همسر جنده ام و دختر جنده ترم (۴)

1402/04/28

...قسمت قبل

سر شب شده بود. میلاد و رضا باز خونمون بودن.خانومم با همون لباسای ظهر بودش.میدیدم میلاد هی از پشت میچسبه به خانومم و بغلش میکنه توی اشپزخونه.ولی هلیا برای اینکه تابلو نشه سر و صدا نمیکرد.میدونستم باید یکم نامریی بشم تا بتونه ترتیب خانومم رو بده. چون ول کن نبودش.رفتم توی آشپزخونه دیدم میلاد دستشو از کنار انداخته دور کمر خانومم و سعی میکنه ازش لب بگیره بی توجه گفتم
-عشقم میرم یه چرتی بزنم
رفتم توی همون اتاقی که رضا داشت چرت میزد منتظر موندم.دیدم بزور دست خانومم رو گرفته و داره میکشونه.هلیا نمی رفت.ولی اون بزور کشیدش و بردش توی اتاق زناشوییمون
سریع رفتم پشت در.کاملا در باز بود.دیدم خانومم رو از جلو بغل کرده و داره لبای قلوه ایشو میخوره.خیلی تو اون لباسا خوشگل شده بود.یه دستشو برده بود زیر دامنش و کصشو میمالید با دست دیگه اش گردن زنمو گرفته بود.هلیا هرکار میکرد خلاص نمیشد.
-توروخدا من شوهر دارم بچه دارم ولم کن.مگه تو با دخترم دوس نیستی زشته بخدا
اها پس خبر داشت از رابطه میلاد و پانیذ.اون بی توجه خانوممو دراز کرد رو تختمون و تاپ و سوتینشو زد بالا و مشغول خوردن پستونای گرد و برفی خانومم شد. که برق میزد زیر نور لامپ.
-تورو خدا آقا میلاد گناه داره زشته
-هیس اروم هرچی کمتر داد و بیداد کنی زودتر تموم بشه بزار یه کوچولو حال کنیم تموم میشه
-سکس نباشه ها.نمیزارم بکنی
وقیحانه حرف میزد هلیا خانومم.
-باشه بابا حالا ساکت
بالاخره دست از مقاومت برداشت .کامل تاپ و سوتین زنمو درآورد پستوناشو یکم دیگه خورد همزمان دامنشو داد بالا و کصشو میمالید از روی جوراب شلواریش.بعد کیرشو انداخت بیرون و خانومم بلند کرد رو زمین جلوی تخت نشوند.خانومم مطیعانه مشغول ساک زدن شد. اونم مدام با پستوناش بازی میکرد.کیرم سیخه سیخ بود.حسابی کیرشو میخورد و لیس میزد.کامل میکرد دهنش و با جون دل میخورد تا ابشو بیاره و کار به دادن نرسه.ولی بی فایده بود.میلاد یواشکی با گوشیش چند تا عکس انداخت که خانومم شاکی شد
-چرا عکس میگیری نگیر
-همین الان هم گرفتم خوشگله.واسه خودم یادگاریه.اروم
بعدم زد رو فیلم و قشنگ از ساک زدن خانومم فیلم می گرفت.حالا فیلم ساک زدن کل خانوادم رو داشت نامرد .من دخترم و زنم.خوب که از دهن زنم کار کشید بلندش کرد.و بردش رو تخت.خانومم فهمید از روی تخت اومد پایین
-نه نه نمیزارم بکنی منو نمیشه
-مگه دست توئه جنده زود برگرد رو تخت
بعد هم محکم یه دونه زد رو کونش و پرتش کرد رو تخت
-تورو خدا ولم کن زشته شوهرم میفهمه میبینه
-اون بیغیرت اگه میخوای نبینه زودتر بزار کارمو بکنم تا نیاد یه وقت
خانومم میدونست راه فراری از کیر میلاد نداره.با بغض و ناراحتی روی تخت دراز کشید.میلاد دامن هلیا رو داد بالا دور کمرش جوراب شلواریشو رو هم کشید پایین تا زانوهاش و رفت بین پاهاش .پاهاشو از هم باز کرد کاملا و محکم فرو کرد تو کصش.یه اخ بلندی گفت زنم و اونم خیلی سریع شروع کرد شلاقی توی کس خانمم تلمبیدن.حسابی داشت کس زنمو سوز می اورد.صدای ناله ها و اخ و اوخ خانومم رفت هوا
-اییییییی اییی اخخخ اروم اروم وای
صدای شالاپ شلوپ رفت و امد کیر تو کس خانومم.لذت بخش ترین موسیقی دنیا بود واسم.یهو دیدم رضا کنارمه انگار میخواست بره تو.دستشو گرفتم گفتم
-تورو خدا نرو داخل سختشه نمیتونه خانومم. بزار شب موقع خواب خودم خبرت میکنم .
پوزخندی زد و برگشت تو اتاقش.چه حقارتی دچارش شده بودم باید التماس یه غریبه رو میکردم تا زنمو بزور نکنه. بزاره یکم استراحت کنه بعد.نوبتی بکننش یعنی.
یه پنج دقیقه ای تو این حالت کرد خانومم رو. برش گردوند حالت داگی داد بهش.دوباره از پشت کرد تو کصش دستاشو گذاشته بود روی کمر خانومم و با شدت کصشو حفاری میکرد.میلاد عقبو نگاه کرد منو دید.اشاره کرد نزدیک بشم.منو کشید رو تخت.خانومم فهمید یکی اومد رو تخت عقب نگاه کرد منو دید از خجالت چشماشو بست و آه بلندی کشید.منو دراز کرد زیر کص خانومم دوباره شروع کرد کس زنمو گاییدن.جلوی چشام کیرش و با شدت توی کس خانومم فرو میکرد.یه بند از کس خانومم اب میریخت رو صورتم.ترشحات کصش و پیشاب میلاد قاطی میریخت رو صورتم منم همه رو میخوردم و لیس میزدم.مدام کس خانوممو که داشت گاییده میشد رو لیس میزدم و میخوردم گاهی هم تخمای میلاد که به شدت تکون میخورد رو زبون میزدم.کیرشو کشید بیرون.یه سفیدی دور کیرش جمع شده بود.با لذت لیسیدم و قورتش دادم.یکم سفیدی رو لبه های کص زنم هم بود اون رو هم خوردم و با لذت قورت دادم.میلاد خانومم رو بلند کرد اورد پایین لب تخت درازش کرد جوری که پاهاش روی زمین بود و بالا تنه اش رو تخت.با انگشت سعی کرد کون خانوممو باز کنه
-خانومم با حال نزاری گفت
-توروخدا چربش کن درد داره
-من از چرب کردن خوشم نمیاد یا تف میزنم یا هیچی
خانومم ناله ای کرد با خجالت گفت
-پس بزار یکم بخوره خیسش کنه
منو میگفت.پوزخندی زد میلاد. منم رفتم سراغ کون خانومم.خیلی اروم با زبونم سوراخ کونشو باز میکردم و با تموم وجودم میخوردم و واسش خیس میکردم تا کمتر درد بکشه.هلیا مدام ناله میکرد و اه میکشید.میلاد رفت جلو کرد کیرشو دهن زنم.حالا من داشتم کون ناموسمو میخوردم و آماده میکردم تا راحتتر بکنش بتونه پاره اش کنه زنم هم داشت همزمان واسه بکنش ساک میزد تا کیرش شق بمونه.بالاخره تا جایی که زبونم میشد و میرفت داخل سوراخ کون خانوممو باز کردم .واسش خیس و نرم کردم.میلاد اومد پشت خانومم .منو فرستاد زیر خانومم لای پاهای هلیا.تا کصشو موقع کون دادن بخورم.اروم کرد تو کون خانومم.خانومم پیچ و تاب میخورد . همین نمیزاشت کیر میلاد خوب بره تو.بهم گفتش
-کونی بگیر جنده رو تا کونشو واست پاره کنم
منم از زیر دستمامو دور پشت و کمر خانومم قفل کردم و محکم نگهش داشتم تا راحت بتونه کون زنمو جر بده.بالاخره کل کیرشو فرو کرد و شروع کرد عقب جلو کردن.صدای هق هق و گریه اروم خانومم بلند شد .
-تورخدا بسه درد دارم جر خوردم.کصمو بکن بسسههسسهه بسه اقا میلاد
جالب بود واسم تا نیم ساعت پیش کص هم نمی خواست بده ولی حالا از درد التماس میکرد کصشو بکنه.میلاد بی توجه کیرشو عقب جلو میکرد.سر من با تکونای کیر اون عقب جلو میشد.همزمان کص خانومم رو با لذت تمام میخوردم و لیس میزدم.طعم کس گاییده شده ی ناموس ادم به نظرم بهترین مزه ی دنیاست.فورت فورت صدای گاییده شدن کون زنم دیوونم میکرد.کشید بیرون و کرد دهنم.حالا مزه و عطر کون خانومم رو از روی کیر بکنش داغ داغ میخوردم.دوست نداشتم این لحظه تموم بشه واسم.دوباره کشید از دهنم بیرون و فرو کرد توی کونش.با چنتا عقب جلو تا بیخ فرو کرد و نگه داشت.کل ابشو ریخت توی کونش. سرمو با دستاش میلاد دقیقا کشید زیر کون زنم بعد کشید بیرون و کلی ابکیر دقیقا ریخت توی دهنم. کیرشو کرد دهنم تا براش بخورم.کیر کلفت و سیاه میلاد که زنمو جر داده بود.مزه ی عسل بود واسم. مزه ی کون زنمو از روی کیر میلاد میچشیدم.بعدش رفتم سراغ کون خانومم که همیجوری دراز مونده بود با زبونم هرچی ابکیر توی کونش مونده بود در اوردم و قورت دادم و شروع کردم لیسیدن سوراخ کون تنگش که یکم باز مونده بود.زبون من درد کون خانومم رو ارومتر کرده بود و دیگه صدای هق هق گریه اش رو نمی شنیدم.تا جایی که میتوستم لاپاهاش و کصش کونش و حتی روناشو لیسیدم و خوردم و بوسیدم.مدام بو میکشیدم عطر کس و کون گاییده شده ی خانومم رو می بردم توی ریه هام.
میلاد بعد اینکه کمرشو خالی کرد توی خانومم رفت خونش و رضا اما منتظر بود میدونستم باید خانوممو آماده کنم. کمتر طفلکی اذیت بشه و درد بکشه.دیر وقت بود و خانومم بعد از دوش گرفتن اومد بخوابه یه لباس خواب قرمز خیلی کوتاه که تا کونش بود فقط .تنش کرد بدون سوتین و یه دونه شرت .کنارم دراز کشید و میخواست بخوابه .رفتم بین پاهاش تا کصشو بخورم و آماده اش کنم تا خیس خیس بشه.خانومم مایل نبود
-اه ولم کن عزیزم خسته ام میخوام بخوابم باشه یه شب دیگه
-عشقم نمیخوام سکس کنیم فقط میخوام خستگیتو در بیارم
خانومم به پشت آسوده دراز کشید و پاهاشو باز کرد شورتشو دادم پایین یکم و افتادم به کصش.خیلی خوشمزه و سفید و نرم بود.از قبل به رضا گفته بودم هر وقت تک زدم بیاد داخل ازش قول گرفته بودم که کون خانوممو امشب کار نداشته باشه.با کلی بدبختی و خواهش و قول یه شب دیگه بابت کونش راضیش کردم.با لذت تموم لای پاهای هلیا رو میلیسیدم روناشو میبوسیدم و گاهی هم کونشو بوس میزدم.زبونم کامل میکردم توی کصش اب خانومم راه افتاده بود با دستاش سرمو فشار میداد به کصش.دیگه وقتش بود.یه تک زدم.خودم رفتم بالا و خانوممو چرخوندم به پهلوی راستش و گردنشو میخوردم با دستام گرفتمش که یه وقت پا نشه بره البته میرفت هم رضا با زور برش میگردوند ولی نمیخواستم خانومم سیلی بخوره ازش.رضا سریع اومد رو تخت اون طرف خانومم دراز کشید.خانومم هول کرد فهمید داستانو.میخواست باشه که من از یه طرف و رضا از اون طرف محکم گرفتیمش آروم در گوش خانوم گفتم
-عشقم زود تموم میشه تحمل کن
خانومم یه نگاه ناامیدانه بهم انداخت ناله ای کرد و حرفی نزد.رضا اومد بالای سرمون کیرشو گرفت جلوی دهن خانومم.من از سر کیرش یه لیسی زدم و یه بوسه زدم به کیری که میخواست الان ناموسمو بکنه و با دستم کیرشو هدایت کردم به دهن هلیا.دهنشو باز کرد و مشغول ساکیدن شد.همزمان یکم تخمای رضا رو لیس زدم که رضا منو فرستاد لاپای زنم تا کصشو بیشتر برای ورود کیرش اماده کنم.دراز کشیدم بین پاهاش مشغول خوردن شدم.رضا هم نشست رو تخت کنار زنم و سر خانوممو خم کرد رو کیرش با دستاش لباس خواب لختی و سکسی خانومم رو باز کرد و زد کنار تا با پستوناش بازی کنه.در حالی که داشتم کصلیسی زنمو میکردم و میخوردم واسش اونم داشت کیر کلفت یه جوون غریبه رو میخورد.اوم اوم منو خانومم اتاق رو برداشته بود و اه های خفیف از لذت رضا به گوش میرسید.خوب که کیرشو خانومم خورد اومد خانوممو چرخوند به یه طرف .پشت زنم به رضا بود.منم رفتم بالا و دیدم چونه های خانومم از ابکیر و اب دهنش خیسه یکم.با لذت لیسیدم صورتشو و چونه شو تمیز کردم.رضا شرت خانومم رو در اورد و پای چپ هلیا رو داد بالا خودشم پشتش دراز کشید و از پشت کرد توی کصش.یکم عقب جلو کرد که گفت
-هوی کونی بگیر پاهای زن جندتو
منم سریع پای چپ زنمو گرفتم کشیدم بالا تا راحت بتونه کصشو بکنه رضا.حالا دستاشو دور کمر زنم حلقه کرد بود و محکم کصشو میکرد .شالاپ شالاپ شولوپ.گاهی هم پستونای خانوممو میمالید.صدای ناله های خانومم بلند شده بود
-اهه اهه اههه اخخ ایی وای ارومم ممممم
شروع کردم پاهای خوشگل و ناز و لاک زده خانومم رو که از شدت گایش تکون تکون میخورد بوسیدن و خوردن.انگشتای پاشو میکردم دهنم و ساک میزدم.ساق مثه برف خانومم رو میلیسیدم و بوسه میزدم یا رووناشو.رضا هم مثل وحشی ها رونای زنمو و کونشو اسپنک میکرد و جیغشو در می اورد.منم سریع جایی که اسپنک میکرد رو می بوسید تا آروم بشه دردش.اون کتک میزد عشقمو و من ناز و نوازشش میکردم.رضا کشید بیرون و سرمو با خشونت گرفت خم کرد رو کیرش.
-بخورش کونی
شروع کردم با لذت کیر بکن زنمو خوردن و لیسیدن.طعم کس خانومم اب کصش و اب کمر رضا قاطی شده بود بهترین مزه بود واسم.بعد سرمو چسبوند به کصش.منم کص گاییده شده ی هلیا رو شروع کردم لیسیدن و خوردن.حسابی خوشمزه بود واسم بوی کیر بکنش و کصش دیوونم میکرد.بعدش خانومم رو به پشت دراز کرد و گفت
-هوی پاهای جنده رو بگیر بالا
منم پاهای زنمو با دستام گرفتم بالا. اون بین پاهای هلیا دراز شد و محکم فرو کرد.دوباره با شدت کصشو تلمبه میزد.پاهاش خیلی تکون میخورد از شدت گایش به سختی میتونستم انگشتای پاهای ناز و سفید خانوممو بخورم و بلیسم ولی هرجور بود میکردم دهنم پاهاشو اونم در حالی که کصشو یکی دیگه داشت جر میداد.این فعلا سهم من بود از خانومم.فکر کردم یه لحظه که این ده پانزده روز اخیر من حتی نتوستم با خانومم سکس کنم. کل رابطه جنسی من و زنم محدود شده به دهن و زبون من با کس و کون اون.کل ارتباط جنسیمون همین شده بود اخیرا.دیگرون کصشو و کونشو میکردن من با دهنم تمیز میکردم کثیف کاری اونا رو تن خانومم.بدن عرق کرده و کس پر منی خانومم رو تمیز میکردم.حتی هلیا واسم یه ساک کوچیک هم نزده بود یا با دستاش برام جق بزنه. صدای ناله خانومم به خودم اورد
-اههه اییییی ایی اروم جر خوردم تورو خدا ا اقا رضا.همه کصم مال توعه من قرار نیست جایی برم.
بیشرمانه حرف میزد.چشاشو که از خجالت بسته بود باز کرد بود و از رضا که داشت کصشو جر میداد خواهش میکرد اونم جلوی من شوهرش.
رضا بی توجه میگاییدش.با شدت تموم. چرا جرش نده یه کص ناب و خوشگل و خوش بدن و مفت افتاده بود زیرش و شوهرش حتی اجازه نداشت کس زنشو انگشت کنه.هرکی بود اینکارو با ناموس من میکرد.
خسته شد باز پوزیشن عوض کرد زنمو داگی کرد منم فرستاد زیر کص زنم دراز بکشم قشنگ کصش جلوی دهنم بود.کرد تو کس زنم باز.منم کس در حال گاییده شدن خانوممو میخوردم و لیس میزدم یهو کشید بیرون و با یه عربده ریخت روی کس زنم جوری که نصف آب کیرا برگشت روی دهن و صورتم .قورت دادم اون منی ها رو که توی دهن رفته بود.کیرشو کرد دهنم پر از ابکیر و اب کص خانومم بود با لذت تموم براش خوردم و تمییز کردم.بعدم زنمو به پشت دراز کرد و منو کشوند کنار زنم.کیرشو گذاشت بین ما دوتا گفت
-بخورید
خانومم خسته تر و باحال تر بود اعتراضی بکنه من ولی با ولع مشغول خوردن شدم دوتایی کیر بکنشو میخوردیم.رضا هم داشت ازمون فیلم میگرفت .بعد کشید بیرون گفتش
-برو ابکیرا رو از کص زنت جمع کن ولی نخورش دوتایی باهم بازی بازی کنین و بخورید
خانومم بدش می اومد و ایشششی گفت.من با لذت مشغول جمع کردن ابکیرای رضا با زبونم شدم همه رو جمع کردم توی دهنم و کنار خانومم دراز کشیدم در حالی که دهنم پر ابکیر بود.تموم مدت رضا فیلم میگرفت.خانومم بدش میومد ولی من بزور سرشو گرفتم دهنشو باز کردمو ریختم رو لب و دهنش.در حالی که اب کیری که از کس خانومم جمع کرده بودم رو لب و دهنمون پخش شده بود از هم لب میگرفتیم و دوتایی همو بوس میکردیم.اروم اروم میخوردیم و قورت دادیم بعدم تموم لب و دهن خانومم که اب کیری شده بود رو تمیز کردم با دهنم و زبونم.
رفتیم یکم تمیز کردیم خودمون رو سه تایی . با تعجب دیدم رضا اومد خانوممو از جلو رو تخت بغل کرد گفت
-تو بین پاهای منو زنت میخوابی سرتو میکنی لای پاهای زنت همونجا تا صبح کپه میزاری جات همونجاست کونی لای کس جر واجر زنت
خانومم از خجالت کاملا توی بغل رضا جمع بود و چشماش بسته.من حسم خراب شد مخصوصا حالا که شهوتم خوابیده بود.ناچار بین پاهاشون دراز کشیدم.البته در عرض تخت خوابیده بودیم تخت بزرگ سه نفره بود.تا چشمم به کس آش و لاش و گاییده و ناز خانومم افتاد همه حس بدم فت.سر و دهنمو چسبوندم به کصش و در حالی که بوسش میکردم کصشو خوابیدم.البته کیر رضا هم میخورد به پشت سرم. دستاش روی سینه ها و شیکم لخت خانومم بود.

پس فردا ظهر خانومم یه شلوار نازک چسبون رنگ پا تا زیر زانو پوشیده بود که دقت نمیکردی فکر میکردی لخته کل پاهاش.تقریبا از یکم زیر زانو هاش لخت بود تا مچ یه کفش کتونی هم پاش بود با یه پابند طلایی خوشگل.یه تاپ نازک آستین حلقه ای طوسی با بلوز نازک کوتاه از روش تنش بود.تقریبا کل کونش بیرون بود.خیلی کس شده بود اومد مغازه
جواد تا دیدش باهاش دست داد و از جلو دستشو کشید لای پاهاش.من از خجالتم سرمو برگردوندم .خانومم خجالت می کشید سرش پایین بود.سه تایی سرپا بودیم زنم بین ما دوتا بود.جواد شاگردم بی پروا با دست راستش کون زنمو میمالید. اصلا منو آدم حساب نمیکرد .خانومم هم دیگه مقاومت نمی کرد و از دست پس زدناش خبری نبود هرچند از خجالت و تحقیر قرمز شده بود و سرش پایین.بعد دست چپشو از جلو کرد تو کصش دست راستش هم از پشت کونشو چنگ میزد.جواد بهم گفت یهو
-بده پایین شلوارشو یکم
اطاعت کردم لبه های شلوار خانومم رو اروم تا زیر کونش دادم پایین.حالا میدیدم که داره از روی شورت کونشو میماله.حسابی میمالید و از گونه ها ولب های زنم بوسه می گرفت البته خانومم لب نمیداد و سرشو مدام میچرخوند معلوم داره زجر میکشه. جواد بهم گفت
-تو بشین پاهاشو بخور
نشستم خم شدم کامل در حالی که شاگردم داشت از کس و کون و پستونای زنم فیض میبرد و میچلوند بدنشو. من سهمم فقط ساق پاهاش بود.شروع کردم لیس زدن و بوسیدن ساق سفید خانومم.اروم گاز میزدم و میخوردم جفت ساق پاشو زنجیر پاشو میکردم دهنم.راضی بودم بازم.من عاشق خانومم بودم و هستم .هر قسمت از بدنشو می پرستم.با لذت لیس میزدم.دیدم جواد انگشت دست راستشو کرد توی کص خانومم داره بازی میکنه بعد زد رو سرم اومدم بالا دستشو از کس زنم خیس بود کرد دهنم.باز کرد تو کصش دوباره دهنم.بعد رفت سراغ کونش انگشتشو کرد داخل کون خانومم که اخ بلندی گفت هلیا
-اخخخ اخ اروم .درد داره آقا جواد
یکم فرو کرد تو کونش و باز کرد دهنم مزه کون و کس خانومم رو از روی انگشت یه پسر غریبه میچشیدم.یهو گوشیش زنگ خورد مجبور بود بره.چنتا محکم اسپنک زد به کون هلیا و رفت لباسای خانومم رو مرتب کردم شلوارشو دادم بالا و یهو سرایدار افغانییمون اومد داخل.بی مقدمه از جلو چسبید به خانومم و بغل کرد
-جونن کونشو میخوام
خانومم با تنفر خودشو جدا کرد.یحیی گفت
-قول دادی یادته کونشو میخوام
جواب دادم
-الان نه نمیشه نمیشه
یحیی پکر شد گفت پس بزار یکم حال کنم
چسبید دوباره به زنم.خانومم از خجالت داشت میمرد انگار شده بود عروسک جنسی اینا هرکار میخواستن میکردنش.بیشعور افغانی فکر میکرد زنم جنده دوزاریه.حرصمو درآورده بود.ناچار حرفی نزدم.خانومم هم ساکت موند تا شاید زود بره.یحیی مدام لبای زنمو میخورد و گردنشو گاز میزد همزمان دستاشو رد کرده بود زیر شلوار و شرتش و کس و کونشو میمالید.من طاقت نیاوردم دوباره زانو زدم و مشغول لیسیدن ساق مثه برف خانومم شدم.با چنان هول و ولایی از بدن خانومم بهره میبرد که عجیب بود.البته حق داشت عمرا تو خواب شبش همچین داف نابی رو میتونست تصور کنه.همچین زن زیبا خوش اندام و سکسی ای بهش تو حالت عادی محل سگ هم نمیزاشت ولی حالا داشت از این زن داف و سکسی استفاده میبرد.قبلا یبار کصشو کرده بود و تازه قول کون خانومم رو هم گرفته بود.هم من هم زنم میدونستیم راه فراری نداره بالاخره باید کونشو به این بیشعور ندید بدید هم بده.البته اون جواد و رضا و میلاد هم فرق چندانی با این الدنگ نداشتند.البته میلاد یکم با کلاس تر بود از اون لاشخورا ولی مثه اونا عوضی بود شایدم بدتر.پای چپ خانومم رو دادم بالا و کتونیشو در اوردم جوراب کوتاه سفیدش یکم بوی عرق گرفته بود با لذت انگشتای پاشو کردم دهنم و میخوردم بعدش با دندون جورابشو کشیدم بیرون افتادم به جون پاهای خوشگلش با زبونم.کامل زبونمو میکردم لای انگشتای پاش و عرق خوش عطر پاشو میچشیدم و تمییز میکردم.انگشتای پای خانوممو ساک میزدم از بوی خفیف عرق خوشایند زنم مست شهوت بودم اونم در حالی که یه افغانی داشت بالاسرم کص و کون و پستونای زنمو میمالید و فیض میبرد .سهم اون مرد غریبه افغانی از خانومم لبای ماتیک زده و خوشرنگ و صورت زیبا همسرم و پستوونای نرم و گرد و توپی و بلوری همسرم بود.سهم اون کص و کون بی نظیر و ناز ونرم و سفید زنم بود و سهم من ساق پای خانومم. سهمم انگشتای پاش.عرق لای انگشتای پاش و خوردن اونا.همه واسم بی نظیر بود.تو اوج شهوت بودم.بعد پای خانوممو گذاشتم رو زمین رفتم سراغ اون یکی پاش.همین کارو با اون پاش کردم حسابی میخوردم عرق مست کننده لای انگشتای پاشو میخوردم. یهو یحیی گفتش
-جوراباشو بده ببینم
جورابای خوشگل زنمو دادم بهش. گرفت دو تا رو کرد دهنم.خانومم پا لخت توی بغل یحیی بود و تاپش بالا رفته بود و سینه اش خودنمایی می کرد .شلوارش هم یکم پایین اومده بود.با لذت جورابای خانومم رو تو دهنم مزه میکردم و میخوردم.از عطر عرق پاهاش مست بودم. بالاخره بیخیال خانومم شد یحیی و رفت.جورابا رو از دهنم در اوردم.هلیا رو نشوندم رو صندلی .میخواست جوراب رو پاش کنه دید کف پاش خاکیه.خم شدم جفت کف پای خانوممو با زبونم لیس زدم و از خاک تمیز کردم.از عشق و شهوت به خانومم عزیزم سرشار بودم.


