr kardi ma kosmaghzim ke nafahmim gheir vaghei hast.heife kiri ke to dahanet bere.

0 ❤️