ندا دوست دختر دوران کودکی ام

1392/03/31

اول سلام .این اولین خاطره سکسی منه:
ساله دوم یا سوم راهنمایی بودم و سه ماه تعطیلات هم بود منم اون موقع صبحها تو کوچه و میلان های محلمون دوچرخه بازی میکردم و بعد از ظهر ها هم با بچه محل ها فوتبال.یادش بخیر دیگه اون زمان ها بر نمیگرده.
تو کوچه ای که زندگی میکردیم یه همسایه داشتیم که دخترش حدود دو سال از من بزرگتر بود خیلی هم خوشگل بود(به چشم خواهری هااااا) ولی خب بعضی وقتا با هم حرف میزدیم و بهش دوچرخمو میدادم و یه دوری هم اون میزد .در کل خیلی کیف میکردیم با هم… ولی اصلا من تو فازه سکس و این جور مسائل نبودم.خب خیلی مقدمه چینی کردم حالا بریم سراغ اصل مطلب…
یه روز از روزهای گرم تابستون بود و سر صبح مثله همیشه اومدم تو کوچه و بازی و … که ندا خانم هم اومد و اولش یه کم بازی بعد رفتیم کنار دیوار تو سایه نشستیم و که یکم خستگیمونو تو اون روزای گرم در کنیم . نمیدونم چجوری شد که یهو بهم گفت دوست داری سینهامو ببینی!!! که انگار برقه سه فاز بهم زدن! خشکم زد و گفتم نه زشته و اگر کسی ببینه بد میشه و اینجور کس غزلیات که نمیخواد!!! ولی خب حالا اصرار میکنی نشون بده.برای اولین بار سینه زنا رو دیدم آخ ببخشید سینه یه زن ها رو دیدم.معمولی بود سینش ولی نوکه قهوه ایش یکم بزرگتر بود و نوکش آویزون بود خب شاید واسه این بود که تو گرما ها بازی کرده بودیم (چون بعدا خیلی خوشگل جمع بود) و همچین تو دست بیوفت بود که یکم بهش دست زدم و بیشتر نگاه میکردم آخه خیلی کنجکاوه مسئله بودم یکم هم عرق کرده بود که بدم میومد!!!(خیلی خر بود).بعد بهم گفت میخواد کیرمو ببینه البته اون زمان دول هم نبود :)) ولی خب نشونش دادم و یکم دست زد و باهاش بازی کرد و باهاش ور رفت و … که تموم شد دیگه کارمون شده بود هر روز صبح ماله همو ببینیم و جاتون خالی روزای دوم یا سوم بود که با هم لب گرفتیم خیلی حسه خوبی بود اون موقع که دستشو گذاشته بود رو شونهام و زبونمونو به هم میمالیدیم ولی من زیر زبونشو بیشتر زبون میزدم چون زِبر نبود و لیز بود !بعد لبای همو میمکیدیم.همه اینا هم اون بهم یاد داد که چکار کنم و چکار نکنم!

بعد از یه مدت بهش گفتم که میخوام کوسشو ببینم … ولی نمیدونم چرا!!! یکم ناز آورد که نه نشون نمیدم ولی نشون داد همون روز که ازش خواستم خیلی جالب بود یکم پوف داشت و یه خطه اونو دو تیکه کرده بود که با دستام وسطشو لمس میکردم بهم میگفت که محکم نمالم که یه موقع کاریش نشه… خلاصه دیگه با هم خیلی راحت شده بودیم و هاااا اینم بگم که یه روز نزدیک بود به گااا بریم.اینجوری بود که دختره جلوی من واستاده بود و منم به دیوار تکیه زده بودم و نشسته بودم رو زمین که یه لحظه در خونه همسایمون باز شد که خدا رو شکر پشت ندا به دره همسایمون بود و سریع دکمه لباسشو بست.حالا کسی که درو باز کرده بود بچه همسایه مون بود که هفت هشت سال بیشتر نداشت ولی در نگاه دوم زنه همسایه تو حیاط خونشون داشت لباس میشست که منم از روی حول بودن سلامی با لرزش اندام (بندریه خودمون) بهش کردم و اونم با یه نگاه نافذ سلام کرد(اینم بگم همین زنه خیلی جنده بود البته به نظر من!!!چون روش چشم داشتم) ولی خب به خیر گذشت و دیگه برامون مشکل ایجاد نشد چون کوچه مون ته یه میلان بود که خیلی هم خلوت بود بخصوص صبح ها و شب ها!ولی عصر چون بچه ها تو میلان میومدن خیلی شلوغ و پر سر و صدا میشد.اینم بگم این خونه مون تقریبا پیایین شهره شهرمون هست و خونه آپارتمانی نداره و همه خونه های محلمون به جز یکی دو تا همه حیاط دار و بزرگ هستند که پارسال خونمونو فروختیم و خیلی خونه یه کیرییی الان داریم!!!
خب یه روز دیگه هم که با هم بودیم که مادرم برای مهمونیه خالم زودتر رفت که دست کمکش باشه و گفت که ظهر با بابام که از سره کار اومد بریم اونجا منم گفتم باهشه. و در همین هین فکرای خوبی به سرم زد و بعد از اون ساعت نه بود که رفتم تو کوچه و منتظر بود تا ندا بیاد … و وقتی اومد باهش گفتم که خونمون کسی نیست بیا بریم تو حیاط خونمون.اونم با کله اومد,بعد که اومد اول رفت سره باغچه مون و یکم انجیر خورد و با اردکم بازی کرد که من چسبیدم بهش و سینشو مالوندم و اونم خیلی خوشحال شد و با کلی شوخی بعد از چند دقه همدیگه رو لخته مادرزاد وسط حیاط دیدیم!!! طفلک اردکم تعجب کرده بود و دو روز تب و لرز کرده بود بعدش شروع کردیم به لب گرفتن از هم و مالوندن همدیگه که کار به اونجا رسید که داشت برام ساک میزد و منم هدفم یکی از دو جفت سولاخهای بین دو پاش بود و بعد از یه کمر ساک (به این نکته هم توجه کنید که اون موقع تازه به بلوغ رسیده بودم و آبم خیلی کم بود ولی تو یه روز تا سه کمر هم به راحتی میتونست بیاد پس بهم کس و شعر نگید) خب بعد از اینکه آبم اومد کیرم خوابید برای یه مدت حدود ده دقه یه ربع و تو این مدت من بودم که قهرمانانه داشتم کوشسو میلیسیدم و با زبونم آروم آروم از پایینه کسش تا بالایه چوچولشو با زبون میمالیدم و اون هم کلی کیف میکردم و بعد رفتم سراغه سینش و یکی رو با دست میمالوندم و اون دیگریش رو با زبون میمکیدم و کوسش هر لحظه لیز و خیس تر میشد و بیشتر ازم میخواست که براش کوس لیسی کنم و با دست بمالم که در وسط لیس زدن بود که آبش اومد.یکم گرم بود و یه بوی خاصی میداد و مقدارش کم بود و از کنار پاش آروم آروم میچکید و یکم بی حال شد بعد ازش خواستم که بکونمش و گفت نه از کوس نمیشه برای آیندش بده و … (در کل خیلی زر میزد) که من بهش گفتم خب از اون یکی سوراخ بیا امتحان کنیم و راضی شد اولش کیرمو مالوند تا شق شد بعد به شکم خوابید و به من گفت که برم یه بالشت براش بیارم و آوردم گذاشت زیر کوسش تا کونش بالا بیاد (اینم بگم بعد از اینکه لخت شدیم رفتیم تو خونه و دیگه تو حیاط نبودیم) خب منم کیرمو دوباره شق کردم چون رفتم بالشت بیارم خوابید کیرم و یکم مسخرم کرد ولی خب بگذریم… کیرمو گرفتم هر چی زور زدم نرفت تو کونش و بهم گفت چکار داری میکنی دردم گرفت بعد بلند شد دید که کیرم خشکه و گفت یکم توفیش کن تا لیز بشه و رو سوراخم توف کن تا راحت بره توش.
منم همین کارو کردم یه توف انداختم رو سوراخه کونش و یکی هم رو کیرم بعد سره کیرمو گذاشتم رو سوراخش و یکم فشار دادم که سره کیرم رفت تو کونشبعد در آوردم این کارو چند بار تکرار کردم تا خوب لبه سوراخش گشاد شد و بعد دیگه با یه فشار زیاد کیرمو کردم تو کونش و روش خوابیدم و خیلی راحت کردمش ولی آخ آخ وقتی بلند شدم اینقدر کثیف کاری شده بود که مجبور شدیم بریم تو حموم و خودمونو تمیز کنیم بعدش هم که لباس پوشیدیم و رفتیم تو کوچه یکم بودیم و بعد هر کی رفت خونه خودش و دیگه تموم شد …
الان ندا خانم یه بچه پسر داره و شوهر کرده که عید امسال وقتی رفتیم از همسایه هامون سر بزنیم دیدمش و یکم حالم گرفته شد.همون موقع عروسیشم تا دو سه ماه کارم فقط گریه بود و دوران سختی رو گذروندم ولی خب الان هم مجردم و بیستو دو سالمه و از اون موقع هفت هشت سال میگذره و دیگه زندگی در جریان هست …
اگر هم زیاده گویی کردم و یا خاطره گوییم بد بود معذرت میخوام

نوشته: mahdi 666


👍 1
👎 0
48649 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

386858
2013-06-21 02:00:51 +0430 +0430
NA

داستانت كه هيچ از چرتم چرت تر بود،چرا اينقدر كس و شعر اضافه بافتي ،ديگه ننويس كه سرم درد گرفت(قصد كردم چند روز فحش ندما وگرنه جد و آبادتو جلوي چشمت مياوردم)

0 ❤️

386859
2013-06-21 05:42:59 +0430 +0430
NA

داستانت بد نبود. ولی 1کم بیشتر وقت میذاشتی درست مینوشتی خیلی خوب میشد.

0 ❤️

386860
2013-06-21 06:59:27 +0430 +0430

ههههههههههههههههههههههههههههههههههی،کس ننننننت با میمنت
حال فحش دادن هم ندارم،کیر تو سوراخ دماغت

0 ❤️

386861
2013-06-21 08:58:23 +0430 +0430
NA

بابا بنده خدا یه چیزی نوشته. حالا اصلا دروغ باشه و تو از درک پایینت نفهمیدی چی شد. چرا میزنی تو حال بنده خدا. خوب نخون. یه سری مریضن. باید آخر داستان فهش بدن. آدم باشین و به افکار و یا خاطرات دیگران احترام بزارین

0 ❤️

386862
2013-06-21 09:20:13 +0430 +0430
NA

توکوچه سینش رو مالید اونم با کیرت بازی کرد یا قمربن هاشم نه نمیشه بیخیال گیرم که شد اخه کسمخ تابستونها فقط صبح و عصر مردم میان بیرون ولی تو کوچه ی شما بعداظهر به بعد وای وای صبحها خلوت خلوت بو وای چقد تو راستگوی باشه حالا دستت دردنکنه داستان نوشتی اصلأ من دروغگوم هههخههخهغفخخ

0 ❤️

386863
2013-06-21 10:06:27 +0430 +0430
NA

یره تو مشدی هستی؟ ناموسا داستانت اشکمو در آورد.

0 ❤️

386864
2013-06-21 16:51:03 +0430 +0430
NA

هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس.کس شعره

0 ❤️

386865
2013-06-21 18:34:14 +0430 +0430
NA

8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X(

0 ❤️

386866
2013-06-21 19:53:30 +0430 +0430
NA

ی چیزایی بچه ها گفتن،بعضیاشونم مث این احسان کیری کسشعر تلاوت فرمودن.در کل کیری بودی سعی کن ب قلم نزدیک نشی،از حرف اضافه درس استفاده کن:از همسایه هامون سرزدیم اشتباهه کسخل.به همسایه هامون…الانم بگیر بخواب

0 ❤️

386867
2013-06-22 09:12:00 +0430 +0430
NA

وای پسر چقد شبیهه اتفاقی بود که واسه من افتاد دمت گرم
:X

0 ❤️

386868
2013-06-22 09:14:21 +0430 +0430
NA

چرا بعضي ها هميشه داستان هاي سكسي رو يه افسانه ميدونن بابا سكس كه شاخ ديو شكوندن نيست
حالا ما به قلم تخماتيك اين نويسنده كاري نداريم ولي شايد مضمون اين داستان صد در صد. حقيقي باشه

0 ❤️

386869
2013-06-23 05:07:21 +0430 +0430
NA

چه جالب ما هم تو خیابون لاس وگاس زندگی میکنیم
از طرز جمله بندیت معلومه که تا سوم ابتدایی بیشتر سواد نداری
اخه بیشعور نوک پستون مگه از مسه که میگی تو گرما خم شده بود
بد نیس یه ذره به اون مغز سرشار از اب کیرت فشار بیاری!!!

0 ❤️

386873
2013-06-23 05:11:49 +0430 +0430
NA

چه جالب ما هم تو خیابون لاس وگاس زندگی میکنیم
از طرز جمله بندیت معلومه که تا سوم ابتدایی بیشتر سواد نداری
اخه بیشعور نوک پستون مگه از مسه که میگی تو گرما خم شده بود
بد نیس یه ذره به اون مغز سرشار از اب کیرت فشار بیاری!!!

0 ❤️

386874
2013-06-25 05:42:06 +0430 +0430
NA

تو کف همون میلان گفتنت موندم یره …

0 ❤️