همسر جنده ام و دختر جنده ترم 5
قسمت 5
تا یه پنج شیش روزی خبری نبود.ولی یهو غروب میلاد زنگ زد گفتش
-فردا با یکی دوتا از بچه ها میریم اقامتگاه بومگردی تو هم با خانوم و دخترت بیا خوش میگذره
.خوب میدونستم منظورشو .میلاد ادامه داد
-راستی خودت هم کاملا شیو کن البته همچین تر و تمیز و سفید هستی معلومه ولی بازم شیو کن. چندتا لباس خانومت و دخترت رو بردار با خودت مثل جوراب شلواری جوراب شورت سوتین شلوارک تاپ این چیزا
یخ کردم.
-چی میگی آقا میلاد
-همین که شنیدی
-یعنی میخوای؟؟منو
-اره من نه ولی یه دوستی داریم دوس داره.
حرفی نزدم دیگه چاره ای نبود یعنی.میدونستم مقاومت کنم بدتره میشه وضع خود و خونوادم
-چشم اقا میلاد
البته من همیشه شیو کامل میکردم یا گاهی میرفتم اپیلاسیون. تازه رفته بودم اپیلاسیون . بازم رفتم حموم برای شیو.با خودم فکر کردم خیلی وقته کون ندادم تا سالهای اول ازدواج هم تک و توک میدادم ولی ده سالی میشد خبری نبود از کون دادن.آهی کشیدم و نگران رفتم تو حموم .شب به خانومم گفتم آماده بشید فردا صبح میریم تفریح. دخترم نمی خواست بیاد ولی مجبورش کردم فردا آماده بشه و بریم همگی.رسما داشتم دخترمو و زنمو بزور میبردم مینداختم زیر کیر.
صبح ساعت های ده همه آماده شدیم خانومم و دخترم حسابی کص شده بودند.زنم یه دامن مشکی کوتاه تا بالای زانو تنش کرده بود با یه جوراب ساق بلند مشکی که خط ریز قرمز دو طرفش داشت.یه تاپ قرمز کوتاه با یه مانتو کوتاه کت مانند مشکی هم تنش بود.کفش پاشنه بلند قرمز پاش بود.عجب داف نابی بود.دخترم هم یه ساپورت زرد کم رنگ که شورت سفیدش از زیرش پیدا بود با تاپ زرد که نافش بیرون بود کامل و یه مانتو سفید هم تنش بود. کتونی هم پاش.اونم خیلی کس شده بود.منو خانومم و دخترم با ماشین خودمون و اونا با ماشین خودشون.ولی میلاد و رضا تنها نبودن.یه مرد هیکلی حدود پنجاه ساله هم باهاشون بود.کچل بود تقریبا و چهارشونه با قد نه خیلی بلند.اسمش منصور بود.گویا راننده اصلی همون اتوبوسی بودش که این پسره رضا هم روش کار میکرد.خلاصه با چشاشون تا تونستن خانوممو و دخترمو دید زدن.اون مرده سن بالا هم منو دید میزد قضیه اومد دستم.
برای ناهار توی یه رستوران خلوت بین راهی ایستادیم.کسی نبودش.همه غذا رو مفصل خوردیم کیفیتش هم خوب بود انصافا.خانومم قلیون سفارش داد .صاحب رستوران دوتا شریک بودن به اسم آقای عباسی و کمالی. جوونتره که همسن من بود تقریبا. اومد طرفم در گوشم گفت
-هوی زن جنده آبروریزی نکنیا من و شریکم با ناموسات کار داریم.من دختر تو میبرم .آقا ناصر هم زنتو.بخوای شاخ بشی کون خودتم پاره میکنیم وسط این بیابون
بهت زده نگاهش کردم.میدونستم الکی بلوف نمیزنه.با ترس و خجالت گفتم در حالی که سرم پایین بود
-باشه فقط یه شرط کوچیک
-چی
-بعد که دخترمو کردی ابتو ریختی توش با شرتش یا سوتینش تمییز کنی بدی به من
پوزخندی زد و گفت
-باشه
دخترم پا شد بره دستشویی.این آقای کمالی هم دنبالش رفت.منم اروم بی صدا رفتم.خانومم مشغول قلیونو لاس زدن با شریک دیگه عباسی بودش
پشت در دستشویی منتظر بود کمالی.تا دخترم در اومد.محکم کشیدش توی یه اتاقک کوچیک و درو قفل کرد.البته پنجره باز بود یه پنجره کوچیک سمت چپ.دخترم ترسیده بود
-به به خوشگله حالا وقتشه پول ناهاری که خوردن رو حساب کنی
-من چی خوب پولشو میدم من
-پول نه کصتو میخوام
بعدم به زور دخترمو روی تخت درازش کرد.طفلکی هرچی تقلا میکرد زورش نمی رسید کلی دست و پا میزد.یهو کمربندشو از تنش دراورد محکم یه دونه زد به پاهاشو کونش
-اه بتمرگ دیگه جنده .شده تا شب نگهت دارم ولت نمیکنم اقا رضا و رفیقش میلاد قول تو رو دادن مگه میتونم همچین کسی رو نکرده ول کنم
خندید راست .هم میگفت کیر من هم با دیدن پانیذ راست میشد چه برسه به بقیه…دخترم ترسید .وا داد و شروع کرد گریه و خواهش
-تو رو خدا بزار برم بابام مامانم بیرون منتظرن.میفهمن بخدا گناه داره.بزار برم
ولی کمالی گریه ها و خواهش های دخترم به تخمش هم نبود روی پانیذ دراز کشیده بود لباشو میخورد و گردنشو گاز میزد تاپشو زد بالا و پستونای خوشفرمش رو از زیر سوتین دراورد و افتاد به جونشون.حسابی میخورد گاز میزد همزمان دستش توی ساپورت زرد دخترم بود و کصشو میمالید.دخترم طفلک یه بند اشک میریخت و خواهش میکرد.خوب که از پستونای دخترم فیض برد بلند شد دخترمو بزور نشوند روی زمینی که یه پلاس خیلی کثیف و کهنه پهن بود.کیرشو در اورد.دخترم نمیخورد صورتشو برگردوند.کمالی کمربندشو برد بالا
-بزنم یا میخوری مثل بچه ی آدم.باز کن دهنتو
پانیذ از ترس دهنشو باز کرد.اونم فرو کرد توی دهن داغ و خیس دخترم.بعد نشست روی تخت و سر پانیذ رو بیشتر خم کرد ولی همکاری نمی کرد پانیذ
-اه اه خوب بخور
پانیذ یکم اروومتر شده بود چشماشو پاک کرد و اروم مشغول خوردن شد ولی بازم دل نمیداد.حوصله کمالی سر رفت کیرشو در اورد و سر پانیذ رو از پشت چسبوند به تخت دهنشو باز کرد
. کیرشو فرو کرد دهنش و سر خوشگل دخترم رو محکم گرفت توی جفت دستاش.مشغول گاییدن دهن دخترم شد.مدام اوق میزد ولی کمالی ول کن نبود تازه لذت کردن کیر توی دهن دختر دافم رو پیدا کرده بود مگه ولش میکرد.طفلک هرچی با دستاش به پای کمالی می کوبید ولی نمیتونست دهنشو از کیرش خالی کنه تا ته میکرد ته حلق دخترم و در می آورد باز فرو میکرد.ابکیر و اب دهن دخترم قاطی شده بود و یه بند از زیر چونه اش می ریخت.از فشار کیر توی گلوش چشاش قرمز شده بود و ریملش یکم بهم ریخته بود.قشنگ رفت و امد کیر رو توی گلوی دختر نازنینم میدیدم.به بدترین شکل داشت دهنشو میگایید نامرد.بالاخره کشید بیرون .طفلک پانیذ نفس نفس نفس میزد
-اه اههه هههه ووحححشی وحشششیی .وحشیییی
کمالی بی توجه به دخترم سریع درازش کرد روی تخت به شیکمش . ساپورت و شرتشو کشید پایین پاشو از هم باز کرد و یه ضرب کرد ته کصش. جیغ پانیذ رو بلند کرد و گریه هاش شدیدتر شد
-اه اه ایی درد دارم تو رو خدا ولم کن ولم کن وای وای
صدای ناله هاش و جیغش بلند شده بود و منو و کمالی رو به ارگاسم میرسوند وهمین باعث میشد شدیدتر کصشو بکنه و جیغش بیشتر بره هوا.دید ضایع است دستشو گذاشت جلوی دهن دخترم و دهنشو گرفت و کردنشو ادامه داد.یکم گذشت.پانیذ رو چرخوند به پشت و ساپورتشو داد پایین تر تا ساق پاش و شرت سفید دخترمو از تنش پاره کرد.پاهاشو تا جایی که ساپورتش اجازه میداد از هم باز کرد . کیرشو دوباره محکم فرو کرد و مشغول گاییدنش شد.در حالی که نیم تنه بالای دخترم تاپ و مانتوش تنش بود و حتی شالش دور گردنش بود ولی پایین تنه اش لخت بود و داشت به شدیدترین و تحقیر آمیز ترین حالت ممکن گاییده میشد .صدای تق تق تکون خوردن تخت از گاییده شدنش و شدت تلمبه ها گوشمو کر میکرد .صدای گریه اش و ناله هاش دوباره بالا رفت.این بار بی حوصله کمالی شرت دخترمو فرو کرد تو دهنش و اینجوری صداشو برید.حالا صدای خفه ی ناله های دخترم به گوش میرسید با شالاپ شلوپ رفت و امد کیر تو کصش.واسم بهترین صدای ممکن بود دوس نداشتم موسیقی گاییده شدنش رو متوقف کنه.اوج لذت بودم.یهو با چند تا تقه ی محکم ته کص پانیذ ابشو خالی کرد عمق کصش.پاهاشو ول کرد و وزنشو انداخت روی دخترم و دراز کشید روش.بالاخره اومد کنار.یاد من افتاد انگار.شرت دخترمو از توی دهنش کشید بیرون .هنوز اروم هق هق میکرد.با شرت خودش روی کصشو تمییز کرد و یکم اب کیر روی لبه های کصش بود رو پاک کرد.بعدش دخترمو چرخوند به شیکم و پاهاشو از تخت اورد پایین گفت
-یکم فشار بده ابکیرا بریزه بیرون
دخترم اطاعت کرد یکم فشار داد.کمالی هم شرتو گرفته بود جلوی کص پانیذ ریخت روش بقیه رو با انگشتش از کص جر خورده ی دخترم کشید بیرون و ریخت لای شرت پانیذ.بعد سوتین دخترمو از تنش کشید بیرون گفتش
-اینم یادگاری من.زود خودتو جنده جمع کن برو پیش مامان بابات
دخترمو همونجوری جر خورده و داغون ولش کرد اومد بیرون.منو پشت اتاقک دید تا منو دید نشوندم رو زمین کیرشو فرو کرد دهنم
-بخور کونی ببین طعم کس دخترت از روی کیرم چطوره
