شروع رابطه با مامانم (۲)

1402/01/29

...قسمت قبل

سلام ای دوباره خدمت دوستان شهوانی
بابت تاخیر ببخشید فیلتر شکن خوب نداشتم که بیام پیشتون
قبل از شروع ادامه ی داستان باید بگم دوستانی که دوست ندارن این مدل داستان هارو خب نخونید کسی مجبورتون نکرده و مورد بعدی اینه که دوستانی که همش میگن ساخت یه ذهن جقی و فلان باید بگم آقایون بکن شما که انقدر ادعای کردنتون میشه توی این سایت چیکار میکنید آخه
خب بریم سراغ ادامه ی داستان
اون شب که اون برنامه با مامانم تموم شد رفت و صبحشم من رفتم مغازه و تا آخر شب مغازم بودم بعدشم که اومدم خونه انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود و اصلا هم دیگه به روی هم دیگه نیاوردیم و من هر شب به یاد اون شب که دست های نرم مامان به کیرم خورده بود اون کون نرمش که با شلوار خونگی راه می‌رفت می‌لرزید جق میزدم بعد از یکی دو ماه بالاخره تونستم طلاق بگیرم و راحت شدم گذشت تا اول تابستون بود و مارو عروسی دعوت کرده بودن یکی از روستا های همدان از اونجا که بابام توی کارخونه کار میکرد نمیتونست بیاد قرار شد که منو مامانم با هم بریم عروسی شب قبل از رفتن مامانم گفت نیما داییت میگه اگه بابات نمیاد جا دارید ما هم با شما بیاییم گفتم باشه فرداش ظهر قرار شد بریم که شب به عروسی برسیم من رفتم مغازمو یه خورده جمع و جور کردم بعدشم اومدم خونه دوش بگیرم بعد بریم اماده که شدم مامانم اومد توی حیاط که بریم وقتی دیدمش پشمام ریخته بود تاحالا اینجوری تیپ نزده بود همیشه چادری بود وقتی می‌خواست بره از خونه بیرون چادر از سرش نمیوفتاد ولی اون روز یه مانتو زرد رنگ جلو باز کوتاه تا روی کونش با شلوار سفید رنگ، زیر مانتو شم یه تیشرت مشکی که برجستگی ممه هاش قشنگ دیده میشد برجستگی کونشم که دیگه نگم براتون من همین جوری یه لحظه شوکه شدم نگاش کردم خودشم فهمید منظورم چیه از این نگاه کردن گفت زهرمار بدو بریم داییت اینا هم منتظرن بریم دنبالشون منم همین جوری که توی فکر مامان بودم رفتم سوار شدیم و رفتیم دایی و زنو بچش ام سوار کردیم و رفتیم از حق ام نگذریم زن داییم ام خیلی خوشتیپ و خوشگل کرده بود ولی خب سنش خیلی بالا بود خیلی چشمو نگرفته بود لباساشم سر سنگین تر بود
بعد از سه ساعت رسیدیم اون روستایی که عروسی بود توی همدان و توی راه کلا دایی من داشت کوس شعر می‌گفت من کل به فکر مامان بودم و بد جور راست کرده بودم و آب شهوتم شورتمو خیس کرده بود وقتی رسیدیم اونجا همه شون پیاده شدن رفتن و زنا رفتن توی قسمت زنونه و مردا ام توی قسمت مردونه عروسی تا شب ساعت ۱۱/۱۲طول کشید و بعدش تموم شد داییم اینا توی اون روستا یه فامیل داشتن و قرار شد هم اونا هم منو مامانم مهمون اونا باشیم ولی من اصلا راحت نبودم به مامانم گفتم بیا برگردیم الان گفت نه شبه خطر ناکه گفتم نه مامان خوابم نمیاد بیا برگردیم من صبح بتونم برم در مغازم بسته نباشه مغازم گفت داییت اینا چی اینا نمیان الان که رفتم به داییم گفتم اولش گفت نه الان نرید خطر ناکه بعدش گفت اگه میخوای برید خب برید ما نمیاییم ما فردا با یکی دیگه از فامیل ها میاییم اونا ماشینشون خالیه خاصه ما جمع و جور کردیم و راه افتادیم به سمت قم ساعت ۱شب بود که راه افتادیم مامانم همش داشت حرف میزد که مثلا من خوابم نبره اما من از شق درد مگه خوابم میبرد همش چشمم به رون های مامانم بود که شلوار سفید پوشیده بود افتادیم توی اتوبان خیلی آروم میومدم ۸۰/۹۰ تا کلا سرعت میومدم میخواستم آرامش باشه به مامانم گفت مامان امروز حسابی به خودت رسیده بودیا گفت بعله دیدم توی حیاط داشتی میخوردی آدمو گفتم من کی خوردم نگاه کردم فقط گفت آره تو راست میگی یه خورده دیگه اومدیم یه جای اتوبان چراغ داشت قشنگ روشن شده بود توی ماشین من نگاه کردم به رون های مامان که کنارم نشسته بود انقدر تپل و گوشتی بود که نتونستم نگه دارم خودمو ناخودآگاه دستم رفت روی رونش یه نگاه کرد بهم من روم جلومو نگاه کردم و چشامو بردم سمت جاده همین جوری فقط دستم روی رونش بود یه نیم ساعتی رفتیم تا رسیدیم به یه عوارضی دیگه دستمو برداشتم بعد عوارضی مامانم گفت وایسا اینجا ببین دستشویی نداره اینجا ها گفتم جیش داری گفت بی ادب یعنی چی آخه وایسا یه آبی به صورتمون بزنیم خوابمون نبره گفتم بخدا من خوابم نمیره نترس نمیدونست کیرم داره می ترکه از شق دردی
خلاصه پیاده شدیم رفتیم سمت دستشویی رفتیم پایین از ماشین مامانم دید که راست کردم از زیر شلوار پارچه ی قشنگ معلوم بود همین جوری نگام کرد ولی هیچی نگفت رفتیم دستشویی و من الکی رفتم کیرمو در آوردم دیدم سیل راه افتاده توی شورتم دوباره کردمش توی شلوارم و اومدم سمت ماشین سوار شدیم و ادامه مسیر وسط راه دوباره دستمو گذاشتم روی رون مامان یهو مامان گفت نکن نیما دوباره اونجوری میشیا گفتم چه جوری گفت الان پیاده شدی از ماشین خجالت نکشیدی کسی ببینه گفتم چیو گفت باشه تو خودتو بزن به اون راه منم دیگه رسماً داشتم رون مامانو میمالیدم حسابی کیرم باد کرده بود از زیر شلوار دستمو از روی رون مامان برداشتم که جای کیرمو درست کنم مامان یه دفعه گفت دیدی گفتم باز اونجوری میشی خب‌ چرا دستتو میزاری روی پای من گفتم بیخیال مامان دنیا برای من جهنم بوده کلا تو دیگه نصیحتم نکن گفت نیما جان پسرم درست نیس این کارت بیا دوباره ازدواج کن یه دختر خوب پیدا کن خودتت اون موقع دیگه اینجوری ام نمیشی که اذیت بشی باز رفت توی فاز نصیحت و فلان گفتم مامان جان یه بار گرفتم چیشد ول کن بابا گفت همه که مثل اون نیستن گفتم اووووه تا من برم با طرف آشنا بشم بخواییم مراسمات بگیریم بریم جلو زنم بشه یک سال می‌کشه من الان توی فشارم دارم می‌ترکم گفت همه همین جوری هستن دیگه گفتم بیخیال ولش کن همین جوری داشتم رانندگی میکردم و دستم روی کیرم بود مامانم گفت میخوای مثل اون شب برات بزنم گفتم چیییی گفت اگه میخوای یه جا وایسا بزنم گفتم واقعا میگی گفت زود باش تا پشیمون نشدما منم سریع یه معکوس کشیدم گازشو گرفتم رفتم تا یه پارکینگ توی اتوبان پیدا کردم نزدیک ساوه بودیم رفتم توی اون پارکینگ دوتا تریلی ام پارک بودن ساعت ۲:۳۰ شب بود
به مامانم گفتم مامان وازلین نداریم خب
گفت ساکت باش صندلی تو بخوابون چشاتم ببند
داشتم میمردم خوابوندم صندلی رو مامانم خودش شلوارمو تا روی زانوم زد پایین گفت چه خبرتهههه این وازلین نمی‌خواد که یهو من بلند شدم گفتم چرا چی شده گفت مگه نگفتم چشاتو ببند منو نگاه نکن گفتم باشه باشه ببخشید خوابیدم و رفتم توی حس چشام بسته بود مامانم آستین شو داده بود بالا و داشت برام جا میزد و منم اه و اوه میکردم یه لحظه یه حس دیگه روی کیرم حس کردم و آروم باز کردم چشامو دیدم داره زبون میزنه کیرمو گفتم ایییی مامان گفت چیه داره میاد گفتم نه هنوز
مامان داری میخوریش؟؟؟
گفت دوست داری بخورم
گفتم آره مامان توروخدا
توی ماشین خیلی گرم شده بود بلند شدم کولر زدم بعد دوباره خوابیدم
داخل ماشین هم تاریک بود هم روشن نور صفحه کیلومتر و اینا یه خورده روشن کرده بود به زور میشد دید داخلو مامانم شروع کرد خوردن کیرم وای وای داشتم میترکیدم از لذت زیاد دست انداختم از زیر به ممه های مامانم که مامانم دست انداخت تیشرتشو که زیر مانتو جلو بازش پوشیده بود رو با سوتینش داد بالا سینه هاشو در اومد باورم نمیشد ممه های سایر ۷۰ مامانم دستمه و خودشم داره کیرمو میخوره دو دقیقه بعدش بدون این که بتونم به مامان بگم آبم پاچید بیرون و همش توی دهن مامان خالی شد مامان دستشو گرفت جلو دهنش در ماشین باز کرد و همه رو تف کرد بیرون بعدشم بدون این که چیزی بهم بگه بطری آب برداشت پیش ماشین دهنشو شست بعدش نشست توی ماشین شروع کرد غر زدن بیشعور خب بگو داره میاد اه اه بدم میاد منم همین جوری کیرم بیرون بود و بی‌حال خوابیده بودم گفت پاشو خودتو جمع کن بی تربیت منم تمیز کردم خودمو پوشیدم راه افتادیم

ادامه دارد… لطفاً نظر خوب بدید و فوش ندید…

نوشته: نیما


👍 150
👎 17
338801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

923870
2023-04-18 00:27:40 +0330 +0330

عالی بود


923872
2023-04-18 00:32:04 +0330 +0330

توجاده عالیه ولی ای کاش مامانت یه جا لخت مادرزاد بشه

6 ❤️

923878
2023-04-18 00:47:03 +0330 +0330

باحال بود. پس اگه مامانت مال منو ببینه چیکار میکنه

3 ❤️

923880
2023-04-18 00:54:57 +0330 +0330

خوشمان آمد اینکه ذره ذره میری جلو حس برانگیختگی ایجاد میکنه باریکلا

5 ❤️

923895
2023-04-18 01:37:55 +0330 +0330

ادامه بده
به فوشها توجه نکن
ادامه بده

5 ❤️

923902
2023-04-18 02:19:34 +0330 +0330

کثافت حالمون بهم زدی لجن

1 ❤️

923909
2023-04-18 02:57:42 +0330 +0330

متفاوت بود افرین

3 ❤️

923911
2023-04-18 03:13:15 +0330 +0330

از همدان چطور از قم سردرآوردی؟ میشه توضیح بدی ماهم بفهمیم

3 ❤️

923918
2023-04-18 03:57:05 +0330 +0330

داداشم کارت عالیه

2 ❤️

923919
2023-04-18 04:00:00 +0330 +0330

انقدر از مامانت تعریف کردی ماهم دلمون میخواد بکنیمش

3 ❤️

923929
2023-04-18 05:49:34 +0330 +0330

روندت خوب و منطقی بود. غیر از اینکه تو این بیس سال مامان از چادر مشکی یهو پرید به زرد و سفید پوشی کوتاه و جلو باز…

4 ❤️

923930
2023-04-18 06:17:24 +0330 +0330

عالیه ادامه بده

2 ❤️

923933
2023-04-18 07:33:38 +0330 +0330

❤️

1 ❤️

923937
2023-04-18 07:56:05 +0330 +0330

خوب بود ادامشو رو هم بزار

2 ❤️

923944
2023-04-18 09:13:32 +0330 +0330

قشنگ مینویسی ولی با کوتاه بودنش دق میدی ادمو

3 ❤️

923957
2023-04-18 11:36:44 +0330 +0330

دم مامانت گرم، ولی مشخصه که به احتمال زیاد خیلی وقته که شیطونی میکنه و حالا با تو وارد رابطه شده.

0 ❤️

923958
2023-04-18 12:02:31 +0330 +0330

سریعتر بقیشو بذار

1 ❤️

923961
2023-04-18 12:24:52 +0330 +0330

نوش جان همشهری ایشالله بکنیش فقط مامانو عشقه

0 ❤️

923963
2023-04-18 12:34:03 +0330 +0330

خدمت دوستمون بگم من همدانیم اون لباسایی ک گفت مال قسمت زنونه بود روستاهای همدان هرچی بپوشن هر چقدر سکسی یا پوشیده یه چادرم باید بپوشن مادر نیما 100%چادرم داشته وگرنه براش حرف درمیارن

1 ❤️

923966
2023-04-18 12:56:08 +0330 +0330

والا ما هم بی سکسی کشیدیم تنهایی کشیدیم خیلی وقتا هم کسیو نداشتیم جق زدیم اونم خستمون کرده ولی هیچوقت رو مامانم راست نکردم یا ازش نخواستم “نیاز جنسیمو برطرف کنه” … نمیفهمم چجوری میشه اصلا…

4 ❤️

923969
2023-04-18 13:23:48 +0330 +0330

عالیه ادامه بده دوست دارم زود تر بپری روش

1 ❤️

923990
2023-04-18 16:40:00 +0330 +0330

زودتر بزار قسمت بعدی رو

1 ❤️

924004
2023-04-18 18:35:19 +0330 +0330

همون اول داستان یه حرفی زدی باقیشونخوندم اومدم جوابتوبدم اول.
البته من ادعای بکن بودن که ندارم ولی درخصوص اومدن به این سایت بایدبگم که اینجا فقط اونایی که توی کف هستن ومیخوان بخونن وجق بزنن نیستن.بلکه خیلی ها متحل ودارای رابطه و از تحصیل کرده بگیر کارمند ودکتر وخلاصه تمام اقشار جامعه اینجا حضوردارن منتهی چون شناختی نداری نباید همه روبایک چشم ببینی.
خود من نه واسه لذت نه واسه تحریک میام بلکه فقط میام مطالعه کنم وسرگرم بشم.هیچ کمبود سکسی وعاطفی هم ندارم.

4 ❤️

924005
2023-04-18 18:38:12 +0330 +0330

حیف تو این قسمت راجب کون خوب همدانی ها چیزی نگفتی 😂😂

1 ❤️

924006
2023-04-18 18:47:05 +0330 +0330

برای اینکه بتونی اخر ماجرا رو به همین خوردن وصل کنی تیپ مامان رو یهویی زمین تا اسمان عوض کردی تا بعدا موقع برگشت بتونه راحت سینه هاشو دربیاره توی ماشین؟

0 ❤️

924007
2023-04-18 18:50:50 +0330 +0330

خیلی بده نمیشه نظر رو ویرایش کرد غلط املایی داشتم بالا متحل که درواقع متاهل بود درستش

0 ❤️

924070
2023-04-19 01:42:39 +0330 +0330

ادامه بدهههههه باحاله

0 ❤️

924089
2023-04-19 03:05:20 +0330 +0330

دمت گرم فقط طولانیش کن لطفا

1 ❤️

924091
2023-04-19 03:06:06 +0330 +0330

عالی عالی

1 ❤️

924156
2023-04-19 12:30:03 +0330 +0330

ادامه بده خوشم امد

1 ❤️

924158
2023-04-19 12:40:43 +0330 +0330

بقیه را زودتر بزارید

1 ❤️

924162
2023-04-19 13:16:43 +0330 +0330

بنویس بقیشو

1 ❤️

924209
2023-04-20 00:54:37 +0330 +0330

جون دوس دارم مامانتو ببینم

1 ❤️

924223
2023-04-20 01:39:17 +0330 +0330

خوب بود

1 ❤️

924260
2023-04-20 12:59:42 +0330 +0330

عالی

1 ❤️

924265
2023-04-20 14:08:16 +0330 +0330

قسمت جدیدش هم بزار

1 ❤️

924350
2023-04-21 05:40:32 +0330 +0330

دمت گرم عجب داستانی
منتظر قسمت جدیدت هستم
لطفا طولانی ترش کن قسمتاش کمتر شه حال کنیم

0 ❤️

924667
2023-04-23 03:06:06 +0330 +0330

شقم کردی لعنتی

0 ❤️

924888
2023-04-24 10:59:38 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

925000
2023-04-25 02:12:12 +0330 +0330

ادامشم بزار لطفا
قشنگه

1 ❤️

925084
2023-04-25 17:53:50 +0330 +0330

عالی

1 ❤️

925092
2023-04-25 21:15:25 +0330 +0330

عالی هستی قلمت طلا

1 ❤️

925332
2023-04-27 12:14:19 +0330 +0330

داستانت هیجان انگیزە
و همون كە سكس كامل توش نیست خودش جذابیت خاصی بە داستان میدە

1 ❤️

925394
2023-04-28 01:03:10 +0330 +0330

زود تر بنویس

1 ❤️

925490
2023-04-28 17:08:26 +0330 +0330

کیرم بلند شد

2 ❤️

925692
2023-04-30 01:23:00 +0330 +0330
MQ4

مادرت رو کردی گوز گوز هم می‌کنی ؟ چرا فکر کردی هر کی میاد اینجا برا سکس میاد یا ناتوانه؟ به شخصه برا سرگرمی میام.حتما پزشک برو

1 ❤️

925876
2023-05-01 03:04:00 +0330 +0330

خوب بود از نظر کیفیت داستانی
9از 10 میگیری

0 ❤️

926118
2023-05-02 21:41:53 +0330 +0330

ادامه بده لطفا … خیلی خوبه

0 ❤️

926381
2023-05-04 10:49:07 +0330 +0330

با نوشته های حال کردم
بقیه شو کی میزاری؟

0 ❤️

926682
2023-05-06 19:26:41 +0330 +0330

قسمت بعدی رو بزار خو

0 ❤️

926935
2023-05-08 07:08:25 +0330 +0330

ادامه…کو؟

0 ❤️

927649
2023-05-12 13:39:54 +0330 +0330

بقیش چی شد

0 ❤️

928119
2023-05-15 07:26:44 +0330 +0330

قصد نوشتن ندارید؟

0 ❤️

928696
2023-05-19 00:12:07 +0330 +0330

به فحشا توجه نکن من خودم خیلی حال کردم با داستانت

0 ❤️

929895
2023-05-26 02:21:11 +0330 +0330

دنبال یه همدم واقعیم برای رابطه
تهرانم ۳۳سال دارم

0 ❤️

931602
2023-06-05 11:13:00 +0330 +0330

ادامش کی میزاری؟

0 ❤️

934501
2023-06-23 17:38:50 +0330 +0330

بچه ها اگه داستان های تصویری مصور دوسدارید به پروفایلم سر بزنید😉💋

0 ❤️

934906
2023-06-26 11:41:19 +0330 +0330

ادامه ش چی شد پس؟

0 ❤️

936060
2023-07-04 12:55:35 +0330 +0330

قسمت بعدیشو چرا نمیزاری؟؟؟

0 ❤️

964050
2023-12-27 19:02:50 +0330 +0330

عالیه ادامه بده

0 ❤️

968870
2024-01-30 07:31:30 +0330 +0330

لطفاً ادامه بده

0 ❤️