لذت رها شدن (۱)

1401/05/28

نشسته بودم توی تراس ویلا، داشتم به گذشته دور فکر میکردم گذشته ای که انگار ازش چند ده سال گذشته اما فقط سه ماه بود، از وقتی که فهمیدم امید بهم خیانت کرده و دوست صمیمم که انقدر روش حساب باز میکردم شده هم پیاله شوهرم.البته شوهر سابقم! سه ماه میگذشت.هیچوقت یادم نمیره اون لحظه ای که کلیدو توی در چرخوندم و رفتم داخل خونه. صدای اه و ناله ای بلند بود از داخل اتاق. وقتی رفتم داخل دیدم سحر روی شکم خوابیده و امید داره از پشت میکنتش. یه لحظه فکر کردم خونه رو داده دست دوستش اومده روی تخت ما. ولی وقتی فهمیدم امیده نفسم حبس شد توی سینم. گفتم جنده اورده داره میکنه. اما وفتی سحرو شناختم دیگه نمیدونم چیشد.فقط نشستم روی زمین! نگاشون کردم
اوناهم که متوجه شدن برگشتن عقب منو نگاه کردن یدفعه از جا پریدن، واقعا دیگه توی حال خودم نبودم. از در خونه زدم بیرون و تا امروز توی فکر چیزی هم که دیدم. من قبل از امید با کسی سکس نداشتم. دوست پسر داشتم ولی بخاطر خانواده مذهبی که داشتم و خودمم مذهبی بودم نمیخواستم خیلی رابطه جنسی داشته باشم. این ضربه یه ضربه بزرگ بود برام. ضربه ای که عمیقا به فکر فرو بردتم، نمیخوام دیگه مثل گذشته شکست عشقی بخورم. نمیخوام دیگه انقدر مقید باشم! مقید به چی؟ به شوهر؟ به دین؟ به خدا؟ به چی مقید باشم دیگه؟ تصمیمو گرفتم. میخوام واقعا تا تهش برم تا ته هرچیزی که امروز جوری محبوسم کرده که به این دریوزگی و بدبختی بیافتم. میخوام از تمام بند های احمقانه ای که دور خودم ساختم خارج بشم. نکه جنده بشم و بیزینس کنم نه. ولی دیگه در بند هیچ چیزی که منو به یه پسر وصل کنه نباشم. داستان من شروع شد از امروز.داستانی که انتهایی نداره.

لذت رها شدن

یه هفته بود که اومده بودم شمال . تصمیمم برای این که واقعا دیگه از هر قیدی هست ازاد بشم گرفته بودم. من دختری که تا سه ماه پیش چادر از سرم نمیافتاد تصمیم گرفتم دیگه دلمو به دریا بزنم. البته نمیشد چادرمو بزارم کنار یدفعه ای چون میگفتن عقده ای طلاق گرفته گذاشته کنار. مراحل طلاقمم هنوز تموم نشده بود و رسما زن امید بودم هنوز. و همین لذت خیانتو به
کسی که زندگیمو نابود کرد چند برابر کرده بود.
توی‌ ویلا نشسته بودم که برادرم زنگ زد. اسم برادر حامد ۳۵ سالشه و به معنای واقعی لاابالی. همیشه بمن میگفت چرا چادر سرت میکنی راحت باشو ازین حرفا. زنگ زده بود که جمعه میخواد با دوسه تا از دوستاش و دوست دختراشون بیان ویلا. منم گفتم مشکلی ندارن بیان منم هستم. اولش جا خورد چطور من میخوام توی جمع اونا باشم چون همیشه فراری بودم از جمع هاشون چندین بار بهم گفته بود بیا ولی نمیومدم با امید.گفت بهم مطمنی میخوای باشی؟ ما مشروب داریم داستان داریما! گفتم اره بیا اوکیه همه چی.
جمعه شد و من دل توی دلم نبود برای مهمونا. از طرفی اولین بار بود که میخواستم بی حجاب باشم توی یه جمعی از یه طرفی استرس اینو داشتم که یوقت با جمعشون جور نشم یا شوخیای بکنن که دوست نداشته باشم.
رفته بودم صبح توی بازار و یه دامن کوتاه تا وسط رونم و یه کراپ قرمز گرفتم که جلوی سینه هاش باز بود و از پشت بندش بسته میشد ، یه جوراب شلواری نازکم گرفتم که فقط پاهام یخورده کاور کنه.
چون سوتینم از زیر تاپم مشخص میشد سوتین مشکیمو که زیرش جک داشت پوشیدمو اماده شدم تا مهمونا برسن، رفتم جلوی ایینه. سینه های ۷۵ ۸۰ ام خیلی پر تر از چیزی که بود توی این سوتین و تاپ نشون میداد. یه نگاهی به هیکلم انداختم که واقعا سکسی بود. یعنی واقعا نمیدونم امید چطور منو گذاشت و به اون سحر انتر که واقعا همیشه حسودیش میشد به قیافه و هیکل من ترجیح داد. همیشه سحر میگفت پوستت انقدر سفید و نرمه که من که دخترم روت کراش دارم! ازینکه رون های پری دارم و باسنم واقعا سفید و خوبه. و فکر میکنم دلیل اینکه امید گول زد همین حسادتش به قیافه و هیکل من بود. یجوری حس حسادتشو با این جبران کرد… بگذریم.
دیدم در حیاط باز شد و برادرم و مهموناش رسیدن. سه تا ماشین یه پرادو یه سورنتو و یه سراتو اومدن داخل.
من رفتم جلوی در ویلا برای استقبالشون
اولین لحظه ای که حامد منو دید هیچوقت یادم نمیره. همینجوری که داشتن از ماشین پیاده میشدن یهو منو دید چشماش گرد شد یجوری خنده داری خشکش زد. گفت به به ابجی کوچیکه خوشگل مارو ببین چه کرده. ظاهرا توی راه حسابی خورده بودن و مست بودن.
همینجوری که حامد دوستاش از حیاط میومدن بالا تا برسن بمن چشم برنمیداشت از من کف اش بریده بود.
چهار تا از دوستاش به همراه سه تا دختر که نفهمیدم کی دوست کیه پشتش اومدن از پله ها بالا
حامد: این دختر خوشگل خواهر من تیناست، تینا اشنا شو،
عماد، آرش، سروش، محمد ، نازیتا، مهتا، سارینا
دونه دونه وارد ویلا شدن و رفتن سمت اتاق ها
ظاهرا چند تاشون قبلا هم اینجا اومده بودن. از جوی که بود میخورد از دخترا نازیتا حداقل فاب باشه با عمادو دوتای دیگ خیلی عمیق نمیخورد باشه رابطشون.
ولی واقعا سه تاشونم خوب بودن، که باعث شد من یخورده ازین حس شاخ بودن خودم کاسته بشه.
