موقعیت ناجور

1389/12/23

سلام. الان که دارم این خاطره رو مینویسم 1 روز از این اتفاق گذشته.
جریان از این قراره که پریشب برادر زنم اومد خونمون. اون از با من هم سنه و از زنم 2 سال بزرگتره. سر شام زدیم ماهواره فیلم ببینیم، یهو خوردیم به یه فیلم نیمه باز. من مثلا خواستم خودمو با جنبه نشون بدم کانالو زود عوض نکردم. بعد چند دقیقه در حالیکه سرم پایین بود و نگاهم به غذام، شنیدم که از فیلم صدای آه و اوه میاد. تا سرمو بلند کردم دیدم مرده زنه رو چسبونده به دیوار یه سالن بزرگ داره گلوشو میمکه. نگاه کردم به سعید (برادر زنم) دیدم چشاش هیز شده. تو کف بود.
خلاصه سرتونو درد نیارم.
شب موقع خواب زنم ستاره بهم گفت بیا واسه اینکه سعید تنها نخوابه و از طرفی فکرش درگیر ما دو تا که تو اتاق میخوابیم نشه، امشبو همه تو حال بخوابیم. منم گفتم باشه. جا رو که انداختیم خوابیدیم نصفه شب حس کردم ستاره نفس نفس میزنه. بیدار شدم دیدم خوابو بیداره. دست سعید هم رو سینشه. دست سعیدو گرفته و داره لذت میبره. شاید فکر میکرد منم که دارم میمالمش.
یه لحظه شاکی شدم، اما تا اومدم قاطی کنم دیدم زنم چشم بسته داره میگه بچسب بهم…
سعید حشری هم خودشو چسبوند پشت کون ستاره. منم کم کم حشری شدم. اما غیرتم نمیذاشت بذارم ادامه بده. خلاصه واسه اینکه ضایع نشم خودمو زدم به خواب و الکی دست انداختم رو شکم ستاره و بوسش کردم که سعید خودشو بکشه کنار.
صبح که پا شدم هنوز حشری بودم. فکرم هزار تا برنامه سکسی رو گذروند. داغ بودم…
رفتم پیش سعید. دست گذاشتم رو کیرش دیدم کوچیکه. گفتم جاکش این هم کیره تو داری؟ زنم داشت صبحانه حاضر میکرد. سعید گفت اینجوریشو نبین. واسه قیافه تخمی تو که راست نمیشه. زن باشه میبینی چی میشه. یهو ستاره اومد. حرفمونو خوردیم. منو سعید با هم خیلی شوخی داشتیم. اما نگو این بار ستاره حرفامونو شنیده. ستاره اومد بی مقدمه گفت: آره. مثل فیلم دیشبیه که یهو تا یارو چسبید به زنه شلوارش باد کرد. من خیلی جا خوردم. تا اومدم قاطی کنم دیدم ستاره لاشی دست کرد کیر سعیدو گرفت… تازه فهمیدم که دیشب هممون بیدار بودیم و در جریان بودیم که تو رختخواب چه خبره…
ستاره همینجوری کیر سعیدو آروم میمالید و برگشت پشت کرد به من و کونشو گذاشت رو پام و یه اووهی کشیدو با اون یکی دستش دست کرد پشت گردنمو سرمو کشید و لب داد بهم. بعد کیر سعیدو سفت فشار داد و گفت: خودتونو گوز نکنین. هممون دیشب بیدار بودیم. نه تو حالیته که من خواهرتم. نه تو حالیته که من زنتم. پس منم فرض کن یه دختر غریبه… راحت باشین. سعید مادر جنده یهو سیخ کرد… ولی گیج بود که ببینه من چی میگم. منم داغ شده بودم. اما عصبی هم بودم. برگشتم گفتم کیر هفت جدم تو کس تو و مامانت و اون آبجیت. بخواب لاشی. جوری میکنمت که دیگه هوس کس دادن نکنی.
ستاره حروم زاده هم یه خنده شیطونی کرد و پاشد وایساد. کیر سعیدو در آورد. دامن خودشم زد بالا. کیر سعیدو گذاشت لب دهنش و کونشو گذاشت رو کیر من. بعد گفت ببینم تو بهتر کس میکنی یا شوهر خودم… و شروع کرد به ساک زدن کیر سعید.
منم از لجش شلوارمو در نیاوردم و فقط با دست کسشو مالیدم و بعد موهاشو کشیدم و بلندش کردم گفتم: بهش کس بده دیگه. برگرد کس بده. واسه من ساک بزن…
شروع کردیم به یک سکس خیلی حشری…

بقیشو دیگه میدونید چی شد. مثل سکسای دیگه. فقط آخر کار سعید که آبش اومد ترسیدو کیرشو در آورد. ستاره کیرشو گذاشت رو تنش و آبشو ریخت رو سینش. بعد سعید سست شد و من اومدم آخر سر زنمو کردم. سعید هم از زیر با تخم من و کس ستاره ور میرفت…

نظرتون چیه؟ الان که یه روز گذشته، حس میکنم زنم لاشیه. اما زنم لاشی هم نشده. فقط به داداش خودش کس داده… شما چی میگین؟

نوشته: سهیل


👍 0
👎 0
35672 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

274446
2011-03-15 02:39:34 +0330 +0330
NA

کوسکشیت مبارک ازاین ببعد شغل جدیدت کوکشی خودت هم کونت را بده مشتری زیادی گیرت میاد

0 ❤️

274448
2011-03-15 13:39:39 +0330 +0330

سعی می کنم کمکت کنم
ایمیلتو بهم پیام خصوصی بزن
badbadbad90

0 ❤️

274450
2011-03-15 18:23:42 +0330 +0330

divoone zan gerefti ya jende?
Boro taklifet ro aval ba khodet bad ba zanet moshakhas kon,

0 ❤️

274451
2011-04-01 09:10:10 +0430 +0430
NA

جدا کوس کشی من که این مدلی رو ندیدم ولی وقتی داستانم رو گذاشتم میفهمی.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها