عیال حشری من (1)

1394/04/30

دوستان سلام قبل از هرچیزی خودم و همسرم را با نام های مستعار پوریا و شهین معرفی میکنم و قابل ذکر اینکه اهل داستان سرایی نیستم ودر اولبن خاطره ای که برای شما روایت میکنم از آشنایی تا ازدواجمان را بطور مختصر و در ادامه گزیده ای از سرگذشت زناشویی پانزده ساله منو شهین روبراتون تعریف میکنم .

من 45 ساله با قد متوسط 175 و شهین با اختلاف سنی هفت سال از من کوچکتر و با قد 165 وچهزهای بسیار زیبا و اندامی خوش خوراک و باسنی گرد و پهن که هر چشمی رو بطرف خودش جلب میکنه با احساس شهوت بسیار زیاد که بعد از گذشت دوسال از زندگی مشترکمون بابت شهوت بسیار بالایی که داشت و هنوز هم داره با وجود داشتن یک فرزند پسر کنترلش از دستم خارج شد و با یکی از دوستان خانوادگی که رابطه خیلی گرمی داشتیم روی هم ریخت من از این موضوع بوسیله زن دوستم باخبر شدم و او هم برای تلافی کردن خیانت شوهرش و شهین با من قاطی شد
مدتی این رابطه ها دور چشم همدیگر انجام میشد تا شبی که خونه مهدی دوستم بودیم من و مهدی توی مشروب خوری خیلی افراط کردیم و چون من حواس درست وحسابی برای رانندگی نداشتم و شهین هم با وجودیکه گواهینامه داشت ولی گفت چون اخر شبه اگه نیروی انتطامی یا پلیس جلو ما رو بگیره و بفهمن شوهرم مسته کار بیخ پیدا میکنه پسرم شاهین هم خوابه پس بهتره اینه که امشب مزاحمتون بشیم و همینجا بخوابیم
من و مهدی و زیور بطور خودجوش برای شهین کف زدیم و شهین هم برای تشکر با دستاش برای ما بوسه حواله کرد و با لوندی گفت چه شبی بشه امشب میترسم شوهرامون از شدت مستی مارو عوضی بگیرن و با خنده شهوت انگیزی پیام خودش رو به مهدی رسوند مهدی که خیلی مست بود با خنده گفت چه بهتر من که ضرر نمیکنم منهم خودم را به مستی بیشتری زدم و گفتم امشب یه شب رویایی خواهد شد من که تا صبح نمیخوابم نمیدونم چه وردی شهین تو گوش زیور خوند که زیور هم با خنده و نگاهی که به من داشت گفت میدونستم یه روز این اتفاق میفته و خودش و شهین همدیگه روبغل کردن و بوسیدن مهدی که خیلی گستاخ تر و پرروتر از من بود گفت سینه های زیور خبلی با حاله اگه سینه های اونو ببینی خیلی محشره زیور با وجودیکه بیش از بیست بار بمن کس داده بود ولی با شرم و حیا و خجالت دکمه های پیرهنش رو باز کرد و سینه های درشتش رو از زیر سوتینش میشد کامل دید شهین بیحیا و حشری هم بدون گفته من دکمه های پیرهنش رو باز کرد و حتی بند سوتینش رو هم باز کرد و وپستونهای سفید و گردش کاملا هویدا شد زیور هم برای اینکه از شهین کم نیاره در عرض سی ثانیه فقط با شورت نازک و سفیدی که پاش بود جلوما خودنمتیی میکرد شهین هم بلا فاصله گفت با اجازه شوهرم و او هم کاملا لخت فقط با شورت زرد رنگش عریان شد و اول اومد لبهای منو بوسید و بعد رفت روی پای مهدی نشست و عشوه گفت میخوام از امشب تا صبح بهت حال بدم زیور هم اومد تو بغل من و گفت چه اتفاق خوبی داره میفته دیگه میتونیم راحت مال همدیگه باشیم . اونشب تا صبح نخوابیدیم و من دو بار زیور کردم و شهین هم با وجودیکه میدونستم به کون دادن خیلی علاقه داشت از کس و کون بکام مهدی شد .

ادامه…

نوشته:‌ پوریا


👍 0
👎 0
98107 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

466235
2015-07-21 18:00:55 +0430 +0430
NA

کیرت تو کسم با این داستانت dash1

7 ❤️

466236
2015-07-21 18:14:20 +0430 +0430

حیف کوست نیست که کیر این بره توش
آقای نویسنده تبریک میگم واقعا ریدی با نوشتنت برو دس خدا

0 ❤️

466238
2015-07-21 18:18:43 +0430 +0430

Mah.me ی عزیز یه ربعه دارم میخندم,ایییییییییول به این تیکه…همچین اساسی چسبید good
راجع به داستانم…هیچی نگم بهتره help

0 ❤️

466240
2015-07-21 23:56:14 +0430 +0430

بازم یه شوهر بی غیرت دیگه

0 ❤️

466242
2015-07-22 03:05:50 +0430 +0430

گزارش بی غیرتیتو خوندم دیوس

0 ❤️

466243
2015-07-22 11:50:33 +0430 +0430

الان کی کی رو کرد؟!

0 ❤️

466244
2015-07-22 15:34:19 +0430 +0430

mah.me دوست داشتنی
کل داستان کسشعر این یارو یه طرف تیکه تو یه طرف
یکی از با حالترین تیکه هایی بود که تا حالا شنیدم give_rose

3 ❤️

466245
2015-07-23 12:39:01 +0430 +0430

جوووووووووووووووووووون

0 ❤️

466248
2015-11-05 06:47:37 +0330 +0330
NA

وای یعنی همکارای منم وقتی مهمونی میگیرن زناشونو جا به جا میکنن lol خیلی کسخولی با مشروب خوردن همه چیو به گل دادی

0 ❤️

466249
2015-11-05 06:48:18 +0330 +0330
NA

به این میگن همکار پا تی

0 ❤️

466250
2015-11-05 06:48:43 +0330 +0330
NA

به این میگن همکار پارتی

0 ❤️

466251
2015-11-06 20:58:48 +0330 +0330
NA

خانم از اهواز

0 ❤️