من و مسافر چادری

1392/06/16

سلام
سلام به همه مسافرهاي خسته و خمار و سكسي و شهواني !
من مسعود م 27 ساله از شهرستان ياسوج كه مدت زيادي نيست به اين شهر اومده چون اصلالتا بچه كرجم و براي ثبت و ادامه كار در شركت و نمايندگي يك برند خارجي (سخت افزار) در اين شهر با اونجا اومده ، راستشو بخوايد من فكر ميكنم درجه شهوتم به قول اون خواننده كه ميگفت : درجه تبم روي 1300 شايد من بيشتر باشه ، آخه خيلي وقته اينو فهميدم ، چون بعضي وقتا نمي تونم جلوي خودمو بگيرم ، بعضي وقتا شده به پيرزنا هم رحم نميكنم يا انگشت تو سوراخ ميخ مي كنم !
خب بگذريم اين يه نوع بيوگرافي از خود بود زياد شلوغش نميكنم بريم سر اصل مطلب :
من خيلي وقت بودم كه تو ياسوج دوست دختر خوبي نداشتم و براي اينكه بتونم دوست دختر خوبي پيدا كنم همش به اين خيابون و كوچه ميرفتم كه شايد يكي پيدا بشه منو بخواد كه باهاش سكس داشته باشم ، يكروز تو محل كارم دو دختر چادري بنام راحله و زهره اومدند كه زهره خانم خيلي چاق و گنده بود خلاصه باهاش دوست شدم و بهش شماره دادم و باهاش قرار گذاشتم اما تنها نيومد و با راحله اومد . من هم كه خمار بودم اونا بردم پارك ساحلي كه كنار ترمينال ياسوج بود و تو پارك نشستم كنار زهره و دستمو گذاشتم روي پاهاش و ميخواستم سريع همونجا ترتيبشو بدم اما قبول نميكرد و دم از ازدواج و زندگي مشترك ميزد و راحله هم طرفداريش ميكرد. خلاصه هيچي يخورده باهاش بازي كردم و و اون موضوع رو جدي گرفته بود و ميگفت ميزاره هر كاري سرش بيارم و بشرط ازدواج ! من ديدم اوضاع كشمشي مثل ميك ميك زدم به چاك و گفتم من نيستم .
خلاصه در راه برگشتن به خونه سوار ماشين هاي تو ايستگاه شدم و خمار و خسته و دست از پا دراز تر اومدم سمت خونه . راننده كسكش كه خيلي خواهر كسه بود در ادامه ميگم چرا ؟ بهتون ميگم .

هيچي يك مسوار اقا عقب نشت و بعد من نشستم و خدا خدا ميكردم كه يه دختري بياد كنارم بشينه تا در خونه پاهامو بزنم به پاهاش يكم حال كنم . بالاخره يه دختر چادري كه از دانشگاه ميومد آخه كتاب دانشگاهي دستش بود كنارم نشست و يك نفر آقا هم جلو نشست و راننده كسكش هم شروع به حركت كرد.

دختره قيافش خيلي معمولي بود اصلا بهش نميومد اهل حال باشه خلاصه يه تلنگري زديم و با گوشي شروع كرديم به حرف زديم ! دختره هم برگشت ديد من دارم فارسي حرف ميزنم يه نگاهي كرد و روشو برگردوند ( آخه ياسوجي ها لري حرف ميزنند ) و از غريبه ها خوششون مياد ، كم كم فشار پامو زياد كردم و پامو كاملا چسبوندم به پاهاش ، هيچ تحركي نداشت و عكس العملي نشون نداد اولش دل سرد شدم .
پيش خودم گفتم اينهم واسه ما خودشو ميگيره ، بيخال مسعود ولش كن . داشتيم نزديك ميشديم به سر خيابونمون مسافر آقايي كه پيش من نشسته بود كرايشو داد و پياده شد . من هم دستمو كردم تو كيف دستي كه يكدفعه آرنجم خورد به سينه دختره ! ديدم هيچي نميگه تكوني هم نميخوره !!! خلاصه فشارو بيشتر كردم ديدم : آره آرنج با سينه هاش تماس داره كيرم حسابي سيخ شده بود ! در اينجا ( راننده كسكش نقششو داشت بازي ميكرد و از آينه همش به من نگاه ميكرد ) منم سر خيابون خونمون پياده نشدم و با دختر تا جايي كه رفتباهاش بودم دستمو كردم تو كيفمو شمارمو بهش نشون دادم و اونم گرفت و پياده شدم و داشتم به تاكسي نگاه ميكردم دختره هم صد متر جلوتر پياده شد و يكدفعه گوشيم زنگ خورد ، داشتم از خوشحالي ميمردم ، خودش بود و سلام كردم و يخورده براش كلاس گذاشتم و سريع سر بحث و باز كردم و بهش گفتم ميخوام امروز ببينمت ، اونم گفت كجا : گفتم بعدازظهر خونمون خاليه ! اول قبول نكرد و دوباره گفت ببينم چي ميشه و خداحافظي كرد . اصلا باور نميكردم كه بياد گفتم شايد سركاري باشه . ساعت 5 بعدازظهر بهش زنگ زدم گفتم كجايي : گفت بيرونم دارم ميام سرقرار خونتون كجاست : من هم بهش گفتم بيا سر خيابون … ! مغازه رو بستم و دربست كردم سمت خونه و رسيدم بهش گفتم كجايي گفت دير اومدي من دارم ميرم . بهش التماس كردم راضيش كردم آوردمش خونه باورم نميشت به اين راحتي با اولين ديدار مخ يك دخترو زده باشم . بهش دست و سلام و احوالپرسي كردم و نشستيم روي مبل پذيرايي مون .
كلي با هم حرف زديم و اشنا شديم و خنديديم و رفتيم سر اصل قضيه !

قسم ميخورم اولين بارش بود كه خونه خالي ميومد ! شالشو دراورد و بوسش كردم و دستمو گذاشتم روي سينه هاش ( ولي بهش ميمومد خيلي خمار باشه ) كم كم مانتوشو باز كردم و خوابوندمش روي زمين و يه بالشت گذاشتم زير سرش . ((( آخه مهمون حبيب خداست ))) لباشو حسابي خورد و با سينه هاش ور ميرفتم و حسابي ليس زدم تا جايي كه داشت از شهوت جيغ ميزد ، در حالت شهوتي شلوارشو در آوردم و ميترسيد و بزور قبول كرد و دستم بردم زير شرتش ، كسش خيلي كوچيك بود حسابي خيس شده بود با شرتش ابشو پاك كردم شروع كردم به ليس زدن و با سينه هاش بازي كردن ، سينه هاش خيلي ناز و كوچيك و نوكدار و ماماني بودند ، واقعا استيل به قيافش نميخورد ! خلاصيه زبونم تو كسش و يه دستم به سينه هاش و يه دستم با كونش بازي ميكرد . كونش اصلا سوراخ نداشت خيلي تنگ و تاريك بود . خلاصه كلوم همه جور باهش سكس كردم و بهش رسيدم و كيرمو با ژل ( لوبريكانت) خيس كردم و با كسش بازي ميكردم . تا جايي كه كسش باد كرده بود آخه اولين بارش بود بيچاره گفتم بهش حسابي برسم .
منم كم كم داشت آب م ميومد گفتم برگرد با كونت بازي كنم اونم برگشت و حسابي با ژل خيسش كردم و هر كاري كردم بره تو نشد كه نشد و دردش ميكرد آخه بي ادبي كيرم يخورده بزرگه ! هيچي آب م اومد و مثل حرفيا ريختم رو كمرش و با دستمال كاغذي پاكش كردم و لباسامونو پوشيده . و هميشه باهاش ارتباط داشتم يه هفته بعد باهاش قرار گذاشتم باز اوردمش خونه و قبلش بهش گفته بودم اگه نذاره از كون بكنمش براي هميشه فراموشش ميكنم اونم قبول كرده بود ، آوردمش خونه باز حسابي بهش حال دادم و شهوتيش كردم و با ژل كونشو خيس كردم و با انگشتام بهاش بازي ميكردم ، خيلي درد و ناله ميكشيده ، ولي چون بهم قول داده بود چيزي نميگفت . من هم كيرمو ژلي و خيس كردم قبلش هم يه قرص ترامادول خورده بودم كه دير ارضا بشم . و با ميل و حوصله موفق به تسخير لانه ش شدم ، يك كم خون اومده بود ولي كار به اورژانس نكشيد ( نگران نباشيد ) و تمام آبمو ريختم تو كونش و حسابي بوسيدمش .
بعد از اون قضيه هفته اي يكبار دو بار ميارمش خونه و حسابي از كون ميكنمش / با تشكر از تمام دختراي باحال و سكسي و مسافرهاي خمار و ياسوجي هاي مهربون و شيرين زبون (لر)

نوشته: مسعود جان


👍 3
👎 4
201370 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

397846
2013-09-07 09:36:24 +0430 +0430
NA

uhgighgujghj

0 ❤️

397848
2013-09-07 11:05:47 +0430 +0430
NA

کفی بدبخت

1 ❤️

397849
2013-09-07 12:31:00 +0430 +0430
NA

این باب راننده این وسط چکاره بود که فحش بارونش کردی تازه میخواستی از راننده بگی
نکنه راننده خشک خشک ترتیبتو داده هیچی نگفتی ناقلا

2 ❤️

397850
2013-09-07 12:48:13 +0430 +0430
NA

اول از همه تا اینجا که خوندم فهمیدم تو ازون کس کشای مریضی که به ناموس هیچکس رحم نمی کنی و دائم مزاحم اینو واونی تو خیابونا و خودتو عین گربه فحل می مالی به زن و دختر مردم. مرده شور ببرن اون ریختتو. غلط فراوان و آیین نگارش به گا داده به کنار،
براش کلاس گذاشتی ولی سریع سر بحث رو باز کردی؟؟؟؟ تو اصلا معانی لغات رو هم نمیدونی جاکش خان. یارو رو می خواستی همونجا تو پارک ساحلی ( یاسوج ساحل داره؟ نشنیده بودم) بکنی ؟؟؟؟ اونم تو یاسوج؟‌ کاش می کردی می گرفتن می بردنت واسه ما دست به قلم نمی شدی تو یکی .

جدای سواد تخمیت و آیین نگارش بدتر از اونت،
استیل به قیافش نمی خورد؟ نقره چی؟‌شاید هم مس؟‌ اینا بهش می خورد؟‌به مغز تو که فقط گوز می خوره اونم با ظ نه با ز.
مرتیکه کونش تنگ و تاریک بود؟‌ بقیه تو کونشون چهل چراغ دارن؟ شما احیانا می خواستین اون تو مطالعه کنین سطح داشتون رو بالا ببرین؟
بهش گفتی اگه نذاره از کون بکنیش قهر می کنی؟‌ ناز بشی حرفه ای ، تو که خودت نتونستی بکنی تو سوراخ تاریکش . ترسیدی تو تاریکی خفاش از توش در بیاد بپره سر کیر گندتو،‌بی ادبیه، گاز بگیره. اون که اعتراضی نکرده بود.

نگران نباشیم؟؟؟؟؟؟ والله من نگران مغز گوزیده تو هستم کس خل اعظم نه کون خون اومده اون دختر. اصرار هم نکن نگرانم. کاریش هم نمی شه کرد.

ای الهی عقرب از کون تاریکش اینبار در بیاد بزنه اون بی ادبیت رو راحت شیم ما از دستت .

4 ❤️

397851
2013-09-07 13:45:06 +0430 +0430
NA

جمله بنديت تو حلقم كونش كه تنگ بود كوسشم پلمب بود اون وقت چطور اكثر پوزيشن هاي سكس رو روش اجرا كردي و تو با اون ور ميرفتي تو ارضا شدي حالت شهوتي شلوارشو در آوردم و ميترسيد و بزور قبول كرد شلوارشو دراري كونش سوراخ نداشت وتنگ تاريك بود (فكر كردي تو كونش لامپ گازي كار گذاشته بودن) جريان شوفر تاكسي چي بود كه گفتي گسكشه !؟اخه اين يعني چي( كه آخه بي ادبي كيرم يخورده بزرگه )… بازم بگم يا بسته مجلوق كير تما گوره خراي افريقايي از پهنا تو كونت (عجيبا غريبا)

1 ❤️

397852
2013-09-07 17:06:21 +0430 +0430
NA

داستانت زیاد توهمی بود
جنابعالی خیلی تو مخ زدن(البته جق زدن) حرفه ای هستی که همون روز مخشو زدی و ترتیبشو دادی
دست برقضا همون روزم خونتون خالی بود
زودیم لختش کردیو و کردیش
زیاد حوصلشو ندارم که فحش بارت کنم
فقط شوما زیاد با لوبریکانت جق نزن
کونی

1 ❤️

397853
2013-09-07 17:27:38 +0430 +0430
NA

شتر در خواب بیند پنبه دانه که میگن خودتی هاااا :D
اون تیکه ی اخرش رو هم خیلی ممنونم که گفتی نگران نشیم
کلا خانواده رو از استرس نجات دادی
هه :)

1 ❤️

397854
2013-09-07 18:25:10 +0430 +0430
NA

برای مغز گوزیده تو و نوشته کس وشعرت نبود که نظر دادم!
جا داره از ظریف بینی و دقت نظر دوستان بویژه جناب ms.teacher تشکر کنم که هم شیرین و واضح وهم ظریف بینی و طنز پردازیاشون در ترسیم ظاهر و افکار ابلحانه نویسنده داستان!!!خواننده رو به خنده وامیدارد،واقعا گاهی فقط بخاطر نظرات شخص ایشونه که داستانهای کسخل هایی مثل تو رو میخونم.
بازم مرسی teacher

0 ❤️

397855
2013-09-07 19:51:52 +0430 +0430

بذارید من براتون توضیح بدم که اون شوفر تاکسی این وسط چ کاره بوده
ماجرا از این قراربوده که وقتی راننده از تو اینه میبینه که این مخ کوچیک داره یه بند خودشو ب دختر مردم میماله و مثل خر کیف میکنه اصلا ب روی خودش نمیاره و نقششو خوب بازی میکنه تا اینکه دختره پیاده میشه و بعدش هم مسعود کس لیس که میخواد پیاده بشه راننده توقف نمیکنه و تخته گاز ب طرف ساحل یاسوج میره ( شعبه 2 دریای کاراییب تو یاسوجه )
خلاصه یه جای خوش منظره کنار ساحل ترمز میکنه و با پس گردنی این عقرب ناموس رو پیاده میکنه و از اونجایی که یه مسیج با متن یه کون خوب گیر اوردم + ادرس مورد نظر رو برای همه مخاطبینش که بی ادبیه کیر کلفتی داشتن فرستاده بوده اونها هم بهش ملحق میشن و در اخر روی هم رفته 9 لیتر اب منی تو کون مسعود خان پمپاژ میکنن و نامبرده رو با کون پاره پوره کنار ساحل رها مینمایند

0 ❤️

397856
2013-09-07 21:24:09 +0430 +0430

فقط نظر خوندم . . .

0 ❤️

397858
2013-09-07 23:55:07 +0430 +0430

ms.teacher tartibeto dad dg harfi nadaram

0 ❤️

397859
2013-09-08 05:31:17 +0430 +0430
NA

ba farhad sexy movafegham :D

0 ❤️

397860
2013-09-08 05:39:24 +0430 +0430
NA

چه دورغ باحالی بود.چقدخندیدم

0 ❤️

397861
2013-09-08 08:29:40 +0430 +0430
NA

:-P

0 ❤️

397863
2013-09-10 12:00:39 +0430 +0430
NA

راست ميگه نقش راننده چي بود شايدم خشك خشك …

0 ❤️