شب با دختر دایی، صبح با زندایی

1392/03/13

باسلام خدمت همه بچه های شهوانی .
این داستان که میخوام بنویسم واستون واقعیت محضه و به قول بعضی هاتون ساخته ذهن جلقیم نیست .حالا باور کنید یا نه به خودتون ربط داره هرکی هم فوش بده ایینه؟
در کل توف تو کون دروغگو.
بریم سر داستان …
من بچه که بودم تو دوران راهنمایی 2بار دختر داییمو کرده بودم البته اون موقه چیزی از سکس حالیم نبود و فقط در حد مالیدن بوسیدن بود
تا اینکه بزرگ شدیم من الان 24 سالمه و دختر داییم 25 سالشه تو این مدت خیلی دلم میخواست بکنمش مثه قدیما اما اون دیگه به ما پا بده نبود خلاصه بدجور گذاشته بود مارو تو کف هروقتم که میدیدمش همش به پرو پاچش نگا میکردم در ضمن امارشم داشتم که دوس پسر داره وباهاش سکسم کرده.
1روز به خودم گفتم هرطرو که شده باید این جنده رو بکنم چون تو این سالها حسابی گوشتی واسه خودش شده بود.
تا اینکه 1 شب به همراه خانواده خونشون شام دعوت بودیم بعد از خوردن شام و میوه دیگه میخواستیم بریم خونه خودمون که پسر داییم گفت تو امشب اینجا باش که با هم تا صبح پلی استیشن بازی کنیم منم 1 خورده فکر کردم دیدم بدم نمیگه فردا بیکارم بهش گفتم قبوله.
خانواده ما رفتن و من موندم اول 1 کم با پسر داییم ورق بازی کردم درحین بازی حواسم به دختر داییم بود که داره چکار میکنه همش در حال اس دادن بود وگاهی هم 1 لبخندی میزد مطمئن بود که با اون کونده دوس پسرش داره اس بازی میکنه تا اینکه ساعت1 شد بلند شد رفت از تو اطاقش لباس وحوله برداشت و رفت حموم اینم بگم که این دختر دایی ما همیشه جلو ما راحت میگشت وخانوادشم چیزی بهش نمیگفتن از بس که خانمو ناز نازی بار اورده بودن خیلی هم پررو تشریف داشت.موقه رفتن به حموم دیدم با خودش داره گوشیشو میبره 1 دفه بذهنم زد نکنه داره میره تم حموم که با دوس پسرش سکس تل کنه منم به بهانه خوردن اب پلشدم رفت تو اشپزخونه وقتی برگشتم نزدیک در حموم روبه رو پسر داییم نشستم لت اگه خبری اون نو شد بشنوم اما از بد روزگار خانوم زرنگ تشریف داشت وشیر ابو باز گذلشته بود و فقط صدای اب میومد .
دقیقا بعد40دقیقه امد بیرون ارز قیافش ملوم بود 1 غلطی کرده اون تو وقتی امد بیرون به طعنه بهش گفتم خسته نباشی فکر کردیم افتادی تو سوراخ حموم میخواستیم زنگ بزنیم اتش نشانی بیان بکشنت بیرون اونم 1 خنده تحویل داد و گفت من میرم بخوابم خواهشن سرو صدا نکنین تو دلم گفتم تو نخوابی کی بخوابه منها قبلش راه برو پاهات باز بشه .
رفت تو اتاقش بخوابه منو پسر داییم نشستیم پای بازی و تاساعت 3 نیم فوتبال میزدیم که ساعت 3 نیم پسر داییم گفت دیگه بسه من خوابم میاد منم که همش بهش باخته بودم برگشتم گفت چیه کونده کم اوردی برگشت گفت خفه بابا بگیر بمیر خلاصه تی وی رو خاموش کردیم رفتیم تو اتاق پسر دایی رو تشک خوابیدیم .
همونجور که دراز بودم به خودم گفتم امشب وقتشه هرچی باداباد
