سکس غیرمنتظره با زنعموم

1402/02/15

سلام دوستان
اول اینکه ممنونم که این داستان رو میخونید دوم اینکه همه چیز طبق واقعیت کلمه به کلمه گفته میشه

اول از خودم بگم اسمم امیررضا الان 26 سالمه سال 97 بود که من تو خونمون هر روز درگیر میشدم بخاطر بلوغم و مشکلات دانشگاه و مسیر تخمی که هر روز میرفتم و میومدم خیلی خسته شده بودم با یه دختر دوست بودم اون بدتر عصابمو خورد می‌کرد میرفت رو مخم که کلا 3 ماه بیشتر رابطه نداشتیم بعد اون دیگ عصیانی بودم که چرا نمیتونم کسی رو بکنم یا وقتی تا یک قدمی کردن طرف میرم پشیمون میشم اصلا حالت روحی خوبی نداشتم
خلاصه یک شب با خونه دعوام شد و رفتم خونه یکی از عمو هام ک از بابام کوچک تر هست اون شب نشستیم باهم عرق خوردیم منو عموم و عموم خوابید زنعموم خونه نبود و یه پسر عموی کوچیک تر از خودم دارم چند سال با من اختلاف سنی داره خلاصه منم مست کرده بودم و حالم بد بود تا اینکه پسر عموم از دهنش پرید که بابا مامانش دعوا کردن و مامانش قهر کرده و فلان منم که خودم داغون گفتم ای بابا من میرم میارم زنعمو رو نگران نباشید عموم گفت ولش کن میخوام طلاقش بدم و این داستانا خلاصه فردا صبح رفتم دنبال زنعموم و آوردمش خونه اما اینم بگم من از بچگی دلم میخواست لخت ببینمش یا بکنمش قیافه ای نداره ولی هم حشریه هم بدن خوبی داره تپل و اندام برجسته ای داره تا اومدیم خونه شروع کرد گلگی و از این حرفا که عموت معتاده و بهم توجه نمیکنه و این حرفا تا اینکه یهو نمیدونم چجوری شد دست من تو دستش بود و لمسش می‌کرد و از عشق و محبت میگفت منم کیرم کم کم داشت بلند میشد کلی گفتیم و اینا منم گفتم آره دیگ به درد نمیخوره زندگیه یه دختر باهام دوست بود نشد بکنمش کلی عصابم بهم ریخت و کلی حالم خراب شد و اینا تا اینکه پسر عموم یهو درو باز کرد از مدرسه اومد رفت تو اتاقش و برگشت با مامانش حال و احوال کرد و غذاشو خورد و خوابید منو زنعمو کنار هم دراز کشیدیم و ماهواره نگاه کردیم کم کم دستم رو کشیدم رو دستش رو بازوهاش بعد بوسش کردم یه یکساعتی تو همین حال بودیم من تو آسمون بودم تا اینکه دستمو کشیدم به سینش یه ده دقیقه همینجوری ماساژ دادم بعد دستمو کردم زیر سوتین سینه هاش خیلی بزرگ بود نمیدونم سایزش چند بود اما سوتین رو داشت پاره می‌کرد 36سالش بود اون موقع ولی محشر بود بدن سبزه کمر تپل پهلو هم داشت دیونه می‌کرد آدم رو بعد که دستم سوتینش بود گفت زشته پسرم میاد مبینه گفتم یکم دیگ بزار یهو قاطی کرد گفت حالم خراب میشه نکن.
من که متوجه شدم چي میخواد چند روز پیششون موندم تا بتونم زنعمو رو تو هر فرصتی بکنم
عموم از سر کار اومد با زنعموم قهر بودن زنعموم گفت من میرم پشت بام میخوابم منم باهاش رفتم عموم هیچ جوابی بهش نداد و پایین خوابید رفتیم بالا جا انداختیم یه نیم ساعت صحبت کردیم در مورد عشق و سکس و این کسشعرا زیر پتو پاش روی پام بود و دستش تو دستم انقد مالیدم دستشو خیس عرق شده بودیم قشنگ معلوم بود که قراره چی بشه
زنعموم به خاطر اینکه دلش خنک بشه میخواد (از دق و حرص عموم) بهم کس بده منم ک از خدا خواسته خلاصه همینجوری تو بغل هم بودیم یهو شروع کرد لیمو خوردن منم تجربه نداشتم و همش عقب ميمونم اون دیونم کرده بود زبونشو تو دهنم می‌چرخوند کمکم کیرم به بزرگ ترین حالتش رسیده بود ک با دستش از رو شلوار کیرمو می مالید کم کم نوک کیرم خیش شده بود یهو دستشو کرد زیر شلوارم نمیشد منم براش کمربندمو باز کردم شلوار جین تنگ پام بود من خایه هام خیلی بزرگه کیرمم مثل اعضای نویسنده سایت 20 سانت نیست کیر معمولی تقریبا 16 سانتی دارم اما قطرش بزرگه
زنعموم دستش بکیرم که خورد دیونه شدم یهو بوسم کرد هیچ حرفی بین ما رد بدل نمیشد تا اینکه دستش به کیرم خورد گفت چقد بزرگه داره میترکه
یهو گفت دیگ طاقت ندارم بلند شو جارو جا به جا کنیم که اگه کسی اومد نفهمه چ گوهی میخوریم جابجا شدیم سمت چپ در کنار کولر جا انداختیم باز افتازیم رو هم
اینبار نوبت من بود ک بمالمش شروع کردم کسشو مالیدن انگشتمو کردم تو کسکش آنقدر مالیدم که خیس شد البته آبی که داشت میومد چیزی بیبن ادار و مایع منی آقایون شبیه بود البته ترکیب این دوتا زنعموم بلند شد شاشید بعد داراز کشید به پهلو پای چپشو داد بالا کیر منو با کسش تنظیم کرد وای باورم نمیشد کیرم رو راهی کس بهشتیش کرد من به یک دقیقه نرسید آبم اومد و آوردم بیرون ریختم رو کونش بدش اومد بهم دستمال داد پاکش کردم طولی نکشید دوباره کیرم مثل سنگ شد زنعموم باورش نمیشد گفت یکم زمان بده بهش دیونه دوباره کردمش تو کسش خیلی تپل بود واقعا تپل ترین کسی بوده ک تا الان دیدم
بهش چند بار گفتم زنعمو از پشت بکنم و اینا یه برگشت گفت یکبار دیگ بگی زنعمو دهنتو میگام
بلند شد نشست رو کیرم بدون اینکه کیرم در بیاد از کسش شروع کرد به بالا پایین شد تو اون تاریکی خط کسش می‌درخشید داشتم چی میدیدم زنعموم که کیرمو تا خایه میکنه تو کسش من داشت آبم میومد بهش گفتم استوپ کرد کیرم تو کسش سیخ وایساده بود یهو سینه هاشو داد بیرون لیس میزدم براش بالا و پایین میرفت رو کیرم دوباره یهو باهم ارضا شدیم کیرم دورش سفت شد
من داشتم از هوش میرفتم انگار از مغز تا کمرمو کشید تو خودش
زنعموم به کوچولو لرزید رو پاهام حسش کردم بعد بوسم کرد صورتمو گردنمو
کسشو پاک کرد کیرمو پاک کرد گفت تا حالا اینجوری نشده با عمونم
دوباره کنارم دراز کشید من خودمو بهش مالیدم بازم شلوارشو داد پایین کیرمو گذاشت رو خط کسش ساعت 4 صبح بود و ما همچنان در عشق و حال ک داشت آبم میومد انقد گرم بود و لیر اون تو از کنار تنگ تر بود واقعا زبونم قادر به توصیفش نیست گفتم داره میاد گفت دلت میخواد بچه دارم کنی برات بزرگش کنم
منم بوسیدمش گفتم ن ما تازه زنو شوهر شدیم زوده کلی خندیدیم آبمو ریختم تو یه پارچه
بعد خوابیدیم صبح من حال نداشتم راه برم هی بهم تیکه مینداخت یه خورده سینشو تو آشپزخونه خوردم قبل اینکه پسر عموم بیدار شه چون عموم رفته بود سر کار
سینش خوردم بعد بهم صبحانه داد خوردم رفتم دانشگاه
اما بعد اون داستان هیچ گفت تکرار نشد و با عموم اوکی شد یکبار التماسش کردم گفت ک پشیمون شده و دیگ جوابم رو نداد
هر چند خیلی خوب بود اما منم حس ندامت داشتم

نوشته: Amirreza


👍 2
👎 12
78401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

926447
2023-05-05 01:27:21 +0330 +0330

کیرم تو نوشتنت

2 ❤️

926450
2023-05-05 01:33:04 +0330 +0330

روند داستانت خوب بود.

1 ❤️

926453
2023-05-05 01:43:05 +0330 +0330

اون فامیل ریش سفید و بزرگتر نداشت که توی چاقال بری زنعموتو برگردونی؟ تو کل فامیل از تو آدم تر پیدا نمیشد که زنعموت بخواد باهاش درد دل کنه؟ باید مشکل جنسی شوهرشو به توی ابنه ای میگفت؟ پسر عموت که چند سال کوچیکتربود بچه مدرسه ای بود بعد تو دانشگاهی بودی؟

اصل ماجرا: پسر عموی نامرد و پشت بام خونین!! 😁

4 ❤️

926469
2023-05-05 03:17:54 +0330 +0330

مردم از خنده یهو چرا زن عموت پاشد شاشید؟
یعنی خاک بر سرت ک ب دروغ هم بلد نیستی کس بکنی!!
اینم متن داستان:
"“شروع کردم کسشو مالیدن انگشتمو کردم تو کسکش آنقدر مالیدم که خیس شد البته آبی که داشت میومد چیزی بیبن ادار و مایع منی آقایون شبیه بود البته ترکیب این دوتا زنعموم بلند شد شاشید بعد داراز کشید به پهلو پای چپشو داد…”

1 ❤️

926478
2023-05-05 05:03:11 +0330 +0330

با این فرض که اصن تو راست میگی سکس با زن عمو و زندایی اصلا غیر منتظره نیست هر ایرانی حداقل یبار به این موضوع فکر کرده

1 ❤️

926490
2023-05-05 07:21:19 +0330 +0330

عموت هم برات جاکشی کرد و هم کس کشی، مواظب پسرعموت باشکه تلافی نکنه، ممکنه ترتیب خودت را هم بدهد که دو به یک از جلو بیفته، در ضمن حضرت لیسانسه اون اسمس" اعصاب " هست، عموت خواب بود تو می خواستی بری دنبال زنعمو برش گردونی، تو خواب گفت ولش کن بابا، بعد میاد بهت کس میده!!!

1 ❤️

926528
2023-05-05 14:39:41 +0330 +0330

واستا شاشت کف کنه بعد بنویس. کیری

1 ❤️

926545
2023-05-05 18:34:36 +0330 +0330

پشت بام دستمال کاغذی چجوری پیدا کرد برات?!

1 ❤️

926554
2023-05-05 22:00:32 +0330 +0330

اعوذ بالله من ال ادم جاکش

1 ❤️

926557
2023-05-05 22:37:02 +0330 +0330

ناموس آخرش بود داستانت 😂
اونجا که گفتی پاشد شاشید یاد گذشته دور افتادم به خونه ای بود با چند اتاق تو هر اتاق یک سنگ توالت بود بدون هیچ پوششی با فاصله دومتر هم یک دوشک بود با بالشت من هم اولین بار به اینطور جایی میرفتم خلاصه بنده خدا ها قبل رابطه یک بار میشستند خودشونو و بعد رابطه میرفتند رو سنگ یه شاش و بعد شست شو
آخه بی پدر جرقی چنده هم به این شاسگولی ولو نمیکنه خودشو

0 ❤️

926561
2023-05-05 23:48:38 +0330 +0330

کیرم تو افکارت مجلوق کص ندیده

0 ❤️

926581
2023-05-06 01:12:19 +0330 +0330

جق جقووو

0 ❤️

926583
2023-05-06 01:17:58 +0330 +0330

بچه جقی دم خروست همون اول داستان ز دبیرون ۲۶سالته سال ۹۷یعنی ۵سال پیش تو۲۱سالگیت تو با مشکلات بلوغ داشتی تخم خر تو۲۱سالگی بلوغ رو رد کردی ؟عوارض بلوغ ۱۵سالیگه خربچه.اولش نمی گفتی داستانت واقعیه فحشت نمی دادم چون فکر کردی دیگران خرند باور می کنند خودت خری وهفت نسل پس وپیشت

1 ❤️

926648
2023-05-06 11:46:45 +0330 +0330

سلام من تمام کتگوری های مورد علاقم رو تموم کردم چه سایتی بجز شهوانی میتونید بهم معرفی کنید؟

0 ❤️

926698
2023-05-06 23:05:55 +0330 +0330

تو اون شب که عرق خوردی تا الان که داستانو‌نوشتی و سال۱۴۰۲,هنوز مستی و داری کسشعر میگی
پوشال های همون کولر با پمپ ابش تو باسن نشستت

0 ❤️