سلام به همع برام فرقی نمیکنه باور کنید یا ن ولی داستانم واقعیه اسم خودمو عوض کردم ولی اسم. دوس دخترم واقعیه من محمد 22 ساله و دوس دخترم فاطمه 19 ساله قدم 182 وزن 80 وفاطمه 167 باوزن 61 و سینه 75 این اتفاق مال یک سالو نیم پیشه
داستان از این جا شرو شد که قرار بود پدرمادر عشقم برا دکتر به مرکز استان کرماشا برن شهر ما تا کرمانشا سه چهار ساعت راه بود باهم قرار گذاشتیم برم پیشش پدرو مادرش ساعت پنج صبح قرار بود برن منم به بهانه ی درخت کاری از خونه زدم بیرون ورفتم خونشون وقتی رسیدم خونشون سریع بغلش کردم و بوسیدمش وباهم رفتیم زیر پتو هی زیر پتو هم دیگه رو میبوسیدیم ولب میگرفیم زبونش میمکیدم دستمو گذاشتم روسینش و ازش لب میگرفتم طمع لباش هنوزم روی زبونمه گوششو که میخوردم بهم میچسبید خوردن گوشش برام یه حس غیر قابل وصف بود فقط تاب تنش بود دستمو بردم زیر تاب وممه شو میمالیدم همزمان بوسه بارونش میکردم تابشو در اوردم شذو کردم به خوردن ممه عشقم خیلی خوشمزه بود ده دقیقه خوردمشون کیرمممم رو کوسش بود ولی شلوار پامون بود کیرم داشت میترکید بهش گفتم شلوارتو در بیارم هی میگفت درد داره هردفعه به زور راضیش میکردم ولی درش اوردم شروع کردم به خوردن کس ناز وشورش خیلی دوس نداشتم ولی بخاطر عشقم ادامه دادم کارمو اونم میلرزیدو لبشو گاز میگرفت داشت اب از کوسش میومد منم اب کسشو به کونش میمالیدم کوسشو خوردم دوبار ارضا شده بود بعد اونم اومد کیرم خورد یکم دندون میزد ولی خوب بود بعد بلندش کردم یه بالش گذاشتم زیر شکمش انگشتمو تف زدم کردم تو کونش از بس تنگ بود با انگشت اولم دردش گرفت بعد به زور یه انگشت دیگه کردم توش دوقیقه انگشتمو نگه داشتم بعد در اوردم کیرم تف زدم گذاشتم توش فشار که دادم گریش گرفت من از پشت روش خابیدم ومیبوسیدمش اون بخاطر من تحمل میکرد بعد اروم تلمبه میزدم کم کم دردش به لذت تبدیل شد ولب خودشو گاز میگرفت منم سرعتمو زیاد کردم عشقم قربون صدقه کیرم میرفت یه بار دیگع لرزیدو ارضا شد انگار بیهوش شده بود منم ابمو با سرعت توی کون عشقم خالی کردم بعدش دراوردم دلم براش سوخت کونش داشت خوند میومد ازش بغلش کردمو بوسیدمش نیم ساعت دیگع پیشش موندم هی میبوسیدمش ساعت 6:30 صب از خونه زدم بیرون الانم که اینو نوشتم تنها ارزوم اینه که به عشقم برسم برام مهم نیست کسی باور کنه یا نه ولی هرکی فش میده به خاهر مادر خودش میده
نوشته: محمد
بهتر نیس بجای این همه وقت بذاری کسشعر بنویسی
بری بشینی تکالیفتو انجام بدی💁♂️
مادرتو گا ییدم من اصلا قصد فحش نداشتم اما جمله آخرت باعث شد بگم زنتو گا ییدم
طمع لباش هنوزم روی زبونمه
طمع لباش؟!!!
شما میگی چیزایی که نوشتی اتفاق افتاده من میگم افتاده اما این واقعی بودن ماجرات هیچ جذابیتی برام نداره وقتی نتونم درست بخونمش !
فکر کنم شخصیت دیوث واقعیتو بشناسم. فاطی و کرمانشاه؟
کثافت مگه مرض داری آبروی مردمو میبری؟
منو فاطی؟
فاطی مگه رستورانه که منو داشته باشه؟
لابد قطعه قطعه ی بدنش رو بهت پیشنهاد میداده و می گفته چی میل داری؟
غلطات انقدر زیاد بود که مطمئنم زیر فشار برادرای فاطی،هی دستت خط می خورده.
تیشه و کلنگی که فرهاد،بیستون رو کَند،حواله ت بادا ابله!
از اونجا که طمع لباش رو گفتی ریدی به تصوراتم😤
و اونجایی که تاب تنش بود و حتما سرسره هم پاش بود!
کصکش چرا مایع ظرفشویی جق میزنی آخه😫😫😫
فش
خاهر
کرمانشا
شرو
تو رو باید به جرم تحریف زبان فارسی از کون دار زد
توو کرمانشا هم دارت بزنن