به پسر داییم نگه کردم دیدم طوری خوابیده که انگار 2000ساله مرده زم بیرو ن از اتاقش رفتم سمت اتاق دایی وزن دایی دیدم در بسته است و برقم خاموشه اخه اونا ساعت12 رفتن خوابیدن که صبح برن سرکار.
اروم و یواشکی در اتاق دختر دایی رو باز کردم دیدم به به جنده خانوم طاق باز با1 شرت وسوتین زرد خوابیده بشکم تا این صحنه رو دیدم کیرم شد مثه موشک کروز.
مونده بودم چکار کنم هم دلم کس میخواس هم میترسیدم کسی بیاد یا این جنده دادو فریاد کنه بلاخره شیطون پیروز شد ودلو زدم به دریا.
رفتم اروم کنارش و شرع کردم به بوسیدن باهاش و با دستمم با کیرم ور میرفتم از کف پاش تا رونشو بو سیدم تو1 لحظه احساس کردم 2تا چشم دارن نگام میکنن به صورتش نگا کردم دیدم جنده بیدار شده بجان مادرم خشکم زد رنگم شده بود مثه اسهال بچه ریده بودم به خودم که1 دفه ارو با1صدای شهوتناک گفت چیه یاده بچهگی هامون افتادی منم با ته ته پته گفتم ما همیشه به یاد اون دوران هستیم ویادشو گرامی میداریم. دفه بلند شد نشست گفت پس بیا یاد گذشته هارو 2باره زنده کنیم تا اینو گفت1 نفس راحت کشیدم تو1چشم به هم زدن پریدم روش و مثه این کس ندیده ها شروع کردم به لب گرفتن هم زمان هم داشتیم همو لخت میکردیم بعداز5 دقیقه گفت بخورش گفت بشرطی که توهم بخوری گف من بدم میاد گفتم چطور ماله دوس پسرتو میخوری به ماکه میرسه بدت میاد گفت تو از کجا میدونی منم گفتم حالا؟؟ بدبخت نمیدونس 1 دسی خورده خلاصه69 شدیم حالا نخور کی بخور جوری ساک میزد که انگار 100ساله کارش اینه جوری تخما وسر کیرمو میک میزد که داشتم از حال میرفتم
منم شروع کردم خوردن کس نازش که1مو نداشت حسابی هم اب انداخته بودهمش زبون میزدم تو کوسش باانگشتام با چوچولش بازی میکردم که1 دفه 1جیغ ارمی زد ودهن مارو کرد منبع اب بهش گفتم راحت شدی گفت هنو نه باید بکنیش تو کسم گفتم چیه میخوای بدبختمون کنی یا خودتو میخوای بندازی گردن ما گفت نترس قبلا پردم زده شده با تعجب گفت کی زده گفت دوس پسرش گفتم خسه نباشی به هرحال من از جلو بکن نیستم فقط کون میخوام گف به شرطی که از خجالت جلو در بیای مونده بودم چکار کنم که خودش 3 تا انگشتاشو کرد تو کسش گفت خیالت راحت شد که ندارم منم باخودم گفتم اگه اون کون گنده رو میخوام باید از این کس رد بشم گفتم قبوله.
به کمر خوابوندمش و1 بالش گذاشتم زیر کمرش سرکیرمو1توف جانانه زدم و 1 دفه همشو تا دسته جا کردمکه انم تا اومد جیغ بزنه بادس جلو دهنشو گرفتم گف چکار میکنی احمق گفتم خودت خواسی گف نمیخوام پاشو گمشو بیرون گفتم نه بابا زرنگی من تازه خوشم امده گفت تورو خدا ارو تلمبه بزن گفتم باشه …
