فانتزی با سانی

1399/10/13

آخ که درد دوریت امان مرا برید مرد باد و طوفان ها حالا با کمترین فوتی از پا میوفتد و اشکش دم مشکش هست
ببخش که خصوصی ترین هامونو اینجا عمومی کردم
میدونم‌ که میدونی قضاوت کسی برام مهم نیست


کاشکی بد نشود آخر این قصه بد …کاشکی باز بخوابیم ولی تا به ابد

بعد از اتمام سفر یک هفته ای بعد از برگشت به خونه بعد از خوابیدن های گاه و بی گاه
بعد از شوخی ها خنده ها هم احساسی ها
بعد از هر چیزی که تو یه زندگی عادی زنو شوهری رخ میده
بعد از هر چیز غیر عادی که تو زندگی زن و دو شوهری رخ میده
من باز هم به سفر کاریم برگشتم
دوباره رفتن و دوباره تنهایی و دوباره وابستگی و سخت جدا شدن از خونه و عشق و دوباره تماس های تلفنی و باخبر شدن از حال هم دوباره
و دوباره من …منه بدون اون اونی که همه وجودم حالا شده بود تماما اون بود اون
سانیه عزیزم امروز یک هفته ای هست که ندیدمت و روز ها رو به شوق برگشتن پیش تو سپری میکنم میدونم که با حضور همسرت تنها نیستی
و با حضور من جشنی سه نفره هر شب برپاس
ولی من حال دلتنگ توام …دلتنگی که فقط سکس نیست
دلتنگی من دلتنگی مردی احمق است که حتی وقتی تماما تو را در آغوشش میکشید و بو میکشید و میبوسید باز هم دلتنگت بود
اااااانگاری همین پوست که بین کالبد من و تو فاصله ایجاد کرده بود
مزاحمی بود برای یکی شدن با تو
یک رو یک جسم یه حس یک فکر یک …یک …یک رویا
نمیدونم هرچیزی ولی تو باشی
مثل آب دریا کی هی بخوری و تموم نشه
مثل شب که تو دل آسمون تموم نشدنیه
تو را از دور میبوسم از دور بوسه بر پیشانیت میزنم که قداست تورا به رخ زمین و زمان بکشم
تو را از دور میبوسم از دور بوسه به لبهایت میزنم که تمام عالمیان بدونن تو برای من نه جزئی از منی
بزار حسودی کنن بزار دشمنی کنن بزار هرچه میخوان پشت سر من و تو حرف بزنن و در آخر کنجکاو این باشن که در خانه من وتو چی میگذره
تو تخت من و تو چی میگذره
و پیمان همسرت

یک ماه گذشت

+من برگشتم عزیزم خونم و دوباره یک ماه در اختیار توام
_خوش اومدی مرد خوش بخت خونه معلومه که در اختیار منی

گفتن از حرف ها و دلتنگی ها وقتی میخواد به اندازه عمر تمام آدم ها
گریه ما تو آغوش هم آبی میخواد به اندازه بارش تمام دوش ها
و ابراز علاقه ما ماشین حسابی میخواد به حساب تمام ریز سنگ های این کره خاکی
‌…
+خودم …× پیمان … _سانی
+میگم خوش به حالته ها پیمان هر وقت دلت بخواد سانیو داری
شب بکن ،صبح بکن، روز بکن، ظهر بکن
از عقب بکن، از جلو بکن
× جات خالی ،آخ کردم ،شب کردم ،صبح کردم، روز کردم، شب کردم ،
جات خالی نبود راستش

