ماسور قلابی (۱)

1402/05/27

حدود یک سال پیش وقتی با امیر تو سایت شهوانی آشنا شدم فکر نمی‌کردم به یکی از رویایی ترین سکس های زندگیم ختم بشه.
من امید هستم چهل ساله و یه عاشق آنال سکس که با پسران زیادی از طریق سایت آشنا شدم و باهاشون سکس داشتم ولی این ماجرا کمی متفاوت از آب در اومد.
امیر یکی کاربران شهوانی که تجربه سکس نداشت و خیلی به مفعول بودن تمایل داشت برای اولین بار تو یکی از تاپیک هام برام پیام فرستاد تا شروع یه ماجرای جدید رو تو سایت تجربه کنم.
امیر سی ساله که کارمند یک بیمارستان، یه پسر تپل با پوست تیره و چهره ای به شدت مظلوم و غلط انداز و تحصیل کرده است.
وقتی اولین بار به امیر پیام آشنایی دادم از اینکه اون اصلا تجربه سکس نداشت و سوراخش تنگ بود و من تجربه مناسبی با این جور پسرا نداشتم، تمایلی برای ادامه رابطه باهاش نداشتم ولی تصمیم گرفتم رابطه م رو باهاش حفظ کنم شاید روزی قصدم عوض شد.
تا اینکه یه مدت دو هفته ای امکان جور کردن مکان برام فراهم شد و با چند تا از دوستان شهوانی تونستم قرار بذارم و سکس کنم. یکی از شبها که خونه تنها بودم یاد امیر افتادم و تصمیم گرفتم بهش تو سایت پیام بدم و آیدی تلگرام بخوام، که خیلی سریع جواب پیامم رو داد و تو تلگرام صحبت هامون شروع شد.
فردای اون روز قرار گذاشتیم ولی اون دوست نداشت به مکان من بیاد و دوست داشت تو خونه خودش سکس رو تجربه کنه.
من هم قبل از رفتن سر قرار به داروخانه رفتم و روغن بچه و کاندوم گرفتم البته با اصرار خودش و رفتم به آدرسش. با بوسه و بغل و مالیدن سینه های گنده ش شروع شد و اون ساک زدن رو شروع کرد. وقتی داشت برام ساک میزد می‌گفت من بزرگترین چیزی که توی سوراخ کونم رفته خیار کوچیک بوده که نصف کیرت قطر داشته.
هیکل تپلش رو روی تختش به شکم خوابوندم و با کمی روغن بچه شروع کردم به ماساژ دادن پشت و باسن گنده ش.
کم‌کم سوراخ کون تنگش رو با انگشتم باز می کردم و اون تو اوج لذت ناله های سکسیش بلند شده بود.
کاندوم رو کشیدم رو کیرم و خوابیدم روش و خیلی آروم کیر کلفت ۱۵سانتی م رو گذاشتم تو سوراخ تنگش با کوچکترین فشار صدای فریادش بلند میشد نمیتونست تحمل کنه ولی من کیرم رو تا هرجا که میرفت تو می‌بردم و نگه می داشتم تا کم‌کم جا باز کنه.
شاید حدود ده دقیقه تو همین حالت ادامه پیدا کرد تا کمی سوراخش باز شد و من می‌تونستم آروم تلمبه بزنم پوزیشنش رو عوض کردم و داگی نگهش داشتم و آروم شروع کردم به تلمبه زدن حدود یک سوم کیرم تو سوراخش می‌رفت و بیرون میومد و تا میخواستم عمیق ترش کنم فریاد می‌زد و اجازه نمی‌داد. تا اینکه به پشت خوابوندمش پاهاش رو دادم بالا و تونستم کمی دخول رو بیشتر کنم.
امیر نفس عمیق می‌کشید و می‌گفت حالا بیشتر ببر تو نزدیک چهل دقیقه سکسمون طول کشید ولی عجیب ترین اتفاق این بود که موقعی که امیر تو اوج لذت بود زیر لب یه چیزایی زمزمه میکرد و می‌گفت «نگام کن ببین دارم کون میدم» «سارینا می‌بینی دارم کون میدم» «خوب سوراخم رو ببین دارم جر میخورم»
و قبل از اینکه آبم بیاد امیر کاندوم رو در آورد و همه آبم رو مث یه وکیوم مکید و همش رو خورد.
من بعد از رفتن از خونه امیر به جملاتش وقتی تو اوج لذت بود فکر می کردم ولی ازش نپرسیدم درباره اون حرفا.
یک ماه بعد دوباره امیر پیام داد که دلم برات تنگ شده میخوام برات ساک بزنم میای پیشم و من هم مرخصی گرفتم و رفتم.
وقتی سکس مون رو شروع کردیم و امیر داشت برام ساک میزد ازش ماجرای اون حرف ها رو پرسیدم و اون که داشت با لذت کیرمو می‌خورد گفت بعداً بهت میگم.
اون روز با بیست دقیقه ساک زدن آبم رو آورد و من هم برخلاف خواسته ش عمل نکردم و نکردمش.
فردای اون روز بهم پیام داد: «سارینای منو میکنی؟»
گفتم کی هست سارینا که موقع سکس میگفتی ببین منو دارم کون میدم؟
گفت سارینا دوست دخترم و من فانتزی اینو دارم که جلوی من یه فاکر خوب بکنتش و من رو هم جلوی اون بکنه ولی با اینکه باهاش سکس زیاد میکنم و موقع سکس گاهی بهش میگم که کیر کوچیکم برای ارضاء کردنت خوب نیست و باید یه بزرگتر برات پیدا کنم اون همه حرفام رو به شوخی می‌گیره و با خنده از کنارش میگذره.
من که شوکه پیشنهاد شگفت انگیزش بودم ازش خواستم کمی عکساش رو برام بفرست تا من باور کنم که این پیشنهاد واقعیه و اون خیلی سریع شش هفت تا عکس از سارینا برام فرستاد که هم عکس چهره توش بود و هم بدن زیباش. من دستام موقع جواب دادن به پیام های امیر از هیجان می‌لرزید. اون فوق العاده زیبا بود یه اندام تراشیده ورزشکاری با کمری بسیار باریک و باسن و سینه ای برجسته و متناسب و به شدت سفید.
صحبت مون به اینجا رسید که چطور سارینا رو راضی به ملاقات بکنیم.
امیر وسط صحبت گفت میشه به بهانه ماساژ این ملاقات رو برنامه‌ریزی کرد چون سارینا عاشق ماساژ و همیشه به من میگه چرا منو ماساژ نمیدی؟
من خودم هم عاشق ماساژ دادنم و یکی از لذت های من ماساژ دادن.
سالها پیش چند تا کتاب درباره ماساژ خونده بودم و گاهی برای دوستان به کار می بردم.
پیشنهاد امیر رو قبول کردم و قرار گذاشتیم قبل از برنامه برای اینکه با هم آشنا بشیم و بتونم کمی اعتماد سارینا رو بدست بیارم بیرون تو یه کافه با هم ملاقات کنیم.
قرار بر این شد که من با عنوان فیزیوتراپیست بیمارستان و همکار امیر معرفی بشم و اینکه چند دوره آموزش ماساژ رفتم و تو این کار تخصص دارم ولی نتونستم مکان ثابت برای اینکار فراهم کنم و در واقع ماسور سیار هستم بهش معرفی بشم.
از اون روز به بعد روزی ده ساعت تو یوتیوب فیلم ماساژ نگاه می کردم و نکته هاش رو یادداشت می‌کردم.
انواع ماساژ تایلندی و سوئدی و ریلکسیشن و فرم دهی
خیلی سریع یه صفحه اینستاگرام فیک ماساژ درست کردم و فیلم های ماساژی که چهره توش نبود رو پست کردم تا کمی ویو و لایک بخوره تا موعد قرار.
حدود یک ماه طول کشید تا قرار و تو این مدت من سه بار با امیر سکس کردم و سوراخ تنگش رو گشاد کردم.
تا اینکه امیر یه روز پیام داد که غروب فردا بیا دنبال مون با هم بریم بیرون.
واقعیتش خیلی استرس داشتم و میترسیدم که سوتی بدم ولی هیجان یه سکس سه نفره که یه گی کاکولد توش بود خیلی بهم کمک میکرد که تلاش کنم نقشم رو خوب بازی کنم.
غروب فرداش رفتم دنبال امیر و سارینا و سوارشون کردم و بعد از یه سلام علیک گرم و شوخی و خنده های اولیه که امیر راننده نداشت گفت بیا در رکاب باش و من هم حاضر شدم به این در رکاب بودن امیر پیشنهاد یه کافه خوب رو داد رفتیم اونجا.
وقتی تو کافه شروع به صحبت کردیم امیر هی هندونه گذاشت زیر بغلم که استاد امید فوق‌العاده است تو ماساژ و با دستاش معجزه می‌کنه و چون آناتومی بدن رو خوب میشناسه فوق‌العاده ماساژ میده.
من هم شروع کردم به بیرون ریختن اطلاعاتم درباره ماساژ و انواعش و اینکه تازه یک سال مدرک ماساژ گرفتم ولی مشکلات مالی اجازه نمیده یه مکان ثابت فراهم کنم به همین دلیل یه ماسور سیار حساب میشم.

سارینا که توجهش کاملاً جلب شده بود کمی از فیلم های صفحه اینستاگرام م رو هم بهش نشون دادم تا کاملاً متقاعد بشه که من یه ماسور واقعی هستم.
امیر هم از موقعیت استفاده کرد و گفت استاد امید کی ما رو با یه ماساژ حرفه ای پذیرایی میکنی؟ گفتم هر وقت اراده کنی امیر جان! شیفت مون باید یه جوری باشه که هر دو آزاد باشیم.
امیرم گفت هرسه باید آزاد باشیم. سارینا کمی شکه شده بود گفت یعنی منم می‌تونم ماساژ بگیرم؟ اشکالی نداره؟
امیر هم گفت البته که اشکالی نداره من می‌دونم که تو چقدر ماساژ دوست داری.
گفتم باریکلا امیر جان من خانوم های زیادی رو ماساژ دادم ولی همسرانشون خبر نداشتند و چون باعث ناراحتی شون می شد به همسرانشون نگفته بودند. سارینا خانوم قدرش رو بدونید که اینقدر روشن‌فکرانه به فکر شماست.
سارینا زیرگوش امیر گفت «برات جبران میکنم خوشگلم»
امیر هم با ذوق و شوخ طبعانه گفت «چاکریم کاری نکردیم»
یک هفته ای گذشت و من تو این مدت کمی بیشتر فیلم آموزشی دیدم و روغن های مخصوص ماساژ خریدم.
تا اینکه امیر پیام داد برای همین هفته جمعه غروب قرار گذاشتم با سارینا خونه خودشون.
پیامش رو اوکی دادم و ازش خواستم اول ماساژش بدم و بعد برم سراغ سارینا و تو بعد از ماساژ خودتو بزن به خواب تا من سارینا رو با ماساژ آماده کنم برای سکس.
غروب جمعه خیلی زود رسید و من امیر رفتیم خونه سارینا.یه خونه مجردی و کوچیک ولی تمیز و جمع و جور با یک اتاق خواب خوش سلیقه تزیین شده.
موقع ورود ما سارینا که یه تاپ و شلوارک زرد پوشیده بود بوسه آبدار و خوشگل از لبای امیر گرفت و با من دست داد و به سالن راهنمایی کرد.
یه شربت خنک انبه حالم رو حسابی جا آورد.
از سارینا خواستم که لباسم رو عوض کنم و اول امیر رو ماساژ بدم، امیر هم هی وسط صحبتاش می‌گفت امید جان من اگه ده دقیقه ماساژ بگیرم خوابیدم از بس تو بیمارستان شیفتم شلوغ بود و خسته شدم.(نقشش رو خوب بازی می کرد)
سارینا اتاق خواب رو نشونم داد رفتم و با یه شلوارک و زیرپوش حلقه ای برگشتم و از سارینا خواستم که چون میز ماساژ نداریم یه جایی رو با پارچه بپوشونه که فرش روغنی نشه. گفت که پس اتاق خواب بهتره و یه پتوی مسافرتی رو رو زمین پهن کرد.
امیر لباساشو در آورد و فقط با یک شورت دراز کشید رو پتو مسافرتی و بعد شورتش رو در آورد و یه حوله تقریباً بزرگ انداخت رو باسنش.
روغن امیر فرق میکرد و کم کم شروع کردم به ماساژ و هرچیزی که بلد بودم رو روش انجام دادم و امیر بعضی اوقات از درد ناله میکرد و میگفت که فشار زیاده و سارینا که شاهد ماجرا بود پرسید منم با همین قدرت ماساژ میدی آقا امید گفتم البته که نه چون پوست امیر کلفت برای رسوندن فشار دستم به عضلاتش مجبورم فشار بیشتری وارد کنم ولی برای بدنهای ظریفی مثل شما نیازی به فشار نیست مگر اینکه گره عضلانی داشته باشید که با کمی فشار در جهت درست باید رفع بشه.
کم‌کم امیر که ماساژ صورت می‌گرفت خودش رو به خواب زد و چشماش رو بست.منم آروم سرش رو رو یه بالش کوچیک گذاشتم تا بخوابه.
از سارینا خواستم که هرجا خودش صلاح میدونه بره آماده بشه تا من بعد از چند دقیقه استراحت ماساژش رو شروع کنم.
من اومدم تو سالن تا با خوردن کمی نوشیدنی انرژی بگیرم و آماده ماساژ سارینا بشم.
سارینا هم گفت که میره رو تختخواب خودش و آماده میشه من که قبل از تاچ سارینا به شدت راست کرده بودم نشستم کمی آرام شدم و به اتاق سارینا رفتم و دیدم که سارینا امیر رو بیدار کرده منتظر من نشسته رو لبه تخت از امیر خواستم که بره روی تخت و سارینا رو زمین دراز بکشه.
سارینا که تاپ و شلوارکش رو در آورده بود با یه شورت و سوتین ارغوانی رنگ نشسته بود دراز کشید روی پتوی مسافرتی و من اجازه گرفتم ازش برای جلوگیری از کثیف شدن و ایجاد مزاحمت سوتینش رو در بیارم که قبول کرد و من این کار رو انجام دادم. روغن مخصوص ماساژ جنسی ویژه بانوان رو روی پشت سفید و نرمش ریختم و شروع کردم به کشیدن انگشتام روی پشت سارینا و پخش کردن روغن ماساژ و بعد به آرامی دستم رو از کمرش روی فیله به سمت شانه هاش بردم و از دستاش تا نوک انگشت پایین آوردم.
چند بار تکرار کردم و تا جایی می‌تونستم و بلد بودم بالاتنه ش رو ماساژ دادم به امیر به صورتی که سارینا نبینه اشاره زدم که بره بیرون.
امیر هم که روی تخت دراز کشیده بود و داشت با کیرش ور می‌رفت نشست لبه تخت و گفت میره تو سالن یه چیزی بخوره و رفت.
با بیرون رفتن امیر من شروع کردم به ماساژ پاهای سارینا با کمی فشار بیشتر با انگشتام، مشتم و ساعدم. دستم رو می‌بردم زیر حوله ای که روی باسنش انداخته بود و باسنش رو با روش فرم دهی ماساژ میدادم.
بعد تموم شدن ماساژ پشت ازش خواستم برگرده و حوله روی بدنش پهن کنه. ازم خواست که ماساژ سینه انجام ندم ولی من اصرار کردم برای رسیدن به آرامش بهتر اجازه بده که فول بادی ماساژش بدم.
قبول کرد و امیر رو که رو مبل تو سالن در جهتی نشسته بود که به ما دید داشت رو صدا زد که بیاد پیشش.
امیرم با غرغر اومد پیش ما و رو تخت دراز کشید. من هم شروع کردم به ماساژ سینه های خوشگل و ورزشکاریش با ادامه ماساژ کم کم تحریک شدنش رو حس می کردم. کم رفتم پایین و دستای روغن مالی شده دستم رو زیر شورتش بردم و آوردم بیرون که عکس العمل ناگهانی نداشته باشه.
بعداز اینکه مطمئن شدم ادامه ش رو دلش می خواد دستم رو برم سمت کصش و با شیوه ای یاد گرفته بودم ماساژش دادم کاملاً تحریک شدنش رو حس می‌کردم کصش کاملاً خیس شده بود.
ازش خواستم سرش رو بگذاره روی بالشت کوچیک و من بالای سرش صورتش رو ماساژ بدم. وقتی شروع به ماساژ دادن صورتش کردم صدای ناله تحریک شدنش کاملاً به گوش میومد و من هم با یک ریسک کیرم رو به سرش میمالیدم و اون گوشه لبش رو گاز می‌گرفت که نکنه امیر بفهمه و چیزی بگه.

سارینا که دیگه تحمل ادامه تحریک شدن نداشت چشماشو بست و خودش رو کاملاً در اختیار من گذاشت. انگشتام روی صورتش به آرامی حرکت می کرد تا آرامش به صورتش منتقل بشه. وقتی شقیقه‌اش رو ماساژ میدادم چشماش کاملاً بسته بود و انگار خواب. امیر هم که بالای سرمون رو تخت دراز کشیده بود قربون صدقه سارینا می‌رفت و می‌گفت «کیف کن خوشگل من»
دستم رو به سمت سینه سارینا بردم و به روش عنکبوتی روی پوست لطیفش حرکت می‌دادم ،حوله رو آروم با دستم کنار زدم ولی عکس‌العملی از سارینا برای پوشوندن ندیدم دوباره فرم دهی سینه اش رو انجام دادم ولی اینبار نوک سینه ش رو می‌بردم لای انگشتم تا تحریکش رو بیشتر کنم.
امیر دستش رو دراز کرد و حوله رو کامل از روی سارینا برداشت و گفت بذار ببینم چه کار میکنی کم کم به روش عنکبوتی انگشتام روی شکمش می‌بردم و بعد رفتم سمت پاهاش.
بین پاهاش نشستم و پای راستش رو گذاشتم رو پاهام و با نوک انگشتام از زانو به سمت بالا تنه ش حرکت دادم. موقع پایین آوردن دستم کنار دستم رو به کصش میمالیدم. شورتش کمی کنار رفته بود و من یه گوشه از کصش رو می‌دیدم.
به امیر اشاره زدم که بیاد کنارش دراز بکشه و بغلش کنه که اومد و بغلش کرد و شروع کرد به بوسیدن لباش و بعد از چند ثانیه شورت سارینا رو از پاش درآورد، سارینا گفت امیر چه کار می‌کنی امیر گفت میخوام اوج لذت رو تجربه کنی آروم باش و لذت ببر. و بعد لباش رو بوسید.
من که داشتم پای سارینا رو ماساژ میدادم مستقیم رفتم سراغ کس صورتی و شیو شده اش. و با دستام چوچولش رو ماساژ می‌دادم. سارینا داشت از لذت به خودش می‌پیچید امیر بهش گفت میخوای کیر کلفت امید رو تجربه کنی؟ سارینا که انگار تو یه بن بست گیر کرده گفت نمی دونم. سرم رو بین پاهاش گذاشتم و به آرام ترین شکل ممکن کصش رو با زبونم نوازش کردم و بعد کاملاً خوردمش مثل یه شیر که از نرم ترین جای شکارش برای خوردنش شروع می‌کنه. سارینا به اوج رسیده بود ولی هنوز کیرم رو ندیده بود. امیر اومد پیش من و گفت «میخوام خودم لختت کنم کیر کلفت من» سارینا فقط نگاه می‌کرد و من رفتم بالای سرش و کیرمو به صورتش نزدیک کردم و با دست کیرمو گرفت و گفت «تو دهنم جا نمیشه»
شروع به ساک زدن کرد و سعی می کرد تا عمق ساک زدن رو بیشتر کنه ولی خیلی موفق نشد. امیر هم لای پای سارینا نشسته بود و داشت با کیر کوچولوش میکردش و به سارینا می‌گفت «گفتم برات یه بزرگترش رو پیدا میکنم، لذت ببر خوشگل من»
امیر دستم رو گرفت برد سمت خودش و گفت امید این کص تشنه یه کیر بزرگتر دودول من به دردش نمی‌خوره.
کیرمو که گذاشتم تو کصش احساس می کردم چون داره ارضاء میشه کصش جمع شده ولی اینجوری نبود کص تنگش مثل وکیوم کیرمو میمکید توش.
چند دقیقه ای تلمبه زدم و امیر اومد روی سارینا و کونش رو به سمت من گرفت و گفت منو هم میکنی؟ دلم میخواد دوباره گشادم کنی.
سارینا با تعجب نگاش می‌کرد و گفت واقعاً؟ امیر گفت دیوونه این کیر کلفت شدم که برات انتخابش کردم.
آروم کیرمو گذاشتم تو کون امیر و تلمبه زدن رو شروع کردم و امیر که داشت از سارینا لب می‌گرفت گفت «سارینا میبینی دارم کون میدم» «میبینی داره جرم میده» «جوووون بکن منو امید»
بلند شدم و ازشون خواستم دو نفره برام ساک بزنند و کمی از هم لب می‌گرفتند و کمی با هم لباشون رو روی کیرم میکشیدن.
رفتم پشت سارینا و بلندش کردم و روی لبه تخت داگی نگهش داشتم امیر اومد جلو کیرمو گذاشت تو کصش و گفت اگه سارینا جر نمی‌خورد کیرتو میذاشتم تو کونش تا لذت کون دادن رو مثل من تجربه کنه.
امیر کنار سارینا داگی ایستاد و گفت میشه منم بکنی بازم میخوام
نمیتونستم از کس تنگش دست بکشم ولی چند تا اسپنک به کون سیاه امیر زدم و دوباره رفتم سراغ کونش. امیر دیگه به اوج رسیده بود به سارینا گفت با دستاش کیرشو بماله تا آبش بیاد. همزمان امیر گاییده می‌شد و آبش داشت می اومد. فشار بسته شدن سوراخ کونش رو روی کیرم حس میکردم ولی برای اینکه بیشتر لذت ببره متوقف نکردم تا آبش کامل تخلیه بشه.
سارینا رو روی تخت یه طرفه خوابوندم واز پشت شروع کردم به کردن کس تنگش که خودش دستشو آورد و کیرمو گرفت و گفت «به شرطی که آروم بکنی»
ولی من کیرمو نکردم تو چون شک داشتم ممکن درد بکشه و سکس نیمه تمام بمونه. با انگشتم سعی کردم کمی سوراخش رو باز کنم و انگشتم رو توی کونش نگه میداشتم، بی تجربه نبود با کمی بازی کردن راه سوراخش باز شد فهمیدم که کون داده ولی مدت‌ها پیش. کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش و با کمی فشار سرش تو سوراخ تنگش جا خورد کمی جلو عقب کردم ولی آبم داشت میومد که کشیدم بیرون و ایستادم بالای سر سارینا، امیر اومد جلو و شروع کرد به ساک زدن کشیدمش کنار و گفتم فقط بمال آبم ریخت روی سینه و شکم سارینا که از زیر داشت نگاه می‌کرد.
امیر هم شروع کرد و لیس زدن بدن سارینا و خوردن آبم.
کنار سارینا خوابیدم و بوسیدمش و بهش گفتم بهترین سکس زندگیمو با تو تجربه کردم، گفت من هم همینطور بهترین و خاص ترین چون گی سکس ندیده بودم.
سه نفره رفتیم حموم بعدش رفتیم سر زندگیمون ولی از ماه پیش که این ماجرا رو تجربه کردم دیگه سکس نکردم چون احساس می کنم دیگه بالاتر از این لذت نیست.

نوشته: امید J


👍 17
👎 10
30701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

943048
2023-08-19 00:24:25 +0330 +0330

جالب بود ، هم موضوع خوبی داشت و هم اینکه داستان رو قشنگ روایت کردی و لحظه ها رو خوب به تصویر کشیدی اولین لایک رو تقدیمت کردم

2 ❤️

943080
2023-08-19 02:24:30 +0330 +0330

منم عاشق اینجور سکس هستم و عاشق سکس با زوحین
ولی یجاییش لیراد داشت ، اونحاش ک کون انیر میذاشتی و با همون کیر ک آنال سکس کردی میکردی تو کس سارینا
هیچکس اینحوری سکس نمیکنه ک تو تعریف کردی عزیزم
پس کس نگو لطفا

0 ❤️

943094
2023-08-19 04:24:59 +0330 +0330

روش سوسکی یا مارمولکی هم بلدی استاد عنکبوت

1 ❤️

943223
2023-08-20 00:49:37 +0330 +0330

روزی ۱۰ ساعت فقط ویدیوآموزشی ماساژ دادن و نگاه میکردی 🤣🤣(
از اون روز به بعد روزی ده ساعت تو یوتیوب فیلم ماساژ نگاه می کردم)
🤣🤣یجوری تعریف میکنی انگار میخای آموزش آئین‌نامه رانندگی بدی . آخه طرف۳۰سالشه دیگه جیغ و داد چیه کسی که تو۳۰سالگی کون بده اون کون دروازه غاره نه کون ،شماهم آب و تاب نده …ولی این روش عنکبوتی که گفتی جالب بود از روی سقف خونه تار زدی آویزون شدی روی دختره و ماساژ میدادی و هی میرفتی رو سقف خونه و میومدی پایین .عنکبوتی🤣🤣🤣🤣دمت گرم کسشعر خنده داری بود،دیس چهارم نثارت باد بصورت حلزونی

0 ❤️

943374
2023-08-20 20:19:01 +0330 +0330

مگه میشه؟ مگه داریم؟ میشه ماروهم باامیر آشنا کنی؟

0 ❤️

943432
2023-08-21 02:25:28 +0330 +0330

از همه کصشعرهاش گذشته اونجا که گفتی از کون امیر کشیدم بیرون و گفتم واسم ساک بزنید ؟!! دختره هم بی چون چرا لب و ساک زد و هیچی نگفت عنی هست و از کص به کون و از کون به کص پاس کاری شد کیر؟!
حالا نگفتی اون کاندم که خریده بودی کجای داستان بود ؟! خب بچه کونی بهتر فیلم کمتر ببینی و خیالبافی کنی . ( کونی توهین نبود عزیزم چیزی بود که دوست داشتی ، بچه هم چون بچگانه نوشتی )

1 ❤️

945745
2023-09-04 23:00:15 +0330 +0330

خوب بود وقتی لذت رو ثو چشمای زنت که یه کیر دیگه تو کسشه می بینی قشنگترین تابلوی خلقته

0 ❤️