وای چه کس تنگی بود من این همه کس کرده بودم اماهیچ کدوم مثه این نبود اب در کوزه بود و ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اروم اروم تلبه میزدم اون اروم لباشو گاز میگرفت گاهی اوقات تندش میکردم خوشش میومد میگفت سینه هامو بخور وبادستات محکم فشار بده میخوام سینه هام بزرگ بشه منم حسابی میخوردم و فشار میدادم کخ بعد از10دقیقه دیدم 2 باره با1 جیغ کوتاه ارضا شد 1 دقیقه بعددیدم داره ابم میاد گفتم چکارش کنم گف بریز رو صورت وسینه هام منم همشو روش خالی کردم ابم که امد دیگه حال نداشتم بهش گفتم من میرم بخوابم گفت پس کون چی گفتم باشه واسه1 وقته دیگه ؟
گفت شاید وقت دیگه در کار نباشه گفتم هست خیالت راحت…
لباسامو پوشیدم 1لب جانانه ازش گرفتم بهش گفتم دمت گرم گفت دم توهم گرم خیلی حال داد گفتم بازم از این کارا بکن گف اگه موقعیتش پیش بیاد حتما.
امدم از اتقش برم بیرون احساس کردم1سایه از پشت در رد شد با1 مکث رفتم بیرون واروم رفتم سرجام خوابیدم.
صبح ساعت10 بیدار شدم دیدم 1سکوتی تو خونه است که انگار همه مردن پسر داییم نبود صداشون کردم ببینم کسی هس تو خونه که 1 باره چشتون روز بد نبینه دیدم زندایی
با1 تیپ بیا منو بکن که اصلا انتظارشو نداشتم تو 4چوب در ظاهر شد با 1تاپ حلقه ای مشکی و 1دامن کوته تابالا زانو و جورابای شیشه ای نا مچ پا منو میگی خشکم زد گف سلا صبح بخیر منم سلا م کردم گفتم بچه ها کجان دایی کجاست گفت دایی سرکاره دختر داییتم رفته دانشگاه پسر دایتم رفته بهداری تا کارهای رفتن به خدمتشو درس کنه گفتم شما چرا نرفتی سرکارتون اخه زن دایی من بوتیک داره گف حسش نبود.
گف پاشو صورتتو بشور بیا صبحونه منم که کیرم باز شده بود موشک گفتم باشه شما برین من میام رفتو منم کیرمو جابه جا کردم رفتم تو دستشویی 1 جلق اساسی زدم اخه تیپی که زن دایی زده بود تیپ مورد علاقه من بود امدم بیرون رفتم سر سفره زنداییم امد رو به روم نشست جوری نشست که دامنش رفت تابالای رانش که1 وقت دیدم شورت نداره و1ذرده از کوسش ملوم بو د به بالا تنش نگا کردم دیدم انگار سوتین هم نداره خلاصه مشغول خوردن بودم که خودشو طوری جا به جا کرد که بیشتر کسش دیده بشه منم خیره شده بودم به کسشکه گفت به چی نگا میکنی گفتم هیچی داشتم مونده بودم چی بگم که گفتم زن دایی چیه امروز تیپ زدی گف هیچی همینجوری خلاصه صبحونه تموم شد سفره جم شد رفتم تو اتاق که لباس عوض کنم برم خونمون تا شلوارمو کشیدم پایین وداشتم با کیرم ور میرفتم کیرمم سیخ شده بو د که 1 باره دیدم در باز شد وزن دایی امد تو تامنو تو اون حالت دید 1 لبخندی زد و گفت چیه دیشب کم خوش گذروندی که حالا داری جلق میزنی یا واسه کوس کون من داری جلق میزنی تا امدم چیزی بگم امد نزدیک ومنم که کیرمو کره بودم تو شرتم دستشو کرد توشرتم و باکیرمو میمالید منم در همین حین یاد دیشب و سایه پشت در افتادم دیگه شکم به یقین تبدیل شد که بلهههههههههههه زندایی دیشب همه چیزو فهمیده البته خودش بعدا گفت که داشته میرفته توالت که متوجه منو دخترش شده…