  • چطور 🤔🤔
    × آخه خودمم دلم برات تنگ شده بود یه هفته به خودم و کیرم مرخصی دادم
    ولی صبح ظهر شب فقط جای تو کردم 🤣🤣🤣🤣🤣
    +تو روحت ؟😁😁
    _ آقایون بکن تا بنده رو آبکش نکردین با دودولاتون بیاین سر میز
    سر میز شام ⬇️
    +زوجین عزیز موافق سفر هستین
    _ کجاااااا بریم
    × بابا ول کن پول نمونده دیگه ما که یارانمونم قطع کردن ببینن انقدر سفر میریم خود روحانی میاد ازمون دستی پول میگیره ها …گفته باشم
  • سفر داخلی که مالیات نداره داره 😂😂 در کل هفته بعد بریم اگه موافق باشین
    × من حقیقتا این ماه نمیتونم
    _ عه پیمان نرن تو برق بیا بریم دیگه
    × عزیزم نمیتونم جدا سر کارم واقعا
    +پس هیچ میمونیم ماه بعد اوکیش میکنم
    _ خوب من مبخوااام
    × خوب شما برین مشکلیم که نیست مدرک زنو شوهری دارین دیگه

    با تصمیمات و برنامه ریزیا قرار شد یه سفر دیگه بریم ولی اینبار دوتایی
    و من تنها کاری که لازم بود بکنم
    گرفتن اجازه سانی از همسر قانونی برای سفر البته نه اجازه به من اجازه برای خروج از کشور
    به مقصد شهر رنگ و رقص و لباس های رنگی به یک ساحل که شاید اونقدرا هم خاص و زیبا نباشه اما برای من کشور دوست داشتنی هست
    و با موافقت سانی و ابزار علاقش به این جایی که نرفته بود و کنجکاوی برای دیدنش
    چمدون بستیم و راهی فرودگاه شدیم
    × بچه ها مراقب خودتون باشین سفر به سلامت و بی خطر امیدوارم خوش بگذره بهتون حسابی راستی مدیونی اگه یه شب جای منو خالی نکنیا 😂😂
    جا من بکن تا صبح بکن اصلا تصویری زنگ میزنم خودم‌میگم چیکار کن
  • اصلا کل هفته رو جای تو میکنم خوبه
    × عالیه
    _ ببینم این وسط من فقط یه سوراخم که کی بکنه کی بکنه 😐😐
    × نه عزیزم شما سرور مایی چشمم کف کست …چیز یعنی کف پاهات 😂😊
    بچه ها برید دیگه پیج کردن برید کارت پروازو بگیرین
    خدا به همراهتون

    بعد چهار ساعت پرواز رسیدیم به جزیره مورد علاقه من
    گوا …هند
    زیبایی هند مخصوصا گوا به چشم افراد کمی میاد یکی از اون افراد من هستم
    عاشق زبان هندی فیلم هندی لباس هندی و مردمای مهربونش
    _ خوب عزیزم برنامه چیه آقای تور لیدر
  • اول میریم هتل و یکم استراحت چون بدجور میخوامت
    بعدم میریم بازار …مگه میشه بیای هند و ساری و چوریدار تن نکنی 😂😂😊اون کون تپلت دیدن داره ها
    _ اوهوم وای من عاشقشونم حتما ولی همش نه .😐😐من کلی شلوارک اوردم پام کنم
    +از من گفتن هندیا هم دست کمی از عربا ندارن خیلی هیزن حواست باشه 😁😁
    _ جووووون بزار ببینن این بدبختا که هرچی میبینن سیاه و چرکیه 🤣🤣
    یکم گوشت خوب ببین چشماشون واز بشه

و واقعا هم همینطور بود لب ساحل و تو شهر دائم با منو سانی عکس میگرفتن
و انگار بار اولشونه توریست میبینن و با زبون پر از مهرشون از ما تعریف میکردن و خوش امد میگفتن

ووووووووو آپکه پاتنکا چهراها بهوت ساندر هی
_این چی گفت الان 🤔🤔
+😂😂😂😂 گفت صورت همسر شما خیلی زیباس
_thanks .thanks 😂😂😂

با توک توک از فرودگاه رفتیم سمت هتل که تمام خستگی هامونو بریزیم بیرون و کمی هم استراحت کنیم
و یه سکس عالی
که بعد از تحویل اتاق تو گراند حیات و بستن در حالا دوباره فقط من بودم و سانی و بوسه مداوم لب ها و قفل شدن ها و آغوش و آغوش و آغوش
تنها چیزی که اون لحظه میخواستم پاره کردن لباساش تو تنش بود
و تمام زورمو تو بازو هام و دستام جمع کردم
تاپ سفیدشو به قصد کشیدن پاره کردم و با یه هل دادن آهسته انداختمش رو تخت و گیره سوتینشو که از جلو باز میشدو با فشار کندم تا هرچه زودتر سینه هاش برام نمایان بشه و هم زمان از بوسه هاش کام میگرفتم و لحظه به لحظه شهوتم بیشتر و بیشتر میشد و نوازشش سینه هاش و بوسیدن نوکشون که حالا سفت و برجسته شدن
و دستم بیتاب دکمه شلوار جینش شد و با تمام قدرت کندن شلوار از پاش و بوسه های مداوم به کسش که از زیر شورت سفید توریش شناور شده بود
و کم کم تبدیل بوسه ها به لیس زدن از روی شورت و اروم زبون کشیدن و فشار دادن نوک سینه هاش و پر شدن صدای دلنوازش توی اتاق
سرمو از روی کسش برداشتم و با یه حرکت دست انداختم زیر کمرشو هلش دادم تا برگرده و به شکم دراز بکشه و تو برگشتنش شورتشو از پاش دراوردم
حالا برجستگی کونش و گودی کمرش از سواحل گوا هم قشنگ تر بود
ولی وقت معاقشه نبود وقت بیتابی بود وقت بازی با اندامش نبود
وقت سکس بود حرف از کردن یه کس زیر کیرم بود
نه هر کُسی کس اونی که حالا وجودش برای من عزیز بود
و حضورش قرار بود بهترین سفرمو برام بسازه
با اولین اسپنک کونش فهموندم که قراری به عاشقونه نیست
با دومین اسپنک اخش بلند تر شد و گفت
_ تشنه کونمی

  • آره میمیرم برا کونت
    _بکن بدون رحم کردن میخوام تجاوزو از تو حس کنم
    منو بکن جوری که از درد راه نرم جوری که زیر کیرت التماست کنم ولم کنی ولی تو ولم نکن ادامه بده به کردنت
    داشت همینجوری از حسش به اسپنک زدنام و کونش میگفت که از آخی که گفت
    به لحظه ای گوش هام سوت کشید از این صدا
    سانی خوبی
    آره عشقم بکن کونمو بکن
    من بی توجه به حرفاش تلمبه هامو میزدم و موهاشو تو دستم چنگ میزدم و اسپنک
    و این ریتمیک ترین کاری بود که شاید ازم بر میومد
    فشار …چنگ …اسپنک …فشار …چنگ…اسپنک
    تمام قدرت مردانم …تمام لطافت زنونش توی تخت سفید رنگ کبودی روی کونش از ضربه های مداوم
    صداهاش التماس هاش آخ گفتناش
    کاش میشد زمانو تو اون لحظه نگه داشت
    ولی یه سکس خوب نیاز به ادامه داره
    نیاز به تنوع داره و حالا دلم لبای خوشگلشو دور کیرم میخواستم ببینم
    سمت دسشویی رفتم تا کیرمو تمیز کنم …نه این که کثیف شده باشه
    ولی لازمه ی بهداشت بود و لازمه ی وقتی که موهاشو تو دستم میکشم تا دهنشو باز کنم تو دهنش تلمبه بزنم و اونم با چشمای خیس و صورت گل انداختش نگاهم کنه
    زیر چونشو گرفتم و با فشار جوری که دلم میخواست تمام کیرمو تو حلقش حس کنم صدای خفه اوق زدناشو بشنوم
    و سیلی های ارومی که به صورتش میکشیدم
    و قشنگ ترین چیز توی این صحنه مظلومیت چشماش بود که انگار بی دفاع خودشو در اختیار من گذاشته
    انقدر بی دفاع که با هل داد دوبارش رو تخت و جمع کردن پاهاش تو سینش
    متوجه شد که باید منتظر یه درد ریز دیگه تو رحمش بشه و بدونه که کسش ساخته شده تا اون لحظه کیرمو به خودمو وجودمو به لذتی که میشه فقط تو بهشت حسش کرد برسونه
    و تلمبه های بی وقفه تو کسش و انگشت وسط دست چشم که داشت لذت ساک زدنو تجربه میکرد
    و سینه چپش که حالا داشت سیلی هارو تحمل میکرد
    و یه ارضای دوطرفه به عمق قوی ترین آبشار ها
    لذت عشق علاقه شهوت همشون با هم کنار هم
    مثل قطعه های یه پازل که تا وقتی که کنار هم قرار میگیرن یه شکل مشخصی رو میسازن
    ارضای جنسی درست یعنی همین که روحتم از این حال ارضا بشه
    نه فقط یه سکس زود گذر که زود گذره
    این اولین فانتزیه من بود در گوا
    و بعدش جسم خسته و بی حس ما فقط به دوش گرم و انرژی مثبت آب نیاز داشت
    و نرمی و لطافت و عطر صابون
    تا بتونه جونی به دوتا آدم بده که از سفرشون لذت ببرن
    .
    روزگاری در گوا پایان قسمت اول …

نوشته: Master devil


👍 4
👎 11
18601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

784458
2021-01-02 00:46:53 +0330 +0330

فکر کنم این سانی اولین انسانی بشه که اینترنتی حامله شده!!

9 ❤️

784460
2021-01-02 00:51:12 +0330 +0330

خسته نشدی دایی؟ زبونت سرطان دهانه رحم گرفت.
کاش لااقل تهش بده بکنی این همه تلاشت بی بهره نمونه :/

5 ❤️

784491
2021-01-02 03:17:54 +0330 +0330

جالب بود ولی حال نداشتم بخونم😂👍

0 ❤️

784503
2021-01-02 07:34:10 +0330 +0330

چند خط اول جالب بود
بعدش چس ناله های خسته کننده, لوس و خواب اور!
نتونستم تمومش کنم

0 ❤️

784547
2021-01-02 15:42:12 +0330 +0330

اسم داستان و ديدم فهميدم تو نوشتي😇

1 ❤️

784564
2021-01-02 19:31:40 +0330 +0330

سانی به خودت بیا

2 ❤️

784575
2021-01-02 22:08:49 +0330 +0330

سلاو درود 🌹

جملات و پاراگراف های اول رو داشتم می خوندم، مشخص بود نوشته ها تو یک حس خیلی عمیق عاطفی نوشته شده، انگار که به یک موسیقی خیلی قشنگ گوش می کردی و تجسم می کردی و می نوشتی.

فقط یک مشکل خیلی رو اعصاب بود؛ استایل نوشتارت همش در حال تغییر بود بخصوص در دیالوگ ها. کلا خلاصه روایتت با استایل روتین بود ولی دیالوگ هات یک سبک دیگه.

و نکته اخر، هیچ وقت نزار داستان کوتاهت دیالوگش از خلاصه روایت و فلش بک و اکشن و… بیشتر بشه، یهو تبدیل میشه به فیلم نامه که حس متفاوتی رو به خواننده می رسونه

ممنون از داستان خوبت Master devil

آرزو موفقیت 👋 artemis25

2 ❤️

784733
2021-01-04 03:26:24 +0330 +0330

از عشق های ناب ایرانی مثل شیرین و فرهاد،ویس و رامین،لیلی و مجنون و…
حتی عشق های قزوینی مثل خسرو و پرویز
رسیدیم به منظومه کس و شعر سانی و مستر دویل
به کجا چنین شتابان؟؟؟
واقعا ادبیات ما نوشته هایی از جنس بی غیرتی کم داشت که اونم داره خلق میشه.
دودکش کشتی های گوا حواله ات باد

0 ❤️

784734
2021-01-04 03:29:18 +0330 +0330

@Sani_Love
فکر کنم حودت هم فقط برای اینکه نشون ندی کم آوردی میای لایک میکنی
یه جوارایی مثل آدمی که اره تو کونش گیر کرده باشه نه راه پس داری نه راه پیش
اولا دعا میکنم خدا صبرت بده
دوما دعا میکنم نویسنده آدرست رو پیدا نکنه.چون بد برات راست کرده

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها