عالیه ای که منو خرید...(۱)

1402/08/23

خدمت سربازیم تازه تمام شده بود و دنبال کار بودم اما کاری پیدا نمی کردم خانواده اصرار داشتن زن بگیرم اما سکس با زن های سن بالا رو دوست داشتم و حوصله دخترای جوون که برای هر کاری باید التماسشون کنی رو نداشتم، دوست داشتم یکی باشه هر کاری دلم خواست انجام بدم پایه باشه و منم وقتی شهوتی میشدم بدجور وحشی میشدم و خیلی با دخترای جوون بهم حال نمیداد یه زن دایی عالیه داشتم قدش متوسط بود و هیکل تپلی داشت با اینکه 45سالش بود اما اصلا بهش نمیومد و نهایتا 30ساله میزد، دایم ده سال پیش فوت کرده بود و فقط یه دختر داشت بنام مریم که اونم یه دو سه سالی میشد ازدواج کرده بود و زن داییم توی خونه باغشون تنها زندگی میکرد و حقوق بازنشستگی داییم رو میگرفت، یه بار با مامانم اینا یه گوسفند خریده بودن و نصف کرده بودن منم سهمش رو براش بردم،البته قبلش باهاش هماهنگی کرده بودم وقتی رفتم توی خونه عود روشن کرده بود و یه بوی خوبی توی خونه پیچیده بود، زن دایم کلا زن راحتی بود یه تاپ و شلوارک پاش بود که واقعا همه چیزش مشخص بود خط سینه اش کاملا مشخص بود و شلوارکشم تنگ بود و کشیده بود بالا که برجستگی کوسش کاملا مشخص بود، چه کوس رویایی و حجیمی داشت وقتی رسیدم فوری گوشت ها رو توی فریزر جا دادیم تمام که شد رفت برام یه چای آورد که وقتی خم شد سینه هاشو دید زدم و وقتی نشست روبروم کوس حجیمش تو چشم میزد از همه دری حرف زدیم و گفتم دنبال کارم و اینا گفت آدم باید برای خودش یه سرمایه هر چند کم جور کنه و کار خودشو داشته باشه کار کردن برای دیگران خوب نیست گفتم من همون سرمایه اش رو ندارم گفت اونم جور میشه، موقع خداحافظی بهم گفت آرش بیشتر بهم سر بزن گفتم چشم حتما، چند هفته بعد مامانم سمنو درست کرده بود و دوباره با زن دایی هماهنگ کرده بود که من براش سمنو ببرم این بار هم که رفتم خونه بود عود میداد و یه تاپ و دامن کوتاه تنش بود دوباره برام چای آورد و خم که شد خط سینه اش منو وسوسه میکرد ببوسمش اما اینبار وقتی اومد جلوم نشست دیدم شورت پاش نیست و کوسش تمیز و براق کاملا مشخصه یه جوری هم نشسته بود که کاملا مشخص بود من مات کوسش بودم و وقتی به قیافش نگاه کردم دیدم بهم لبخند میزنه بهم گفت داییت قبلا یه شامپاین می خرید از یکی خیلی خوشمزه بود ما با هم می خوردیم اما از وقتی فوت کرد دیگه کسی نبود برام بخره می تونی برام گیر بیاری؟ پولش هر چقدر باشه میدم، گفتم چشم سعی می کنم پیدا کنم شیشه اش رو دارید؟ تا عکسشو بگیرم مثلش بخرم؟ گفت آره دارم، رفت شیشه اش رو آورد و ازش عکس گرفتم گفتم سعی میکنم پیداش کنم گفت پیدا کردی بهم زنگ بزن پولش هر چقدر باشه بهت میدم به کسی هم حرفی نزن و این مطلب بین خودمون بمونه گفتم چشم حتما، از چند تا از دوستام سراغ گرفتم دو سه روز بعد یکی از دوستام گفت دارم و با زن دایی عالیه هماهنگ کردم و پولشو برام کارت به کارت کرد و گفت الان نیارش ساعت 8 شب بیا خونم به کسی هم حرفی نزن که میای اینجا باشه؟ گفتم چشم، به مامانم اینا گفتم میرم خونه دوستم فردا صبح زود می خوایم بریم کوه واسه همین از امشب میرم که صبح از همونجا با هم بریم و خواب نمونم نمیدونم چرا چنین چیزی گفتم اما میدونستم امشب خونه زن دایی عالیه موندنی ام و رفتم خونه زن دایی عالیه وقتی رفتم دیدم باز هم خونه بوی عود میده اما اینبار بوش فرق میکرد و تند تر بود زن دایی عالیه یه سارافان یه سره بنفش تا بالای زانو تنش بود گفت آخ جون خودشه و پرید بغلم و بوسیدم، بوی خیلی خوبی میداد دیدم سوتینی تنش نیست و سینه ها کاملا برجسته و نمایان بودن بازش کرد و برای خودشو من ریخت و جلوم نشست که دیدم شورت هم نداره و تنها چیزی که تنشه یه سارافان بنفشه، این بار دیگه از همه جا خیالم راحت بود که کسی منتظرم نیست و نمیدونه که من اینجام، یکم خورد گفت عه؟ یادم رفت به سلامتی بخوریم و اومد نشست کنارم گفت به سلامتی آرش که این شامپاین خوشمزه رو از اون داریم، اومد بخوره ریخت روی سارافانش و خیس شد لیوانشم افتاد، خم شدم لیوانشو بردارم سرمو گرفت و چسبوند به کوسش سارافان رو زدم بالا و شروع کردم خوردن کوسش، گفت لعنتی دفعه قبل باید اینکارو میکردی بخورش دایت شامپاینشو میریخت روی کوسم و میخورد شامپاین اش رو آوردی جور کردن کوسمم باید بکشی چون دائیت شامپاین رو با سکس بهم میداد منم براش میخوردم میگفت جونم تو خیلی بهتر از دائیت میخوری یکم که خوردم و آه اه هاش شروع شد بغلش کردم و بردمش توی اتاق و انداختمش روی تخت گفت جونم وحشیم که هستی میدونستم از اون وحشیای بکنی، خوب شناختمت کوسشو میخوردم و میگفت دو تا انگشت هاتو بکن توی سوراخ کوسم و چوچولمو مک بزن، منم همینکارو میکردم مثله مار به خودش می پیچید و آه آه میکرد گفت بسه پاشو کیرتو بکن توی کوسم، لخت شدم و کیرمو که حسابی شق شده بود گرفتم گفتم جر میدم کوستو گفت جونم میدونستم کیرت کلفته، خوابوندمش
روی کمرش و پاشو باز کردم و کیرمو کردم توی کوسش گفت تو رو خدا یکم بذار توی کوسم باشه میخوام کیرتو توی کوسم حس کنم کیرمو تا ته کردم توی کوسشو و خوابیدم روش و در گوشش گفتم می خوام کوستو جر بدم گفت جرش نده پارش کن و شروع کردم توی کوسش خیلی تند تند تلمبه زدن عالیه میگفت جونم وحشی من کوسمو پاره کن جونم چه حالی میده پارش کن پارش کن انقدر حال میداد کوسش حتی دلم نمی خواست کیرمو در بیارم و پوزیشنو عوض کنم عالیه پاهاشو کامل باز کرده بود و میگفت فدای کیرت آرش جانم تو باید کوسمو پاره کنی انقدر تند تلمبه زدم آبم اومد گفت ریختی توی کوسم؟ اشکالی نداره، بلند شد گفتبده برات بخورم من هنوز با این کیر کار دارم برام خورد و دوباره شق کردم گفت تو بخوابم و خودش اومد نشست روم و کیرمو کرد توی کوسشو و خودشو یکم بالاتر گرفت گفت حالا توی کوسم تلمبه بزن، یه چند تا تلمبه زدم گفت اینجوری نه محکم بزن کیرتو ته کوسم حس کنم و منم تا می تونستم محکم توی کوسش تلمبه میزدم گفت صبر کن، گفتم چیشد گفت اومدم یکم صبر کن و خوابید روم گفت خیلی وحشی ایی دوست دارم وحشی بودنتو نذاشت حرف بزنم و سینه اش رو چپوند توی دهنم گفت بخور آروم توی کوسش تلمبه میزدم و سینه اش رو می خوردم میگفت گازش بگیر جونم نوک سینه هاش تیز شده بود گفتم اینجوری حال نمیده داگی اش کردم و شروع کردم توی کوسش تلمبه زدن هیچ کدوم حرفی نمیزدیم من که با همه توانم داشتم توی کوسش تلمبه میزدم و اونم فقط جونم جونم میگفت و گاهی صداش قطع میشد و بعدش با یه آه دوباره صداش میومد کیرمو تا ته به کوسش فشار میدادم و میگفتم حال میده بهت؟ کیرمو دوست داری؟ کوستو جر دادم؟ گفت قربون کیرت عالیه رو عالی میکنی، آرش بکن بکن ادامه بده گفتم کامل بخواب روی تخت و خوابید روی تخت و منم خوابیدم روش و تلمبه میزدم در گوشش میگفتم عجب کوسی رو دایم میکرده چه حالی میکرده لامصب آدم ازش سیر نمیشه میگفت دایتم همینو میگفت اما برای دفعه بعد باید التماسش میکردم گفتم از الان شما هر روز هم بخوای من میکنم گفت جوون مرده و حرفش گفتم باشه مرده و حرفش، گفت نوش جونت تا می تونی محکمتر تلمبه بزن منم محکمتر تلمبه میزدم و سینه هاشو با دستام فشار میدادم تا اینکه آبم اومد و ریختم توی کوسش، و افتادم روش تا چند دقیقه هیچ کدوم توان بلند شدن نداشتیم بعد از چند دقیقه از روی عالیه بلند شدم و کنارش خوابیدم گفتم خوب بود گفت بی نظیر بود و از هم لب گرفتیم زن دایی عالیه بلند شد و سارافانش رو تنش کرد و منم فقط شورتم رو پام کردم بهم گفت برات یه فکرایی دارم گفتم چی؟
گفت الان واقعا کارت خوب بود منم حسابی ارضا کردی، من حاضرم سرمایه اولیه یه کار رو بهت بدم اما دو برابرش باید بهم سفته بدی! گفتم واسه چی؟ گفت هر زمان که من بخوام باید بیای وگرنه سفته هات دست منه و کاری رو که نباید انجام میدم گفتم شما هر روز هم که بگید من میام گفت کار از محکم کاری عیب نمیکنه…
ادامه دارد…

نوشته: آرش


👍 41
👎 19
53301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

957999
2023-11-14 23:46:42 +0330 +0330

گوزو تو کف زنداییت هستی مشخصه از فانتزی هایی که دوس داری باهاش انجام بدی نوشتی
مشخصه کصخلی ، ننویس دیگه مرسی

3 ❤️

958021
2023-11-15 00:43:03 +0330 +0330

هم کرد هم سرمایه گرفت برا کار، اين حجم از تخیلات تو هری‌پاتر و هابیت هم قفله

2 ❤️

958024
2023-11-15 00:44:43 +0330 +0330

داستان گندی بود

0 ❤️

958044
2023-11-15 02:25:26 +0330 +0330

اسکار خنده دارترین جمله تعلق میگیره به "در گوشش گفتم می خوام کوستو جر بدم گفت جرش نده پارش کن و شروع کردم"😂

میدونستم میدونستم میدونستم
قبول نیست اون همه چیو میدونسته که🤣
لطف کن دیگه ادامه نده آرش جان
حوصله ای برای خوندن کصتان نیست

0 ❤️

958092
2023-11-15 10:26:13 +0330 +0330

مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

958096
2023-11-15 10:42:21 +0330 +0330

گفت : جرش نده پارش کن؟؟ 😑

0 ❤️

958134
2023-11-15 19:08:38 +0330 +0330

واقعا فکر کردی همه تواین سایت خرهستن؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

958282
2023-11-16 08:48:49 +0330 +0330

زن دیی

0 ❤️

958303
2023-11-16 10:54:18 +0330 +0330

تخیلات!

0 ❤️