من و کیر بزرگ سامان پسر عمو

1401/12/08

سلام من پدرامم (طبیعتا اسم مستعارمه) و امروز که اینو می نویسم 27 سالمه . توی یه آپارتمان دو طبقه ته یه کوچه دنج درختی با پدر و مادرم زندگی میکنیم . از 19 سالگی که رفتم دانشگاه پدر مادرم واسه اینکه خودشونم راحت تر باشن طبقه ی دوم رو که دست مستاجر بود دادن به من که مستقل باشم.
یادمه از حدود 13 ، 14 سالگیم توی خلوتم همیشه علاوه بر پورن معمولی ، پورن گی هم می دیدم و خب اونموقع برام عجیب بود که چرا بیشتر با فیلم گی تحریک میشم و حتی تو فانتزیام خودمو جای بازیگراش میزاشتم . از این افکارم خجالت زیادی هم میکشیدما اما خب لذتش همیشه غلبه داشت . اونموقع نمی دونستم که این یک نوع علایق و احساسات متفاوت با بقیه ی آدماس به خاطر همین زیاد با کسی ازش صحبت نمی کردم ولی یه پسر عمویی دارم به اسم سامان که تقریبا یکسال ازم بزرگتره و از بچگی خیلی با هم رفیق بودیم و با هم زیاد پلی استیشن بازی میکردیم .
یبار که تنها شدیم وقتی ازش پرسیدم که تو هم پورن گی نگاه میکنی یا نه چشماش شیش تا شد و گفت مگه من ابنه ایم ؟! ولی حس میکنم که از اون به بعد یجور دیگه نگاهم میکرد.
خلاصه دردسرتون ندم ، این احساسات با من بزرگ شد و من دیگه در طی نوجوونی و جوونیم هی بیشتر غرق شدم توی فانتزی های همجنسگرایانه . به خصوص که پوشیدن لباسای زیر زنونه بهم یه حس فوق العاده ای میداد . اما شهامت اینکه خود گی رو امتحان کنم نداشتم و خب آدم مورد اعتمادی هم نبود و نمی خواستم آبروی خانوادمم بره .
این خاطره ای که براتون میگم واسه سال 96 هست که 22 سالم بود و یه بعد از ظهری که از دانشگاه اومدم ، بعد از اینکه رفتم طبقه ی اول و یه خوش وبشی با خانواده کردم رفتم واحد خودمو و لباسارو در آوردم و رفتم یه دوش بگیرم . یه عادتی که دارم من همیشه بدنم رو تماما شیو میکنم و چون کم مو و یکم سفید وسبزه ام بدنم خیلی جذاب میشه و این خیلی بهم حس خوبی میده . خلاصه شیو کردم کامل و طبق عادتی که پیدا کرده بودم یه شورت زنونه لای باسن پوشیدم و یه جوراب مشکی زنونه ی بلند پام کردم و با حوله زدم بیرون از حموم . اومدم روی تخت و شروع کردم خودمو انگولک کردن .
یه عادته دیگه ای که دارم اینه که نداشتن پارتنر رو در همه ی این سالها با خودارضایی با دیلدو و اینا جبران کردم ، دراز کشیده بودم و داشتم خودمو انگشت میکردم تا واسه دیلدو جا باز باز بشه که زنگ واحد رو زدن .
با کلی استرس و عجله یه شلوار پام کردم و یه تیشرت پوشیدم و وسایلارو جمع کردم و رفتم درو باز کردم که دیدم ای بابا همون سامان پسر عموم جلوی دره . پیش خودم گفتم ای بخشکی شانس .
خلاصه درو باز کردم و اومد تو گفت آره اومدم بهت سر بزنم و یه فیلمی با هم ببینیم . گفتم بشین الان میام و رفتم یه چیپس آوردم که با هم بخوریم . دیدم سامان زل زده به پاهام و من تازه فهمیدم یادم رفته جوراب زنونه رو در بیارم .
خلاصه خجالته رو که کشیدم ولی خودمو زدم به اون راه و نشستیم فیلم نگاه کردن و وسطش گفتم تو نگاه کن من الان میام و رفتم تو اتاق و شلوارمو در آوردم و می خواستم جوراب بلند رو در بیارم از پام که دیگه بیشتر ازین ضایع نشم که یهو حس کردم انگار لای در باز شد و سامان زل زده به منی که الان شلوارم ندارم و یه جوراب زنونه پامه و شورت لای باسنم پوشیدم و تنم هم سفید سبزه و بدون مو !
گفتم برو بیرون بیشعور و درو فشار دادم و بستم.
گفت ببخشید بخدا فقط می خواستم یه سوال بپرسم .
منم انقدر حالم بد شد که گفتم اصن برو فیلمم نمی خوام ببینم و با کلی معذرت خواهی رفت از خونمون.
بعد از اینکه سامان رفت به شدت خجالت زده بودمو وحس شرم هم داشتم اما از اینکه یه نفر خود واقعی مو دیده بود یکمم هیجان داشتم و قلبم تند میزد . واسه اینکه این قضیه رو فراموش کنم فیلم رو تنهایی دیدم و بعدشم گوشیمو ورداشتم و یه چرخی توی تلگرام بزنم که دیدم سامان پیام داده.
پیامشو باز کردم نوشته بود : پدرام جون شرمنده من بی اجازه اومدم اتاقت و نگران نباش به هیچ کسی هیچی نمیگم ولی عوضی نگفته بودی انقدر سفید و خفنه بدنت و لباساتم خیلی تحریکم کرد…
و دیگه شروع شد چت های شبونه ی من و سامان . و خب همیشه هم بحثو میبرد سمت بدن من و اینجور چیزا و توی چت واقعا حشریم میکرد و خب منم می دونستم منظورش چیه ولی یکم هنوز مردد بودم آخه نمی دونستم آیا با کسی که انقدر بهم نزدیکه باید رابطه داشته باشم یا نه . خلاصه کار ما چند شب شده بود چت کردن و دیگه کم کم عملا با هم سکس چت میکردیم که یه شب سامان گفت میخوام بیام ببینمت.
من هیجان زده بودم ولی از ته دلمم می خواستم یبار برای همیشه خودم باشم و از زندگیم لذت ببرم .
گفتم باشه ، ولی اگه می خوای شیطونی کنی مشروبم بگیر .
تقریبا 9 شب بود که سامان اومد . راستی یادم رفت بگم سامان درس خون واینا نبود و از نوجوونی کار صنعتی میکرد و با قد 183 و وزن 86 کیلو و با توجه به اینکه کشتی هم کار میکرد بدن واقعا خوبی داشت .
من یکم از اون کوتاه ترم حدودا 170 ام و 70 کیلوام وزنم . با اینکه لاغرم اما همیشه جلوی آینه که وایمیستادم از هیکل سکسی و یکم دخترونه ی خودم هیجان زده میشدم.
خلاصه سامان اومد تو و منم قلبم تند تند میزد و خیلی مضطرب بودم .
رفتم یه سری مزه آوردم و روبروش نشستم .
با صدای دو رگش آروم گفت حتما می دونی که چرا اومدم؟ آماده ای امشب یکم شیطونی کنیم؟
منم که مضطرب بودم گفتم ببین سامان توی این دنیا فقط تو واقعیت رو در مورد من و اینکه گی هستم می دونی ، ازت خواهش میکنم هر اتفاقی ام بین ما افتاد توی جمع تو رفتارت نشونش ندی.
گفت ما با هم عین داداشیم و این حرفا چیه . تازه اگه کسی بو ببره آبروی جفتمون میره چون منم بلاخره از این حسا دارم دیگه . از شبی که اونطوری دیدمت هر شب کارم شده تصور تو و جق زدن . منم سرمو انداختم پایین . بعدشم گفتم راستش من تا حالا با کسی رابطه نداشتم سامان زیاد بلد نیستم .
سامان گفت اصلا نگران نباشم و به چیزی فکر نکنم و برم بشینم کنارش تا مشروب بخوریم.
وقتی روی مبل نشستم کنارش ، دستشو گذاشت رو پام و گفت بریز برام. منم برای سامان و خودم عرق ریختم و خوردیم .
نمی دونم از پیک چندم بود ولی دستای سامان کم کم شروع کرد رو پاهام و سینه هام بازی کردن .
یخورده که مست شدیم سامان با خواهش گفت پدرام برو از همون لباسا که اوندفعه توشون دیدمت بپوش . منم که کله ام داغ شده بود گفتم باشه ولی هر موقع صدات کردم بیا تو اتاق .
اول رفتم دستشویی و خودمو خالی کردم که تمیز باشم و چند بارم خودمو شستم و بعد رفتم
یه شورت گیپور زنونه قرمز با همون جورابه که تا رون پام بود پوشیدم و یکمم برق لب زدم و رومم یه حوله انداختم و صداش کردم .
تو اتاق که اومد و بدن بی مو و لختمو دید دیگه از اون سامان آروم خبری نبود . اومد جلو و حوله رو از رو بدنم کشید و لبای گرم و مردونشو گذاشت رو لبام . بوی الکل و سیگارش بیشتر حشریم کرد .
داشت لبامو می خورد و زبونشو توی دهنم کرده بود و منی که اولین بار بود کسی رو می بوسیدم داشتم می مردم از لذت و شرم .
یجوری لبامو خورده بود که حس میکردم لبام باد کرده . کارش که با لبام تموم شد زیپ شلوارشو باز کرد و گفت خودت شلوارمو در آر . وقتی برای اولین بار کیرشو دیدم نفسم حبس شده بود . کیرش دو برابر کیر من بود و من پیش خودم گفتم آقا پدرام کونت پاره اس امشب .
دستشو از موهام گرفت و بردم سمت کیرش ، با اینکه برای ساک زدن اونم اولین بار خیلی مردد بودم ولی الکله کار خودشه کرده بود و من دیگه خودم نبودم . بنده حشر و مطیع سامان بودم .
شروع کردم ساک زدن و با صدای مردونه و گرفتش یه آهی کشید که وجودمو لرزوند .
تمام کیرش که توی دهنم جا نمیشد ولی تا همون نصفم که می خوردم حس میکردم دارم خفه میشم و اوق میزدم و انگار اوق زدنه بیشتر حشریش میکرد . چند دقیقه که گذشت کیرشو از دهنم در آورد و گفت تخمامو بخور .
هر کدوم از تخماش اندازه ی لیموی بزرگ بود و چه تخمای محشری داشت … آب از لب و لوچه ام داشت می چکید که دوباره کیر سیاه و گندشو کرد تو دهنم . الان که بهش فکر میکنم اگه مست نبودم از صدای ساک زدن خودم واقعا خجالت میکشیدم . چون اصلا دیگه انگار خودم نبودم . هار شده بودم و له له کیر میزدم .
داشتم از حشر میمردم که سامان گفت پدرام یکم تاخیری بیا بزنیم و زدیم .
اسپری رو که زدیم سامان رفت روغن زیتون از آشپزخونه آورد بعدم گفت بریم تو حموم . توی حمومم یه پتو پهن کردیم و منو داگی خوابوند . اولش حس کردم میخواد بکنه منو ولی دیدم نه زبونشو گذاشت روی سوراخم . عین دیوونه ها داشت کونمو می خورد ، زبونشو میبرد داخل سوراخم و میاورد بیرون . من یکم دردم اومده بود و از اینکه زبونش درد داره ببین کیرش چیکارت میکنه واقعا یه وحشتی افتاد به دلم . ولی سامان استاد تر از این حرفا بود و به قول خودش کلی دختر زده بود زمین .از روی شونه هام و از پشت روغن زیتون رو ریخت رو بدونم و تمام بدنمو غرق روغن کرد . بعد یه انگشتشو فرو کرد تو روغن و بهم گفت خودمو شل کنم و آروم فرو کردش تو کونم . این اولین بار بود که یه قسمتی از انسان میرفت تو کونم . غرق شرم و لذت دیوونه وار بودم که سامان آروم دومین انگشتم داخل برد . از دردش یه آهی کشیدم و سامان با صدای ترسناک و دو رگه و پر از حشری گفت جووووون تازه دو تا انگشته تا شب باید کلی آه بکشی. یه چند دقیقه انگشتاشو بازی داد تو کونم و سومیشو فرو کرد. من که دیگه انگار برام عادی شده بود هیچ واکنشی نشون ندادم و سامان فهمید که وقتشه . همونطور که سه تا انگشتش تو بود ، کیرشو غرق روغن کرد .
انگشتاشو که در آورد انگار تازه فهمیده بودم که چه لذتی داشتم میبردم و گفتم سامان درشون نیار .
سامان خندید و گفت نیگا جنده کوچولوی من چه زود کیر میخواد .

آروم سر کیر بزرگشو گذاشت رو سوراخم و فشارش داد که بره داخل اما سوراخ من برای این هیولا هنوز کوچیک بود. فکر کردم الان سامان کیرشو در میاره و دوباره با انگشتاش بازی میکنه با کونم اما یهو با قدرت سر کیرشو محکم کرد تو. واقعا حس پاره شدن یه لحظه بهم دست داد و یه جیغی زدم و گفتم آی سامان درش بیار پاره شدم .
گفت هیچی نمیشه فقط چند دقیقه ی اولو تحمل کن و واسه اینکه یادم بره یکم گردنمو برگردوند و لبامو شروع کرد دوباره خوردن. یادمه تو اون لحظه حس کردم هیچوقت دیگه نمی تونم از سامان دست بکشم و دیگه سامان بکن من شد و من هیچوقت این مرد قوی رو از دست نمیدم .
چند دقیقه از اینکه کیرش توم بود گذشت و درد من تقریبا رفته بود و سامان شروع کرد آروم تلمبه زدن اولش یکم آروم شروع کرد و کیر 17 سانتی کلفتش خیلی نرم عقب جلو میشد . بعد دوباره کیرشو در آورد و فرو کردش تو روغن و گفت برگردم به روبرو ، برگشت روبرو شدیم و بازم یکم حس شرمم اومد ولی دیگه مهم نبود . دوباره کیرشو فرو کرد توم و اینبار خیلی درد کمتری داشتم و سنگین شروع کرد تلمبه زدن و منم دیگه واقعا صدای آهم در اومد . انقدر نرم و روون کیرش عقب جلو میشد خودم تعجب کردم که چه زود گشاد شدم ، البته یکمم تاثیر این بود که خودم خودمو و کونمو زیاد انگولک کرده بودم.
وسطای تلمبه زدن یهو کردنو وقطع میکرد و سینه هامو می خورد و من داشتم میمردم از حشر .
نوک سینه هامو انقدر خورده بود که رنگ خون شده بود .
دوباره شروع کرد تلمبه زدن و اینبار زل زده بودیم تو چشمای هم … آخ که چه لحظه ای بود .
کیرش انقدر داغ بود و سوراخ منم انقدر گشاد شده بود که وقتی کیرشو در میاورد هم من اعتراض میکردم که زود باش بازم بکن توم .
سامان می خندید و میگفت دیگه مشتری کیر خودم شدی . منم دیگه خجالتم کاملا رفته بود و عین جنده ها هی التماسش میکردم که جووووون منو تند تند بکن … کونمو جر بده … من مال توام بکن منو. سامان واقعا استاد بود و خیلی کیرش روون و نرم توم عقب جلو میشد.
تقریبا یه ربعی گذشت و من دیگه واقعا داشتم زیر کیرش عشق میکردم و در عین حال درد میکشیدم که یهو دیدم حالت سامان عوض شده و خیلی وحشی تر شده و چشماش قرمز شدن . گفتم داره آبت میاد؟
گفت آره یکم دیگه میاد . سامان گفت اگه بزاری تو دهنت کیرمو و آبم اونجا بیاد و بخوریش شبمو کامل کردی دیگه منم که تشنه ی کیر بودم و بله قربان گوی بکنم ، گفتم باشه . سریع کیرشو گذاشت تو دهنم و منم ایندفعه خیلی مسلط تر شروع کردم ساک زدن، سامان میگفت از دخترا بهتر میخوری جونننن ، که چند ثانیه بعد انگار آبشار سرازیر شد تو دهنم و بوی عجیب آب کیرش پیچید تو مشامم . نتونستم آبشو بخورم و یکم چندشم شد و تف کردم .
بعد دوش آبو باز کردیم و با هم یه دوش گرفتیم و زیر آبم کلی لب بازی کردیم و بعدم کیر من رو با دستاش مالید و منم آبم اومد .
بعد حموم توی تخت تو بغل هم خوابمون برد و چند ساعت بعد با صدای تلفن از خواب بیدار شدیم…

بعد از اون شب عجیب و خاطره انگیز ، تقریبا هفته ای یکی دوبار من و سامان با هم سکس میکنیم و با اینکه سامان تقریبا یکسالی هست که زن گرفته ولی بازم هنوز نمی تونه از من بگذره و به بهونه ی فیلم دیدن و مشروب خوردن میاد و عشقبازی میکنیم .
راستش الان فانتزیم اینه یه روزی من و زن سامان با همدیگه به سامان بدیم به خصوص اینکه کیرشو از تو کس زنش در بیاره و من ساک بزنم براش و بعد دوباره اونو بکنه و وقتی اینو به سامان گفتم خیلی خوشش اومد ولی گفت زنش قبول نمیکنه . ولی شاید یه روزی قبول کرد (((:

اسفند 1401 💋

نوشته: Miss Pedram


👍 15
👎 8
34001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

916845
2023-02-27 01:12:00 +0330 +0330

خوب بود. پیش ما بیا😙

0 ❤️

916846
2023-02-27 01:15:18 +0330 +0330

منم فقط فیلم گی میبینم ولی خب خودمو جای فاعله میذارم

2 ❤️

916847
2023-02-27 01:17:09 +0330 +0330

قسمتی از انسانهای شهوانی به درزشما وارد شود سپس کیر مملو از عن را ساک بزنید کستانتان مزخرف بود کیرمان حواله ادمین با آپلود جلقیات اینچنینی

0 ❤️

916980
2023-02-28 02:30:41 +0330 +0330

عالیییی
منم میتونم مثل سامان یا حتی بهتر باشم برات

0 ❤️

917062
2023-02-28 21:40:56 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

917357
2023-03-02 23:08:43 +0330 +0330

سلام
کاش من سامان بودم تو بهترین کون دنیایی باور کن

0 ❤️

920651
2023-03-28 09:28:33 +0330 +0330

اووف باریک الله قشنگ بود.لذت کون دادن با لباس زیر زنونه فوق العاده است.بخصوص وقتی که آب آدم زیر کیر بیاد و بپاشه به اون لباس توری های ناز و فاعل هم آبشو با همون لباس ها پاک کنه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها