سلام خدمت دوستان . داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط به سال 80 تا 88 میشه یعنی ادامه دار بود ِ سال 79 استخدام شدم تو بیمارستان شهرمون که شهر ما 300 هزار جمعیت داره . ی بیمارستان تقریبا تازه ساخت .
مشخصات من قد متوسط و چهره معمولی.
کار من تو بیمارستان کم بود و حوصله سر میرفت ی روز رفتم پیش مدیر داخلی و ازش درخواست اضافه کار کردم ِ اونم گفت برو تلفن خانه بیمارستان و کار اونجا رو یاد بگیر .
ی خانم قد بلند خوشتیپ که همیشه شیفت صبح کار میکرد ولی چون اونا طرف قرارداد شرکت خدماتی بودن با صبح کار ثابت ساعت کارشون تکمیل نمیشد و چند روزی هم باید شیفت شب یا عصر کار می کردن که با چهره ای گندمی اندام معمولی که از مانتوی گشادش چیزی پیدا نبود ِ اون موقع تلفن خانه بیمارستان انالوگ بود و دوستانی که احتمالا کارمند بیمارستان یا در واحد تاسیسات بیمارستان کار کرده باشن دقیق میدونن که چی به چیه .
کارهای مربوطه رو یاد گرفتم و شیفت بعدازظهر و شب کار اضافه کاری شیفتی کار میکردم علاوه بر کار خودم که اداری بود ولی به لحاظ امنیتی اطلاعات بیشتری در مورد پست اداری نمی نویسم . بعضی روز که همکار خانم به مرخصی میرفت چون من کم سن و سال بودم بجاش کار میکردم بقیه همکاران مسن بودن و شیفت صبح کار بسیر شلوق . واین باعث شده بود ما بیشتر صمیمی بشیم . دو سال بود ازدواج کرده بود و بعدها گفت که شوهرش بشدت زود انزالی داره واصلا خودش نمیدونه ارضا شدن چی هست چون تجربه نکرده بود با شوهرش . البته واقعا شوهرش مشکلی نداشت چون وقتی بهش نزدیک میشدی فورا ارضا میشدی منم اوایل همینطوری بودمو از رو مانتو وشلوار بغلش میکردم ارضا میشدم و واقعا عاشقش شده بودم اصلا اندامی که اون داشت نه تو هیچ فیلمی و هیج جا تجربه نکردم که الان 45 سال سن دارم . از اندامش بگم رنگ ِ صورت گندمی . مقنعه رو که از سرش بیرون میاوردم گردنی سفیدو سینه ی بشدت سفیدتر شکم دوباره گندمی کص مثل برف بشدت گوشتی و پف کرده که تا الان تو هیچ فیلمی ندیدم و همیشه خیس و اماده سکس .
صمیمیت ما از درد دل کردن شوهر و مادر شوهر و خواهر شوهر و گوش دادن من و توجه به اون هر روز بیشتر میشد و خلاصه داستان رو خیلی طولانی نکنم .وحرف زدن هامون رنگ سکس , و کاش الان پیش من بودی و الان اونجا بودم چکار میکردی و درخواست بوس و اینا شروع شد روزهای جمعه که من خونه بودم و اون شیفت بود یا بعضی روزها که عصر کار بود از خونه با هم حرف میزدیم . دوتا گوشی تو واحد مخابرات بود که یکی مستقیما وصل بود به اپراتور و یکی هم اضافه بود اونجا بیشتر همکارها میومدن اونجا بعضی موقع حرف میزدن . که با اون یکی گوشی اضافه ما حرف میزدیم.
اولین باری که رفتم و در اتاق رو بستم و از داخل قفلش کردم هر دو بشدت هیجان داشتیم و نگران چون مرتب همکاران اونجا در رفت و امد بودن و اگه کسی میومد و ما رو میدید که در قفل کرده بودیم خیلی بد میشد. الان که این خاطره رو مینویسم ایران نیستم و ی 7 سال هست باهاش در ارتباط نیستم یعنی دسترسی بهش ندارم ولی بشدت بهم علاقه داریم و واقعا عاشق همدیگه شده بودیم. بوی بدنش حتی کصش انسان رو دیونه میکرد هر دفعه که پیشش میرفتم تمام بدنم میلرزید و هیجان داشتم تا اخرین لحظه ی دیدارمون .
کیر شوهرش کوچک بود و تا اخرین باری که باهاش حرف میزدم همچنان زود انزالی رو داشت .
من تونستم با تمرکز و تمرین و سکسی پشت سر هم تا هرچند اون می خواست خودم رو نگه دارم .
تلفن خانه جدا از در ورودی یک اتاق کوچک داشت که کمد لباس اونجا بود و من بیشتر اگه کسی میومد میرفتم داخل کمد لباس و قایم میشدم .
این کار تا زمانی که من اومدم خارج از ایران و برنگشتم ادامه داشت و بهترین سال های عمرم رو با اون خانم گذروندم و هنوز حسرت اون روزها رو میخورم .
سکسی که ما داشتیم همیشه حالت زور و اجبار از طرف من بود که بعدها اونم تعریف میکرد میگفت نکنه حرفم رو جدی بگیره و بره بیرون چون مثلا اون مخالف بود. ولی من میدونستم که داره باهام بازی میکنه.
قبل اون سکس داشتم و بعد اون هم داشتم ولی چیزی که مثل اون باشه دیگه نخواهم دید .اب کصش تمیز بدون بو .
اولین باری که کیرم رو از بالای کصش به پایین سمت سوراخش کشیدم بشدت تعجب کردم که چطور کیر به این کلفتی و بزرگی توش گم شد . بعدها با خوهرزاده ش که هم سن اون بود و شوهر داشت اشنام کرد و دوباره هم با اون سکس داشتم چون صمیمی بودن از جیک و پیک هم خبر داشتن و میگفتن کیر دوتا شوهر اندازه مال من نمیشه . انصافا خواهرزادش هم جنس خوبی بود .
الان اروپا هستم البته اندام زن هایی که اینجا داره واقعا قابل مقایسه با رن ایرانی نیست چون قد بلند و اندام توپری دارن ولی هیچ کسی کص اون رو نداره .
واقعا هر چند در وصفش بگم باز در حقش ظلم کردم چون خیلی خوب بود
. البته میدونم شیوه نگارشم خوب نیست ولی ی سری دوستان هستن همیشه عادت کردن به فش دادان که من نظری درباره اونا ندارم ِ .
این بهترین خاطرات من بود که براتون نوشتم البته خیلی خلاصه .وقت همگی بخیر.
ا
نوشته: علی
خدایا توبه. واسم سواله چرا اینجا هیچکی کیرش کوجیک نیست همه قد گرز رستم کیر دارن؟ پس این کیر ۶ سانتی ها که توی جامعه هستن همشون منم؟
میفهمم چی میگی.تجربه اش رو داشتم.یه راهنمایی واست دارم.بهم پیام بده
با احترام به مشاغل
با سِمَتِ تلفن چی بیمارستان ( اونم َشغل دوم)، مهاجرت کردی اروپا؟!
ماشاالله ماشاالله سِیر پیشرفتت کیری صعودی بوده! کاش روش اقدام مهاجرتت رو به جای این کص شعر برامون نوشته بودی،
ما هم استفاده میکردیم!😁
یه پیرمرد که سعی کرد داستانی از جوانی بگه. چون پیرمردی فحشت نمیدم وگرنه نمره داستان صفر
احتمالا تو رو رئیس بیمارستان زیاد تو کونت گذاشته که همچین جایی رو ول کردی رفتی اروپا😂😂😂😂
داداش تو باید کتاب چاپ میکردی
الکی اومدی اینجا
الان من رو کص ننتم و واقعا جای کیری ایه،که تورو پس انداخته،تو نهایتا توی یه طویله باشی و توصیف کص گاو رو تایپ کنی
کص دست بیشتر میخواستی بگی الان خارج هستی تا بخوای داستان تعریع کنی
صدبار گفتم از موتوری جماعت جنس نگیر با این جفنگیات
داداش تو که اروپایی یه نگاه بنداز ببین بایدن رای اورده یا ترامپ؟
اینا مارو کیر کردن خودشونم روش نشستن