سکس بی مقدمه

1400/12/09

مهمونی خانوادگی بود ، دوستای بابام ماهی یبار دورهمی داشتن . و اینبار خونه صادق ،
خونه شلوغ بود و خانمها تو پذیرایی و آشپزخونه مشغول گپ و پذیرایی و تدارک شام بودن ، آقایون تو اتاق نشیمن سر کله پاچه فردا صبح ورق بازی میکردن و ما بچه ها هم تو حیاط و پارکینگ بازی میکردیم .
چون کاراکتر اصلی داستانه از صادق بگم ، راننده تاکسی ، چهارشونه و خوشتیپ با سیبیلی کلفت ، از لاتهای قدیم تهران ، شوخ و نمک جمع که اگر نبود جاش خیلی معلوم میشد .
خونه ویلایی بزرگ و قشنگی سمت آریاشهر داشت و وقتی اونجا جمع می‌شدیم همه راحت بودن .
بعد از کمی بازی با بچه ها رفتم اتاق پیش بابام که بازی شونو تماشا کنم . کنارش صادق نشسته بود ، یه دستش رو زمین تکیه گاه بود و دست دیگه اش ورق بود ، من بدون اینکه متوجه باشم نشستم رو دست صادق ، عذرخواهی کردم و یوری شدم که صادق دستشو بکشه ولی اون حین درآوردن دستش انگشتم کرد .
فکر کردم اشتباه کردم و بهش نگاه کردم اونم با یه چشمک و لبخند تایید کرد که درست حدس زدی . دیگه این کارش رفت رو مخم ، هم خوشم اومده بود هم نمی‌دونستم چطور تکرارش کنم .
یکم گذشت صادق بمن گفت حمید جون میشه سیگار منو از تو ماشین بیاری ، منم با یه چشم رفتم تو پارکینگ . بچه ها دیگه تو خونه بودن و تو حیاط کسی نبود .
دولا شده بودم تو ماشینو می‌گشتم که حس کردم یکی از پشت چسبید بهم ، کلفتی کیرشو روی کونم حس میکردم . شوک شده بودم سریع برگشتم دیدم صادقه . بلند شدم و با لبخند گفت دیر کردی فهمیدم پیداش نمیکنی ، تو داشبورده بی زحمت بردار .
دوباره دولا شدم تو ماشین در داشبورد و باز کردم اینقدر خرت و پرت توش بود که یکم طول کشید تا پیداش کنم . تو همین حین صادق دوباره کیرشو چسبوند به کونم و یکم فشار داد و دولا شد روم که مثلاً تو پیدا کردن سیگار کمک کنه .
پاکت سیگار تو دستم بود و اونم تو همون پوزیشن دستمو گرفت و مالوند و با کیرش یه فشار کوچیک به کونم داد و گفت دستت نکنه پیداش کردی . یه حال عجیب داشتم ، هم خوشم اومده بود هم میترسیدم .
از ماشین اومدم بیرون ، نگاهم افتاد به شلوار ورزشی صادق که قشنگ برجستگی کیرش معلوم بود . خواستم برم که دستمو گرفت و بی مقدمه گفت خوشت میاد ؟ راستش لال شده بودم سرمو انداختم پایین که گفت سکوت علامت رضایته و بعد دستمو گذاشت رو کیرش و باهم فشار داد .
واااای چقدر بزرگ و سفت بود ، گفت یکم بمالش . مثل یه برده هرچی می‌گفت انجام میدادم ، براش مالیدم که با یه جون لبامو خورد . تو یه حرکت کیرشو از تو شلوارش درآورد ، اووووف تا حالا یه همچین کیری ندیده بودم ، خیلی بزرگ بود یا شایدم با مال خودم مقایسه میکردم . خلاصه شوکه شده بودم گفتم صادق خان بریم تو دیگه الان بابام شک می‌کنه . گفت باشه ولی اول اینو ببوس بعد برو ، با اکراه سرشو بوس کردم و سریع از زیر دستش رفتم سمت پله ها .
یکم گذشت صادق اومد تو اتاق و همه گفتن پس کجایی بازی یخ کرد ؟ گفت داشتم سیگار می‌کشیدم . یه نگاه به شلوارش کردم خبری از برجستگی کیرش نبود ، بنظرم بزور حابجاش کرده بود معلوم نشه . دوباره اومد نشست کنار منو بابام و ادامه بازی .
بگذریم ، بازی تموم شد و بساط شام و دوباره ورق بازی و گپ و شوخی جمعی تا وقت خواب شد . جاهارو انداختن و معلوم شد من و بابام و صادق و دوتا دیگه از مردها تو یه اتاق می‌خوابیم .
جای من بین صادق و بابام بود ، حدس میزدم باید با برنامه قبلی اینجوری بخوابیم . چراغها خاموش شد و همه خوابیدن ، نمیدونم چقدر گذشته بود شاید نصف شب بود که احساس کردم یکی داره با کونم بازی می‌کنه . چشامو باز کردم متوجه شدم یه وری رو به بابام خوابیدم و پشتم به صادقه و اونم دستشو آورده زیر پتو من و داره با کونم ور می‌ره . حس خوبی داشتم و خودمو زدم بخواب ، صادق یواش دستشو کرد تو شورت و شلوارم و انگشتشو رسوند به کونم . داشت انگشتم میکرد که یه تکون خوردم و دیگه فهمید بیدارم . یکم نزدیک تر شد و دست منو از زیر پتو گرفت و گذاشت رو کیرش ، وااای کیرشو زیر پتو درآورده بود و منم براش بالا پایین میکردم .
اون با سوراخم بازی میکرد و منم با کیرش . خیلی حال میداد ولی میترسیدم کسی بیدار باشه و بفهمه چه خبره . اما صادق کارشو بلد بود و بی سرو صدا بچه بازی میکرد .
یکم گذشت آروم دم گوشم گفت برو پارکینگ منم بعدش میام .
راستش ترسیدم ولی اینقدر از کیرش و رفتارش خوشم اومده بود که مخم درست کار نمی‌کرد و بدون فکر بلند شدم رفتم بیرون و بعد پارکینگ . چند دقیقه بعد صادق اومد و منو برد ته پارکینگ پشت ماشینش و بدون معطلی شلوارمو کشید پایین و شروع کرد لیسیدن کونم ، زبون خیسشو لای کونم بالا پایین میکرد و کونمو گاز میگرفت ‌‌. بعد بلند شد و یه تف بزرگ انداخت رو کیرشو و گذاشت لای پام . گفتم توروخدا نکنی توش ، گفت نه جوجو حواسم هست که هنوز بچه ای ‌‌ولی من دیونتم و عاشق کون نرم و سفید پسربچه هام .
خلاصه شروع کرد لای پام تلمبه زدن که با چندتا ضربه محکم کیرشو کشید بیرون و برگشتم دیدم با آه اوه آبشو داره میریزه زمین . آب سفید و زیاد که با فشار میریخت بیرون .
منو بوسید و گفت سریع برو سر جات تا من اینجا رو تمیز کنم بیام .
منم رفتم تو اتاق و خوابیدم کنار بابام ‌‌. یکم بعد صادقم اومد و رفت تو جاش و پشت به من خوابید .
ولی من تا کی بیدار بودم و به اتفاقی که افتاده بود فکر میکردم که چقدر سریع و بی مقدمه لاپایی دادم به کیر کلفت صادق .
اتفاق اون شب شروع گرایش و حس من به مردهای سن بالا شد و بارها با صادق تو شرایط خوب و آروم سکس داشتیم و خیلی چیزها با اون تجربه کردم .

نوشته: حمید


👍 10
👎 1
18901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

861418
2022-02-28 02:54:11 +0330 +0330

اینکه یه نفر به رفیقش کی بزنه و بچه اش و بکنه اصلا قشنگ نیست و حال به هم زنه
کیر تو ناموس شخصی که این کار و بکنه

اما در کل سکس با یه مرد میانسال و مردونه عالیه

3 ❤️

861434
2022-02-28 04:31:45 +0330 +0330

سن بالا و تجربه بيشتر ،
چيزيه كه مفعولا عاشقشن،
جوجو هاى دوست داشتنى

1 ❤️