سکس عجیب با خاله (۱)

1401/01/13

سلام
میرم سر اصل داستان این داستان در مورد یک سیسی هستش پس اگه دوست ندارید لطفاً نخوانید✋
داستان یک مقدار طولانی هستش.
از خودم بگم اسمم علیرضا یه پسر نه چاق نه لاغر اندام بدک نیست و از مو رو بدنم هیچ وقت خوشم نمیومده پس همیشه بدنمو بدون مو میکنم یه دودول نسبتا کوچیک حدودا13سانتی.
خوب بریم سر اصل داستان.حدودا 16سالم بود که با خود ارضایی آشنا شدم اون زمان گوشی هوشمند کم بود پس با کامپیوتر میرفتم تو اینترنت و عکس میدیدمو خود ارضایی میکردم تا به سن 17سالگی رسیدم و دیگه خود ارضایی بهم لذت نمی‌داد تازه گوشی هوشمند خریده بودم پس خود ارضایی راحت تر بود برام ،تو این یک سالم حسابی از خودم کار کشیده بودم برا خودم تو سایت ها می‌چرخیدم که یه عکس عجیب دیدم یه زن فوق العاده که وسط داشت به جای کص یه کیر سفید خوش تراش داشت . تو سایت های مختلف دنبال همچین کسایی بودم و بعد از مدتیعاشق این چهار شیمیل شده بودم Natalie Mars, Aubrey Kate, Venus Lux. ,annabelle lane و همیشه فیلم های اونا رو نگاه میکردم تا بعد یه مدت به حس عجیبی داشتم انگار دوست داشتم به جای این که بکنمشون بهشون بدم و اونا کون منو جر بدن خلاصه به این حس توجهی نکردم چون از بچگی به ما گفتن این کار ها خوب نیست تا یه شب به اوج شهوت رسیده بودم و انگشتمو با کرم چرب کردم و اینقدر با جونم ور رفتم تا انگشتم رفت تو جونم ولی خوب چون اون موقع بلد نبودم داخل کونمو بشورم یه حس بدی داشت . با گشتن تو اینترنت فهمیدم این کار رو خیلی ها انجام میدن و روش تمیز کردن داخل کون رو فهمیدم از فرداش کار من شده بود دیدن عکس ها و فیلم های شیمیل ها و انگشت کردن کونم اول تا چند روز یه انگشت بعد دو انگشت ،بعد یه هفته شد سه انگشت دیگه انگار انگشت جواب نیازمو نمی‌داد کم کم با خیار ،بعد بادمجون در این مدتم اطلاعات زیادی در مورد شیمیل به دست آوردم تا این که با اسم سیسی آشنا شدم برام جالب بود مردابی که مثل من دوست دارم کون بدن و بدن بی مویی مثل شیمیل ها داشتن از رو کنجکاوی تحقیقاتی در بارشون کردم و با سیسی گاسم. آشنا شدم خیلی برام جالب بود که آیت بیاد اونم بدون دست زدن به دودولت و اکثر سیسی ها ام مثل من سایز دودولشون کوچیک بود خیلی سعی کردم ارضا شدن از کون رو تجربه کنم ولی هر کاری کردم نشد .دیگه نمیتونم ا امید شده بودم تا این که یه شب که همه خونوادم بیرون بودن زد به سرم که امتحان کنم . یه جا خونده بودم دفعه اول ارضا شدن از کون خیلی طول می‌کشه ولی دفعه های بعدی راحت تره یه خیار متوسط حلالی شکل برداشتم همراه با وازلین و رفتم تو حموم اول خودمو با انگشتام آماده کردم و بعد خیار کردم تو خیلی سخت بود به دودولم دست نزنم ولی گفتم این دفعه باید تحمل کنم حدود چهل دقیقه داشتم خیارو تو کونم جلو عقب دستم خسته شده بود از اون طرفم دودولم سیخ بود و تحمل این که بهش دست نزنم از همه سخت تر کم کم یه حس عجیبی بهم دست داد برام عجیب بود حس کردم دودو لم داره نبض میزنم برام خیلی جالب بود تا این که یه دفعه آبم پاشید بیرون یه حس فوق العاده بهم دست داد و وسط حموم افتادم حتی نمی‌تونستم خیارو از کونم بکشم بیرون و خیارم کم کم کامل رفت تو کونم حدودا یک ربع در همون حالت بودم تا حالم جا بیاد بعد بلند شدم و خیار رو از کونم بیرون آوردم بعد از ارضا شدن بیرون آوردن همچین چیزایی از کون خیلی سخته اونایی که تجربه داشتن می‌دونن چی میگم.


خوب بعد اون دفعه که تو حموم از کون آبم اومد و لذت واقعی کون دادن رو فهمیدم کارم شده بود همین خیار بادمجون همه چی میکردم تو کونم اینقدر که بدون چرب کردن راحت یکی دو انگشت می‌رفت تو کونم البته سیع میکردم خیار و بادمجون حلالی شکل باشه چون راحت تر پروستات تحریک میشه . نزدیک عید بود خونواده میخواستن برن مسافرت ولی من حوصله نداشتم برم با هزار بهونه راضی شدن من بمونم ولی تنها نه و خاله کوچیکم باید بیاد پیشم هر چی گفتم نه قبول نکردن و منم راضی شدم خلاصه خونواده رفتن و قرار شد خالم بیاد پیشم خوشبختانه شب اول خالم گفت جایی قرار داره دیر وقت میاد .
خوب از خالم که بخوام بگم اسمش ریحانست الا 23سالشه بدن خیلی خوبی داره ،خیلی ام به خودش میرسه خلاصه بگم همه چی تمومه .
من شک کرده بودم که خالم با یه پسرست ولی خوب کاری بهش نداشتم برا خودم داشتم فیلم سوپر میدیدمو کونمو آماده میکردم که به ذهنم رسید حالا که یکی دو هفته کسی نیست چرا برا خودم یه دیلدو نخرم؟
خلاصه رفتم یه دوش گرفتم که شهوتم فعلا بپره رفتم تو اینستا پیج ها زیاد بود و حدود یک ساعتی طول کشید تا یه پیج مطمعن پیدا کردم خلاصه دیلدویی که میخواستم پیدا کردم و به ادمین پیج پیام دادم چون مشکل مالی نداشتم قیمت برام مهم نبود دوتا دیلدو یکی 20سانتی یکی23سانتی با یه کمربند که شد600تومن با دوتا بات پلاگ که شد 500تومن سفارش دادم که یارو نوشت برا خودت میخوای یه کم خجالت کشیدم .گفتم برا چی گفت اگه برا خودت میخوای چستیتی ام داریم گفتم عکس بفرست عکس ها رو دیدم و دوتا چستیتی ام تو دو سایز گرفتم چون میگن اگه خیلی از چستیتی استفاده کنی کیر به مرور زمان کوچیک تر میشه خلاصه با هزار ترس پول رو پرداخت کردم چون پس انداز یک سالم بود . بعد فرستادن عکس فیش گفت تا 48ساعت میرسه دستتون .
خلاصه اونشب خالم اومد و معلوم بود حسابی از خجالت خودش در اومده .اون دو روز نه من به خالم کار داشتم نه اون به من فقط موقع غذا با هم بودیم خالمم این دو روز جایی نرفت شب موقع خواب قشنگ از صداش معلوم بود داره با خودش ور می‌ره فاصله اتاق هامون از هم زیاد نبود من تو اتاق خودم بودم خالمم تو اتاق میهمان که تقریبا ده قدم با هم فاصله داشت .با صدا هوایی که خالم میداد منم شهوتم زد بالا ولی نمی‌خواستم به خودم دست بزنم تا فرداش که دیلدو هام برسه یه حال اساسی به خودمو کون مبارکه بدم.خلاصه به هر زحمتی بود خوابیدم صبح پاشدم ساعت 12 بود خالم صدام کرد گفت خرس گنده پاشو دیگه بیا حوصلم سر رفت انگار چیزی زده باشه همش میخندیدی گفتم ریحونی چیزدی باز
گفت:خفه شو گوساله برو دست صورتتو بشور بیا یه فیلمی چیزی بزار حوصلم سر رفته،که گفتم میرم دوش بگیرم میام ،رفتم تو حموم و همون موهای کمم رو هم زدم که با صدای زنگ به خودم اومدم یاد بسته افتادم سریع خودمو خشک مردمو اومدم بیرون شاید یه ده دقیقه ای طول کشید
اومدم دیدم خالم نشسته رو مبل و همش می‌خنده گفت ها اومدی بیرون خاک بر سر اینا چیه خریدی و همش میخندیدی رفتم جلو دیدم دیلدو ها رو دیده .
ر: اینا رو برا کی خریدی شیطون خان ها بابات بفهمه کشتن
ع: هیچ کس حتما اشتباه آوردن
از ترس داشتم میمردم تا این که خالم بات پلاگ رو دید باز خندید گفت :انگار از کونم میکنید ببین چقدرم براش هزینه کرده.
تا اینکه چستیتی رو دید یه دفعه از جاش پرید با چشمای گرد رو کرد به منو گفت : توله سگ اینا مال کیه ها نگو برا خودته جنده
اولین بار بود این قدر عصبی میدیدمش حتی نمی‌تونستم جواب رف بزنم
که گفت گم شو تو اتاقت تا بیام.
بعد ده دقیقه اومد تو اتاق جعبه رو گذاشت وسط اتاق اومد کنار گفت ببین واقعا چته ها میدونی اینا چیه اصلا ها
ع: دست خودم نیست
ر: یعنی چی ها درست بگو وگرنه زنگ میزنم مامان بابات برگردم اون وقت دیگه باهات آروم مثل من حرف نمیزنه
همه چی رو گفتم بهش از حسم تا ارضا شدن از کون اونم همش میخندید و می‌گفت خاک تو سرت بعد حرفام بلند شد رفت از اتاق بیرون
قرار شد به مامان بابام چیزی نگه فعلا و راجب موضوع فکر کنه تا شب از اتاقم بیرون نیومدم که ساعتای ده صدام کرد گفت علی بیا بیرون کارت دارم رفتم پیشش گفت : ببین من از صبح دارم در مورد سیسی تحقیق میکنم تو واقعا این چیزا رو دوست داری . سرمو انداختم پایین گفتم آره
که خالم گفت ببین حالا که تو همه چی رو گفتی بزار منم بگم من با پسرای زیادی بودم ولی الان تنهام ، با این چیزایی ام که من تو اینترنت خوندمو دیدمم بدم نمیاد با تو باشم به نظر جذاب میاد تو خودت چی میگی .انگار دنیا رو بهم دادن ولی از یه طرف خالم بود از یه طرف به خاطر شرایط جامعه بهترین گزینه چون به بقیه نمیشه اعتماد کرد منم قبول کردم .
ر: خوب پس برو تو کونتو خوب تمیز کن منم میرم حموم
از همون که اومد بیرون لخت مادر زاد بود رو کرد به من گفت: چرا لباس تنته از این به بعد فقط لخت منم لباسامو در آوردم البته یه کم خجالت می‌کشیدم .
ر: برو اون وسایل که گرفتی بیار کار دارم
منم با یه چشم رفتم وسایلم آوردم گفت ببین از این به بعد مال منی فهمیدی .گفتم چشم و خالمم کمربندی با یه دیلدو 20سانتی بست به خودش و چستیتی بزرگ رو بست بهم گفت خوب حالا پشتتو بکن و با انگشت و کرم شروع کرد هم حس بدی بود هم خوب از یه طرف دودولم تو چستیتی زیر فشار خیلی زیادی بود از یه طرفم خالم زن به اون زیبایی داشت انگشتم میکرد این که یکی دیگه انگشتت کنه تا خودت از زمین تا آسمون فرق داره 🤤 خلاصه بعد با دیلدو کم کم کرد تو کونم تقریبا تا ته رفت اون که خالم گفت : جنده چه قدر کار کشیدی از این و شروع به تلمبه زدن کرد یک ربع نشد که آبم اومد .خالمم با تعجب نگام میکرد و گفت واقعا اینقدر حال کردی جنده خانوم.


خوب بعد از اون شب تو این دو هفته منو خالم حسابی از خجالت هم در اومدیم من اونو با دیلدو میکردم بعد اون همون دیلدو رو که از کسش اومده بود بیرون میکرد تو کون من بعد این دو هفته چستیتی هم دیگه خیلی اذیتم نمی‌کرد و کلیدشم دست خالم بود دیگه موقع خدافظی منو خالم بود چون فردا خونوادم میومدن
ر: خوب موقع رفتنه اما
ع: اما چی
ر: کلید قفلت پیش خودم میمونه
ع: ریحونی ترو خدا اذیت نکن
ر: ساکت حرفم نباشه
خلاصه خونوادم اومدن و کار من شد باز شب ها با کونم ور رفتن و از کون ارضا شدن تا این که بعد یه هفته مامانم با یه جعبه شیرینی اومد گفت خاله ریحانه تو کنکور کارشناسی ارشد قبول شده اونم شمال و باید تا یکی دوهفته دیگه بره انگار آب سرد ریختن رو سرم کلا حالم خوب نبود دیگه
از اونجایی که خونواده مادریم پول دار بودن خالم گیر داده بود خونه اجاره کنن بابا بزرگمم می‌گفت تنها نه که خالم یه دفعه گفت علیرضا باهام بیاد خوب که همه جا خوردیم که گفت: خوب علیرضا که کنکور نمیخواد بده سربازی هم نمیخواد بره بیاد هم من تنها نباشم هم یه کم کار یاد بگیره بره سر کار و یه چشمک به من زد خلاصه منم با کلی زحمت بابامو راضی کردم و با خاله ریحون رفتیم شمال و رفتیم سمت خونه یکی از دوستاش گفتم :ریحونی مگه خونه نمیخوای اجاره کنی گفت صبر کن اینجا بهتره خلاصه در زد یه دختر تقریبا25ساله با موهای طلایی ،قد185،با سینه های 80در رو باز کرد لامصب چه چیزی بود رفتیم تو بعد سلام و احوال پرسی خالم دختر و معرفی کرد اسمش نگین بود و تنها زندگی میکرد خونوادشم همون شهر بودن ولی مثل این که از خونوادش جدا شده بود .
خلاصه ما سه نفر یه جا زندگی میکردیم خرجمونم پول های اجاره ای بود که بابا بزرگم برا خاله می‌فرستاد بیچاره خونواده که فکر میکردم من میرم سر کار و خرج خاله و خودمو میدم.چند روز اول گذشت تا این که شهوتم زده بود بالا رفت پیش خاله گفتم ریحونی من دیگه نمیتونم منو آوردی که چی یه حالی ام بهم نمیدی،خدیدو گفت برو خودتو بشور بیا گفتم دیلدو رک بیارم که گفت نه زد تو حالم رفتم خودمو شستم اومدم اتاق ریحونی که دیدم نگینم هست گفتم میرم بعد میام که دیدم نگین دستمو گرفت گفت کجا آقا خوشگله و یه دست به کونم کشید فهمیدم ریحونی همه چی رو گفته خلاصه نگین شروع کرد لخت کردن من ،کونمو زبون میزد انگشتم میکرد ،تا این که یه دفعه انگار برق بگیرم یه کیر دم سوراخم حس کردم بعله نگین شیمیل بود خودمو سپردم دست نگین و اونم یه دل سیر منو کرد خاله ریحاونمم که رو صندلی با کسش ور میرفتم .
کار من خالم اونجا شده بود کون دادن به نگین تا این که یه شب وقتی نگین داشت منو میکرد خالم بلند شد دیلدو بست به خودش و اومد جای من و کرد تو کونم هم درد داشتم هم لذت که باعث شد زود تر از کونم ارضا بشم .یه چند ماهی همینجوری گذشت .یه شب که رفته بودم بیرون برا خودم بگردم بعد این که اومدم خونه صدای ناله های نگین رو شنیدم رفتم تو اتاق چشام چهار تا شد دست ریحونی تا آرنج تو کون نگین بود
جفتشون تا منو دیدن خندیدنو گفتن بیا منم که شهوت لامصب گفتم باشه رفتم کونمو تمیز کردم اومدم دیدم دست ریحون هنوز تو کون نگینه جلو عقب می‌کنه منم کیر نگینم گذاشتم دهنو می‌خوردم دستمو کردم به نگین تا بکنه تو کونم که نگین گفت به پشت جلوم دراز بکش تعجب کردم ولی انجام دادم اول دو انگشتی بعد سه انگشتی ،بعد چهار انگشتی و وقتی انگشت پنجمش رو اضافه کرد فهمیدم چه بلایی قراره سرم بیاد به هر زحمتی بود دستشو تا مچ کرد تو کونم و پروستاتمو تحریک میکرد همون موقع بود که خودش از پروستات ارضا شد ولی از کون من دست بردار نبود تا منم ارضا شدم.

ادامه...

نوشته: علیرضا


👍 45
👎 29
149101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

866634
2022-04-02 00:51:17 +0430 +0430

یا صاحب منطق و خرد !!!


866643
2022-04-02 01:02:23 +0430 +0430

فکر کنم نویسنده سریال‌های ترکیه ای از اینجا سوژه پیدا میکنن. این همه توهم عادی نیست


866670
2022-04-02 02:20:20 +0430 +0430

یکی دیگه از تو کون نر‌و ترین داستان های تاریخ
د آخه لامصب یه بار خودت بخون ببین چی نوشتی

2 ❤️

866679
2022-04-02 03:03:08 +0430 +0430

حماسه ای دیگر از پسران سرزمینم
کوروش ناموسن بخواب علی اوبی بیداره
لامصب اول انگشت ،بعددوانگشت بعدسه تا بعدخیار سالادی
بعدش دسته مبل،بعد لوله تانک ،بعد میله برج میلاد و…
خدارحم کرد و گرنه خط استوا یا نصف نهار زده بودی لامصب

2 ❤️

866708
2022-04-02 10:12:55 +0430 +0430

این دیگه توسوپر هندیام قفله. مواد مخدر فکر کنم از کون مصرف میکنه

0 ❤️

866719
2022-04-02 12:33:46 +0430 +0430

جون کوس خاله ات دیگه ننویس کوس کش اینها چیه متوهم ملجوق

1 ❤️

866721
2022-04-02 12:43:59 +0430 +0430

یا خدا به دادمون برس 😳

0 ❤️

866728
2022-04-02 14:42:07 +0430 +0430

کس نگو بچه بیا عنمو بخور

0 ❤️

866738
2022-04-02 17:03:46 +0430 +0430

همه خاله دارن ماهم دارین🤔

0 ❤️

866766
2022-04-02 23:58:25 +0430 +0430

این یکی بجای اینکه خالش جنده از کار دربیاد یک کُون کُن حرفه ای دراومد.تنها نقطه قوت کُسشعرهای این علی کونی با دیگرون همین خاله کُون کُنش هست وبس .

0 ❤️

866767
2022-04-02 23:59:47 +0430 +0430

کصشعر فضایی سرودی کونی؟

0 ❤️

866850
2022-04-03 11:49:31 +0430 +0430

مرزهای داستان نویسی در سایت رو جابجا کرد

0 ❤️

870379
2022-04-23 20:49:26 +0430 +0430

هر جا گفتی میام همتون رو جوری میکنم که تا آخر عمر فراموش نکنین😎😎

0 ❤️

870849
2022-04-26 23:57:58 +0430 +0430

من دوست داشتم داستانتو ادامشو بنویس منم با تو هم حسم اگه خواستی پیام بده

2 ❤️

879091
2022-06-12 17:10:49 +0430 +0430

اول داستان خالت 23 سالش بود
وسطش شد 25؟!!
لابد اخرشم میشه 29 :)))))))))

0 ❤️

879239
2022-06-13 13:04:52 +0430 +0430

دوست عزیز زر زدی وقتی داری با کونت ور میری دولت اصلا بلند نمیشه کم دروغ بگو منم با کونم ور میرم خیلی هم عالیه ادم کیف میکنه

0 ❤️