خلاصه همینطور که داشت کیرمو میمالید منم خودموزدم به پر رویی و شروع کردم به لب گرفتن همینجوری لب میگرفتیم که درازش کردم رو زمین و روش خوابیدم با دستام سینه هاشو میمالیدم و با کیرم از تو شرت به کسش میمالیدم در همین حین 1 باره گف 1 خواهش دیگه با دخترم سکس نکن خواهش منم الکی بخاطر اینکه ناراحت نشه گفتم چشم قول میدم اونم گف در عوض هروقت خواسی بیا مغازه من بریم طبقه بالاتو انباری هر کار خواسی بکن گفتم نوکرتم هستم زن دایی عزیز…
بهش گفتم بخورش گف بشرطی که تو هم بخوری گفتم اینم تو دیشب از دخترت یاد گرفتی خندید و گفت اره.
بلندش کردم لباساشو در اوردم خودمم لخت شدم 69شدیم من رفتم زیرش و اون امد روم و کیرمو کرد تو دهنش جوری میخورد و میک میزد که یاد دخترش افتادم با خودم گفتم الحق دخترت به خودت رفته منم واسش سنگ تموم گذاشتم جوری کوس گشادشو میخوردم که همونجا 2بار ارضا شد اما ابی ازش نیامد بیرون خودش میگف من همیشه اینطوری ارضا میشم و ابم نمیاد بیرون با خودم گفتم این چه مدلشه…
خلاصه بلند شد وخودش نشست رو کیرم انقد گشاد بود که انگار نه انگار بعد چن دقیقه گف چرا ابت نمیاد گفتم اخه خیلی گشاده نمیتونم حس بگیرم.
گفتم کون میخوام گفت نه گفتم چرا؟ گف درد داره گفتم اولش درد داره اما بعدش عادت میکنی گف نه من به داییت ندادم گفتم بازم گلی به جمال دخترت قول1 کون خشکو خال رو واسه بعدا بهم داد اونم که خواس کم نیاره گف باشه فقط اروم باشه گفتم خیالت تخت تو فقط به شکم بخواب 1 بالشم دادم زیر شکمش از رو میز ارایش 1کرم برداشتم و شروع کردم به مالیدن سوراخش کم کم انگشتامو کردم تو کونش اولش جیغ میزد اما بعدش جیغها تبدیل شد به اوییییییییی و اوففففففففففف و جونننننننننن حسابی که دیدم سوراخش باز شده گفتم بزارم توش گف بزار توش مردممممممممم میخوام اون کیرتو با کونم قورت بدم منم نامردی نکردم کیرمو خشک جا کردم توش که 1 جیغی زد که فکر کنم داییم تو سرکارش صدای زنشو شنید گفت بکش بیرون جر خوردم بکش بیرون پاره شدم اما من گوشم به این حرفلا بدهکار نبود اروم اروم شرو کرم به تلمبه زدن کم کم اروم شد و داش حال میکرد همش میگفت تخماتم بکن توش کونمو پاره کن توتاحالا کجابودی از این به بعد این کیر ماله منه بعده چن 5دقیقه دیدم ابم داره میاد منم تندترش کردم ابمو با فشارتوش خالی کردم و افتادم روش بعدش با هم رفتیم حموم 1 دس دیگه از عقب جلو کردمش بعد امدیم بیرون زندایی گف الان دیگه ظهره وایستا ناهار بخور بعدبرو منم گفتم باشه ساعت 2 ناهار حاضرشد همه امدن سر سفره1 نگاه به زندایی و دخترش کردن اصلا باورم نمیشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعدها هم زن دایمو میو میکردم هم دخترشو البته به دخترش گفتم مادرتو کردم باورش نمیشد وقتی همه کاجرارو گفتم واسش خندش گرف منم بهش گفتم از اون مادر باید همچین کوسی عمل بیاد
با تشکر از همه شما شرمنده که طولانی شد و سر شمارودرد اوردم.

نوشته: 6886


👍 15
👎 7
582349 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

383890
2013-06-03 12:59:30 +0430 +0430
NA

واي اول شدن چه حالي ميده.مهم اول شدنه حالا بعدا داستان رو هم ميخونيم.

1 ❤️

383893
2013-06-03 13:31:10 +0430 +0430
NA

داستانتم خونديم مالي نبود.آخه پسر خوب وقتي داييت كونت گذاشته چرا بايد تو توهماتت زن دايي و دخترشو بگا بدي.يه بار ديگه نرو خونشون ايندفعه شرط ميبندم پسرشم كونت ميذاره بعد تو داستان بعديت مينويسي جفتشون ازم حامله شدن.

0 ❤️

383894
2013-06-03 13:31:28 +0430 +0430

عجب.
این اول دوم شدن دیگه چه صیغه ای باباجمش کنین خواهشا لذت داستان سکسی به نظرات اخرشه اونوقت یه سری میان بچه بازی در میارن.

0 ❤️

383895
2013-06-03 13:34:23 +0430 +0430
NA

چيه شيوا خانم ميسوزي اول نشدي؟ حالا يه بار اول شديم شماهام هي ضدحال بزنين.

0 ❤️

383896
2013-06-03 13:56:00 +0430 +0430

کثیف بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . .
آشغال، فکرِ کردن فک و فامیل رو از ذهن کثیفت بیرون کن، جلقتو بزن جلقو، دیگه ننویس.
در ضمن یک عدد دنبلان طلایی هم جایزه برای کسانی که اول شدن در اینجا براشون افتخار آوره و به جای نظر دادن ذوق میکنن که اول و دوم شدن.

2 ❤️

383897
2013-06-03 13:59:07 +0430 +0430
NA

چيه بابا يه بار يه اشتباهي كرديم گفتيم اول ملت همه واسمون راست كردن ديگه نميگم.داستانو عشقه.

0 ❤️

383898
2013-06-03 14:38:30 +0430 +0430
NA

اون گفت … بعد من گفت … بعد اون گفت … اما من گفت …
:|
میخند!?!

0 ❤️

383899
2013-06-03 14:58:50 +0430 +0430
NA

وای من که برای زن داییت مردم.خوش به حالت…

0 ❤️

383900
2013-06-03 15:01:47 +0430 +0430
NA

شب با دختر دايي، صبح با زن دايي خوش به حال دايي. بنده خدا پسر دايي

0 ❤️

383901
2013-06-03 15:33:36 +0430 +0430
NA

خوب بود داستان
ولي تا حالا دقت كردين فقط بعد از داستان فحش ميدي يك مقدار مودب باشيد

0 ❤️

383903
2013-06-03 16:18:45 +0430 +0430
NA

پیشی خودتی

0 ❤️

383904
2013-06-03 16:34:47 +0430 +0430
NA

خداییش خیلی خندیدم کونی . تیپ بیا منو بکن :-D :-D. ولی به هر حال تو کونت دروغگوی جلغی

0 ❤️

383905
2013-06-03 23:32:12 +0430 +0430
NA

بچه هابه نظر شما پسر دایی این پست فطرت تا ظهر به بهانه کارای نظام وظیفه کجا بوده؟؟؟؟ =))

0 ❤️

383906
2013-06-04 03:15:58 +0430 +0430
NA

ملت جنده شد رفت پی کارش ولی ما باید تو خونه جلق بزنیم
به سلامتی ما جلقوها که تو اتاق میشینیم جلق میزنیم تا به ناموس دیگران چپ نگاه نکنیم

0 ❤️

383907
2013-06-04 05:02:16 +0430 +0430
NA

از کردستان شهر مریوان کسی هست

0 ❤️

383908
2013-06-04 06:06:02 +0430 +0430
NA

با تکاور کاملا موافقم

0 ❤️

383910
2013-06-04 06:57:53 +0430 +0430
NA

کجا حالا!
شب میموندی خانوادگی هم میکردیشون صبح میرفتی.

0 ❤️

383911
2013-06-04 07:23:21 +0430 +0430
NA

پسر دایی کی خوابید کونی ساعت3نیم خوابید چند بیدار شد

0 ❤️

383912
2013-06-04 07:25:01 +0430 +0430
NA

پسر دایی کونی ساعت3نیم خوابید چند بیدار شد

0 ❤️

383913
2013-06-04 08:27:51 +0430 +0430
NA

:)) =))

0 ❤️

383915
2013-06-04 12:09:37 +0430 +0430
NA

مجلوق متوهم

0 ❤️

383916
2013-06-04 14:40:51 +0430 +0430
NA

خارکسه ننه پاره جلقی کم دروغ بگو.

0 ❤️

383917
2013-06-04 14:50:06 +0430 +0430
NA

اگه یه بار دیگه ببینم داستان بنویسی دیگه نه منم نه تو افتاد ؟

0 ❤️

383918
2013-06-04 15:11:39 +0430 +0430

عجب …
من نمیدونم چرا هر کی داستان عمه و زن دایی و… مینویسه ، همه ی آبا اجداد و فک و فامیل دور و نزدیکش باهاش راحت میشن :|
فکر کنم فقط خانواده ما با هم ناراحتن … :| :|
بابا جمعش کنین ، هر کی یک داستان مینویسه توش همه باهاش راحتن و با تاپ و شلوارک و شورت یا اصلاً خالی خالی :D جلوش میگردن !
حالا اینا به کنار ، شما دیشبش سکس داشتی ، صبحش جلق زدی ، بعد رفتی سکس کردی ، بعد باز توی حموم (احتمالاً دوبار) سکس کردی ؟؟ عزیزم جایزه ی کمرِ شاه فنرِ طلایی به شما داده شد . لطفاً آن را در ماتحت خود کرده و 360 درجه بچرخانید .

واقعا درود بر اون دایی کونی و باغیرتت که زن و دخترش جنده تشریف دارن … دخترش که 3 انگشتی پارست ، زنش که انقدر گشاده که وانت با رانندش توش پارک میکنه (طبق گفته نویسنده مجلوق) ؛ پس اون پسر داییت هم احتمالا صبح رفته بهداری بده …

دیگه ننویس کون خشخاشی …

0 ❤️

383919
2013-06-04 15:30:13 +0430 +0430
NA

به یاد اون دوران هستیم ویادشو گرامی میداریم… کیر تو این جملت جوجه تیغی بی خار مادر

0 ❤️

383920
2013-06-04 15:43:51 +0430 +0430
NA

نه بابا!!! o_O o_O

0 ❤️

383924
2013-06-04 17:02:35 +0430 +0430
NA

آقا اين نويسنده ها دوراه بيشتر ندارن::
يا کس نديدن و نکردن اين چرنديات رو مينويسن يا ديدن و کردن اين داستان ها رو مينويسن!


حالا اين نظر دهنده ها دوراه بيشتر ندارن::
يا کس کردن و دارن نظر بد ميذارن و فش ميدن يا توعمرشون کس نديدن و نکردن اومدن داستان ميخونن و از اينکه کس نکردن کونشون ميسوزه و فش ميدن

0 ❤️

383927
2013-06-04 19:10:34 +0430 +0430
NA

اوه اوه اوه اوه اخر شدم خخخخخخ… ~X(
خوب نوشتن داستانت ای بد نبود ولی به چاله میدونی بیشتر میخورد کمی ساده گرفته بودی واسه همینه که کسی باور نمیکنه…
خوب و اما یه سری چیزا هس که تابلو میکنه ئاستان ها رو…
تا چند وقت پیش محارم مد بود بعدش دوست دختر دوست پسر بعدش این ارتجاعی و حلقوی مد شد بعدش گی مد شد بعدش زورگا شدن و زدن پرده مد شد حالا ما رفتیم چند روز سر امتحان های دانشگاه حالا میبینید چی مد شده؟طرف پرده نداره این مد شده و باز هم نقش کرم در داستان و مادر دختر!؟ :? :D ~X(
باز هم میگم اهای ملت خر نیست (مگر اون دسته که خر شانس باشن)نکنید با احساسات کاربرا بازی نکنید بذارین یه داستان خوب تداعی بشه و سکس دوطرفه واسشون ولی شما اهای اهای دستهای پشت پرده چرا نمیذارین جوانهای سایت خوش باشن بله با شما هستم هوی با تو هستم اره خود تو چرا اطراف رو نگاه میکنی اره تو نکن زشته X( :D

0 ❤️

383931
2013-06-04 19:37:30 +0430 +0430
NA

چرا سکس زن دائی وغیره از سکس خودتان با غیر فامیل بنویس بی غیرت

0 ❤️

383932
2013-06-04 19:42:30 +0430 +0430
NA

" حمید64 " عزیز, کی گفته شما آخر شدی؟ من هستم و سنگر را حفظ می کنم؟!! داستانه را که ولش…!! فقط یک تمنای عاجزانه از همه دوستان مخصوصن اونهائی که کامنت می نویسند !!! دارم .
شما رو به شرافت انسانی قسم میدم چند جور غلط املائی را دقت کنید ننویسید. باور کنید من به جای شما خجالت می کشم! سعی می کنم از این به بعد هر وقت که تونستم فقط شبی 2-3 تا کلمه را با هم تمرین کنیم ببینیم شاید نویسنده نما های اینجا هم یاد گرفتند ؟؟؟
1-التماس می کنم بنویسید "فحش" یعنی [ف ح ش] نه بنویسید “فش”!!! نه بنویسید “فهش”!!!
2- تمنّا می کنم بنویسید “سریع” یعنی[س ر ی ع] ننویسید"سری"
3- درخواست می کنم بنویسید “اصرار” یعنی [ اِ ص ر ا ر] به معنی پافشاری کردن ولی واژه ی “اسرار " که شما می نویسید جمع سِرّ” به معنی راز ها است
4- خواهش می کنم بنویسید “شروع” یعنی[ش ر و ع] و ننویسید “شرو”!!!
اینها غلط دیکته ای داشتنه نه مخفف سازی و عامیانه نویسی!!! من دست تک تک عزیزان را می بوسم اگر علی الحساب این 4 تا مورد را رعایت کنند. مخصوصن "فش" را!!!
ممنونم- قربان شما" 7"

0 ❤️

383933
2013-06-05 07:10:35 +0430 +0430

اصلآ خوشم اومد حسابی کون دادی میدونی اولش درد داره بعدش حال :)):)) کوس مغز این چی بود نوشتی آخه :)):)) کیرم گردنت

0 ❤️

383934
2013-06-07 11:57:40 +0430 +0430
NA

=)) من آخر شدم

0 ❤️

383935
2013-06-07 18:53:14 +0430 +0430
NA

=D> آخی بچه خوشحاله داستان نوشته. خیلی مسخره بود

0 ❤️

383936
2013-12-11 14:32:16 +0330 +0330
NA

اوا ساناز پایه آخه چرا آ خرشدی؟

0 ❤️

383937
2013-12-11 14:33:46 +0330 +0330
NA

چرا آ
خرشدی اخه

0 ❤️

383938
2014-03-31 21:48:35 +0430 +0430
NA

------تورو خدا ارو تلمبه بزن گفتم باشه …
وای چه کس تنگی بود من این همه کس کرده بودم اماهیچ کدوم مثه این نبود اب در کوزه بود و ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟------------
این تیکه ثابت میکنه کس مخی بیش نیستی و جلق میزنی .
بقیه کاربرا که کامنت میذارید کیرم تا دسته تو سوراخ عقبتون این اول و اخر دیگه چه کسیه ؟
ما میام نظر بخونیم شاد شیم و نویسنده رو بترکونیم شما چرا همدیگه رو میترکونید ؟

0 ❤️

383939
2014-06-05 06:25:25 +0430 +0430
NA

200000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000002222222222222222222222222222222222222222222222222222222222222222222222222222222 dash1 help

0 ❤️

560098
2016-10-11 18:06:42 +0330 +0330

شب گفتن وایسی دیدی فردا تعطیله وایسادی بعدش صبح همه سر کار و دانشگاه بودن خیلی باحالی

0 ❤️

668441
2018-01-08 08:04:25 +0330 +0330
NA

;چرند بود :)

0 ❤️

676725
2018-03-09 08:27:28 +0330 +0330

عجب داستان واقعییه شد خخخخ خخخخخ
تو چقدر توانایی
تو چقدر استادی
تو چقدر کاربلد بودی
اصلا تو باید بری اونور آب فیلم پورنو بازی کنی

0 ❤️