...قسمت قبل

سلام مریم هستم داستان اولو امیدوارم خونده باشید که چه اتفاقی تو گاراژ با ابراهیم شوهر دخترعموم افتاد…
فاز اینایی که میان راجب داستان هام میگن که اع این همونه خب چی کنم کسخل جان همینم دیگ هرسری خودمو یجور دیگ معرفی کنم؟
بعدشم هرکی هرجایی از داستان دید دروغ میگم میتونه نخونه بقیشو مگه زورتون کردم نخونید خب
بگذریم کسشعر گفتن کنتور نمیندازه که…

۲شب از سکسم با ابراهیم گذشته بود هنوز لذتش تو وجودم بود توی جمع روم نمیشد نگاهش کنم قرار بود آخرین شبی باشه که اونجا باشیم فردا صبح راه بیوفتیم تهران ساعت ۵عصر بود دختر عموم گف برای اخرین بار بریم دریا همه رفتیم حاضربشیم توی اتاق منو حمید شوهرم داشتیم حاضر میشدیم دیدم اس اومد نوشته بود ابراهیمم جنده موقع رفتن یه چی بهونه کن برو سمت مغازه سره کوچه بگو بقیه برید ما میایم گفتم نه الان وقتش نیس خیلی ریسکش بالاس گف نه بالا نیس اگ نکنمت دیگ وقت نیس گفتم نه چجوری اخه بعد حمید و چی کنم گف اون با من تو خودت برسون جلو مغازه تنها فقط باقیش با من گفتم تلاشمو میکنم اگ تونستم اوکی گف باشه یه سوتین آبی پوشیدم شرتمم هفتی مشکی بود یه شلوار لی یخی یه تاب سبز یه مانتو شالم روش ارایشم کردم رفتیم پایین دلهره گرفتم که چیکار باید کنم نفهمه کسی یوقت همه رفتیم پایین دریا نزدیک بود پیاده میرفتیم حمید باابراهیم بقیه اقایون رفتن گفتن مامیریم بیاید اومدیم که بریم گفتم اع بچه ها مامانمه بالاخره زنگ شما برید من جواب بدم میام پرستو زنه ابراهیم گف خب منتظر میشیم گفتم نه کارم داره طول میکشه اخه اینا گفتن باشه پس زود بیا گفتم باشه رفتم سره کوچه جلوی سوپرمارکته یه پسره جوان ۲۵ساله این طورا نگاه میکرد بهم همش زل زده بود ولم نمیکرد دلهرم بیشتر میشد ابراهیم چرا نیومد داشتم پشیمون میشدم که دیدم ابراهیم بدو بدو اومد رسید بهم گف افرین بیا بریم گفتم کجا گف تو خونه که نمیشه بیا تو مغازه گفتی چییی؟؟
گف بیا میفهمی گفتم چی میگی پسره اومد بیرون ابراهیم گف این حامد رفیقه منه بهش گفتم چه شاه کسی هستی اونشبم چه تویی برمیداشتی
چشام ۴تاشده بود دلم ریخته بود ترسیده بودم که یعنی آبروم رفته؟ یعنی همه فهمیدن؟
خنده های ریزه حامد دوستش و خودش بدجور عذابم میداد
گفتم گمشو فقط میدونستم جنبشو نداری گمشو میخواستم برم ابراهیم گف واستا مریم یه دقه چی قهرمیکنی سریع
حامد رفیقمه پسره گلی ام هس دو۳بار برام داف جور کرده خواستم جبران کنم براش اونم تو کفه توعه مث همه
گفتم برو بابا چی فکرکردی راجبم مگه خاله ام من گف قدر این فرصت بدون داره دیر میشه بریم یه حالی کنیم بریم کم کم داشتم اوکی میدادم که حامد گف مریم خانم نترسید جزء لذت چیز دیگ ای نداره بیاید بریم تابلو میشیم گفتم باشه فقط یه شرط که ۲تایی باهم نباشید دونه به دونه گفتن حله برو تو
رفتم تو انتهای مغازش یه در بود که وا میشد به انبار مغازش رفتم بالا اول حامد اومد داخل گفتم کجا بریم گف همینجا گفتم کثیفه من اینجا لخت نمیشم یه فرش پهن زمین بود فقط با چراغ زرد کم‌سو
گف چقدر ناز داری تو درار دیگ شالمو درآوردم کشه موهامو باز کردم گفتم بدو دیگ اومد سمتم لبش رف تو لبم چهره بدی نداشت معمولی بود گردنمو شروع کرد لیس زدن خوابیدم رو فرش اروم گف خودت درار مانتو دراوردم تابمو دراوردم سوتین باز کرد سینه هامو میمالید لیس بدجور میزد داشت سینه هامو قورت میداد اهههه من ریز دراومده بود کسم خیس شده بود اونم لخت شد کامل شلوارمو دراورد کونمو دید گف اوفف اگه اینجا بودی شبی ۲تومن دخل میزدیم چه آسی هستی تو کسمو نخورد منم کیرشو نخوردم داگی شدم کیرشو یه ضرب کرد تو کسم اهههی کشیدم گفتم اروم گف باش با دستش پهلو هانو گرفته بود جلوعقب میکرد خوبم میکرد من به زبون اومدم گفتم ااااهههه اوووووم بکن اااایی بکن سوختم چه داغه ااااییی بکن بکن بیشتر بزن ااااابییی عالیه محکم تر ااایییی بزن اونم کم نمیذاشت که صدا باز شدن در اومد ترسیدم سینه هامو گرفتم دیدم ابراهیمه گف به به حامد خوب سواری میده؟
گف داداش حرف نداره دمتگرم کارم مونده گفت مغازه بستم صداتون میامد منم میام گفتم نه ابراهیم برو بعد این بیا گف زر نزن مریم کستو بده منم الان میام نشستم زمین گفتم نه نمیشه ابراهیم از فکم گرف ببین توالان جنده مایی کستو بده حرف نزن انقدر بهم برخورد ولی گفتم زود تمومش کنید حامد از پاهام گرف دوباره داگی شدم کرد توش ابراهبم لخت شد کیرش سیخ بود کرد دهنم موهامو جمع کرده بود تو دهنم جلوعقب میکرد حس خوبی بود حال میداد داغی تو دهنم با داغی تو کسم حال میداد حامد گف ابراهیم کونشو باز کنم؟
گف داداش کونش زیره تو از من میپرسی؟
کیره ابراهیم درآوردم گفتم ن ن کونم اصلا نمتونم بخدا ابراهیم گف تو کاریت نباشه حامد بلده گفتم ابراهیم بخدا نمتونم نگاش کردم گف کیرمو بخور کم حرف بزن گفتم
حامد شصدشو کرد تو کونم یههه اااااههههه بلند گفتم حامد گف اوه این خیلی تنگههههه گفتم نکن گف کیرتو بخور چقدر حرف میزنی ابراهیم گف حامد ولش کن از زیر شونه هام گرف بلندم کرد خودش خوابید گف بشین روش نشستم تنظیم کرد رفت توشش حامدم سرپا داد دهنم ابراهیم معرکه کمر میزد اهممم دراومد بود کسم کیرشو غیب کرده بود کیر حامد تو دهنم اههه میکشیدم ابراهیمم سرشو بلند کرده بود سینه هامو دونه به دونه میخورد کونمو با جفت دستش گرفته بود کیرشو تو کسم میکرد که آبم اومد لرزشی کردم که ابراهیم گف حامد بیا بکن
بلند شد حامد به بغل خوابوندتم پامو داد بالا شروع کرد کردن صدای شاپ شاپ بود که میومد اههه میکشیدم میگفتم آبتو بیار توروخدا دیر شده همونجور که داشت میکرد ابراهیم گف حامد تو بکن آبت اومد من بکنم نمیشه اینطوری گف باشه میزد سینمو مالید منم با اههه کردنا و التماسام سعی داشتم آبش زودتر بیاد همینجوری محکم میکرد که پامو گذاشت زمین منم کامل رو شکم خوابیدم اونم همونجوری افتاد روم میزد و منم اهه میکشیدم میگفتم بکن ااااییی بزن ابت بیاد فقط اااهههه اههههیی بکن محکم تر که گف داره میاد ابراهیم گف بریز رو صورتش گف بچرخ درآورد نشست رو سینم همشو خالی کرد رو صورتم روی چشمام پیشونی آبش اومد اومدم پاک کنم ابراهیم دستمو گرفت گفت دست نزن منم بریزم رو صورتت گفت خب بزار پاک کنم گفت نه همینجوری گفتم ولم کنا کسخل گف دست بزنی زنگ میزنم ۵نفر دیگ ام بیان بکنتت جرئت داری دست بزن
گفتم بدو پس آشغال گف کیرم سفته زود میاد داگی شو کونمو سمتش دادم یه ضرب کرد توش محکم و بد میکرد منم دردم گرفته بود گفتم اروم تر آبه حامد داشت میریخت گف الان میاد کسکش صبر کن منم اهممن دراومده بود نگاهم افتاد به حامد کیرش خوابیده بود نگاه میکرد بهمون منم چشامو بستم اههه میکشیدم داشت آبم میومد باز دست به کسم کشیدم آبم شروع کرد ریختن که یهویی موهامو کشید گفتم اخخخ گف بیا کیرشو آورد جلو صورتم چشامو بستم تمام آبش پاچید رو صورتم بعدا حولم داد زمین ۲تایی میخندیدن گفتن ببین چیشد کسکش منم لخت رو ۲زانو نشسته بودم گوشیمو درآوردم دیدم ۱۷تا میسکال از دختر عموهام دارم گفتم ابراهیم گف کس و کونتو جمع کن سریع پس دیدم تو دوربین گوشیم صورتم پره آب شده حالم داشت بهم میخورد کم کم گفتم کجا بشورم یهویی حامد با سوتینم صورتمو پاک کرد گف اععع چه غلطی میکنی سرمو گرفتم صورتمو پاک کرد باهاش پرتش کرد جلوم سوتین آبی پره آب شده بود شورتم دست ابراهیم بود گفتم ببین کارشو من الان چه غلطی کنم گف مشکل توعه نه ما هیچجوره نمیشد اونو پوشید تابمو پیشیدم سینه هام کاملا معلوم بود ابراهیم گفتم شرتمو بده گف این کادو آقا حامده گفتم اذیتم نکن توروخدا حامد ازش گرف کرد تو مشمایی گف بلند شو گمشو بدون لباس زیر برو دیدم واقعا دیره شلوارمو پشیدم مانتو روش سینه هام کامل معلوم بود سوتین نداشتم رفتیم حامد مغازه باز کرد ابراهیم رف ۵دقه بعدشم منو صدا کرد هوی جنده بیا برو منم بدون هیچ کلامی رفتم یه سره سمت خونه سریع ام رفتم سوتین شرت پوشیدم شبشم حمید اومد گف چرا نیومدی گفتم حالم خوب نبود گف باشه امشب لخت بخوابیم میخوام بکنمت منم زیرش طفره رفتم فرداشم رفتیم تهران.

نوشته: مریم