24ساعت فقط سکس وسکس

1403/02/02

سلام دوستان میخوام یه روز از زندگیم و بگم که فقط لذت سکس و شهوت یا سگ حشری بودنم بود و بگم…اینم بگم این داستان واقعیه تجربه شخصی خودم و اولین داستانیه هست که تعریف نکنم از درون میترکم پس باید بگم تا تخلیه بشم بدونین لذت چیه.داخل پرانتز(حشری های گل من میگم اگه برا جق عجله داری اینو بخون ولی اگه میخوای سگ حشری بشی و بعد جق بزنی کامل بخون ضرر نمیکنی درسته طولانیه ولی خواستم تویه قسمت تموم شه چند قسمتش نکردم بعدشم نقطه به نقطه این داستان واقعی و حاصل تجربه پس یاد بگیریم لازمتون میشه خودشم تو چند ژانر شده همسر#دوست همسر+خیانت#عشق عاشقی#آنال#)…خب من فقط اسامی روتغییرمیدم حتی شهرشم درست مینویسم…خب شروع:
اسم من مهدی هستش و۳۰سالمه من از۲۲سالگی عاشق یه دختر خوشگل و جذاب و دلربا شدم که همین عشق به وجوداومده باعث شد من زود ازدواج کنم من یه قیافه معمولی یکم دوروبریا میگن خوشتیپم
قدم۱۸۰وزنمم۷۵ سایز آلتمم ۱۴یا۱۵سانتی میشه زیادم بزرگ نیست حالاکارندارم ازقبل باچندتا دختربودم یا سکس داشتم مهم نبوده یه سکس معمولی بوده اصل داستان لذتش تو۲۴ساعت سکس منه که عجله نکنین میخوام برم برسم اونجا…خب من تو۲۲سالگی عقد کردم بخاطر عشقی که بین منو نگار بود اینو بگم نگار خیلی صورت خوشگلی داره که اینقدر نازه آدم دلش نمیخواد بکنتش نگار۴سال از من کوچیکتره یعنی الان ۲۶سالشه و زمان عقد۱۸سالش بود با پوستی سبزه و چشمان عسلی و اندام سکسی…که تو نامزدی کم کم ما قضیه و حرف سکسی رو باهم شروع کردیم وکون نگار تویه خانواده خشک مذهب بزرگ شده بود زیاد علاقه نشون نمیدادیا میترسید تو نامزدی پردشو بزنم همین باعث شد تو دوران نامزدی جندبارحسابی ازکون بکنمش دختری که ادم دلش نمیودبکنه رومن اخرباچندترفندوپاچه خواری ازکون تنگش کردم تا یه سال بعد نامزدی که عروسی کردیم والان ۸ساله زیریه سقفیم نگارخیلی خوشگل وسکسیه قد۱۶۸وزن ۶۵بدن خوش فرم وباسن خوش فرم…ولی تنها ایرادش اینه که توسکس سرده خیلی راهها روانتخاب کردم فیلم سکس وداستان جالب اینکه با اینا بیشترم سردمیشدسکس ما شده بود هفته ای یکبار اونم فقط فیلم بازی میکرد که خودشم داره لذت میبره تا من آبم بیاد و بهونه خیانت نده دستم…خلاصه خیلی کون سوزی داشت که زن به این خوشگلی داشته باشی و با دیدن اندامش سیخ کنی ولی نخوادبیشترازیکباردرهفته باهات سکس کنه توهم مجبوربشی بادیدزنش جق بزنی.خلاصه حرصم گرفته بودازاین موضوع دنبال سکس واقعی وحشری وشهوتی بودم تا اینکه یکی ازدوستای خانمم نگارکه همسن وسال بودن واون زودترازدواج کرده بودازنگارشنیدم باشوهرش به مشکل خورده وازهم دارن جدا میشن اینم بگم اسمش لیلا بودوباقد۱۷۵ووزن تقریبن ۷۰ وکمرباریک کون قلمبه وبزرکترازنگاروخوش استیل ترولی نگارازچهره خوشگلتربود…خلاصه شرایطی پیش اومدومن مخ لیلا روزدم که همیشه میگفتم اگه نگارونمیشناختم حتما مخ لیلارومیزدم وزن فوق سکسی داشتم…حدودیه ماهی فقطبالیلا چت میکردیم ودردو دل تا اینکه حرفامون به سکس کشیدواون ازسکس باشوهرجدیدش گفت ومن ازسکسم باخانومم تا اومدم بهش بگم احساس میکنم توسفیدترازنگاری ومیگن سفیداتوسکس سردمیشن بهم فهموندکه کاملا دراشتباهم زنی به شهوتی لیلا ندیدم ونخواهم دید…چرا بزاربگم فهمیدم لیلاعاشق سکس وخیلی حشریه حتی یه سال بعدازدواجشون یباربه شوهرش خیانت کرده وپنهونی کس وکون داده…خب وقتی که تو پیامات تلگرام من ازش فکس سکسی از اندامش خواستم بدون رودربایسی عکس ازکس وکونش فرستاد که همون شب دوباره جق زدم یه مدت همینطوری عکس لختی من از کیرم اون از بدنش بهم می فرستادیم تا میریم برسیم به اصل داستان۱۴ساعت فقط فقط وسکس…روزموعودفرارسیدومن خونه یکی ازدوستام که مجرد بود ازش کلید هاشو گرفتم که چند روزی خونه نبود خلاصه ما من ولیلا ساعت ۸صبح تو جای خلوتی قرار گذاشتیم ومن از ترس اینکه آشنا و فامیلای خانومم نبینن بشمارسه لیلا روسوارکردم ماشینو روندم تا برسیم به مکان…از استرسی که داشتم تو ماشین نتونستم اندام زیبایی لیلا رو ببینم ولی همینکه رفتیم تو آسانسور من گفتم خدایا چه گوشتی شاه کوسه…لیلا قد بلندی داشت و بدن توپری وچون ایروبیکم کارکرده بود باسن بزرگ و کمر باریکی داشت با آرایشی که به صورتشم کرده بود دیگه کم مونده بود تو آسانسور بکنمش که ماصبح۸قرارداشتیم که قرار شده بود صبحونه رو باهم بخوریم بعد بقیه برنامه…پس صبر کردم تا یه چی بخوریم منم دوتا قرص تاخیری و سیخ کن و سه کاره رو باهم خوردم که حسابی حال کنم…تقریبا ساعت۹.۳۰صب بود دیگه کیرم داشت میترکید پاشدم و دست نگارو گرفتم چسبیدم بهش اونم یه مانتو نسبتا تنگ و کوتاه سرمه ایی با یه شلوار جین یا همون لی تنگ تنش بود که اولین کاری که کردم با دوتا کف دستم چسبیدم به باسن نگاروازروشلوارچنگ میزدم وهمزمان لباشومیخوردم کم کم دستموبردم سمت سینه هاش که سینه های نسبتا بزرگی هم داشت خلاصه ازاون فیلمای سکسی که من دیده بودم به خداوندی خدا بهتربودکه کمترنبولامصب ازاینورم من حشری اون ازمن حشری به زوروعجله لباسای هم وکندیم ومن یه کس گوشتی وتمیزجلوم بودکه دستم وبرده بودم درحالت ایستاده باخیسی کسش حال میکردم اونم کیرمنوگرفته بوددستش وبازی میدادفضای سکسی داشت حکومت میکردبینمون که ازهم خواستیم ۶۹بشیم توهمین لحظه ها قیافه معصوم وزیبای خانمم میومدسراغم که غذاب وجدان بگیرم ولی شهوت قدرتش خیلی زیاده به خودم گفتم خانمم یبارهمچین سکسی باهام نداشته بزورم نخواسته یبارکیرم وساک بزنه باهام سکس بازی کنه فقط سردسردآبمواورده اونم بعدنامزدی دیگه ازکونم ندادبهم…همین باعث شدمن بدون عذاب وجدان کس لیلا روبگیرم تودهنم وزبونموتاعمقش فروخونم وچوچولوش بمکم براش اونم کیرم تا حلقش میکرد تودهنش خیلی حرفه ای.
دیگه به زور قرصا مقاومت میکردم و لیلا از شدت حشری شدنش نفسش داشت بند میومد خیلی خیلی حشری بود میترسیدم این از شدت شهوت غش کنه که دیگه فقط کیرم توکوسش میخواست که روی مبل دولاش کردم و احساس کردم اون کون خوش فرم که واسش له له میزدم روبه رو مو داره میگه جرم بده منم سرکیرم باکسش بازی دادم وناله های سکسی لیلا داشت زیادمیشد همین ناله هامنم حشری ترمیکردوباتمام قدرت کیرم میکردم توکسش ومیکشیدمش بیرون…وانگشت شستمم خیس کردم تو همون حالت بهش ازلین زدم وباهش سوراخ کونشومیمالوندم اروم کردمش توکونش کیرمم توکسش جلوعقب میرفت کم مونده بود آبم بیاد بهش گفتم ما حالا چندبار دیگه هم سکس داریما ولی بار اول زود آبم میاد اجازه بده بکنم کونت ابمم همونجاخالی کنم اونم ازاوج شهوت گفت چون با شوهرم رابطه خوبی نداشتیم و همش تو دعوا بودیم منم از رو لج هیچ نذاشتم کونموبکنه راستم میگفت به اون کون بزرگی خوش تراشی سوراخ خیلی تنگی داشت که منم داشت آب دهنم میفتاد کیرمو سوراخ کون تمیز و قهوه ای کمرنگ که مثل نقطه ای مایل به قهوه ای کم توی صفحه سفید دفتر نقاشی…خلاصه اول سر کیرم هل میدادم تو که سر کیرم نمی رفت خودشم فقط توی اوج شهوت بود صداش در نمیومد که یه دفعه جانم کیرم لیزخوردکامل تاخایه هام رفت توکون تنگ وناز…آخ الانم مینویسم سیخ میکنم…خلاصه لیلایه جیغ حشری ای کشید و منم سکس به این مشتی ندیده بودم که باحرفام قربون صدقش میرفتم وکیرم وعقب وجولومیکردم وصحنه خیلی شهوتی جلوی روم بودکیرم تا ته میرفت توسوراخ سکسی وخوش استیل ترین زنی که توعمدم میدیم همین صحنه باعث شدشهوتی تربشم وآبم وباقدرت هزارآمبپربریزم توکون لیلا.
بدنم سست سست شد…و یه دستمال اوردم گذاشتم دم سوراخ لیلا که تکون خورد نریزه بیرون…اومد و رفت سرویس خودشو تمیز کرد و اومد یه پتو نرم انداختیم زمین و دراز کشیدیم…باز چسبیدیم بهم و لیلا بهم گفت خیلی زود آبت اومد من ساعتو نگاه کردم۱۰صبح بود نیم ساعت سکس داشتیم ولی لیلا واقها کیرمیخواست ازم منم چسبیدم برای باردوم بهش یه نگاه به باسن واندام سکسبش کافی بودکه کیرم دوباره سیخ سیخ بشه تو همون حالت خوابیده چنان داشتم کسش ومحکم میکردم که این سری لیلا سیر بشه بگه تو عجب بکنی هستی…از اینورم میگفتم این به این گرمی زن منم با اون خوشگلیش ببین چه لذتی رو که میتونستیم باهم دو طرف مثل لیلا که زیر کیرم انگار تو بهشته یا خودم که میدیدم چه زنی زیرم خوابیده هفت طبقه هم بالاتر از بهشت میرفتم.خلاصه کردم کردم به ده مدل به ده روش تقریبا ۱۱صبح ابمو ریختم روی سینه های لیلا…
همینطور که بهم لبخند خوشحالی خوشنودی و چه کیفی داد میزدیم لیلا پاشد گفت من میرم حموم ولی بدنم کوفته شده یه ساعتی حمومم ومن قرار شد یه ساعتی استراحت کنم وبعدش برم از بیرون ناهار بگیرم بخوریم یکم استراحت کنیم وسک سوم و آخر بکنیم و بریم…ولی وقتی لیلا رفت حموم من دیگه حسی واسم جونی واسم نمونده بود اینم هی میگفت از حموم اومدم بیرون تاتوبری غذا بگیری بیای یه تیپ سکسی دیگه میخوام بهت بزنم که حال کنی…از اینورم دوست داشتم ولی اثر قرصاهم رفته بود سه تا خورده بودم تپش قلب داشتم میترسیدم باز بخورم…تو همین فکرا گفتم من که یه ساعت هنوز وقت دارم بزار برم فیلم سکس و داستانهای سایت شهوانی رو بخونم تاب سیخ کنم…که پس از چند تا کلیپ دیدن دو تا داستان رسیدم به یه داستان که هنوزم تو سایت موجوده آیس زنم رادریده کرد…خلاصه داستان و خوندم و فهمیدم آیس یعنی یخ وقتی شیشه منظورم مواد محرک هست طرف مصرف می کرده تو نسکافه کشیدنشو بلد نبودم ولی یه حالی بهم دست داد که امتحان کنم خب تا لیلا حموم بود به بهونه ناهار گرفتن زدم بیرون و نزدیکترین پارک و رفتم داخل و دنبال ساقی بودم که یه پسرجوونی تقریبا همسن و سال خودمو دیدم صداش کردم و یواش در گوشش گفتم که محرک میخوام گفت ۱۰۰تومن میشه گفتم مشکلی نداره پولو دادم گرفتم احساس کردم واسم زیاده پسره رو صدا کردم گفتم نصفشم شیرینی خودت اندازه چندکام برامن بسه…خلاصه گرفتم وازشم طریقه مصرفشوپرسیدم میدونستم بایکبارکه ادم معتادیا وابسته نمیشه…هرطوربوداماده کردمووهمون آیس یایخش که آماده شدطبق چیزی که یادگرفته بودم نخواستم بکشم راحت ترینش اندازه عدس ازش شکستم وانداهتم تولیوان نسکافه البته پرسیدم نوشابه هم میشه.هم زدم وخوردم.خلاصه یه ربع گذشت هوس سیگارکردم وکشیدم خیلی چسبیدیه احساس سبکی وتوانایی وسرحال ونشاط وشادابی خواستی داشتم…که رفتم ناهاروگرفتم ورسیدم خونه خدایا دروبازکردم لیلانوع مدل موهاش ارایش صورت لباس سکسی توری جذاب دیوونم کرد اون به کنارلامصب آیس کارخودشوکرده بودداشتم میمردم براسکس نفهمیدیم دوتامونم چطوری ناهاروتموم کردیم که دیددیم همدیگه روبغل کردیم من که قل رفتن به پارک میترسیدم پیش لیلا توسکس کم بیارم الان فرق میکردم دوست داشتم فقط سکس کنم…سیری ناپذیر…جوری داشتیم لبولوچه هی هم میخوردیم فقط صدای مارچ ومورچ میومدکه داشتم براسکس میمردم چنان توری ساپورت لیلا روپاره کردم تاکونش بزنه بیرون که انگارقحطی اومدم به طرزعجیلی داشتم کس وسوراخ کون لیلی رولیس میزدم حتی اولین سکس که۶۹شده بودیم یکم تو اوج شهوتم احساس چندش میکردم چون کس لیلا خیلی خیس بود ولی الان داشتم تمام اب کسش ومیمکیدم اونم شوق و لذت بردن من و میدی هیجان و شهوتش بیشترمیشد که دوتامونم سگ حشر تا۳بعدازظهریعنی مادو ناهار خوردیم میشد یه ساعت تلمبه زدن ازجلودرمیاوردم میذاشتم توکونش بازکسش که آخرلیلا گفت آقا قبول من توسکس کم اوردم ولی بزار آبت بیاد سوختم این حرفش یه اعتماد به نفسی به داد که این اندام سکسی رو چه کردم من…البته به زور آیس…ابمو ریختم روی کمر لیلا که بعدش پاک کردم پاشدیم یه چای چیزی خوردم من ۴عصراونوبردم پیاده کردم اومدم خونه خودم…طفلی نگار واسم ناهار نگه داشته بود که فکر میکرد سرکارم و دیر اومدم خونه…چون خواستم شک نکنه خونه هم کمی ناهار خوردم رفتم دوش بگیرم…آیس چیه لامصبا عجب چیزی درست کردن…تو سکس سیرت نمیکنه یچی میگم یچی میفهمی ولی تجربش محشره البته نه بیشتراز یکباردرماه…تو حموم بودم که احساس کردم بعد سه بارسکس هنوز سیر نشدم خیلی سکس دلم میخواد یاد اندام لیلا میفتادم ناخودآگاه کیرم میخواست منفجر بشه اونم بعد سه بارسکس سنگین…یدفعه تو حموم به خودم گفتم چی میشد گرمی سکس لیلا رو زنم نگار به این خوشگلی وبر رویی ونازی داشت چی میشدپایه هرمدل سکسی بود باهام که یدفعه یادقدرت آیس افتادم همون که میگن یخ روآتیش همینه…توپشت قاب گوشیم مقداری تونایلون نگه داشته بودم ازحموم که اومدم به نگارگفتم نسکاف میخوری مهمون من اونم گفت تودرست کنی میخورم منم پاشدم اینسری یکم بزرگترازاندازه عدس هم تولیوان خودم هم مخصوص تولیوان نگار انداختم بانسکافه هم زدم بدون اینگه متوجه بشه همشونگارخوردمنم لیوان خودمو دلم داشت تاپ تاپ میزد که یعنی چی میشه رونگارم همچین اثری میزاره یانه…پاشدم رفتم بالکن خونه به سیگارکشیدم یکم هواخوردم ۲۰دقیقه ای شده بود تقریبا ساعت۵.۳۰بوددیدم نگار جلوی اینه داره به خودش میرسه گفتم خیرباشه جایی میریم گفتش نه عزیزم همینطوربرادلم خودم وشوهرمه…گفتم نه بابا توهم ازاین کارا بلدی؟گفتم بلد که هستم ولی زن به خوشگلی من ارایش ومیخوادچیکار یادآوری کنم راستم میگفت نگارقضیش با لیلی فرق میکردچون توخانواده بسته سخت گیری بزرگ شده بود با اون چهره نازوخوشگل.پوست گندم ویاهمون سبزه با چشمای عسلی لب غنچه وبینی قلمی صورت گرد و خوشگلش بدون آرایشم زیبا بود دوسش داشتم تنهاضعفش توسکس بودفقط همین خودشم انگار بدنش آک آ که بعد هشت سال متاهلی چون نمیذاشت محکم سکس کنیم میدونستم کسش تنگ ترازلیلی هستش…کون جم وجور و پری داشت درسته به بزرگی باسن لیلا و بزرگی سینه های لیلا رو نگار نداشت ولی خوشگلی بود که بدن خوبی هم داره ولی دوست نداره زیاد لمسش کنی…به همین خاطر تو نو به نظر میرسید…خدایا یه لحظه که آرایشش تموم شد احساس کردم به اون زیبایی ده برابراضافه شده که توفزسکس بودم همش قربون صدقش میرفتم ولی احساس میکردم آیس کار خودشو کرده چون داشت خودشو نشون میداد زیاد صحبت میکرد چشاش یکم خمارسکس شده بود که بهم گفت هنوز نزدیکم نشی آرایش مو خراب میکنی بهم پنج دقیق وقت بده سوپرایز دارم برات رفت اتاق ودروبست منم کیرم داشتم ازروشلوارمیمالیدم که چی میشه یعنی که دراتاق بازشد و نگار صدام زد برم اتاق خدایا چی میدیدم نگار به اون خوشگلی سردی توسکس لخت لخت دولا منتظر بود برم سمتش گفت خیلی هوس سکس کردم میخوام بکنیم منم که نگو دارم میمیرم برایه سکس طوفانی بخدا نمی داد همونجا جق میزدم…همونجور ولا که کونش سمت من بود و جلومون آینه بود لخت شدم و چسبیدم بهش و سینه هاشوگرفتم تومشتم و اونم گردنشو خم کرده بود میخواست ازم لب بگیره و منم با دستگاه یا سیه یا کون نرم ونازشومیچلوندم وفشارمیدادم روزعادی میخواستم همچین فشاری بدم یه ماه اخم میکرد ولی الان داشت حال میکرد منم دستم بردم توکسش که بازی بدم مثل همیشه که خیس بشه یکم دیدم آب کوسش راه افتاده داره شرشرمیکنه…فهمیدم اونم سگ حشرشده به کمک آیس…تودلم میگفتم یعنی هرطوربخوام امروزمیخوادسکس بکنه یعنی میزاری این کون نازوهم بعدهشت سال بکنم یا نه…که گفتم ازاین موقعیت تمام استفاده روببرم…بهش گفتم نظرت چیه عشق بازیمون وطول بدیم زودتمون نشه بخوایم زودسکس کنیم زودهم ارضا میشیم این حس میره…اونم گفت آره خیلی حس شهوتی دارم نمیخوام زودتموم شه انگاری روابرام وهمش کیرم وتودستش بازی میداد…به نگار گفتم بیا یدونه توکلیپ سکس دانلود کن به سلیقه سکست یدونه هم من دوتاشم نگاه کنیم بعدازرواونا پیاده کنیم براسکسمون اونم قبول کرد…منم هم میخواستم سلیقه سکس نگاروبفهمم همم خودم کون کوسش ویکی کنم اونم با لذت وشوت دوطرف نه اینکه بگه بکن زودآبت بیادتموم شه بره…ایندفعه زده بودم به خال…خلاصه اول سکس نگارو زدیم ببینیم بیشرف یه کلیپ دان کرده بود واسه مرده کیرخربودازاین سیاها…بعدازاین کیروکوس هم وخوردن با اون کیرگنده داشت زنه روجرمیدادزنه هم کیف می کرد همین موقع ها نگاردستمو برد چسبوند به کسش وازم خواست اروم بازیش بدم لامصب اولین بار بود میدیدم این همه خیس کرده ولیزشده کوسش…بهش گفتم واسه من نصف کیراون مردس کلا۱۴یا۱۵سانته نظر تو کوچیکه…تو بزرگ تر شو دوست داری با صدای شهوتی گفت نه واسه تو معمولیه ولی من امروزدوست داشتم کیرت اونهمه بود کمرتم آهن بود تا من نمیگفتم آبتم نمیومد…تو دلم گفتم اشکال نداره من دوبرابر توایس خوردم صبر کن جرت میدم…وبعدفیلم منو زدیم قرار شد با فیلم من ماهم صحنه ها رو تقلید کنیم هرکاری کردن ماهم بکنیم اولش لب و لمس مالش تا خواستن ۶۹بشن واسه همدیگه رو بخورن منتظر بودم ببین چیکار میکنه نگار تا حالا یه بارم راضی نشده بود حتی کس خودشم نمیذاشت من بخورم…دیدم با ولع تمام اومد کیرم و بوسید و سرشو داشت میک میزد و کامل نمی کرد تو دهنش…تا اینکه کس خودشم افتاد دهنم من همین که چندتا میک زدم و لیسیدم دیوونه شدم کیرم تا گلوش برد داخل بدونه اینه اذیت بشه دندون بزنه واقعا وحشی سکس شده بود نگار سرسنگین ما…بعد یه ربع خوردن مرده اومد زنه رو تو تخت مدل داگی کیرش ومالیدبه کس زنه ووحشیانه میکردتوکوسش ماهم همین روش ورفتیم ازقبل من این کلیپ ودیده بودن بخاطرهمون دان کردم…جیغ زنه بلندشده بوداینقدرسکس وحشیانه ومحکم بود ولی نگار داشت باهرضربه محکن من کیف میکرد ویه جان میگفت ومیگفت بیشتر مهدی امشب بایدجرم بدی تا حالا توسکس حرف نمیزدانگار واقعا جنده شده بودآیس تا حالا کجابودی…بعدتوکلیپ سکس مرده یه کیرمصنوعی آوردروغن مالیش کرد آروم توحالت داگی کرد توکون زنه بادستش اونومیدادتوکیرشم خودش میکردتوکوس زنه…نگاراینجا خندیدگفت ماکه کیرمصنوعی نداریم میخوای باانگشت بکن توکونم…گفتم زکی مگه تونبودی کیرکلفت نگاه میکردی کم اوردی گفت نه بخدا دارم میمیرم جرم بدی…خوشم گفت مهدی نمیدونم تا حالا چرا ما باسکس لذت نبردیم عالی ودرجه یک ترین لذت وداره زودکارتوشروع کن…منم گفتم صبرکن…دریخچال رفتم بازکردم هم کدوبودهم خیارسالاری هم بادمجون نگاه کردم دیدم ازهمش ون بزرگت یه بادمجون انگارکیرآفریقاییه ولی یکم زیادکلفت بودمیترسیدم نه توکوس نه کون نگار جابشه برای همین یه خیار سالادی هم اوردم شستم خوردم ولی بادمجون وسط دستمال اوردم نگاردید همون خیارو فقط دید.خیار و روغن زدم مالیدم دم سوراخ تنگ نگار واقعا اینقدر تنگ بود معلوم بود دست نخوردست بهم گفت مهدی میخوام یه اعترافی بکنم دوران نامزدی که فکر میکردی داری منوازکون میکنی یه بارم کیرت نذاشتم بره تو چون میترسیدم دردکنه برای همین سوراهم محکم فشار میدادم کیرتونره یدفعه بعدالکی اخ واوخ میکردم کیرت لاپاییی میرفت توفکرمیکردی داری منوازکون میکنی تازه فهمیدم عجب یه دستی خوردم ولی از این ورم عوضش تنگی کون نگارو میخواستم باکیرم احساس کنمم حال میداد…خلاصه همینکه کیرم حالت داگی توکوسش بودخیاروهم داشتم فشار میدادم سمت سوراخ کونش که یه دفعه تا نصفه رفت و نگار یه جیغ دردناکی کشید مهدی پاره شدم درش بیار بهش گفتم کجا درش بیار اول نترس الان سوراخ کونت عادت میکنه بازمیشه…دومم که من دارم میمیرم براکونت هیچ لذتی مفتی نیس میخوای ۸سال سکس خشک و ضعیف والان برام جبران کنیا…اونم یکم آروم شد منم شروع کردم عقب جلوکردن خیارتوکونش که دیدم کم کم داره لذت میبره.همین حین فرصت و غنیمت شمردم یه ترفندی که یکی از سلاطین گوت بازا یعنی کون بازای زنجان که شهرمه به واقعیت یادم دادم بودم بدون اینکه نگار بویی ببره انجام دادم تا اون باعث میشه هرچندمدت کونش احساس خارش کنه وراضی بشه ازکون بده به این میگن آینده نگری…خلاصه خیارکامل توسوراخ کون نگارجابازکرده بودومن کیرم توکسش بود واونم میگفتم تندتندبکن داره کیف میده بیشتربیشتربکن همه زورت بکن…که یه دفعه گفتم خیارودرمیارم فقط کستوبکنم نگارمیگفت چراحال میداد گفتم جانا صبرکن دارم برات…اول کست اونم که پشتش بهم بودوقمبل کرده بودمن یدفعه بادمجون ودراوردم تا کلفتی وسطاش که رفته رفته بیشترمیشدبه زورکردم توکس تنگ نگار نگارنفسش بنداوموخواست تکون بخوره بدونه چیه نذاشتم گفتم این همون کیرکلفته سیاه که توکلیپ داشتی میدیدیه…گفت خیلی بزرگه جانمیشه.گفتم نترس بامجون بجاکیرمصنویی اوردم مطمین شدخودشوشل کردگفت پس تا جایی کهمیشه جلوعقب کن من نامردی نکردم همش فشاردادم تو واژنش فقط سرسونگه داشتم بیرون نگارداشت ازِلذتش میمردزجه میزدنه ازدرداینا خیلی داشت کیف میکرمیگفت یکی دوبارپشت سرهم تا حالا ارگاسم شدم…منم داشته بامجون عقب وجلومیکردم همون حین کیرم کرم زدم تنظیم کردم سمت کون نگارسوراخشوبازی دادم بادمجون باعث شده بود سوراخ نگار تنگتربشه ولی یجوری به زحمت کردمش کامل تاخابه داشتم عقده چندسال ومیبردم خدایی نگارم کیف میکرد که اخر آب کیرموربختم توکونش و بادمجونم کشیدم بیرون…اون سکس چهارم۴ من بودساعت شده بود۷عصرحالا اون شب بعد شام تصمیم گرفتیم یه سکس به روش جدید با استرس و تجربه کنیم…خلاصه تا ۵صبح سکس داشتم و آب من برای سکس اخریه قطره به زور اومد ولی لذتشو داشت بازم…حالا وقت شدقسمت شدودوستان خواستن سکس بعدسکس ۴امم روهم مینویسم که منو نگار تو حالت سگی حشری چه کارایی کردیم مخصوصا من
وای…خسته نباشید.آیس…

نوشته: مهدی و خودم


👍 9
👎 5
22101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980693
2024-04-22 01:12:23 +0330 +0330

مهدی کی بود و خودت کی بودی 😂😂

0 ❤️

980713
2024-04-22 03:12:53 +0330 +0330

دروغ همینه دیگه یه سری جقی اومدن کسشعر نوشتن

0 ❤️

980733
2024-04-22 07:42:19 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که

0 ❤️

980750
2024-04-22 09:40:28 +0330 +0330

مواد نزنید اونم با این همه قرص میمیرید گوزم توش نیست

0 ❤️

980759
2024-04-22 10:23:25 +0330 +0330


❌️تبلیغ مواد مخدر نکنید ❌️نکنید ❌️نکنید❌️
این شیشه‌ی لعنتی خیلی از زندگیارو نابود کرده

اولش بخاطر دوتا سکس بهتره
ولی بعدش تا به خودت بیای میبینی بدنتو زودتر از سنت فرسوده کرده

طفلک اون خانم بی گناه که نمیدونه و بهش خوروندی… 😡😡😡😡

1 ❤️

980776
2024-04-22 14:27:29 +0330 +0330

اگه داستانت راست بود که کیرم‌تو کل خاندانت
هم خیانت کردی هم جیز خورش کردی
اگرم کصشر گفتی کیرم دهن‌خانوادت با این بچه تربیت کردنشون

0 ❤️

980857
2024-04-23 09:42:43 +0330 +0330

کس خلی عمو جان

0 ❤️

981750
2024-04-30 21:47:12 +0330 +0330

ایلا رو سوار کردی بردی مکان بعد همونجا دست نگارو گرفتی؟؟؟😂😂😂اینم متن خودت.😂😂😂
تقریبا ساعت۹.۳۰صب بود دیگه کیرم داشت میترکید پاشدم و دست نگارو گرفتم

0 ❤️