با لذت ابکیرا و اب کص دخترم که چسبیده بود به کیرش رو خوردم قورت دادم شرت رو پرت کرد روی سرم و رفت.حالا نوبت جایزه ی اصلیم بود.لای شرت رو باز کردم پر ابکیر بود با زبونم کشید توی دهنو قورت دادم تیکه تیکه.بعدش کامل شورت خیس از منی دخترمو کردم دهنم و تا تونستم مزه و عطر کص گاییده شدشو و کیر بکنشو چشیدم.شرت رو درآوردم یادگاری واسه خودم برداشتمش.دیدم دختر رفته توی رستوران نشسته معلوم بود یکی حسابی کردتش.شورت و سوتین هم معلومه تنش نیست.کصش قشنگ زده بود بیرون و سینه هاش تکون تکون میخورد با حرکت کردنش روی تخت از خستگی نشست و پاهاشو جمع کرد توی بغلش و با صدای لرزان پرسید
-مامان کی میریم
-الان عزیزم .برم دستشویی بیام میریم.
ولی من میدونستم هنوز یه راند دیگه مونده بیرون دستشویی گوشه ای نشستم. عباسی اومد بیرون منو دید.پوزخندی زد گفت
-خوب نگاه کن کونی
انتظار داشتم عباسی بیرون دستشویی منتظر بمونه.ولی عباسی رفت پشت در دستشویی مکثی کرد خانومم دستاشو داشت میشد .یهو درو باز کرد و داخل شد
زنم یه جیغی کشید و اون خیلی سریع دهنشو گرفتو بغلش کرد چسبوندش به دیوار.خیلی سعی میکرد خودشو خلاص کنه ولی نمیشد.یه مرده هیکلی بود.یکم دست و پاز زد.همزمان تاپشو داده بود بالا اقا ناصر و داشت پستونای خوشفرم و سفید زنمو گاز میگرفت و میخورد دستای زنمو گرفته بود توی یه مشتش و به دیوار میخ کرده بود با دست دیگه اش هم کس زنمو زیر دامن میمالید.خانومم میدونست نمیتونه در بره اروم گرفت یکم و شروع کرد خواهش با بغض گفت
-تور وخدا آقا.من شوهر دارم منتظرمه زشته گناه داره.بچه ام بیرونه
ولی اون بی توجه از بدن خانومم استفاده میکرد.خانومم رو نشوند روی پاهاش کف دستشویی.ولی هلیا باز بلند شد.آقا ناصر با عصبانیت داد زد سرش
-جنده میشینی کیرو میخوری یا جوری دیگه ای حالیت کنم.خیالت راحت تا شب هم نکنمت ولت نمی کنم.
خانومم فهمید راه در رو نداره.ناچار با بغض و چشای خیس از اشک نشست رو پاهاش کف دستشویی.ناصر کیرشو کرد دهن خانومم. یه کیره کلفت و پر پشم و سیاه انصافا بزرگ و کلفت بود .خیلی پشم داشت و همین.حال خانوم رو بد میکرد.شروع کرد ساکیدن و معلومه بیزاره و با اخم و غصه میخورد ولی آقا ناصر حال میکرد.تو فضا بود.همزمان با پستونای مرمری و خوشگل خانومم بازی میکرد.خانومم هی حالت تهوع بهش دست میداد و اوق میزد ولی تحمل می کرد تا ساک زدنش تموم بشه.بالاخره از دهنم زنم بقدر کافی ساک کشید.بلندش کرد و خمش کرد روی دیوار دسشویی.هلیا دستاشو گذاشت رو دیوار و کنشو خودکار داد عقب
دامن کوتاهشو داد بالا رو کمرش جمع کرد.شرتشو داد پایین تا زانوهاش و پاهاشو از هم باز کرد.محکم کرد داخل کصش
-اخخ اخخخ اروم
شروع کرد گاییدن کس زنم.دستاشو گذاشته بود دو طرف کمر خانومم و با یه ریتم یکنواخت کمر میزد.عقب جلو میکرد.ناله های بغض آلود زنم شهوتم رو صدبرابر کرد.با دستای پر پشمش کمر سفید خانومو محکم چنگ زده بود و حریصانه کس نازشو می کرد سوتینشو از تنش درآورد.یهو عقبو نگاه کرد منو دید اشاره کرد جلو برم.سوتین رو مثل قلاده انداخت گردنم شورت هلیا رو هم درآورد کشید رو کصش و فرو کرد دهنم.سرمو گرفت نشوند منو بین پاهای خانومم کف دستشویی.چشای زنم بسته بود شرتو از دهنم در اوردم .تا زبونم خورد به کصش که داشت به شدت گاییده میشد.چشاشو باز کرد و منو دید.ناله و آه بلندی کشید و بیشتر آب شد و دوباره چشماشو بست.ولی من با لذت داشتم کس در حال گایشش رو میخوردم و میلیسیدم.رفت و آمد اون کیر کلفت و پر پشم توی کس سفید و ناز خانومم خیلی شهوتناک بود .ایقنرد شدید کصشو حفاری میکرد که کفشای پاشنه بلند خانومم از پاش در اومد یعنی دیگه از شدت تلمبه های که خانومم میخورد نمی تونست تعادلش رو کنترل کنه.زبونم روی کصشو میچرخوندم ولی اینقدر پشم داشت آقا ناصر که پشماش میخورد به صورتم.خیلی کثیف بود بیشعور. همین زجر خانومم و لذت منو بیشتر میکرد.گاهی تخمای پر پشمشو میکردم دهنم و لیس میزدم.کشید بیرون و محکم کرد دهنم.حالا با لذت طعم کس داغ خانومم رو از کیر کلفت این غریبه میخوردم مزه ی کس زنم و کیر بکنش عالی بود.دوباره خانومم رو برگردوند سمت خودش و نشوندش کف دستشویی. کیرشو دوباره کرد دهن زنم سر منو هم چسبوند به تخماش حالا دوتایی داشتیم واسش میخوردیم.من با لذت و زنم با بیزاری.کامل کیرشو کرد دهن خانومم .صورت خوشگل و ارایش کرده هلیا بین اون همه پشم گم بود منم تخمای توپی و بزرگشو کردم دهنم.بعد کشید بیرون سر خانومم رو بیشتر کشید بالا کونشو کرد سمت خانومم با دستای پت و پهنش سر هلیا رو گرفت چسبوند لای کونش تا براش بخوره.کون به اون بزرگی و پرپشمی حال خانوم عزیزم رو بهم میزد.سعی میکرد خودشو خلاص کنه.از جلو هم کیرشو تا بیخ کرد توی دهن من.بهم در همین حین گفت
-اهه زنت اذیت میکنه خودت سرشو بچسبون تا کونمو نخوره ولتون نمی کنماااا.تایلند یبار رفتم حال داد خیلی
من ناچار.در حالی که کیر آقا ناصر تا بیخ توی دهنم بود با دستام سر خانوممو گرفتم و چسبوندم به وسط کون بزرگ و پر موی آقا ناصر.همزمان سعی میکردم با دستام دهنشو باز کنم.بالاخره واداد خانومم و مشغول خوردن شد ولی مدام اوق میزد .من از جلو کیرشو تا ته گلوم خورده بودم روی زانوهام دقیقا روبروی من خانومم هم روی زانوهاش از عقب داشت کون کثیف ناصر رو میخورد. عین یه تیکه اشغال باهامون رفتار میکردن
بالاخره ولمون کرد .زنم نفس نفس میزد.ناصر با خنده به ما نگاه میکرد.سر منو کشید جلو صورت خانومم و گفت
-تمییز کن با زبونت صورت این جنده رو حالمو بد کرد
راستم میگفت کلی دونه های پشم و موهای کیر وخایه و کون اقا ناصر چسبیده بود به صورت خوشگل خانومم.خیس از اب دهن و ابکیر بود صورتش. با لذت شروع کردم صورت خانوم خوشگلمو لیسیدن و خوردن.تموم اون موها و پشم خایه ها رو از صورتش با زبونم تمییز کردم و قورت دادم هرچیزی از خانومم برای من لذت بخش بود و شهوتناک.دوباره خانوممو نشوند روی کف دستشویی حالت داگی داد به هلیا.خودشم از پشت کرد توی کصش.منم فرستاد زیر کص خانومم .دراز کشیدم و حرکت شدید کیر توی کصشو با لذت میدیدم یه بند کص خانوممو میخوردم تا دردش کمتر بشه.با دستای قویش شونه های خانوممو گرفته بود و خمش کرد بود رو زمین و هی فشار می آورد جوری که صورت زنم با سنگ توالت فاصله ای نداشت.دستای زنم روی لبه های سنگ توالت بود و داشت به وحشیانه ترین شکل ممکن گاییده میشد
-اخ اخ اخخخخ اوخخخ
سر و صداش و ناله هاش آبمو میاورد.منو و آقا ناصر رو دیوونه کرده بود.اون از شدت حشر با تموم قدرت کص خانومم رو سوز می اورد.منم با تموم قدرت کص خانوممو میبوسیدم . میخوردم.با چندتا تلمبه سنگین آبشو ریخت توی کس زنم و کشید بیرون تا کشید بیرون یکم اب ریخت روی دهن و صورتم با لذت قورتش دادم آبی که از کس خانومم در اومده بود واسم مثه عسل بود.بعد کیرشو کرد دهنم و حسابی خوردم تمیز کردم. رفت عقب اقا ناصر شرت و سوتین خانومم رو از روی سر و گردن من برداشت واسه خودش و حالا نوبت کس آش ولاش شده ی خانومم بود.با لذت زبونم میکردم داخلش و اب کیرا رو در میاوردم و میخوردم تا تونستم عطر کس و مزه ی کس گاییده شده ی زنم رو بلعیدم.با هر لیس من به کس پاره پورش یه ناله کشدار میکرد هلیا.از زیرش در اومدم بلندش کردم.پاهای لختش روی کف دستشویی بود کفشهای پاشنه بلند رو دستش گرفت منم دامنشو داد پایین.بردمش رو تخت همون اتاقک تا حالش جا بیاد.چشام به سر زانوهای یکم پاره ی جورابش و کف پاهای کثیف و انگشتای پای لاک زده اش افتاد.بی اختیار خم شدم جلوی خانومم زیر پاهش . انگشتای پاشو مک میزدم و میخوردم تموم کف پاهاش که کثیف شده بود رو لیس زدم و تمییز کردم همینطور زانوهاش که جورابش پاره شده بود و کثیف با لذت خوردم و لیسیدم و تمیزش کردم.کفشاشو پاش کردم همینجوری.بدون شورت و سوتین بغلش کردم همش لب و دهنشو میبوسیدم و قربون صدقه اش میرفتم و بردمش بیرون.
هر دوتا ناموسام معلوم بود بدجوری گاییده شدن.خانومم با جوراب یکم پاره و پستونای لرزون و داغون و خسته و عرق کرده. دخترم هم همینطور.اون سه تا عوضی میلاد و رفقاش با خنده ما رو نگاه میکردن سوار ماشین شدیم و راه افتادیم

بعد از ظهر رسیدیم ناهار خوردیم و استراحت کردیم تا غروب اتفاقی نیفتاد شب شد.برای خواب همگی رفتیم توی یه اتاق بزرگ. خانومم یه بادی یکسره مشکی تنش بود که جلوی رون و ساق پاهاش پاره پاره بود مدلش و حسابی سفیدی بدنش دیده میشد.دخترمم یه شلوارک نازک صورتی با یه تاپ رکابی سفید پوشیده بود. منو مجبور کرده بودن زیر شلوارکم یه جوراب ساق بلند مشکی زنونه و با تاپ سفید خانومم و شورت و سوتین دخترمو بپوشم یکم هم ارایش کردم اینم اجبار میلاد لعنتی بود.ارایش کردن خانومم رو زیاد میدیدم و یکم بلد بودم با وسایل زنم ماتیک و ریمل و کرم و پنکیک حتی سایه چشم زدم . تاریک بود و با ترس از اینکه خانومم مخصوصا دخترم منو نبینه با لباس زنانه دراز کشیدم بینشون.مدام پیام میدادم به میلاد و التماسش رو میکردم بیخیالم بشن امشب ولی اصلا جواب نمی داد.اونم جلوی زنم و دخترم.حالا حس تحقیر و گریه خانومم و دخترمو حس میکردم خیلی دمغ بودیم هر سه تامون انگار نگفته میدونستیم قراره سه تاییمون رو جر بدن.هنوز نیومده بودن .نمیدونم چه کوفتی داشتن میخوردن و میکشیدن اون سه تا عوضی .بالاخره اومدن. میلاد کنار خانومم دراز کشید و رضا کنار دخترم.منصور هم کنار من.نفس ما سه تا حبس شده بود .
منصور تا دراز کشید کنارم اول شلوراکمو از تنم دراورد .حالا کاملا با یه دست لباس سکسی زنونه جلوش بودم.از خجالت قرمز و از هیجان مالیده شدن توسط یه مرد دیگه نفسام تندتر شده بود.منو بغل کرد و چرخوند سمت خودش و لبامو شروع کرد خوردن.گردنمو میخورد و گاز میزد خیلی هم محکم به زور جلوی جیغمو از درد نگه میداشتم.جوری ازم لب میگرفت و کونمو و سینه هامو میمالید انگار نه انگار من یه مرد هستم و زن دارم و یه دختر.تازه اونام کنارم خوابن.یکم شل شده بودم چشامو چرخوندم دیدم.میلاد دراز کشید رو خانومم و داره لباشو میخوره دستش هم روی کصشه.اونطرف دخترم رو از پهلو بغل کرده بود رضا و لب میگرفت ازش حسابی مشغول بودن با سه تاییمون.پانیذ هی غر میزد اروم و کلمه زشته میبینن ابروم میره رو مرتب میشنیدم ازش.ولی بی توجه رضا داشت کارشو میکرد.پانیذ هم حالا از ترس یا ابروش یا شهوت .شایدم سه تاییش بلند نمیشد اتاق رو ترک کنه. شاید میدونست برش میگردونه بزور. دیدم رضا دخترمو فرستاد لای پاش تا ساک بزنه.دخترم دراز کشید بین پاهای رضا و چشاش به منو و مامانش افتاد انگار خشکش زد.میدید روی منو مامانش هم یه کیرکلفت درازه و داره لبمونو میخوره.چشامو از خجالت یه لحظه بستم .باز کردم دیدم داره کیر رضا رو میخوره.اون طرف هم میلاد رفته بود بالای سر خانومم و کیرشو کرده بود دهنش.قشنگ دراز کشیده بود روی سر خانومم و دهنشو داشت با کیرش میکرد.منم فرستاد لای پاش منصور.شروع کردم خوردن.حالا سه تاییمون همزمان داشتیم یه کار میکردیم.ساک میزدیم واسه بکنامون.کیر منصور یه کیر کلفت ولی کوتاه بود تقریبا.با لذت میخوردم و کم کم خجالتم می ریخت.دیدم رضا شلوارک دخترمو در اورد با شرتشو و چرخوندش داگی کردش.داشت کونشو انگشت میکرد.پانیذ با گریه و صدای خفه میگفت
-تو رو خدا کونم نه اقا رضا .درد داره درد داره کصمو بکن
اون بی توجه با کونش بازی میکرد.چندتا تف انداخت رو سوراخ کونش ولی نمیرفت تو.
-تو رو خدا آقا رضا یکم چربش کن یا بخورش خیس شه نرم بشه
-اهه بدم میاد کون تو رو بخورم چنده
یه لحظه فکری کرد.اومد سمت من منو از روی کیر منصور بلند کرد برد طرف دخترم گفتش
-خوب کونشو بخور با زبونت بازش کن میخوام جرش بدم
پانیذ دید قراره باباش کونشو بخور با خجالت سرشو برد زیر ملحفه و با حال نزاری گفت
-نه نه نه اقا رضا بابام نه زشته دارم از خجالت میمیرم نکن
. چرخید به پشت.ولی بی توجه دخترمو از پهلو بغل کرد و یکم تابش داد منو دراز کرد لای پاهای دخترم و گفت
-بخورش زود.
منم با لذت مشغول خوردن کون ناز و تنگ و سفید دخترم شدم.با زبونم سوراخ کونشو میخوردم و خیس میکردم.رضا هم کیرشو دوباره کرد دهن پانیذ.اونطرف دیدم منصور و میلاد دوتایی جلوی خانومم دراز کشیدن و داره نوبتی براشون ساک میزنه.
با لذت کون دخترمو میخوردم.عطرش عالی بود.زبونم تا جایی که میشد فرو میکردم توی سوراخ کونش با هر برخورد زبونم با کون پانیذ یه تکون ریزی میخورد.حسابی واسش خوردم و لیزش کردم تا کمتر درد بکشه.رضا رفت بین پاهای دخترم.گفتش
-کونی پاشو بگیر بالا تا کونشو واست جر بدم
سریع با دستام جفت پاهای پانیذ رو دادم بالا و نگهشون داشتم.کیرشو آروم آروم میکرد داخل که صدای اخ و اوخ و گریه هاش بلند شد
-در بیار تو رو خدا در بیار درد داره سوختم وای کونم
پاشو کشید پایین و چرخیدن به پهلو منو کلا از یاد برده بود
-اقا رضا کونمو بیخیال کصمو بکن تو رو خدا.ولی رضا عصبی شد گفت
-اه بگیر محکم این جنده رو تا بکنمش صدای سگ بده
با من بود.ناچار دخترمو که با چشای اشکبار منو نگاه میکرد به حالت داگی درش آوردم با دستام محکم کمرشو گرفتم تا نتونه در بره.رضا با قدرت اومد پشتش و کیرشو اروم اروم فرو میکرد تو کون داغ و تنگ دخترم.مثل مار از درد پیچ میخورد و صدای گریه اش رفته بود هوا .اون طرف هم میلاد کس خانوممو از جلو داشت میکرد کامل لختش کرده بودند .بین پاهای زنم دراز کشیده بود دستاشو ستون کرده بود دو طرف کمر هلیا و کصشو با شدت میکرد.اخ و اوخ و گریه های دخترم با ناله های آب آور خانومم داشت از لذت بیهوشم میکرد
رضا دیگه کامل کرده بود توی کون تنگ دخترم و داشت عقب جلو میکرد و طفلکی پانیذ دستاشو از درد می کوبید به زمین با گریه میگفت
-تو رو خدا. بگو آقا رضا یکم دیگه بخوره تا خیس بشه نرم بشه
منو میگفت رضا کشید بیرون.دوباره خم شدم روی کون دختر نازنینم.سوراخشو که طعم کیر گرفته بود حسابی خوردم و لیسیدم و خیسش کردم.یه ذره باز شده بود سوراخش.باز رضا فرو کرد اینبار سریعتر تا بیخ کرد توی کونش و مشغول گاییدنش.دیگه دخترم مقاومتو کنار گذاشته بود و تسلیم بود کاملا همش میگفت
-اروم تر بکن کونمو
منو میلاد کشید سمت خودش.خانوممو کامل بغل کرد و به پهلو چرخید بهم گفت
-از پشت کونشو بخور خیسش کن
منم پشت کون خانومم دراز کشیدم و مشغول لیسیدن و خوردنش شد اونم در حالی که از جلو کیر میلاد توی کس خانومم تلمبه میزد و شالاپ شلوپ گاییدن کصش با فورت فورت گایش کون دخترم منو به اوج شهوت رسونده بود.در همین حین منصور هم داشت با کونم بازی میکرد و تف مینداخت و انگشت میکرد تا جا باز بشه نوبت من هم رسیده بود. میلاد بالاخره کشید بیرون خانوممو داگی کرد رفت پشتش و آروم کیرشو توی کونش فرو میکرد ناله های زنم به اخ و درد داره و بکش بیرون تبدیل شد.بی توجه کل کیرش کرد توی کونش و مشغول گاییدنش شد.منصور منو هم داگی کرد بدون اینک شرت دخترمو از تنم در بیاره یکم کشید پایین و کیرشو اروم فرو کرد درد شدید کونم به منم نشون میداد کیرش بیشترش داخل شده .اروم تا ته فرو کرد بعد شونه هامو گرفت و مشغول گاییدن کونم شد.صدای گریه های خانومم و گریه های شدیدتر دخترم از درد کون دادن و اخخ گفتنها و ناله های بلند من قاطی شده بود.صدای فورت فروت فروت فروت رفت و امد کیر تو کون منو و خانومم و دخترم.داشت منو به مرز جنون شهوت میرسوند.دخترم و خانومم گاهی با ترس و ناامیدی و خجالت منو نگاه میکردن چجوری یه نره خر سوارم شده و داره کونمو میکنه منم زیر کیرش دارم عرق میریزم. درحالی که لباسای اونا تنمه.جوراب و تاپ خانومم و شورت سوتین دخترم. ولی فشار کیر تپونی توی کونشون باعث میشد منو از یاد ببرن و روی درد خودشون و التماس به بکنشون برای ارومتر کردنشون تمرکز کنند.ولی همه اینها باعث میشد منصور محکمتر توی کون من تلمبه بزنه و میلاد توی کون خانومم و رضا توی کون دخترم.که باز ناله ها و گریه های ما سه تا زیر خواب خونوادگی رو بلندتر می کرد.انگار رضا خسته شد کشید بیرون دخترمو به پشت دراز کرد و پاهای دخترمو گذاشت رو شونه هاش.دوباره فرو کرد تو کونش بعد نوبت خانومم بود که میلاد همین کار رو باهاش کرد پاهاشو داد بالا و فرو کرد توی کون داغش. و بعد نوبت من چرخوند منو به پشت پاهامو داد بالا و یه ضرب کرد توی کونم.یه جیغی زدم که باعث شد دخترم و خانومم منو نگاه کنند.اتاق روشنتر شده بود.انگار تازه متوجه شدم مهتابی رو روشن کردن تا خوب همه همه چیزو ببینن.حالای پاهای هر سه تامون بالا بود.من خانومم و دخترم و داشتیم کون میدادیم ویهو رضا با چنتا تکون خالی کرد توی کون دخترم و همونجوری نگه داشت بعد اروم کیرشو بازی میداد توی کونش.نوبت خانومم بود میلاد هم با چندتا تلمبه سنگین ریخت توی کون خانوممو روش دراز کشید .خانومم و دخترم که از فشار تلمبه کیر توی کونشون خلاص شده بودند تازه توجهشون کاملا به من جذب شده بود.با چشمای گرد ولی خسته نگاه میکردن. کلی غصه و ناامیدی توی چششون موج میزد. بی اختیار منو نگاه میکردن که با لباسای زنونه اونا داشتم گاییده میشدم.از خجالت دوست داشتم نامریی بشم. با خودم فکر میکردم تصویرم در حالیکه یه نره خر لنگ های شیو شده و سفیدمو تو یه جوراب زنونه ساق بلند داده بالا و داره کونمو جلوی دخترم و زنم جر میده حالمو خراب کرد.ولی تا چشمم افتاد روی پای خوشفرم و سفیدم توی جوراب نرم و سکسی که رون پامو قالب زده بود و از شدت گایش تکون تکون میخورد دوباره سیخ کردم.ابم یه بند از دولم اویزون بود.یه آب یکنواخت که قطع نمیشد. یکم بعد منصور پاهامو ول کرد روم دراز کشید و گردنمو گاز میزد تاپمو زد بالا و سینه ای کوچیکمو میخورد و گاز میگرفت. آخممم رو در اورد جوری رفتار می کرد نامرد که انگار نه انگار اصلا زیرش یه مرد دراز کشیده .مثه یه زن جنده باهام بود رفتارش. زنمو و دخترمو فراموش کردم لحظه ای تلمبه هاش توی کونم تندتر شده بود آبشو توی کونم خالی کرد و کشید بیرون و داد دهنم.خوردم تمیز کرد دستمو روی سوراخ کونم کشیدم هنوز میسوخت و باز مونده بود.بعد رضا منو کشید سمت دخترم.اول کیرشو کرد دهنم و براش خوردم و تمیز کردم .بعد گفتش
-خوب بخور تمییزش کن جنده رو
پاهای دخترمو یکم دادم بالا نامرد کونشو جر داده بود اندازه یه در نوشابه باز مونده بود کونش.و قرمز قرمز بود دورش.تموم صورت دخترم خیس از اشک بود هنوز یکم هق هق میکرد با صدای داغون و شرمنده ای گفتش
-اقا رضا توو خدا نه نه نه بابام نه بیخیال دارم از خجالت میمیرم.
-خفه جنده
تنها جوابی بود که رضا بهش داد. تخمشم اون یا منو حساب نمیکرد.حق هم داشت هرکی دیگه هم بود که دخترمو میکرد در حالی که دوستش اونطرفتر داشت زنمو میگایید و یه نره خرهم لنگای خودمو داده بود هوا و کون منو میکرد منو تحقیر میکرد و محل سگ بهم یا ناموسام نمیذاشت. سرمو چسبوند به کون سفید پانیذ. دخترم منو با چشای نازش معصومانه نگاه میکرد. با لذت غیر عادی ای دهنمو چسبوندم به سوراخ کونش.با لذت و کشدار شروع به لیسیدن کون گاییده شدش کردم پانیذ از خجالت چشماشو بست و آهی کشید.با تموم توانم زبونمو میکردم توی سوراخش .کلی ابکیر از توی کونش ریخت دهنم.همه رو قورت دادم.بهترین نوشیدنی دنیا بود واسم.ابکیر یه غریبه کیر کلفت که توی کون تنگ و خوشگل دختر یکی یه دونه ام خالی شده بود. تا جایی که زبونم می رفت داخل سوراخش فرو کردم و لیسیدم هرچی منی توی کونش بود رو در آوردم و خوردم.مزه کون جر خورده ی دخترم قاطی با ابکیر رضا بی نظیر بود.مرتب سوراخ کونشو بو میکردم و از لذت تنم میلرزید . میلاد اشاره کرد من رفتم طرف اون و خانومم هنوز کیرشو تو کون خانومم تکون میداد .دراز کشیدم بین پاهای خانومم.اول کیر میلاد رو از کون خانومم باز زبونم هدایت کردم دهنم.یه خط چسبناک از منی بین کیرمیلاد و کون خانومم بود با زبونم قطعش کردم و کیری که اینجوری اشک خانومم و عرقش رو در اورده بود رو حسابی ساکیدم و پاکش کردم.بعد میلاد سرمو چسبوند و فشار داد به سوراخ کون زنم.هلیا ناله ی خفیفی کرد .چشاش بسته بود.با دستاش.گاهی بالای کونشو میمالید.با عطر کون گاییده شده ی زنم لرز بدنمو دوباره فرا گرفت.دوست نداشتم این حس و زمون تموم بشه.یه سفیدی دور لبه ی کون خانومم جمع شده بود.با عشق لیسیدم و خوردم. با چنتا زبون زدن توی کونش کلی ابکیر ریخت روی زبونم همه رو با لذت خوردم.بعد تا جایی که میشد کون جر خوردشو لیسیدم و داخل سوراخشو زبون میزدم و تمییزش میکردم. عطر مست کننده ابکیر توی کون خانومم با عرق لای پاهاش و کون خانومم و عرق کیر و خایه های بکنش رو با لذت میلیسیدم و میخوردم .هرچه از که از تن ناز خانومم رو میشد بلیسم و بخورم و بچشم واسم لذت بخش و مست کننده بود.انگار خانومم فشار بیشتری زیر کیر میلاد تحمل کرده بود چون بدنش بیشتر عرق کرده بود تا دخترم.البته کیر میلاد کلفتتر هم بود. تموم روی کون و کس لای پاهاش که خیس از ابکیرو تف میلاد و عرق بود با زبونم لیس زدم و تمیز تمیز کردم.

یکم خودمونو جمع و جور کردیم. همه خوابیدیم.خانومم با همون لباساش تو بغل میلاد خوابید.قشنگ خانوممو بغل کرده بود و در حالی که میلاد یه شورت فقط پاش بود یه دستش روی کون خانومم بود یکی هم شونه هاش.دخترم هم همینطور.توی بغل رضا خواب بود.رضا هم فقط شرت پاش بود.در حالی که کامل دستاشو گذاشته بود روی کون پانیذ. منو هم منصور بغل کرد.بالا تنه لخت بودش. چون از من کوتاه تر بود یکم منو فرستاد پایینتر جوری که سرم روی سینه های قوی و پر موش بود با همون لباسای زنونه و آرایش تو بغلش بودم .خجالت میکشیدم.حالا که ارضا شده بودم دوست داشتم برم بیرون اتاق این لباسا رو در بیارم مردونه بپوشم و دور از اینا بخوابم ولی نمیتونستم اختیارم دست خودم نبود.یعنی اختیار هیچیم دست من نبود نه خانومم و دخترم نه حتی بدن خودم. با دستاش سرمو فشار داد به سینه اش با اون یکی دستش هم کونمو که شرت زنونه تنم بود رو محکم گرفت.عین یه زن تو بغلش بودم.چاره ای نبود.چشامو. بستم در حالی که با موهای سینه اش بازی میکردم و گاهی موهای سینه اشو می بوسیدم خوابیدم.منصور فهمید یکم انگشتشو کرد توی کونم یه آخ کوچیک گفتم.همه ولی از خستگی خوابمون برد
.

نوشته: شوهر کونی


👍 6
👎 20
93901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

938512
2023-07-20 00:26:40 +0330 +0330

واقعا همون اسم شوهر کونی برازنده‌ی شماست

3 ❤️

938525
2023-07-20 01:30:30 +0330 +0330

زود زود بزار

0 ❤️

938560
2023-07-20 05:11:24 +0330 +0330

ارزش خوندن نداره، حال بهم زنها
چرا اصرار داری حتما بنویسی
فقط یک پاراگراف خوندم

1 ❤️

938586
2023-07-20 07:49:55 +0330 +0330

اسم داستان باید میزاشتی ، برده روانی کونی زن و دخترش رو واگذار کرد .
می‌دونی امثال نخاله ای مثل تو اگه بهتون فهش ندن و … دیگه نمی‌نویسی داستان تو با حقارت و تحقیر زنده ای ، حتی فانتزی این داستانتم کار کسی نیست جز تو ،

0 ❤️

938592
2023-07-20 08:36:36 +0330 +0330

زگهواره تا گورتو گاییدم مغز فندقی کونی تمام مرزهای کونی بودن وبیغیرتی را شخم زدی

0 ❤️

938604
2023-07-20 09:58:55 +0330 +0330

انقدر کسخول و بی تفا تی که هرچی‌همه فحشت میدن بازم‌میای تخیلاتتو مینویس

0 ❤️

938695
2023-07-21 01:39:55 +0330 +0330

ادامشو بزار سریع

0 ❤️

942479
2023-08-15 19:41:06 +0330 +0330

پس بقییش چیشد بزار خو منتظریم

0 ❤️

946802
2023-09-11 17:25:57 +0330 +0330

ادامش چی شد؟

0 ❤️

947291
2023-09-14 01:57:08 +0330 +0330

میدونی چیه من زیاد نظری نمیدم روی داستاناولی لازم دونستم اینبار حداقل نظرمو بگم
من خودمم کاکولدم و واقعا دوس دارم با یه جنده ازدواج کنم و همه اینارو تجربه کنم ولی اصولی و مدیریت شده نه اینکه دیگه اختیار کل زندگیم از دستم بره
با این نوع نگارش و داستان و خیال پردازی ها کلا ذهنیت همه مخالف این گرایش جنسی میشه و باعث میشه وقتی میگیم کاکولدیم همه درمقابلمون گارد بگیرن و با نسبیت بد نگاه کنن(البته نمیگم ها کلا کاکولدینگ خوبه یا بد ولی خب به نظرم هر گرایش جنسی و فتیشی که هرکسی داره به خودش مربوطه ولی با این جور داستان نوشتنا باعث میشین همه کلا دهنیت به شدت منفی داشته باشن از این گرایش جنسی) اگه داستانت واقعی تر بود بهتر میشد وقتی توی 5 قسمت داستانت فقط گاییده شدن خانومت و دخترتو یه جور ثابت تشبیه میکنی معلومه داستانت الکیه(خانومتو تو بیشتر پوزیشنا توی دستشویی گاییدن سرش نزدیک سنگ توالت بوده توام همیشه تو یه حالت زیر خانومت بودی یا دخترتو فقط یه جور گاییدن )
خلاصه که به نظر من داستان واقعی بهتره

0 ❤️

959774
2023-11-27 14:58:47 +0330 +0330

فکر کن شوهرت پدرت بجایی اینکه تکیه گاه باشه و بتونی روی مسایل مردانگی روش حساب کنی اما بدتر از بدترین آدمهای تو جامعه باهات رفتار بکنه.این رفیقمون که انقد پست و حقیر هست چرا زن گرفته؟؟؟حالا که زن گرفت چرا بچه دار شده؟؟؟ فکر کن بابات دعوتت کنه یجا و تو بری اونجا خفتت کنن و بهت تجاوز کنن و بدونی همش زیر سر باباته…

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها