ماجرای توی هم کردن ما ۴ نفر

1402/05/20

سلام میثم هستم ۳۴ ساله و اهل و ساکن یه شهر بزرگ کشور با جاذبه توریستی و گردشگری . داستان من ماجرایی هست که پارسال اتفاق افتاد . سعی میکنم حاشیه را فاکتور بگیرم و اصل ماجرا را بنویسم .یه مغازه محدوده مرکز شهر دارم و کاسب هستم . نزدیک فروشگاه من یه مجتمع تجاری پزشکی بزرگ است که تقریبا انواع پزشک اونجا مطب دارن و رفت و آمد میکنن و بعضی مشتری هام بیمار ها یا پزشکان یا افرادی باشن که به هر نحوی با این مجتمع پزشکی در ارتباط بودن . با یکی از منشی های مطب یکی از این اطبا بنام مائده به واسطه خرید از فروشگاه آشنا شدم و به مرور دوست شدیم و دیگه همگی استاد هستین که کار ما هم بعد یه مدت دوستی رسید به سکس و رابطه داشتن به صورت مرتب و یه جورایی دوست فاب همدیگه شدیم . به خاطر مشکل خونه خالی و مکان خب تحت فشار بودیم و بعد یه مدت مائده دوستم گفت که رمز و پسورد دوربین های مطب را تونسته بفهمه و هر وقت بخوایم میشه توی شیفت صبح که دکتر صاحب مطب دانشگاه یا بیمارستان مشغول هست بریم مطب برای حال کردن و خب اول کار قبول نکردم چون اون حوالی آشنا بودم ولی مائده گفت به دکتر گفته برای مطالعه و ادامه تحصیل اجازه گرفته که صبح ها اگر خواست بیاد مطب مطالعه کنه و گفته بود خونه شون شلوغ و پرسروصدا و پر جمعیت است و خواهر برادر هاش هم با هم نمیسازن و دائم دعوا درک دارن و اعصاب خوردی زیادی داره و همه جوره تحت فشاره و دکتر هم دلش سوخته بود و گفته بود مانعی نداره و صبح که مطب تعطیله و اگه اذیت بود بیاد مطب و درسش را بخونه . هر جور بود منو متقاعد کرد که مطب دکتر جای امنی هست و فیلم ها را هم پاک میکنه و اگه دکتر روزی فهمید فیلم پاک شده یا دوربین خاموش کرده میگه چون با لباس راحتی میخواسته توی مطب بگرده و معذب بوده پاک کرده یا خاموش کرده دوربین را و منم چون راه بهتر و جای بهتری نبود برای حال کردن با مائده علیرغم میل باطنی با ترس و لرز قبول کردم . اوایل سخت بود ولی به مرور دیدم مائده هر روز اون تیکه فیلم هایی که میریم مطب را پاک میکنه و دوربین اون قسمت را خاموش میکنه احساس کردم مشکلی هم پیش بیاد چیزی برای اثبات نیست و نهایتش با یه بحث یا رد کردنش از اون شغل و از اون مطب قضیه حل و فسخ میشه و می گردیم براش کار دیگه ای جای دیگه اوکی میکنیم . خدایی همه چیز برای حال ما مهیا بود و مائده هم متناسب سن و سالش هر روز هم حشری تر هم کار بلد تر میشد . لازمه بگم سن مائده دوستم ۲۷ ساله است . مائده یه دوست و همکلاس قدیمی داشت به اسم شهره که خیلی خاطرات مشترک با هم دیگه داشتن و مائده همش ازش تعریف میکرد و دو سه بار هم با همدیگه بیرون در حد رستوران و پارک بادی و شهر بازی و اینجور جاها رفتیم . بعد سه چهار ماهی که مکان ما مرتب و ردیف بود دو سه بار مائده گفت دوستم شهره هم دوس پسر داره و مثل قبلا ما همش برای خونه خالی و مکان معذب هستن و توی اتوبان بیرون شهر و بیابون ها میرن ده دقیقه با ترس و لرز حال میکنن و پرسیده ازم ما چیکار میکنیم برای حل مشکل مکان و یه جورایی گفته بود بهش که ما توی مطب کارمون را حل میکنیم و اونم مرتب گفته بود خوش بحالتون و کاش ما هم میشد مثل
شما بریم جای مناسب و غیر مستقیم از مائده طلب کرده بود مطب را ردیف کنه تا اونا هم برن حال کنن . من به مائده گفتم یهو گند میزنن و بعد تو هم میای ثواب کنی کباب میشی ولی مائده گفت توی دوستی این کار ازش بر میاد و شهره ارزشش را داره و دوست قدیمی هست و مطمئن هست و اگه اونم بود جای مائده ردیف میکرد تا ما بریم و حال کنیم .دو سه ماه هم ما هم دوست مائده از مطب مشترک فقط صبح ها استفاده می کردیم ‌و تمام شرایط احتیاط را هم مراقب بودیم دقیق انجام بشه و خوب شهره و دوست پسرش به اسم امید مرتب میرفتن حالشون را میکردن مثل ما و همه چیز خوب پیش میرفت تا متوجه شدیم از طریق مائده که مطب دکتر داره جابجا میشه و دو ماه بیشتر دیگه فرصت نداریم و جای جدید هم شاید اینجور به این خوبی اوکی نباشه برای حال کردن . واسه همین چپ و راست میرفتیم مطب هر روز و فقط موقع پریودی مائده نرفتیم حال کنیم . شهره و امید هم مطلع شده بودن و بد جور ترافیک شده بود برای رفتن و حال کردن تا دو هفته آخر که دیگه هر روز میرفتیم و شهره و امید هم یواش یواش گفتن ما هم میایم هر روز و برای سوتی ندادن شهره و مائده باهم میرفتن داخل و دوربین را خاموش میکردن و بعد منو امید که پسر خوب و آرومی هم بود بعد میرفتیم داخل و برنامه داشتیم . دو روز اول جدا توی اتاق های
مطب حال کردیم و جلوی همدیگه لخت نشدیم . روز سوم من به امید گفتم امروز جلوی هم حال کنیم به عنوان اینکه خاطره ی شیرین خوبی از این مدت برای ۴ تامون بمونه و اونم با شهره مشورت کرد و مائده را هم من راضی کردم و پتو پهن کردیم توی سالن انتظار بیماران و خجالت خجالت لخت شدیم . مائده لاغر و خیلی سفید بود و بدن قشنگی داشت و شهره هم سبزه و توپر و کمی تپل بود . وقتی لخت شدیم پیش هم اول هر کدوم برای پارتنر هم ساک زدیم . امید خوش تیپ بود و کیر نسبتا کوچیکتری از من داشت و پوست سفیدی داشت و منم خب کیرم متوسط و معمولی بود . حین لیس زدن شوخی کردیم و چند بار به دست زدیم منو مائده به بدن شهره و اونا خندیدن و بحث های سکسی و کی گشادتره و تنگ تره و کیر کی بزرگتره و … یواش یواش بعد لیس زدن کوس مائده و شهره و حشری شدنشون تصمیم گرفتیم که عوض کنیم جای خودمون را با امید و اولش فکر کردیم شاید کسی ناراحت بشه ولی بعد که دیدیم مائده و شهره هم دوسدارن و راه میان و خودشون هم میگن چه با حال شده و بالاخره تعویض کردیم با امید جامون را و من بی درنگ پاهای شهره را باز کردم و بالا گرفتم و لای کوسش که از شهوت و لیس خوردن خیس خیس بود را شروع به لیسیدن کردم و مائده هم کیر امید را به حالت نشسته و خم شده شروع به خوردن کرد و ۴ تایی حسابی داغ کردیم . کوس شهره خدایی تنگ بود و کونش هم مشخص بود تا حالا توش کیر نرفته و خیلی تنگ هست واسه همین خیلی کونش را هم لیس زدم و زبون کردم توش و لذت بردم . امید کارش راحتر من بود چون هم مائده خیلی حشری بود و هم از کون و هم کوس جا باز کرده بود و دیگه واسه خودش یه جورایی یه خانم کاربلد شده بود . من و شهره روی هم خم شدیم به حالت 69 و من حسابی از خجالت کوس خوشمزه شهره با زبون زدن توی دو تا سوراخش در اومدم و امید هم مائده را پاهاش را بالا گرفت و شروع کرد به کردن کوس مائده و تعریف از کوسش که چه نازه و خوش بحال میثم و عجب چیز حق و درستی هست و منم خوابیدم به کمر و شهره را گفتم بشینه روی کیر من و خودش تلمبه بزنه تا حسابی جا باز کنه کوسش و حال کنیم .حدود نیم ساعتی چند تا پوزیشن شهره را با مائده کردیم و اون دوتا هم گاهی بهم لب دادن و سینه همدیگه را مالیدن و خوردن و قرار شد دو بار سکس کنیم و حالا که پیش اومده حسابی از با هم بودن لذت ببریم ‌. شهره را داگی کردمش و خیلی محکم بهش تلمبه زدم و اساسی بازش کردم و جای کیرم را توی کوسش ردیف کردم . جوری بهش حال دادم که هر وقت خواستیم باز حال کنیم اونم دلش بره که باز بیاد و امید هم مائده را روی صندلی و مبل ها داگی کرد و ایستاده کردش و مائده همزمان میداد به امید و خودش با دستش هم چوچوله را میمالوند و بعد ارضای مائده توف زد امید به کون مائده و کرد توی کون مائده و ریخت اب کیرش را توی کون مائده و دوتایی ماچ بازی کردن یه کم و رفتن دسشویی و به ما گفتن شما هم ارضا بشین تا بعد استراحت بریم برای راند دوم منم شهره را بلند کردم و خودم نشستم روی مبل و شهره را نشوندم روی کیرم و بهش گغتم کمر بزنه تا ارضا بشه و همزمان سینه راست شهره را هم میخوردم و یه دستم دور کمرش بود و دست دیگه م را بردم و با انگشت وسطی سوراخ کونش را که از شهوت باز شده بود مالش میدادم یهویی شروع کرد به لرزیدن و منم انگشت وسطی را کردم توی کونش و اون حس ضربان را هم روی کیرم و هم روی انگشتم خیلی خفیف حس کردم و بالاخره کون شهره را برای بار اول انگشت توش کردم تا مثل کون مائده یواش یواش بیارمش توی راه و آماده ش کنم تا مثل مائده از کون هم به دوستانی که در اینده داره کون نازش را بده . بعدش شهره را خم کردم روی همون پتو و نیم خیز سوار کوسش شدم و کردمش تا آبم بیاد و آب را ریختم به سوراخ کونش و قمبل هاش و بعدش بوس و نوازش و دسشویی رفتن و تمیز کاری واسه بعد از در رفتن خستگی مون . اون روز راند دوم خیلی محکمتر با مائده و شهره سکس کردیم و حال کردیم و خاطره خوبی شد . اگر فرصتی بشه بازم خاطره دارم که بنویسم و خواهم نوشت .

نوشته: میثم


👍 14
👎 17
53801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

941806
2023-08-12 00:00:12 +0330 +0330

یه مکان جدید جور شد 😂😂😂

0 ❤️

941808
2023-08-12 00:06:17 +0330 +0330

قشنگ بود

1 ❤️

941835
2023-08-12 01:36:16 +0330 +0330

چه بوی عطری به مریضای بعد از شماها میرسه 😂😂😂🤣

0 ❤️

941841
2023-08-12 02:10:13 +0330 +0330

وقتی لخت شدیم پیش هم اول هر کدوم برای پارتنر هم ساک زدیم
پارتنراتون کیر داشتن ساک زدین؟؟؟

1 ❤️

941846
2023-08-12 02:27:38 +0330 +0330

اصل داستان:
ایشون که فانتزی سکس گروهی داشته و دنبال اجرا کردنش بود، توی مطب خفت میشه و صفدر گاومیش، اکبر بی‌ریش، حیدر کیشمیش و داور آتیش گشادش می‌کنن و می‌خواسته با فیلم دوربینا‌ی مداربسته مدرکی برای شکایت داشته باشه، ولی می‌فهمه دوربینا خاموش بودن.
تمام دوربینای مطب‌ها حواله‌ت بادا ابله گشاد متوهّم الدنگ!!

0 ❤️

941853
2023-08-12 03:12:16 +0330 +0330

کجاش توی هم بود شما 2 تا جنده رو کردید

0 ❤️

941903
2023-08-12 13:25:58 +0330 +0330

داستان چیه هرچی درو دهاتیه ریخته تو شهوانی داره یه تک میکنه .لااقل دیگه با لهجه ننویس

1 ❤️

942073
2023-08-13 16:32:10 +0330 +0330

سکس گروپ خیلی حال میده

0 ❤️

972163
2024-02-22 21:10:17 +0330 +0330

گوه زدی تو خاطره با این نوشتنت.بی استعداد

0 ❤️