عمو بزرگه ام دو تا بچه داشت سکینه و سعید که سعید سندرم داون داشت و سکینه هم خیلی زشت بود ولی پوستش گندمی بود با موهای فر بلند و ظاهری که ترکیبش زیبا نبود و تا 34 سالگی خواستگاری نداشت شرایط خانوادگیشم جوری نبود که بتونه عمل زیبایی داشته باشه و ماهی یکبار میومد خونه ما تا با مادرم برن بیرون و خرید کنن چون رابطه خیلی خوبی با مادرم داشت، مادرم هم چون دختر نداشت اون رو مثله دخترش دوست داشت، یه روز مامانم و سکینه رفته بودن خرید و منم از فرصت استفاده کردم و یه فیلم که درباره رابطه یه دختر 15ساله با دوست پسر مادرش بود رو دیدم حسابی حشری شده بودم که زنگ رو زدن و سکینه با خرید ها اومد داخل گفتم مامانم کجاست؟ گفت از بیمارستان زنگ زدن و رفت آخه مامانم جراح زنان و زایمان بود، کمک سکینه کردم و خرید ها رو بردیم توی اشپزخونه و من رفتم دستشویی وقتی برگشتم رفتم توی آشپزخونه دیدم سکینه پشتش به منه و داره میوه ها رو میشوره و چه تصویر قشنگی بود یه شلوار خاکستری پوشیده بود که لای خط کونش شلوارش گیر کرده بود و چه کون قشنگی گفتم کمک نمی خوای گفت نه… گفتم یه هلو بهم میدی. یه هلو بهم داد و به عمد خودمو به کونش مالیدم و لبخند زد و منم رفتم توی پذیرایی و هلو خوردم و حس کردم امروز میشه یه حالی با کون سکینه کرد و رفتم داخل آشپزخونه و این بار از پشت بهش چسبیدم و گفتم یه هلو دیگه میخوام کیرم لای کونش بود و سکینه بی هیچ واکنشی یه هلو شست و بهم گفت بفرما گفتم نصفش کن و هستشو در بیار و بذار دهنم و دستمو دور کمرش حلقه کرده بود و سفت به خودم فشارش میدادم و کیرم به کونش فشار میدادم هلو رو نصف کرد و هستشو دراورد و نصفشو گذاشت دهنم و گفتم نصف دیگشم خودت بخور، بهم گفت هلو رو خوردیم بریم توی اتاق؟ گفتم اخ جون بزن بریم و اب رو بست گفت ولم کن تا بتونیم بریم ولش کردم و اون رفت سمت اتاق من منم توی همون آشپزخونه شلوار و شورتم رو کندم و پشت سرش راه افتادم رفت توی اتاقم و وقتی به سمتم برگشت دید من لختم گفت جون چه حشری تو، عجب کیری داری گفتم بخورش گفت چشم و شروع کرد خوردن، وای که واقعا حرفه ای می خورد گفتم کار بلدیا گفت کیرت از ماله همه بزرگتره گفتم جون مگه چند تا کیر دیدی خندید و گفتم بسه و شلوارشو کشیدم پایین و شورت صورتی اش رو دراوردم و گفتم عجب کون قشنگی گفت شما پسرا چرا همتون عشق کون دارید؟ مگر کوس چشه؟ گفتم مگه دختر نیستی؟ گفت نه مگر پسرای فامیل گذاشتن دختر بمونم؟ گفتم یعنی باکره نیستی؟ گفت نه، راحت باش این کیر کلفتت رو تا ته بکن توی کوسم گفتم من الان کون میخوام تو کف کونتم اول کونت بعد که ارضا شدم کوستو میکنم گفت دروغ میگی بعدش ول میکنی میری گفتم نه قول میدم روی تخت داگی شد و گشادی سوراخ کونش نشون میداد که بله سکینه خانم کون نداده نذاشته و یه توف زدم و کیرمو کردم توی کونش نه تنگ بود نه گشاد، کیرم لیز نبود که خوب عقب و جلو کنم و اونم دردش اومد و درآوردم کیرمو رفتم از توی اتاق مامانم کرم آوردم و حسابی کونش و کیرمو چرب کردم و کیرمو کردم توی کونش شروع کردم تلمبه زدن، کیرمو تا ته میکردم توی کونش میگفتم جوووون عجب کونیه جرش میدم و سکینه هم میگفت آی آرش پاره کردی کونمو انقدر وحشیانه و حشری تلمبه میزدم که سکینه ناله هاش شبیه جیغ زدن بود تا اینکه آبم اومد و آبمو ریختم توی کون سکینه و افتادم روی تخت کنارش گفتم بهترین کونی که کردم کون تو بود گفت مثله وحشیا جرم دادی دیگه بهت کون نمیدم کیر کلفت وحشی صد رحمت به بقیه پسرای فامیل، گفتم واقعا به همه پسرای فامیل دادی؟ گفت به همشون گفتم من آخرین نفر بودم؟ گفت آره، گفتم اولین نفر کی بود؟ گفت کی بود بنظرت؟ گفتم نمیدونم، گفت اولین نفر آرمان بود گفتم داداش من؟ گفت آره… گفتم من چرا نفهمیدم؟! گفت آرمان و سعید اولین بار توی خونه بابابزرگ خفتم کردن و کردنم گفتم با سعید پسر خالم؟ گفت اره… گفتم باید همشو برام تعریف کنی با جزییات گفت کردن کوسم که یادت نرفته گفتم از الان تو ماله منی هر جور بگی میکنمت گفت آخ جون…
ادامه دارد…

نوشته: آرش