عماد دوست صمیمی حامد قد بلند و خوشتیپ بود.ارش و سروش و محمد هم واقعا هم خوب بودن هم هیکلای خوبی داشتن. ارش که یه تی شرت تنگ پوشیده بود که بازوهاش زده بود بیرون ازش و صاحب پرادو بود. سروش و محمد هم با مهتا اومده بودن با سراتو و ظاهرا سارینا با حامد دوست بود.
من رفتم اشپزخونه که یه نفسی تازه کنم تا مهمونا برن مستقر بشن که حامد اومد داخل
من با حامد ده سال اختلاف سنی دارم.
حامد: پدرسوخته این چه تیپ قیافه ای از کی تا حالا شانس اوردی بابا زنده نیست این روزا رو ببینه تیناش چه شده!
البته با خنده گفت اینارو.
من گفتم: از وقتی که دیگه تصمیم گرفتم همه چی بگیرم به یورم. دیگه نمیخوام توی قید بند چیزی باشم. میبینم دوستاتم چه خوبن! نمیگی خواهرت مجرد شده یوقت تور کنه یکیشونو!
حامد همینجوری که میخندید گفت : غلط کردی تو با اونا باهم! ازین فکرا توی سرت نکن. میخواست بره بیرون از اشپزخونه داشت از بغلم رد میشد که یدونه زد در کونمو گفت شوخی کردم خیلی تصمیم خوبی گرفتی هرچی رها تر اعصابت ارومتر خوشحال شدم ازون قیافه ماتم درومدی. این چند روز بترکون هرکاری خواستی بکن فقط مواظب باش بعدا پشیمون نشی حوصله ابغوره و عذاب وجدان ندارم من. چشمکی زدو رفت
بیرون.
یه نیمساعتی گذشتو بچه ها از اتاق های بالا اروم اروم پیداشون شد پایین. نشستن روی مبل ها
محمد و ارش روبروی من نشستن. دوتاشون شلوارک پوشیده بودن سارینا که یه نیم تنه پوشیده بود و شلوار رفت کنار حامد نشست.دختر خیلی پلنگی بود لبای پروتز و سینه های عمل کرده.
ولی خب به حامد میومد. مشخص بود که همینجوری زده بیاره شمال فقط!
نازیتا و عمادم اومدن پایین با سر صدا و خنده
نازیتا چه تیپ خفنی زده بود. یه تاپ پوشیده بود که سینه هاش از زیرش کاملا مشخص بود.خیلی دختر پری بود الان که میدیدمش. با یه شلوارک کوتاه که قشنگ کونشو انداخته بود بیرون.با عماد نشستن روی مبل های کناری.مهتا هم اومد با سروش نشستن کنار محمد.
من از قبل میزو چیده بودمو مشروبایی که اورده بودنو گذاشته بودم روی میز.
همه از تدارکی که من دیده بودم شروع کردن به به به چه چه کردن. این وسط نگاه های ارش و محمد از همشون عمیق تر بود و سعی میکردن هرکدوم با نمک ریختن توجه منو جلب کنن به خودشون.
شروع کردیم به مشروب خوردن و خوردن و حرف زدن.من تا بحال مشروب نخوده بودم. اولش که مزه کردم واقعا موندم چطور این اشغالو میخورن ملت.با زور ابمیوه و مزه و اینا دادمش پایین.دوتا پیک که خوردم فقط حس کردم هیچی دیگه توی دنیا مهم نیست برام. چقدر حس خوبی بود. وقتی به امید فکر میکردم انگار هیچ ناراحتی دیکه ندارمو چقدر حس خوبی بود. شروع کردم به خوردن پیک سوم پیک چهار
ارش که روبروم نشسته بود بدجوری رفته بود توی نخم
منم که دیگه حسابی کنترلم دست خودم نبود اروم پاهامو باز کردم از هم تا از روبروم خط کسم و شورتم از زیر دامن مشخص بشه.البته نخواستم خیلی علنی بفهمونم بهش که میخوامش ولی خب با ظرافت اینکارو کردم که فکر کنه حواسم نیست چون مستم.
واقعا صحنه جالبی بود
ارش با اون هیکل دک پوز مثل بچه دوساله داشت دید میزد لای پا و زیر دامنمو
منم کم نمیزاشتم هی باز میکردم بسته میکردم پامو تا کرممو کامل کنم.
دیگه مست شده بودن همه که عماد برگشت گفت بچه ها بیاید بازی کنیم
چه بازی؟ محمد گفت بطری بازی! نازیتا گفت نه بابا چیه بطری بازی خز شده تهش میخواید لخت کنید مارو. ارش برگشت گفت شاه بازی کنیم!
من گفتم شاه بازی چیه؟
گفت اینجوریه که یه برگ شاه و هشت برگ دیگ به شماره ترتیب یک تا هفت برمیدارم و بر میزنیم و پخش میکنیم. کسی که شاه بهش میافته حکم میکنه دوتا عدد یا سه عدد رو شانسی که باهم یه عملی رو انجام بدن.حالا هرچی باشه و اون دوسه نفر باید طبق شمارشون کار رو بکنن.
مشخص بود ته بازی چیه و هدفش چیه ولی همه اوکی دادن و شروع کردیم.
من انقدر حس خوبی داشتم و حس منگی امیخته شده بود با شهوت زیاد که نمیدونستم انقدر ظرفیت خراب بودن دارم.انگار به حسی سال ها درونم خاموش بود. فکر میکردم مشروب بخورم مثل این فیلما فاز غم برمیدارم اما وجود ارش با اون هیکل سکسیش روبروم و محمد که کم از ارش نداشت و اون جمعی که واقعا دختراش خوب بودن باعث شده بود فقط خداروشکر کنم که اینجام و از شر امید و زندگی گهی که داشتم خلاص بشم.
کارتارو پخش کردیم بمن دو افتاده بود
شاه افتاد به سروش.گفت ایول دهنتون سرویس میکنم
خب حکم میکنم سه یه لب عمیق و ده ثانیه ای از دو بگیره!
سه کی بود؟؟ مهتا. خب یه نفس راحت کشیدم برای اولین حکم بهم افتاد خیلی سخت بود اگر یه چیز بد میافتاد.ولی نگو تازه اولشه و میخوان گرم بشن و یخ من باز بشه!
هیچی با ناز ادا که ای وای نه و اینا منو مهتا پاشدیم از اینور میز اونم اونور میز همو بوس کنیم. من که خم شدم روی میز متوجه شدم سینه ام قشنگ از زیر تاپم تا ته مشخص و قشنگ توی حلق ارش که کنار مهتا بود! ولی اتفاقا اعتنا نکردم
با یه حالت سکسی پامو گذاشتم روی میزو خم شدم سمت مهتا اونم همینطور. لبم قفل کردم به لبش. بار اولی نبود یه دخترو بوس میکردم مسخره بازی زیاد داشتیم قبلا با دوستام ولی اینبار عمیقا سعی کردم این بوسه سکسی باشه. سر صدای همه رفت بالا که ایول افرین به به و … بلند تر از همه هم حامد بود که یه جونی هم اون وسط کشید.
تموم که شد برگشتیم سر جامون و من فقط توی کف نگاه ارش بودم که رسما دستش گذاشته بود روی پاهاش که کیر شق کردش مشخص نشه.
دور بعدی پخش کردن. شاه افتاد به نازیتا. حکم کرد که چهار سینه های هفت باید بخوره. چهار محمد بود و هفت سروش. همه خندشون گرفته بود ولی دیگه حکم بود. با مسخره بازی محمد سینه های سروشو خورد و دور بعدی.
شاه افتاد به حامد. همه یه وای بلند کشیدن و مشخص شد حامد ازون بد حکماست.
کفت خب چیکارتون کنم من! حکم میکنم سه پاشه لباسشو در بیاره چهار براش بخوره!
سه کی بود؟ محمد.چهار کی بود؟؟ من!!!
همه یه لحظه بین خنده و تعجب موندن که حامد رسما حکم کرد خواهرش واسه رفیقش ساک بزنه! منم مونده بودم واقعا درسته مست بودم ولی میفهمیدم چه حرکت ضایعیه!
که یهو حامد گفت پاشید بابا پاشید حکمه مسخره بازی در نیارید پاشو تینا محمد بدو لخت شو
منم هی گفتم نه و نمیشه و اخه و … ولی همه گفتن نه باید پاشی حکمه بدو.
نازیتا گفت بابا سختشه بار اوله نکنید اینکارو باهاش خجالت میکشه! من که کلمه خجالت شنیدم انکار یهو بند دلم پاره شد و کفتم اینجا جایی که باید بشکنم این خجالتو.
گفتم نه من اجرا میکنم
محمد خیلی با خجالت پاشد که البته فیلمش بود اروم دراورد لباسشو شلوارکشم دراورد
منم رفتم جلوی پاش نشستم
کفتم در بیار دیگ شورتتم
توی خنده و مسخره بازی بچه ها شورتشو دراورد.کیرش شق نبود ولی خوابیده هم نبود.
منم گرفتم کیرشو دستم و کردم توی دهنم
جیغ و هورا بود که کنارم میشنیدم که بلندشم حامد بود. میدونستم غیرتی چیزی نداره ولی دیگه نه در این حد که ببینه خواهرش ساک میزنه برای کسی جیغ هورا هم بکشه،ولی خب بعدا فهمیدم منم همینمو وقتی زدم توی فاز بی قیدی از هر کثافتی میتونم کثافت تر باشم.
کیر محمدو کردم توی دهنم و اروم شروع کردم سرشو توی دهنم خوردن.با لبام میزدم به زیر کیرش که میدونستم حساسه.با دستم گرفته بودم کیرشو که اروم شق شد.همینجوری که شق شد داشتم میخوردم که یهو حامد گفت خبببب بسه حکم انحام شد.
یعنی عالی ترین قیافه در این لحظه محمد بود انکار اب یخ ریختن روش. منم پاشدمو با دستم دهنمو پاک کردمو نشستم سر جام.
همه داشتن میخندیدن به محمد و ضد حالی که خورده.میخواست لباسشو بپوشه که حامد گفت نه دیگ حکم کردم لخت شی باید بشینی همینجوری
دوباره برگارو انداختن شاه رسید دوباره به حامد
همه جمع دوباره باهم ای باباا
حامد: میخوام یه حالی بدم بهتون سه تاییش کنم. حکم میکنم شماره سه برای چهار بخوره چهار برای شش
سه سروش بود.چهار من بود. شش هم نازیتا
چه حکمی شد.
همه کفشون بریده بود رسما میخواستن پورن منو ببینن انگار.
طبق حکم سروش باید برای من میخورد من برای نازیتا میخوردم!
نازیتا پاشد گفت دهنت سرویس حامد بزار برسه هم دارم برات منو لخت کردی
رفتیم روبروی همه نشستیم روی زمین
من جوراب شلواریمو و شورتمو با اکراه ولی حالت خاص و سکسی دراوردم همه جیغ دست دست میزدن! منتظر بودن دامنمو بکشم پایین که گفتم شرمنده دامنو در نمیارم. محمد برگشت گفت اقا باید در بیاره دامنشو که من گفتم نه دیگه حکم کرده سروش واسم بخوره با دامنم میشه! گفتن دهنت سروبس. اما نازیتا باید شلوارکشو در میاورد. خیلی راحت شلوارکشو دراورد از پاش با شورت اومد وایستاد جلوی منو گفت بخور. ظاهرا بار اولشون نبوده بازی گرچه جمعشون همیشه این نبوده ولی بعدا فهمیدم زیاد جلوی هم سکس موازی داشتن.
منم به سروش گفتم بیا بخواب زیرم و رفتم با کسم نشستم روی دهنش و دامنمو انداختم دورش
کفت خفه میشم الان اینجوری گفتم بخور خفه نمیشی.بیشتر هدفم این بود ارشو محمدو توی کف کسم بزارم وکرنه دیگه معنی نداشت توی اون شرایط این کارا ولی خب حال میداد. گفتم بخور
خودمم دستم بردم شورت نازک نازیتا رو کنار زدم و با دستم کسشو باز کردم.کس صورتی داشت گوشتی که فکر میکنم فیلر کرده بودش.ولی هرچی بود خیلی خوشگل بود. زبونم بردم سمت چوچوله اش و شروع کردم به خوردن و از زیر دامنم سروش زبونشو کرده بود توی کسم.واقعا نمیدونم چند ثانیه شد که عمیقا حس کردم حالم بد شده و دست خودم نیست صدام.صدای نازیتا رو شنیدم که اه میکرد و منم نا خوداگاه ناله های ریزی میکردم
شاید یک دقیقه گذشت که حامد گفت خب بسه دیگ پاشید زیادی حال کردید
من واقعا نمیخواستم از روی سروش پاشم اونم با یه وله خاصی میخورد کوسمو از زیر دامنم
پاشدیم و نشستیم سر جامون
من واقعا حالم بد بود به غایت
همه حشر از چشماشون میزد بیرون
نازیتا هم با همون شورت رفت نشست کنار عماد و عماد بغلش کرد و یه بوس از لباش کرد.
فضا به شدت سکسی شده بود که یدفعه حامد گفت خب پاشید دیگه پاشید بریم استخر مستیم
من حس کردم یخورده بد فاز شد از دیدن من توی اون حالت.
دخترا یجورایی خوشحال از پیشنهاد و پسرا که دلشون صابون زده بودن ناراحت پاشدن بریم سمت استخر.من رفتم طبق بالا که مایمو عوض کنم. یه مایو یه تیکه سفید اورده بودم که فاقش خیلی کشیده بود. یعنی از دو طرف میومد تا بالای کمرم و تقریبا فقط کسمو میپوشند و تا دور گردنم میرفت و کاپ برای سینه نداشت. یجورایی جزو مایو های خیلی سکسی محسوب میشد.
مایو رو که عوض کردم دیدم یکی در میزنه. ارش بود.یه حوله پیجیدم دورمو گفتم بیا داخل
اومد داخل گفت واو واقعا سکسی شدی.گفتم سکسی بودم.گفت برمنکرش لعنت.گفتم جان؟گفت هیچی خواستم ببینم حالت خوبه مست بودی.گفتم اره خوبم.اومد نزدیکم در پشتش بست
با خنده گفتم بفرما داخل زشته جلوی در! پشتم بهش بود داشتم وسایل از روی تخت برمیداشتم که اومد از پشت بغلم کرد.منکه تا دو دقیقه پیش کسمو داشت یکی میخورد همینو کم داشتم تا یه کیر سفت شده بچسبه از پشت بهم.یه اهی کشیدمو مقاومت نکردم.گفت خوب پاهاتو باز میکردی جلوما.گفتم اا فهمیدی. گفت اره. بدجوری توی کف گذاشتی منو.گفتم حالا اولشه که مونده تا توی کف بمونی.
برگشتم از روبرو لبامو گذاشتم روی لباشو با دستم کیرشو از روی مایو گرفتم. رفتم پایین و کیرشو دراوردم از توی شلوار.کیر خوبی داشت
خوش تراش و خوشگل بود خیلی کلفت نبود ولی خوب بود
اروم کلاهشو گذاشتم توی دهنم که گفت نمیخوام ساک بزنی و بلندم کرد.برم گردوند دستامو گذاشتم روی تخت و از کنار مایو کسمو دست کشید.خیس خیس بود. گفت واقعا کردنی هستی. اولین بار بود میخواست کیر دیگه ای غیر از شوهرم بره داخل کسم.ولی خیلی خوشحال بودم بدون هیچ قیدی و علاقه ای داره اینکار میشه. لذتش برام توی سرعتش بود که گرفتار احساست نشم. گفتم بکن دیگه لعنتی دارم میمیرم.دیدم اروم سرشو گذاشت روی کسمو هل داد داخل. بعد چند ماه کیر ارش بود که میرفت توی کس من. من یه زانوم روی تخت بود و یه پام روی زمین و کمرمو به سمت پایین قوس دادم که کسم قشنگ بیاد بالا.
شروع کرد تلمبه زدن
همینجوری که تلمبه میزد من یه حس عجیبی توی تمام وجودم میپیچید. گرمای کیرشو توی کسم کاملا حس میکردم.وقتی کیرش میخورد به ته کسم و خایه هاش میخورد به چوچولم میخواستم فقط جیغ بزنم ولی جلوی خودمو گرفتم که کسی نفهمه داره اینجا ارش منو میکنه. خیلی زودتر از انتظارم ارضا شدم و بدنم مزد چند ساعت حشری بودنمو گرفت همینکه ارضا شدم و کسم داشت تنگ میشد که دیدم کیر ارش داره کلفت میشه و خون توش میاد.گفتم نکش بیرون قرص میخورم. تا اینو کفتم انگار حشرش زد بالاتر و یهو با فشار تو کسم ارضا شد. همینکه ارضا شد افتاد روم و منم افتادم روی تخت و با فشار تلمبه میزد و چنگم مینداخت و اه میکشید در گوشم و داغی اب کیرش تو کسم پخش میشد.شاید کمتر لذتی مثل عقب جلو رفت کیر توی کست باشه که از اب همون کیر لیز و گرم و خیس شده.
بعد از ده ثانیه همینجوری توی همین حالت موند که گفتم بلند شو دیگ.
پاشد از جاش
گفت خیلی خوب بود لعنتی
کفتم کجاشو دیدی تازه. فقط یوقت فاز برنداری روی من. پاشدم و گفتم برو تا منم بیام
مایوشو کشید بالا و یه بوس از لبام کردو رفت.
منم رفتم دسشویی اتاق و اب کیرشو از توی کسم خالی کردم و جمع کردم خودمو که برم استخر.

ادامه...

نوشته: تینا


👍 83
👎 4
145401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

890986
2022-08-19 01:31:44 +0430 +0430

حس می‌کنم، این داستان رو قبلا خوندم🥲

1 ❤️

890993
2022-08-19 01:51:00 +0430 +0430

احتمال اینکه تو اون بازی پسر به پسر بیفته خیلی بودا

0 ❤️

891010
2022-08-19 02:37:11 +0430 +0430

دروغ یا راستشو کار ندارم ولی قشنگ بود

1 ❤️

891073
2022-08-19 08:00:42 +0430 +0430

**از بهشت رفتی به جهنم به خدا 😭😞😘 **

0 ❤️

891080
2022-08-19 09:13:09 +0430 +0430

الکی میگه تازه وارد بهشت شدی میگی نه برو بخون ببین بهشت کجا هست و جهنم کجا

0 ❤️

891103
2022-08-19 14:01:32 +0430 +0430

کسشعر

0 ❤️

891109
2022-08-19 15:02:45 +0430 +0430

خیلی خوب بود ، ادامه بده 👍👌

1 ❤️

891111
2022-08-19 15:30:04 +0430 +0430

قشنگ بود
بهتر می شد اگه تشنگی بازم بیشتر می شد

1 ❤️

891283
2022-08-20 13:24:51 +0430 +0430

عالي بود

1 ❤️

891406
2022-08-21 04:14:57 +0430 +0430

تبریک میگم شما الان یک جنده هستی خب لامصب مال ما خار داره

0 ❤️

891642
2022-08-22 09:44:38 +0430 +0430

عالي 👍

1 ❤️

892389
2022-08-27 16:40:20 +0430 +0430

عالی بود

0 ❤️

892462
2022-08-28 03:57:50 +0430 +0430

خوب بود

0 ❤️

892714
2022-08-29 17:55:29 +0430 +0430

بیاین پی وی من عکسای خانمم و خاهرمو بهتون نشون بدم روش تظر بدین
Zzsco31@gmail

0 ❤️

892816
2022-08-30 05:25:33 +0430 +0430

کوونی اونا میکنن ما جق بزنیم
سکس گروهی عالیه
من ی بار داشتم
البته دو به یک
چ کوصیم بود لامصب

0 ❤️

892968
2022-08-31 05:23:23 +0430 +0430

جالب به نظر غیر واقعی کلا نوع نوشتار خوب اما کمی اغراق امیز بود

0 ❤️

893347
2022-09-02 18:35:43 +0430 +0430

ی ازین موقعیتا ام نصیب من ایشالله

0 ❤️